الإستفتائاة الجدیدة (المجلد الأول) ـ بالفارسیة

مطابق با فتوای مرجع عالیقدر حضرت آیه الله العظمى محقق کابلى ( مدظله العالى)

ناشر: دفتر معظم له

احکام تقلید

احکام طهارت

احکام تخلی

احکام نجاسات

احکام وضو

احکام منى

احکام کفار واهل کتاب

احکام غسل جنابت

احکام غسل وکفن و دفن میت

احکام غسل مس میت

احکام حیض، استحاضه، نفاس

احکام تیمم

احکام نماز

احکام اذان و اقامه

شرایط لباس نماز گزار

مکان نمازگزار

شکیات نماز

شرائط امام جماعت

احکام نماز قضا

احکام نماز مسافر

احکام نماز میت

احکام نماز استیجاری

احکام روزه

احکام خمس

احکام خمس 1

احکام خمس 2

احکام خمس 3

احکام خمس 4

احکام خمس 5

احکام خمس 6

احکام خمس 7

احکام زکات

احکام زکات فطره

احکام حج

احکام امر به معروف و نهی از منکر

احکام خرید و فروش

احکام خرید و فروش 1

احکام خرید و فروش 2

احکام شرکت

احکام اجاره

احکام هبه

احکام هبه 1

احکام هبه 2

احکام هبه 3

احکام رهن

احکام صلح

احکام وکالت

احکام قرض

احکام حجر

احکام ضمان

احکام امانت

احکام نکاح

احکام نکاح 1

احکام نکاح 2

احکام زنان که ازدواج با آنان حرام است

شروط ضمن عقد

ولایت پدر در ازدواج

عیوب موجب فسخ نکاح

احکام زنان که شوهران شان مفقود الاثر هستند

احکام شیربها (گله)

احکام مهریه

احکام طلاق

احکام عده

اسباب تحریم

حقوق اولاد

ختنه

احکام اولاد

احکام چیزی که انسان پیدا می کند.

احکام ذباحه

احکام نذر

احکام غصب

احکام احیای موات

احکام حریم

احکام وقف

احکام وقف 1

احکام وقف 2

احکام وصیت

احکام وصیت 1

احکام وصیت 2

احکام ارث

احکام ارث 1

احکام ارث 2

احکام حدود

احکام مرتد

احکام قصاص

احکام دیات

سئوالات تخصصى

احکام حدود

احکام قصاص

احکام دیه

مسائل متفرقه

احکام شطرنج و قمار و ...

احکام رقص و کف زدن و ...

احکام فیلمبرداری , عکاسی و نقاشی

احکام نگاه کردن و معاشرت

احکام تعویذ نویسی, رمالی و غیبگویی

احکام موسیقی

مسائل متفرقه 1

احکام تقلید

احکام تقلید

س : 1 - تقلید آبتدائى ازمجتهد میت اعلم جایز است یا نه؟
ج : چنین تقلیدى درغیر امور زعامتى مانعى ندارد.

س : 2- اگر چند نفر مجتهد از نظر علمى مساوى باشند واعلمیت برخى ازآنهااحراز نشود اما فتواى یکى از آنان به احتیاط نزدیک ترباشد، تقلید از جنین مجتهدى تعیّن پیدا مى کند؟
ج : احوط تقلید ازمجتهدى است که فتوایش مطابق با احتیاط است

س : 3- شخصى بدون اینکه اعلم بودن مجتهدى برایش احراز شود از او تقلید مى کند وچندین سال به فتواى اوعمل مى کند اما بعد از آن کشف مى شودکه آن مجتهد اعلم نبوده است؟ آیا اعمال کذشته اش قضاء دارد؟
ج : اگر احرازشود که اعمال گذشته اش مطابق با واقع یامطابق با فتواى مجتهدى که وظیفه او تقلید از آن بوده صحیح است.

س : 4 - آیا تقلید در بعض آبواب فقهى از مجتهد متجزّى که در آبواب فقهى مورد اجتهادش، اعلم از مجتهد مطلق باشد جایز است؟
ج : تقلید از چنین مجتهدى در آن آبواب لازم است.

س : 5 - اذادارالامربین من کان اجود استننباطا واکثره فایهما یقدم فى التقلید؟
ج : یجب التقلید ممن کان اجوداستنباطامع وجود سا ئرالشّرائط.(1)

س : 6 - اگرمجتهدى که مقلد از او تقلید داشته است از دنیا برود، رجوع به مجتهدى که ازنظر علمى مساوى با مجتهد میت است جایز است؟
ج : اگردربین مجتهدان زنده اعلم از این وجود نداشته باشد، رجوع به او واجب است.

س : 7- شخصى ازمجتهدى تقلید داشته است که چندین سال است از دنیا رفته است اما براى باقی ماندن به تقلیدش به مجتهد زنده رجوع نکرده است،اعمال گذشته او چه حکمى دارد؟
ج : اگراعمال گذشته او مطابق بافتواى مجتهد اعلم انجام گرفته باشد صحیح است اعاده و قضا لازم ندارد.

س : 8 - اگرمجتهدى در باب عبادات اعلم و مجتهد دیگرى در باب معاملات اعلم باشد تبعیض درتقلید واجب است یا نه؟
ج : در فرض مذکور تبعیض در تقلید لازم است، باید از مجتهد اعلم در ان باب تقلید شود.

س : 9 - کسى از مجتهدى تقلید نکرده است اما میداند که آن چه را انجام مى دهد مطابق با فتواى یکى از مجتهدین جامع الشرائط است، آیا اعمال او صحیح است یا نه؟
ج : اعمالى چنین کسى محکوم به صحت است.1 -

س : هرگاه امر دائر شود یین دو مجتهد که یکى استنباط خوب دارد و دیگرى استنباط زیاد دارد کدام یکى درتقلید کردن مقدم است؟
ج : تقلید کردن از مجتهدى که خوب استنباط مى کند واجب است به شرط که سائر شرائط را دارا باشد.

س : 10 - کسى براى انجام اعمال عبادى ویا غیر عبادى وکیل مى شود،اگر وکیل و موکل ازدو مجتهد تقلید داشته باشند وکیل اعمال یاد شده را مطابق فتواى مرجع تقلید موکل انجام دهد یا مطابق فتواى مرجع تقلید خودش؟
ج : در عمل غیر عبادى مانند عقد نکاح مثلا اگر وکیل اختلاف فتوى را بداند باید مطابق با فتواى مرجع تقلید موکل انجام دهد و اگرنداند می تواند مطابق با فتواى مرجع تقلید خودش انجام بدهد، ولى عمل به احتیاط احوط است.

س : 11 - کسى اجیر یا نائب مى شود که نماز، روزه، حج کسى دیگرى را انجام بدهد، اعمال یاد شده را مطابق فتواى مرجع تقلید خود انجام دهد یا مرجع تقلید موجر و منوب عنه؟
ج : عبادات را طبق نظر و فتواى مرجع تقلید خود انجام بدهد.

س : 12 - در رساله هاى عملیه آمده است که اعمال، بدون تقلید باطل است مگراینکه این اعمال مطابق با واقع یا مطابق با فتواى مجتهد جامع الشرائط که وظیفه او تقلید از این مجتهد بوده انجام گرفته باشد، مطابقت عمل با واقع چگونه تشخیص داده مى شود؟
ج : مطابقت با واقع با رجوع به رساله هاى عملیه موجود که همه حکم به صحت آن کرده باشند و یا موافق با احتیاط باشد، تشخیص داده مى شود.

س : 13 - اگر کسى مدتى طبق فتواى مجتهدى عمل کند بعد از آن رجوع به مجتهد دیگر بکند اگر اعمال گذشته او طبق فتواى مجتهد دوم باطل باشد آیا اعمال او اعاده و قضا دارد؟
ج : اگر تقلید از مجتهد اول موافق موازین شرعى بوده باشد اعاده و قضا ندارد.

س : 13 - اگر کسى از طریق غیر موازین شرعى به اعلمیت مجتهدى یقین پیدا کند، آیا اعلمیت مجتهد براى این شخص ثابت مى شود؟
ج : اعلمیت ثابت مى شود، چون حجّت یقین، ذاتى است.

س : 15 - با وجود مجتهد اعلم تقلید از مجتهد که فتواى او مطابق با احتیاط است جایز است؟
ج : بلى جایز است.

س : 16 - اگر کسى ازطریق غیر موازین که دررساله هاى عملیه براى اثبات اعلمیت مجتهد آمده است یقین به اعلمیت مجتهدى پیدا کند آیا مى تواند از او تقلید کند؟ ویا این که به اهل خبره رجوع کند؟
ج : مى تواند تقلید کند،در صورت کشف خلاف و عدم مطابقت عمل او با فتواى مجتهد جامع شرایط که وظیفه اش تقلید از او بوده باز این اعمالى صحیح است مگر خللى به ارکان وارد شده باشد.

س : 17 - کسى از آیت الله حکیم (ره ) تقلید داشته است بعد از درگذشت ایشان با اجازه ایت الله خونى (ره ) بر تقلید خود باقى مى ماند،آیا بعد از درگذشت آیت الله خوئى با اجازه مجتهد زنده مى تواند بر تقلید پیشین خود باقى بماند؟
ج : در صورلى که در بعضى مسائل از آیت الله خوئى تقلید کرده باشد، بقاء بر تقلید از آن دو مرحوم با اجازه مجتهد جامع الشرایط جایز است.

س : 18 - من تقلید از مجتهدى داشتم که فوت کرده است بعد از فوت ایشان رجوع به مجتهد زنده کردم حالا برایم ثابت شده است که مرجع تقلید فوت شده ام اعلم از مرجع تقلید زنده ام بوده است، آیا دوباره رجوع به مرجع تقلید فوت شده ام می توانم؟
ج : با اجازه مجتهد زنده اعلم مى توانید رجوع کنید،رجوع قبلى شما از مرجع تقلید فوت شده به مجتهد زنده برخلاف موازین بوده است.

س : 19 - آیا تقلید از مجتهد جامع الشرایط زن، براى مردان و زنان یا زنان تنها، جایز است؟
ج : جایز نیست مگر این که مجتهدى مرد وجود نداشته باشد.

س : 20 - در مساثل که از نظر شما احتیاط واجب است آیا در آن مسائل تقلید از مجتهد دیگر جایز است؟
ج : در مسائل یاد شده تقلید از مجتهد زنده جایز است البته با رعایت ا لاعلم فالاعلم.

س : 21- در فاصله زمانى فوت مرجع تقلید اعلم و عدم احراز مرجع تقلید اعلم زنده مکلفین وظائف شرعى را چگونه انجام دهند؟
ج : در صورت امکان عمل به احتیاط کنند، وگرنه عمل به فتواى مجتهد فوت شده بکنند.

س : 22 - در بقاى بر تقلید از مجتهد فوت شده در میان مراجع محترم تقلید اختلاف نظر وجود دارد: برخى مطلقاً جایز مى دانند.بعضى مطلقاً جایز نمى دانند.دسته اى در صورتى عمل به فتوا، جایز مى دانند.گروهى در صورتى علم به فتوا، جایز مى دانند.آیا در این مسئله هم تقلید از اعلم واجب است؟
ج : بلى تقلید از اعلم واجب است.

س : 23 - آیا در غیر احکام عبادى و معاملاتى هم تقلید از مجتهد لازم است؟
ج : تقلید در احکام شرعى فرعى واجب است نه در ضروریات و یقینیات.

س : 24 - کسى که تازه به بلوغ مى رسد مى تواند به پیشنهاد پدر و برادر و...خود از مجتهدى تقلید کند یا خودش موظف به جستجو و تحقیق است؟
ج : اگر مى داندازمیان چند نفر مجتهد یکى از آنان اعلم است درصورت امکان احوط است که تحقیق کند و اعلم را پیدا کند و اگر ازگفتار پدر و برادر و...اطمینان به اعلمیت یک مجتهد پیدا مى کند تحقیق لازم نیست.

س : 25 - اگر اهل خبره در تشخیص اعلمیت مراجع محترم تقلید اختلاف نظر داشته باشند وظیفه مکلف چیست؟
ج : مکلف در تقلید از یکى از آنان مخیر است.

س : 26 - آیا درصحت عمل مکلف، انتساب آن عمل به فتواى مرجع تقلیدش لازم است؟
ج : لازم نیست اما بدون استناد عمل به فتواى مجتهد، تقلید تحقق پیدا نمى کند.

س : 27 - کسى که از مجتهدى تقلید کرده است بعداًز مدتى قصد رجوع به مجتهد دیکرکرده است درحال که هر دو مجتهد از نظر علمى در نظر این شخص مساوى هستند آیا رجوع جایز است؟
ج : درمسائلى که عمل به فتواى مجتهد اول نکرده است رجوع جائز است.

س : 28 - درشهادت دادن به اعلمیت مجتهدى عدالت شرط است یا وثاقت کفایت می کند؟
ج : اگر از شهادت ثقات اطمینان حاصل شود کفایت مى کند.

س : 39 - شهادت یک نفرثقه عادل اعلمیت مجتهدى را ثابت مى کند یا نه؟
ج : در صورت حصول وثوق ثابت مى کند.

س : 30 - حکم حاکم مطلقاً الزام آور است یا اینکه اعلمیت حاکم نیز شرط است؟
ج : مطلقاً نافذ است.

س : 31 - نفوذ حکم فقها در طول هم است یا در عرض هم؟
ج : در عرض هم است لکن حکمى که مقدم الصدوراست نافذ است.

س : 32 - درصورت صدور دو حکم مختلف در یک زمان از سوى دو نفر مجتهد جامع الشرائط وظیفه مکلف چیست؟
ج : حکم فقیه اعدل، افقه، ا صدق، و اورع مقدم است.

س : 33 - درگرفتن و مصرف کردن وجوه شرعى در مواردش، اعلمیت مجتهد شرط است؟
ج : شرط نیست.

س : 34 - حدود اختیارات ولى فقیه را به طور خلاصه بیان کنید:
ج : همان نیازهاى را که مردم به امام (ع ) در هنگام حضور دارند، به ولى فقیه جامع الشرائط در زمان غیبت نیز دارند، برخى از وظائف ولى فقیه در زمان غیبت : عبارت است از: 1 - در صورت فراهم شدن شرائط وظیفه ولى فقیه ایجاد حکومت اسلامى و گسترش عدالت اجتماعى و اجراء احکام اسلامى است.2 - فتوا دادن.3 - قضاوت با واسطه یا بى واسطه.2 - تصدى امور حسبیه مانند تصرف در اموال صغار،مجانین، غائبین، نصب متولى براى اوقات، نصب قیّم در صورت نیاز، اخذ وجوهات شرعیه و مصرف آن.5- ایجاد مراکز آموزش و برورش وگسترش فرهنگ اسلامى.6 - تقویت بنیه اقتصاد جامعه از طریق استخراج معادن و حفرکاریزها، براى رفاه و آسایش عمومى.

س : 35 - کسى که پیش از این مقلد امام خمینى (ره ) بوده است،آیا مى تواند به اتفاق خانواده اش ازحضرت عالى تقلید کنند ویا با اجازه شما باقى بر تقلیدش باشد؟
ج : اگر با اجازه این جانب باقى بر تقلیدش بمانند برایش سهل تر و آسان تر است.

س : 36 - ایا تبعیض در تقلید جائز است و در صورت جواز آیایک نفر دریک باب( مثلا خمس ) مى تواند از دومجتهد تقلید کند؟
ج : درصورت که اعلمیت یکى بر دیگرى معلوم نباشد تبعیض در تقلید جائزاست.

س : 37 - تقلید ازمجتهد چگونه تحقق پیدا مى کند؟
ج : با استناد عمل به فتواى آن مجتهد، تقلید محقق مى شود.

س : 38- آیا بقاء برتقلید مجتهد فوت شده مطلقاًجائز است؟
ج : مطلقاًجائز است.

س : 39 - عمل بدون تقلید و احتیاط چه حکمى دارد؟
ج : اگر مطابق با فتواى مجتهد جامع الشرائط نباشد باطل است.

س : 40 - آیا اجتهاد قابل تجزّى است؟
ج : بلى قابل تجزّى است.

س : 41 - آیا تقلید ازمجتهد متجزى در مسائل مورد تجزّى جائز است؟
ج : اگر مخالف با فتواى مجتهد مطلق نباشد جائز است.

س : 42 - تقلید متجزى ازمجتهد مطلق، مطلقاً واجب است؟
ج : در مسائل که اجتهاد نکرده است،احتیاط و یا تقلید از مجتهد مطلق کند.

س : 43 - با اجازه مجتهد اعلم، باقى ماندن بر فتواى مجتهد غیراعلم فوت شده جائز است؟
ج : اگر مخالف با فتواى مجتهد اعلم نباشد جائز است.

س : 44 - اگر مجتهد فوت شده تقلید ازمجتهد مرده را جائز نداند بقاء بر تقلید او با اجازه مجتهد زنده جائز است یا نه؟
ج : درغیر این مسأله (عدم جوازبقاء بر فتواى مجتهد مرده ) بقاء جائز است.

س : 45 - براى چه کسانى تقلید جائز نیست؟
ج : کسانى که استنباط احکام کرده اند جائز نیست تقلید نمایند، اما درصورت داشتن ملکه اجتهاد احوط عمل به احتیاط است.

س : 46 - در تقلید نیت و قصد شرط است یا عمل تنها کفایت مى کند؟
ج : استناد عمل به فتواى مجتهدى بدون قصد ممکن نیست.

س : 47 - عدالت درمرجع تقلید حدوثأ و بقاءً شرط است و یا حدوثاً کفایت مى کند؟
ج : حدوثاً وبقاءً شرط است.

س : 48 - آیا اولاد و همسر در تقلید تابع پدر و شوهر هستند؟
ج : استقلال دارند.

س : 49 - آیا علم ویقین غیر اهل خبره به اعلمیت مجتهدى ازهر طریقى که پیدا شده باشد در جواز تقلید از آن مجتهد برایش حجت است؟
ج : حجت است.

س : 50 - انکارمرجعیت و حجیت فتواى فقیه در اسلام سبب ارتداد مى شود؟
ج : نمى شود.

س : 51 - حجیت فتواى فقیه طریقیت دارد یا سببیت و موضوعیت، و ثمره آن چیست؟

ج : طریقیت دارد، بیان ثمره ضرورتى ندارد.

س : 52 - در صورت اختلاف دو مجتهد در اعلمیت و اورعیت کدام یکى مقدم است؟
ج : اعلم مقدم است.

س : 53 - آیا مقلد ملزم است که و جوه شرعیه را به مرجع تقلید خودش بدهد یا آزاد است و مى تواند به مرجع تقلید دیگر ى نیز پرداخت نماید در صورت اختلاف موارد مصرف وجوه شرعى از سوى دو مرجع وظیفه مکلف چیست؟
ج : در صورت اتحاد موارد مصرف وجوه شرعیه از سوى دو مرجع تقلید پرداخت وجوه شرعى به غیر مرجع تقلید خودش اشکال ندارد، اما در صورت اختلاف، موارد اهم مصرف در نظر گرفته شود، اگر موارد اهم تشخیص داده نشود به مرجع تقلید خودش پرداخت کند.

س : 54 - آیا تقلید مجتهد از مجتهد دیگر در غیر احکام شرعى فرعى جائز است؟
ج : سیره قطعیه فقها بر این است که در علوم و موضوعاتى مانند طب و هندسه از افراد اهل نظر و خبره گان در این رشته ها بیروى نموده و به گفته هاى ایشان اعتماد مى نمایند.

س : 55 - اگر زنى به مقام اجتهاد برسد تقلید زنان از او جائز است؟
ج : تقلید در احکام مانعى ندارد، اما زعامت زن در راستاى امامت جائز نیست.

س : 56 - اگر زنى به مقام اجتهاد برسد آیا مى تواند طبق نظر خودش عمل کند یا از مجتهد مرد تقلید کند؟
ج : مى تواند مطابق اجتهاد و نظر خودش عمل نماید.

س : 57 - شهادت زنان اهل خبره اعلمیت مجتهدى را ثابت مى تواند؟
ج : شهادت چهار زن عادل و اهل خبره اعلمیت را ثابت مى کند.

س : 58 - کسى مى تواند اکثر مسائل شرعى را از مجتهدى و بقیه را از مجتهد دیگرى تقلید کند؟
ج : در صورت عدم احراز اعلمیت جائز است.

س : 59 - مصلحت هم مانند اعلمیت شرط است درتقلید؟
ج : مصلحت شرط نیست.

س : 60 - آیا آگاهى به زمان در مرجعیت شرط است؟
ج : اگر منظور آگاهى به اوقات باشد مانند سالها، ماهها، روزها، شبها، ساعات، این آگاهى نه تنها بر مرجع تقلید بلکه بر هر مکلفى واجب است، وگرنه اوقات نماز، روزه، حج، و دیگر تکالیف دینى تشخیص داده نخواهد شد، و اگر منظور آگاهى به مسائل سیاسى زمان است فقها این را شرط ندانسته اند اما معتبر بودن آن مطابق احتیاط است.

س : 61 - هل العلم با الزّمان شرط فى المرجعیة؟
ج : آن کان المراد منه العلم باالاوقات من السنین والاشهر والایام واللیالى و ساعاتها، فیجب على کل مکلف،العلم بها فضلاً عن المرجع الدینى، والا لا یعرف اوقات الصلات، و الصوم و الحج و غیرها، و آن کان المراد منه علمه با الاوضاع السیاسیة الموجودة فى عصره، فلم یذکره الفقهاء شرطا للمرجعیه، الا آن اعتباره موافق للاحتیاط.

س : 62 - بعد از رحلت امام خمینى (ره ) بیشتر مقلدین ایشان طبق نظر مرحوم آیة الله اراکى (ره ) بر تقلیدامام خمینى باقى ماندند، بعد از فوت آیة الله اراکى آیا مقلدین امام خمینى (ره ) اجازه دارند که بر تقلید خود از ایشان باقى بمانند؟
ج : مقلدین حضرت امام خمینى و آیة الله خوئى (رحمهما الله ) که به حسب نظر آیة الله اراکى باقى مانده اند مى توانند به نظر این جانب همچنان باقى باشند.

س : 63 - با توچه به مسئله 8 توضیح المسائل حضرت عالى که بقاء بر تقلید مجتهد اعلم را احتیاطاً واجب مى دانید، آیا کسى که مقلد مرحوم ایة الله خوئى (ره )بوده است، با توچه به شیوع اعلمیت ایشان مى تواند به شما رجوع کند؟
ج : اگر اعلمیت ایة الله خوئى (ره ) براى کسى ثابت است، تنها در بقاء بر تقلید مى تواند به اینجانب رجوع نمایند.

س : 64 - باتوچه به مسئله 7 توضیح المسائل حضرت عالى که عمل کردن به دستورات و فتاواى مجتهد را درتحتق تقلید شرط مى دانید اگر کسى به حکمى عمل کند که فتواى دو مجتهد درآن حکم مساوى است درعمل این شخص تقلید تحقق یافته است؟ اگر تحتق یافته تقلید از کدام یکى ازاین دومجتهد به حساب می آید؟
ج : عمل مستند به فتواى هرکدام باشد تقلید از همان مجتهد تحقق یافته است.

س : 65 - مقلدین امام خمینى و آیة الله خوئى(رحمهماالله )که با اجازه حضرت عالى باقى بر تقلید شان مانده اند تکلیف فرزندان این مقلدین که بعد از فوت آن دو مرجع مکلف شده اند چیست؟
ج : به رساله عملیه اینجانب عمل کنند.

س : 66 - کسى که بعد ازرحلت امام خمینى(ره ) با اجازه آیة الله اراکى(ره ) بر تقلید از امام خمینى باقى مانده است و با توچه به اینکه امام تهران را از جمله( بلاد کبیره ) مى دانست و در داخل تهران پیش از چهار فرسخ نماز و روزه را قصر مى دانست حالا بعد از مرحوم آیة الله اراکى تکلیفش چیست؟
ج : مى تواند بر تقلید از امام خمینى (ره ) باقى بماند.

س : 67 - کسى که بر تقلید از امام خمینى(ره )باقی مانده است مى تواند مسائل مستحدثة امام خمینى را براى مقلدین حضرت عالى بیان کند؟
ج : بیان کردن فتاواى امام خمینى (ره ) را درمسائل مستحدثه، براى مقلدین اینجانب اشکال و مانعى ندارد، اما آنها نمى توانند به فتاواى ایشان عمل نمایند.

س : 68- کسى که مقلد امام خمینى بوده است و به فتاواى ایشان عمل کرده است آیا مى تواند به حضرت عالى رجوع کند، مثلا در روئیت هلال رمضان و شوال و معامله نقدى؟
ج : در روئیت هلال و معامله نقدى درصورتى که مستلزم ربا نباشد مى تواند رجوج کند.

س : 69 - مقلد مرجع زنده مى تواند به مرجع تقلید دیگر رجوع کند؟
ج : در صورتى که مجتهد دومى اعلم باشد باید رجوع کند، در غیر این صورت نمى تواند.

 

احکام طهارت

احکام طهارت

س : 70 - دررساله هاى عملى آمده است : اگر کسى استبراء نکند اما مدتى طولانى از بولش بگذرد..." این مدت چند ساعت است؟
ج : اگر اطمینان پیدا شود که آنچه خارج شده از اجزاى باقیمانده بول سابق نیست محکوم به طهارت است.

س : 71 - اگر آفتاب ازپشت شیشه بر زمین نجس بتابد، زمین پاک مى شود؟
ج : پاک نمى شود.

س : 72 - کسى که دندان مصنوعى یا دندان پرشده دارد اگر دهانش نجس شود، تطهیر ان ها نیز واجب است؟
ج : اگر نجاست خارجى وارد دهان شود تطهیر دندان مصنوعى و...بنابر احتیاط واجب است.

س : 73 - کاغذى که بر آن نام خداوند، پیامبران و ائمه (ع ) نوشته شده باشد اگر با قیچى به گونه اى ریز شود که هر قطعه آن دلالت بر معنا نکند مس آن بدون وضو جایز است یا نه؟
ج : مس آنها بدون وضو جایز است.

س : 74 - اگر اسماى جلاله یا صفات مخصوص خداوند با حذف یا اضافه کردن یک حرف تغییر داده شود مس آن بدون وضو جایز است یا نه؟
ج : جایز است.

س : 75 - اگر اسماى جلاله با سیاهى یا رنگ محو شود مس آن بدون وضو جایز است؟
ج : اگر کاملا محو شود جایز است.

س : 76 - وظیفه مکلف در برابر قرآن پاره هاى که قابل استفاده نیست چیست؟
ج : مکلف در حالى که طهارت دارد باید آنها را بشوید تا حروف قرآن محو شود و یا این که درجا یک دفن کند تا موجب هتک حرمت قرآن نشود.

س : 77 - مس نام هاى "عبدالرحمان ! و "عبدالرحیم " و...بدون وضو چه حکمى دارد؟
ج : بدون وضو جایز نیست و درحکم اسماى جلاله است.

س : 78 - اگر نام کسى "خداداد"، "خدابخش "، یا لقب کسى "آقاخداى" باشد مس این اسامى بدون وضو چه حکمى دارد؟
ج : حتى مس این گونه اسامى و القاب بدون وضو جایز نیست.

س : 79 - کفش ها و لباس هاى دسته دوم (لیلامى) که از خارج وارد مى شود چه حکمى دارد؟
ج : لباس هاى لیلامى در صورت عدم علم به نجاست آن پاک است اما کفش وکت جرمى محکوم به نجاست است.

س : 80 - برخى از کشورهاى غیر اسلامى از کشورهاى اسلامى چرم مى خرند و آن را با چرم تولیدى خودشان مخلوط مى کنند و کفش تولید مى کنند و معلوم نیست که کفش هاى خارجى که به کشورهاى اسلامى وارد مى شود از کدام نوع چرمهاى یاد شده است.پوشیدن این نوع کفش ها چه حکمى دارد؟
ج : اجتناب از همه آنها واجب است.

 

احکام تخلی

احکام تخلی

س : 81 - اگر کسى محل بول را به جاى این که دو مرتبه بشوید به خاطر ندانستن مساله یک بار بشوید و همین شیوه هم مدتى طول بکشد نمازهایی که خوانده است قضا یا اعاده دارد؟
ج : اگر در یاد گرفتن مساله کوتاهى نکرده باشد اعاده و قضا لازم ندارد.

س : 82 - آیا بر ولى کودک واجب است که او را رو به قبله یا پشت به قبله بول کردن نگذارد؟
ج : واجب نیست.

س : 83 - اگر کسى فقط درحال استبراء یا استنجاء روبه قبله شود حرام است؟
ج : بهتر است که در حال اختیار از رو و پشت کردن به قبله اجتناب کند.

س : 84 - اگر در حال اضطرار امر دایر باشد بین این که پشت به قبله یا رو به قبله بول شود کدام مقدم است؟
ج : احوط این است که پشت به قبله باشد

س : 85 - اگر تشخیص قبله براى کسى ممکن نباشد و صبر هم حرج یا ضرر داشته باشد وظیفه اش چیست؟
ج : به هر سمتى که رو کند اشکالى ندارد.

س : 86 - بول کردن بر زمین کس دیگرى بدون اجازه اش چه حکمى دارد؟
ج : اگر مى داند صاحب زمین راضى نیست، جایز نیست.

س : 87 - استفاده از توالت مدارس براى غیر طلبه یا طلبه اى که ساکن در آن نیست چه حکمى دارد؟
ج : اگر علم به وقف عام بودن مدرسه ندارد جایز نیست.

س : 88 - آیا محل بول با آب جارى نیز دو بار شسته شود؟
ج : محل بول با آب قلیل باید دوبار شسته شود اما با آب جارى یک بار کفایت مى کند.

س : 89 - آب استنجا اگر از بول باشد بر بدن یا لباس بپاشد و دفعه اول باشد مستقیما بریزد یا اول روى زمین بریزد بعد روى بدن و لباس بریزد پاک است یا نجس؟
ج : اگر زمینى که بر آن آب استنجا ریخته است پاک باشد در جمیع فروض پاک است.

 

احکام نجاسات

احکام نجاسات

س : 90 - پوشیدن کفش هاى چرمى که در کشورهاى غیر اسلامى تولید مى شود چه حکمى دارد؟
ج : اگر با چرم صنعتى تولید شده باشد محکوم به طهارت و اگر با چرم حیوانى تولید شده باشد باید از آن اجتناب شود.

س : 91- اگر الکل طبى مسکرباشد پاک است یا نجس؟
ج : الکل طبى پاک است اما اگر مست کننده و قابل شرب باشد حرام است

 

س 92 - آیا لازم است که میزبان، مهمان را از نجس بودن فرش خانه اش آگاه کند؟
ج : نه خیر،

س : 93 - اگر چیزى با بعضى از اطراف شبهه محصوره با رطوبت مسرى ملاقات کند نجس مى شود؟
ج : نجس نمى شود.

س : 94 - اگر نخ و دانه هاى تسبیح نجس شده باشد چگونه تطهیر مى شود؟
ج : اگر تسبیح درآب فرورود و فشار داده شود و شستن عرفى صدق کند پاک می شود البته در آب کر و جارى حتى فشار دادن تسبیح هم لازم نیست.

س 95 - اگر چاه آشپزخانه با توالت یکى باشد جایز است؟
ج : مانعى ندارد اما احتیاطاً ذرات نان نباید در چاه توالت ریخته شود.

س : 96 - اگر دست یا لباس کسى نجس باشد و با لباس و دست کس دیگرى تماس پیدا کند لازم است که او را از نجس بودن دست و لباس خود آگاه کند؟
ج : اگر علم یا اطمینان دارد که موضع نجس لباس با اعضاى وضو ملاقات و آن را نجس مى کند و در صورتى که خودش باعث نجاست شده باشد بنابر احتیاط باید اعلام کند.

س : 97 - لباس ترک که براى خشک شدن بر روى چوبى پهن شده بود و لباس خشک نجسى با آن ملاقات کرد و شک شد که لباس تر وپاک درهنگام ملاقات خشک شده بود یا نه چه حکمى دارد؟
ج : لباس پاک محکوم به نجاست نیست.

س : 98 - دربرخى از اشیاء مانند جلد قرآن وکتب دیگر و لایه درونى کفش پارچه به کار برده شده است که در هنگام شستن و تطهیر فشار دادن آن امکان ندارد، تطهیر و شستن آنها چگونه است؟
ج : در اشیاى یاد شده فشار دادن پارچه لازم نیست اما کوشش شود که با آب کثیر شسته شود.

س : 99 - خرید و فروش کفش، کلاه، لباس و بند ساعت چرمى و مانند آنها که ازخارج وارد مى شود جایز است یا نه؟
ج : اگر علم به ذبح شرعى حیواناتى که از چرم آنها کفش، کلاه،لباس و بند ساعت ساخته مى شود نداشته باشیم، خرید و فروش آن جایز نیست چون حکم میته را دارد.

س : 100 - اگر غذاى پاک و حلالى را کافر پخته کند و شک شود که دست و بدن آشپز کافر با غذا تماس پیدا کرده است یا نه، غذاى یاد شده پاک است یا نجس؟
ج : اگر علم به تماس نباشد پاک است اما این فرض بعید است که در طول آشپزى دست و بدن کافر با غذا تماس پیدا نکند.

س : 101 - پنیرهایی که درکشورهاى غیر اسلامى تولید مى شود، با آن که علم داریم که از پنیر مایه گوساله، بره یا بزغاله تهیه شده است خوردن این پنیرها چه حکمى دارد؟
ج : این نوع پنیرها محکوم به نجاست نیست مگر اینکه علم به نجاست ان باشد.

س : 102 - لباس هاى نجسى که به خشکشویی ها داده مى شود و معلوم نیست که با آب مطلق شسته مى شود یا با آب مضاف وکارگر خشکشویی مراعات طهارت و نجاست را مى کند یا نه بعد از شستن، آیا این لباس ها پاک است یا نجس؟

ج : باید علم یا اطمینان به طهارت شرعى پیدا شود، وگرنه نجس است.

س : 103 - فروش گوشت مشکوک التذکیه جایز است یا نه؟
ج : جایز نیست.

س : 104 - اگر پا یا لباس انسان با فرش خانه اى که غالبا اطفال و کودکان بر آن بول مى کند تماس پیدا کند، پا و لباس انسان نجس مى شود؟
ج : تا وقتى که علم به تماس پا یا لباس با نقطه نجس پیدا نشده است لباس و پاک انسان محکوم به طهارت است.

س : 105 - اگر کسى لباس یا غذاى کس دیگرى را نجس کند و صاحب لباس و غذا نداند بر نجس کننده واجب است که او را آگاه کند؟
ج : در چیزهایی که طهارت واقعى شرط است باید خبرکند مانند آب وضو، غسل آب نوشیدنى و غذا اما اگر لباس و یا فرش و یا بدن کسى را نجس کند لازم نیست اورا خبرکند.

س : 106 - اگرکافر کتابى کارگر مسجدى باشد که بدنش با سنگ و خشت و دیگر مصالح ساختمانى مسجد تماس پیدا مى کند و تر هم است چه حکمى دارد؟
ج : اجیرکردن کافر براى مسجد بعد از آن که شرعآ مسجد گفته شود جایز نیست اما ساختن قطعات پیش ساخته مسجد به دست کافر اشکالى ندارد به شرط این که بعد از تکمیل کار مسجد تمام جاهایی را که دست و بدن کارگر کافر در حال ترک با آن تماس پیدا کرده است با آب جارى شسته شود.

س : 107 - استخدام کافر براى کارهاى منزل چه حکمى دارد؟
ج : استخدام کافر جایز است به شرط اینکه دست و بدن تر کافر با چیزهایی که طهارت در آن ها شرط است تماس پیدا نکند اما اجتناب از استخدام آنها بهتر است.س 108 - آبى که از دامنه برف در پشت بند ها جمع مى شود و آب زیاد و جارى هم است اگر فضله موش درآن دیده شود حکمش چیست؟
ج : اگر کسى که از این آب استفاده مى کند علم دارد به این که فضله موش از آغاز آب شدن برف همراه این آب بوده است باید اجتناب کند و اگر علم به ملاقات ندارد آب پاک است.

س : 109 - آیا عرق شخص جنب از حرام در هنگام جنب شدن و بعد از آن، پیش از غسل مطلقاً نجس است یا عرق این دو زمان (هنگام جنب شدن و بعد از آن ) تفاوت دارد؟
ج : اقوى طهارت و پاکى عرق جنب از حرام است ولى نماز با آن جائز نیست (بنا بر قول به نجاست مطلقاً نجس است.

س : 110 - کفش ها و لباس هاى جرمى که ازخارج وارد کشورهاى اسلامى مى شود چه حکمى دارد؟ در حالیکه معلوم نیست از پوست حیوانات تزکیه شده ( حیواناتى که ذبح شرعى شده باشد) ساخته شده است یا نه.
ج : محکوم به نجاست است.استفاده نکردن از آن احوط است.

س : 111 - کارخانه هاى مقواسازى که کاغذ هاى باطله،کتاب و قرآن را تخمیر و تبدیل به کارتن مى کند آیا این کار جایز است.در صورت جواز آیا تطهیر قرآن هاى آلوده به نجاست پیش از تخمیر واجب است؟
ج : تطهیر قرآن واجب، تخمیر آن جایز اما توهین به قرآن و زیر پا کردن آن حرام است.

س : 112 - استفاده از ظروفى که اسم خدا و نام هاى مبارک انبیاء و ائمه (ع ) بر آنها حک و نوشته شده است چه حکمى دارد؟
ج : در صورتى که استفاده باعث نجس شدن این ظروف نگردد اشکال ندارد.

س : 113 - حوض آبى است که به واسطه لوله از منبع آب بر شود.درصورتى که آب کمتر از حد کر در این حوض جمع شده باشد و آب از منبع قطع شده باشد تنها آب باقیمانده از داخل لوله در حوض بریزد آیا مى شود که با این آب حوض وضو گرفت و یا لباس شست؟
ج : اگر به مقدار کر است وضو و تطهیر لباس نجس جایز است اما اگر آب حوض کمتر از کر است و پاک، وضو گرفتن، شستن دست و صورت، با آن مانعى ندارد اما از ملاقات با نجاست اجتناب شود.

س : 114 - دو توده برف است که در فصل بهار آب مى شود و آب آن در مسیر فرود آمدن یک جا مى شود و تقریباً به اندازه ثلث آب آسیاب مى رسد اگر بر روى یکى از این توده ها فضله موش دیده شود این آب چه حکمى دارد؟
ج : اگر آب توده برفى که فضله موش ندارد پیش از یک جا شدن با آب توده برفى که فضله موش دارد به اندازه کر باشد.آب پاک است زیرا آب نجس با ملاقات با آب کر پاک مى شود و اگر به اندازه کر نباشد همه آن آب نجس است.

س : 115 - کاغذ کتابها و قرآن هاى آلوده به نجاست در منبع تخمیر انداخته مى شود آب این منبع همیشه مضاف است البته همین منبع متصل به لوله آب شهرى هم است آیا این آب نجسى است و در صورت پاشیده شدن همین آب بر بدن و لباس، نماز با آن جایز است یا نه؟
ج : آب مضاف با ملاقات نجس، نجس مى شود هر چند که به آب کر یا جارى متصل باشد.در صورت پاشیده شدن بر بدن و لباس، آنها هم نجس مى شود ولى انداختن و خمیرکردن قرآن با آب نجس حرام است.

س : 116 - آبى که ازکارخانه ها، حمام ها و خانه هاى مسکونى به صورت نهر و جویی با رنگ و بوى مخصوص جارى مى شود چه حکمى دارد؟
ج : اگر علم و یقین به نجاست آن نیست پاک است اما احتیاطاً اجتناب شود.

س : 117 - در روزنامه ها، مجلات و نشریات گاهى نام مبارک پیامبر(ص ) و امام (ع ) دیده مى شود اگر همین روزنامه ها و مجلات را کسى در سطل هاى زباله ببیند وظیفه اش چیست؟
ج : اگر اوراق قرآن مجید یا نام هاى مبارک پیامبر(ص ) و امامان (ع ) در معرض نجاست و اهانت دیده شود باید تطهیر و جمع آورى شود.

س : 118 - نوشیدن آب برفى که در گودال ها جمع شده است چه حکمى دارد؟
ج : اگر علم و یقین به نجاست آن نباشد، جایز است.

س : 119 - مى گویند( کسى که نماز نمى خواند کافر است.) آیا نجس هم است؟
ج : نجس نیست.

س : 120 - اگر فضله موش در برف دیده شود استفاده از آب این برف چه حکمى دارد؟
ج : به طور کلى اگر انسان علم به ملاقات با نجاست در هنگام آب شدن برف داشته باشد باید از آن اجتناب شود.

س : 121 - اگر کسى مخرج بول و غایط خود را با آب تطهیر نکند و وضو بگیرد آیا نمازش صحیح است؟
ج : باطل است.

س : 122 - در طویله هاى سر بوشیده که آفتاب نمى تابد و در آن گاو و گوسفند، گوساله و بره مى زایند و خون و نجاست آن به طورکلى پاک نمى شود بلکه در کوشه و کنار طویله مى ماند و از سوى دیگر فضوله حیوانات تر است و نجاست همه جا سرایت مى کند، اگر به انسان برسد نجس مى کند و علاوه براین پستان هاى گاو شیرده که با این فضله تماس پیدا مى کند و در هنگام دوشیدن شسته نمى شود اگر چه که امکان شستن وجود دارد.از نظر شرعى چه حکمى دارد؟
ج : اگر یقین به آلوده بودن کود حیوانى به خون زاییدن گاو وگوسفند است نجس است.پستان گاو شیرده اگر عین نجاست در آن نباشد و یقین به نجاست نباشد باکا است.

س : 123 - در فصل زمستان که همه جا را برف مى گیرد اگر کسى در دور و اطرات تریه در جاهاى که اختصاص به رفع حاجت (توالت ) داده شده است کف کفش انسان نجس شود وخاکى هم نیست که باقدم زدن بر آن کفش پاک شود و معمولاکفش ها شسته نمى شود و درمسیر راه برف ها نجس می شود و همان برف ها با لباس آدم تماس پیدا می کند آیا لباس نجس می شود و براى نماز باید شسته شود؟
ج : اگر یقین به نجاست پیدا شود نجس مى شود و اگر شک به نجاست پیدا شود تطهیر لازم نیست.

 

احکام وضو

احکام وضو

س : 124 - اگر کسى پیش از مسح، شیر تر آب را ببندد و بعداً مسح کند وضویش صحیح است؟
ج : در صورتى که با همان انگشتان که شیر را بسته است مسح کند وضویش باطل است.اما اگر بعد از ریختن آب بر دست چپ بلافاصله شیر را ببندد، و بعد از کشیدن دست راست بر دست چپ مسح سرو پا را انجام دهد وضویش صحیح است.

س : 125 - آیا یک یا نیم ساعت قبل از رسیدن وقت نماز می توان به نیت نماز وضو گرفت؟
ج : به قصد آمادگى و تهیؤ براى نماز قربتاً الى الله اشکالى ندارد اما نباید قصد وجوب شود، احوط این است که وضو قبل از وقت نماز دائماً به قصد قربت مطلقه انجام شود.

س : 126 - کسى که براى تلاوت قرآن وضو گرفته است مى تواند با همان وضو نما ز بخوا ند؟
ج : مى تواند نماز بخواند.

س : 127 - غسل هاى واجب و مستحب (غیر از غسل جنابت ) از وضو کفایت مى کند؟
ج : کفایت نمى کند.

س : 128 - اگر زخمى در اعضاى وضو باشد که آب ضرر داشته باشد وضوى جبیره واجب است یا تیمم؟
ج : وضوى جبیره واجب است.ضمیمه تیمم به وضو احوط است.

س : 129 - اگر وضو براى کسى عسر و حرج داشته باشد، براى وضو نایب بگیرد یا تیمم کند؟
ج : در صورت امکان نایب بگیرد وگرنه تیمم کند.

س : 135 - اگردر وضو چند بار آب روى دست ها بریزد و هر بارآب تمام نقاط دست را فرا نگیرد، و با دست هم نمالد آیا چنین وضویی صحیح است؟
ج : اگر هر بار آب تمام دست را فرا نگیرد و با دست هم آب را به تمام عضو نرساند چند بار آب ریختن اشکالى ندارد اما احوط این است که پیش از دو بار نباشد.

س : 131 - اگر بعضى از اعضاى وضو قطع شده باشد شستن باقیماندة آن عضو واجب است؟
ج : شستن باقی واجب است.

س : 132 - در صورت شک به رضایت صاحب آب، وضو گرفتن با چنین آبى چه حکمى دارد؟
ج : در غیر نهرهاى بزرگ اظهر عدم جواز است مگر این که سیره مسلمین جارى باشد.

س : 133 - اگر دست از مرفق قطع شود شستن بالاى مرفق در وضو واجب است؟
ج : شستن بالاى مرفق واجب نیست.اگر چند که احوط است.

س : 134 - اگر کسى در یک بازو دو تا دست داشته و دست اصلى را تشخیص داده نتواند حکم وضوء و مسح چیست؟
ج : شستن هردو دست و مسح با هر دو دست واجب است.

س : 135 - آیا در وضوء همه مرفق باید شسته شود؟
ج : بلى.

س : 136 - کسى که هردو دستش ازمرفق قطع شده است وظیفه اش وضو است یا تیمم؟
ج : صورت باید شسته شود اما شستن عضدین اولى واحوط است.

س : 137 - ریختن آب بر دست وصورت کس دیگرى براى وضو چه حکمى دارد؟
ج : ترک آن احوط است.

س : 138 - وضوگرفتن با آبى که براى رفع حدث اصغر یا اکبر به کار رفته است جائز است؟
ج : وضو با آبى که براى رفع حدث اصغر به کار رفته جایز است،اما ترک وضو با آبى که براى رفع حدث اکبر به کار رفته است در صورتى که آب دیگر موجود باشد، احوط است.

س : 139 - وضو با آب استنجاء که محکوم به طهارت باشد جایز است؟
ج : اگر آب دیگر موجود باشد احتیاط در ترک آن است.

س : 140 - درصورت یقین به ضرر استعمال آب، اگر کسى وضو بگیرد صحیح است؟
ج : صحیح نیست.

س : 141 - وضو براى سرد شدن بدن صحیح است؟
ج : اگر قصدش وضو گرفتن براى رضاى خداوند باشد و در ضمن بدنش هم سرد شود وضو صحیح است و اگر هدف اصلى تنها سرد شدن بدن باشد وضو باطل است.

س : 142 - کسى با اعتقاد براین که وضو دارد باز براى نماز وضو مى گیرد اما بعداً معلوم مى شود که وضوى نخست نقض شده است، وضوى دوم کفایت مى کند؟
ج : کفایت مى کند.

س : 143 - اگر کسى یقین دارد که - قبلا- محدث بوده است، یقین بوضو هم دارد اما تقدم و تاخر را نمى داند حکم چیست؟
ج : محدث است.

س : 144 - براى انجام سجده سهو وضو معتبر است؟
ج : احتیاط در وضو است.

س : 145 - اگر کسى با آفتابه براى وضو بردست کس دیگرى آب بریزد، وضو صحیح است؟
ج : صحیح است اما کمک گرفتن در وضو مکروه است.

س : 146 - اگر آب مباح در ظرف غصبى باشد وضو جایز است؟
ج : وضو جایز نیست، در صورت عصیان وضو صحیح است.ولى وضو ارتماسى در آن باطل است.

س : 147 - وضو و نماز در مکان غصبى - در صورت اکراه و اضطرار- چه حکمى دارد؟
ج : در صورت که اکراه و اضطرار تا پایان وقت نماز رفع نشود اشکال ندارد.

س : 148 - مهمان یقین به غصبى بودن آب میزبان دارد اما فراموش مى کند وبا آن آب وضو مى گیرد و نماز مى خواند وضو و نمازش چه حکمى دارد؟
ج : وضو و نمازهاى که خوانده شده است صحیح است، اما براى نمازهاى آینده با آب مباح وضو بگیرد.

س : 149 - اگر خود غاصب فراموش کرد که آب وضویش غصبى است نمازش صحیح است؟
ج : وضو و نمازش با طل است.

س : 150- در تنگى وقت که وظیفه مکلف تیمم است اگر کسى وضو بگیرد چه حکمى دارد؟
ج : اگر عمداً بجاى تیمم وضو بگیرد باطل است، اما در صورت جهالت صحیح است.

س : 151- کسى وضو مى گیرد و نماز مى خواند اما بعداً معلوم مى شود که آب غصبى، یا نجسى، بوده است آیا نمازش صحیح است؟
ج : وضو با آب نجس مطلقا ًباطل است ولى وضو با آبى که در واقع غصبى است اما شخص علم به غصبى نبودن آب دارد وبا آن وضو مى گیرد بعداً کشف مى شود که علم به غصبى نبودن مطابق با واقع نبوده است وضوى که گرفته صحیح است.

س : 152- با وضو و غسل جبیره اى بعد از بهبودى زخم مى توان نماز خواند؟
ج : اگر وقت تنگ باشد اشکالى ندارد و اگر وقت وسیع باشد باید وضو و غسل غیر جبیره اى کند.

 

س : 153 - آیا وضو، کراهت خوردن و آشامیدن شخص جنب را رفع مى تواند؟
ج : بلى رفع مى تواند.

س : 154 - اگر کسى در اثناء نماز شک کند که وضو دارد یا نه وظیفه اش چیست؟
ج : اگر حالت سابقه او طهارت است نمازش صحیح است، و اگر حالت سابقه او عدم طهارت است نماز را قطع کند و بعد از وضو نماز بخواند، و اگر حالت سابقه اش را نداند احتیاطاً نماز را تمام کند و بعد از وضو اعاده کند و اگر وقت نماز ضیق باشد نماز را قطع کند و بعد از وضو دوباره بخواند.

س : 155 - درصورت نبودن آب و یا ضرر داشتن آن وظیفه مکلف تیمم است آیا بعد از برطرف شدن این دو عذر مى تواند با همان تیمم پیشین نماز بخواند؟
ج : باید وضو بگیرد.

س : 156 - با خروج مذى، ودى، وذى، وضو وغسل نقض مى شود؟
ج : بعد از استبراه و یا بعد از گذشت مدت طولانى از زمان بول اگرچه استبراء هم نکرده باشد رطوبت یاد شده پاک است و موجب نقض وضو نمى شود.

س : 157 - کسى که به خاطر شکستگى پایش گج گرفته شده است ودر هنگام مسح وضو نمى تواند دستش را به پایش برساند وظیفه اش چیست؟
ج : - باید نایب بگیرد و - احتیاطاً- تیمم هم بکند.

س : 158 - کسى که هر دو دست خود را از دست داده و وظیفه اش تیمم است چگونه تیمم کند؟
ج : احوط این است که خودش پیشانى اش را به زمین بمالد و نایب هم بگیرد.

س : 159 - اگر یکى از دست هاى کسى قطع شده باشد مثلا دست راست، آیا مسح پاک راست ساقط مى شود؟
ج : نه خیر! با دست چپ به ترتیب سر، پای راست و پای چپ مسح مى شود وهمچنین اگر دست چپ قطع شده باشد.

س : 160 - اگر در هنگام مسح با از سر انگشتان تا بر آمدگى با مسح نشد و مقدارى قطع شد این مسح درست است؟
ج : مسح باطل است اما اگر بار دیگر مسح کند و قطع نشود وضو صحیح است.

س : 161 - اگر جاهاى مسح (جلو سر و پشت باها) تر باشد و وقت نماز هم تنگ باشد وظیفه مکلف چیست؟
ج : وظیفه مکلف تیمم است.

س : 162 - اگر در هنگام خواندن نماز در یکى از اعضاى وضو مانعى دیده شود وظیفه مکلف چیست؟
ج : اگر احتمال مى دهد که در هنگام وضو ملتفت بوده است و مانع را برطرف کرده و بعداً مانع حادث شده است وضو و نمازش صحیح است.

س : 163 - آیا وضو گرفتن پیش از وقت نماز جایز است؟
ج : اگر وقت نماز نزدیک باشد یا وقت نماز دور است اما به نیت این که با طهارت و وضو باشد وضو بگیرد نماز با آن جایز است

س : 164 - طبق فتواى شما که در مسح پاها ترتیب را احتیاط واجبى مى دانید اگر کسى مدتى از روى جهل به مساله ترتیب را مراعات نکرده باشد نمازهایش اعاده یا قضاء دارد؟
ج : اعاده و قضا ندارد.

س : 165 - اگر بر اثرگرما رطوبت دردست انسان براى مسح سر و پا باقى نماند چکارکند؟
ج : از ریش خود آب بگیرد و اگر ریش ندارد از آبروهاى خود آب را بگیرد.

س : 166 - وضو گرفتن زنان در جایی که نامحرم او را مى بیند در حالى که مى توانند دور از نظر نامحرم وضو بگیرند چه حکمى دارد؟
ج : وضویشان صحیح است اما گناه کرده اند.

س : 167 - وضوگرفتن با کفش هاى غصبى چه حکمى دارد؟
ج : وضو صحیح است اما تصرف در مال غصبى حرام است بنابراین در هنگام مسح پاها، پاها برکفش غصبى گذاشته نشود.

 

احکام منى

احکام منى

س : 168 - بعد ازبول اگر رطوبتى مانند منى خارج شود آیا حکم بول را دارد و یا حکم منى را دارد که موجب غسل میشود؟
ج : منى سه تا نشانه دارد : 1 - هنگام خروج همرا با لذت است.2 - هنگام خروج جهش دارد.3 - بعد ازخروج آن بد ن سست مى شود.اگر این نشانه ها را نداشته باشد منى نیست.

س : 169 - اگر هنگام استبراء آب لعاب دار تیره رنگ خارج شود نجس است یا پاک؟
ج : آب که در هنگام استبراء بیرون مى آید به خاطر مخلوط بودن با بول نجس است واگر یکى از نشانه هاى منى را نداشته باشد منى نیست.

س : 170 - کسى درخواب محتلم می شود و منى از او خارج نمى شود اما در هنگام استنجاء یا استبراء آبى تیره رنگ به رنگ بول از او خارج مى شود چه حکمى دارد؟
ج : اگر علامت هاى منى را نداشته باشد منى نیست.

 

احکام کفار واهل کتاب

احکام کفار واهل کتاب

س : 171 - غذا خوردن، معاشرت و کارکردن با اقلیت هاى دینى مانند زردشتى ها و مسیحى ها، هندوها، بودائى ها، مجوسى ها، یهودى ها و...چه حکمى دارد؟
ج : کافران و مشرکان محکوم به نجاست هستند.از غذاهاى آنان پرهیز شود اما کارکردن و دست مزد گرفتن از آن ها در صورتى که تقویت آنان و تضعیف اسلام نباشد اشکالى ندارد.

 

احکام غسل جنابت

احکام غسل جنابت

س : 172 - آیا زن محتلم مى شود و در صورت احتلام غسل واجب است؟
ج : اگر منى خارج شود غسل واجب است.

س : 173 - اگر محتلم بداند که دست رسى به آب براى غسل و خاک براى تیمم ندارد و تا ظهر بدون غسل و تیمم مى ماند وظیفه او در برابر نماز چیست؟
ج : درصورت فقدان خاک باید برسنگ یا ریگ تیمم کند و نماز بخواند.

س : 174 - امکانات غسل جنابت براى مهمان محتلم فراهم است اما احتمال مى دهد که اگر غسل کند میزبان نسبت به ادب و اخلاق مهمان و اهل خانه خودش بدگمان شود، اگر تیمم کند لباس پاک براى نماز ندارد، در این صورت وظیفه او چیست؟
ج : این گونه احتمالات مجوز تیمم نمى شود و باید غسل کند و با همان لباس نجس نماز بخواند اگر لباس پاک تهیه نتواند.

س : 175 - اگر براى مهمان محتلم غسل امکان داشته باشد اما تطهیر لباس امکان نداشته باشد وظیفه چیست؟
ج : غسل کند و با همان لباس نماز بخواند.نمازش صحیح است.

س : 176 - اگر مهمانى محتلم شود دست رسى به آب نداشته باشد در صورتى که آب را از صاحب خانه بپرسد احتمال دارد درباره مهمان بدگمان شود و مورد اتهام قرار بگیرد.اگر با تیمم نماز بخواند لباس پاک ندارد و اگر عریان شود ساتر براى عورت ندارد.در این صورت وظیفه اش چیست؟
ج : احتمالات یاد شده مانع از سؤال نمی شود زیرا احتلام امر طبیعى است و با همان لباس نماز بخواند.

س : 177 - اگر محتلم آب براى غسل و سنگ و ریگ براى تیمم ندارد وظیفه اش چیست؟
ج : برگرد و غبار فرش و لباس تیمم کند.اگر این هم امکان نداشته باشد با همان حالت جنب نماز بخواند اما بعد از یافتن آب غسل کند وقضاى نمازش را بخواند.

س : 178 - کسى که درغسل واجب نخست تن و پس از آن سروگردن را مى شسته است باعتقاد اینکه غسل صحیح همین است اما بعد مى فهمد که در اشتباه بوده است وظیفه چیست؟
ج : غسل و اعمال گذشته او باطل.قضاى نماز و روزه بر او واجب است.

س : 179 در غسل جنابت بعد از ریختن آب مالیدن دست هم شرط است؟
ج : شرط صحت غسل نیست، اما مستحب است.

س : 180 - اگر کسى غسل جنابت کند و نماز صبح را با آن بخواند اما ظهر متوجه شود که مانعى از رسیدن آب در بدنش بوده است نمازش چه حکمى دارد؟
ج : قضاى نماز صبح را بعد از غسل انجام دهد.

س : 181 - آیا تا عده تجاوز در وضو، غسل و تیمم مانند نماز جارى مى شود؟
ج : قاعده تجاوز جارى نمى شود اما قاعده فراغ جارى مى شود.

س : 182 - اگر کس غسل کند و دیگرى بر او آب بریزد اعانت بر غسل حساب می شود؟
ج : اعانت حساب نمى شود.

س : 183 - اگر در هنگام غسل حدث اصغر صادر شود وظیفه غسل کننده چیست؟
ج : احتیاطاً دوباره غسل کند و وضو هم بگیرد.

س : 183 - اگر چند تا غسل بر انسان واجب باشد یک غسل معین از همه آنها کفایت مى کند؟
ج : بله ! کفایت مى کند اما اگر نیت همه غسل ها را بکند ثواب همه غسل ها را مى برد.

س : 185 - کسى که جاهل بوجوب غسل جنابت یا جاهل به مبطل بودن جنابت در شب براى روزه فردا باشد و در همین حال روزه بگیرد آیا قضا و کفاره بر او واجب است یا نه؟
ج : اگر شخص جنب علم به خروج منى قبل از طلوع فجر داشته فقط قضاء بر او واجب است.

س : 186 - اگر کسى غسل جنابت انجام داده و بعد ازطلوع فجر بطلان غسلش کشف شد ایا روزه اش صحیح است یا باطل؟
ج : روزه اش باطل است و قضاء بر او واجب است ولى کفاره واجب نیست.

س : 187 - کسى که قضاء رمضان بر او واجب است آیا مى تواند تبرعاً براى میتى روزه بگیرد یا نه؟
ج : در فرض سوال روزه تبرعّى براى میت نمى تواند بگیرد.

س : 188 - اگر کسى (مهمانى) درمسجد که از آن به عنوان مهمان خانه عمومى وخوابگاه هم استفاده مى شود محتلم شود، به خاطر سردى هوا یا نبودن آب و جاى غسل - فوراً- غسل نکند چه حکمى دارد؟
ج : اگر امکان دارد از مسجد بیرون رود.وگرنه تیمم کند، همان جا بماند.

س : 189 - آیا ید غسل واجب، از چند غسل واجب کفایت مى کند؟
ج : اگر یک غسل واجب به قصد چند غسل واجب یا به قصد یکى از آنها انجام شود کنایت مى کند.

س : 190 - اگر درغسل هاى ترتیبى واجب فاصله اى میان شستن سر و پهلوى راست به اندازه بازکردن (در) یامانند آن ایجاد شود چه حکمى دارد؟
ج : شستن درباره سر وگردن واجب نیست باید اعضاى دیگر شسته شود و فاصله اشکال ندارد.

س : 191 - اگر کسى بعد از غسل متوجه شود که مانعى از رسیدن آب به پوست بدن او وجود داشته است اما نمى داند که مانع پیش ازغسل بوده است یا بعد ازغسل پیدا شده است دوباره غسل کند؟
ج : اگر احتمال مى دهد که درهنگام غسل توجه والتفات به مانع داشته است غسل صحیح است.

س : 192 - اگر کسى بعد از وضو شک کند که یکى ازاعضاء وضو که نجس بود، پیش از وضو آن را تطهیرکرده است یا نه چه حکمى دارد؟
ج : اگر احتمال التفات به مانعیت نجاست در هنگام وضو بوده است صحیح است اما براى اعمالى که طهارت لازم دارد عضو نجس باید شسته شود.

 

احکام غسل وکفن و دفن میت

احکام غسل وکفن و دفن میت

س : 193 - در درگیرى هاى گروه ها برخی از جنگجویان آنها کشته مى شوند و آنها را بدون غسل وکفن به عنوان شهید دفن مى کنند آیا این کار درست است؟
ج : کشته شده ها شهید حساب نمى شوند.

س : 194 - اگر مماثلى ازجنس خود میت یا محرمى براى میت وجود نداشته باشد چگونه غسل داده می شود؟
ج : غسل ساقط مى شود.

س : 195 - اگرکفنى براى میت پیدا نشود وکسى هم نباشد که او را کفن کند وظینه اش چیست؟
ج : اگر حتى پوست حیوان حلال گوشت هم براى کفن میت نباشد، با پوشاندن عورتین بدون کفن دفن مى شود.

س : 196 - اگر بر اثر زمین لرزه یا حادثه دیگر مرده ها زیاد و وقت تنگ باشد و غسل دادن وکفن کردن مرده ها معطلى داشته باشد و در این صورت مرده ها متعفن شوند وظیفه چیست؟
ج : مرده ها تیمم داده و دفن شوند.

س : 197 - اگر بر اثر بمباران و...بدن مرده اى متلاشى شود و اعضاى تیمم هم نداشته باشد وظیفه چیست؟
ج : اگر قابل شستن با آب و حنوط نباشد، قطعات بدن مرده را درکفنى پیجیده و نماز میت بر او خوانده، دفن کنند.

س : 198 - اگر بر اثر آتش سوزى تنها استخوانى ازمیت باقى مانده باشد وظیفه چیست؟
ج : باید همه احکام میت (غسل،کفن، حنوط، نماز و دفن ) انجام شود.

س : 199 - آیا نوشتن آیات قرآن، دعا و نام هاى چهارده معصوم برکفن میت جایز است؟
ج : اگر مورد هتک حرمت قرار داده نشود جایز است ولى بهتر است آیات قران و...بر پارچه اى نوشته و بر بالاى سر و سینه میت قرار داده شود.

س : 200 - آیا مومیایی کردن بدن میت مسلمان جایز است؟
ج : جایز نیست.

س : 201 - آیا استحباب ریختن آب و گلاب یا کشیدن خط بر روى قبر ثابت شده است؟
ج : ریختن آب خوب است اما استحباب موارد دیگر ثابت نشده است.

س : 202 - آیا دفن زن و مرد نامحرم در یک قبر به خاطر ضرورت جایز است؟
ج : دفن مرد و زن نامحرم در یک قبر جایز است به شرط این که خلاف نظر واقف گورستان یا ولى میت نباشد.

س : 203 - درغسل هاى سه گانه میت ید نیت کفایت مى کند یا سه تا نیت شود؟
ج : یک نیت که همان ارتکاذ ذهنى است کفایت مى کند.

س : 204 - اگر آب به اندازه یک غسل میت بیشتر نباشد و دو غسل دیگر را کفایت نکند وظیفه چیست؟
ج : به جاى دوغسل دیگر باید میت تیمم داده شود..

س : 205 - اگر مسلمانى با لباس خودش، بدون غسل، کفن، حنوط و نماز دفن شود وظیفه چیست؟
ج : اگر بدن میت متلاشى نشده باشد نبش قبرکنند و احکامى که درباره یک میت مسلمان است اجراء شود واگر بدن بوگرفته نمازمیت بر قبر اوخوانده مى شود اما غسل وکفن و حنوط ساقط مى شود.

س : 206 - عضوى از اعضاى میت مسلمانى پیدا شود اما فهمیده نشود که از زن است یا ازمرد چه کسى اورا غسل بدهد؟
ج : بنابراحتیاط عضو یاد شده از بالاى لباس غسل داده شود.زن غسل بدهد یا مرد فرقى ندارد و اقوى جواز غسل آن است بدون لباس.

 

احکام غسل مس میت

احکام غسل مس میت

س : 207 - اگر کسى شک کند که پیش ازسرد شدن، میت را مس کرده است یا بعد از سرد شدن، غسل بر او واجب است؟
ج : واجب نیست.

س : 208 - اگر کسى میتى را مس کند و شک کند که مس پیش ازتمام شدن غسل بوده است یا بعد ازغسل وظیفه اش چیست؟
ج : غسل واجب است.

س : 209 - آیا غسل مس میت از وضوکفایت مى کند؟
ج : کفایت نمى کند.

س : 210 - اگر زنى طفل مرده اى به دنیا آورد علاوه بر غسل نفاس، غسل مس میت هم بر او واجب است؟
ج : بله، اما یک غسل به نیت هر دوکفایت مى کند و اگر نیت یکى را بنماید نیز از هر دو کفایت مى کند.

س : 211 - اگر غسل مس میت برکسى واجب باشد و بعد از مدتى شک کند که غسل کرده است یا نه نمازهایش چه حکمى دارد؟
ج : اگر بعد از واجب شدن غسل مس میت یکى ازغسل هاى واجب مانند غسل جنابت را انجام داده باشد ازغسل مس میت هم کفایت مى کند و نمازهایش صحیح است اما اگر یقین به انجام یکى از غسل هاى واجب ندارد اما احتمال مى دهد نمازهاى گذشته اش محکوم به صحت است اما براى نمازهاى آینده باید غسل کند.

 

احکام حیض، استحاضه، نفاس

احکام حیض، استحاضه، نفاس

س : 212 - دخترانى که شوهر نکرده اند استحاضه مى شوند؟
ج : دختر باکره ممکن است استحاضه شود مانند اینکه از سه روز کمتر و ده روز بیشتر خون بوبیند.

س : 213 - خانمى در ماه رمضان خون مى بیند، بعد از خون ریزى روزه مى گیرد اما دوباره خونریزى آغاز مى شود، ماه رمضان به همین ترتیب تمام مى شود، وقتى مى خواهد قضاى روزه را بگیرد باز گرفتار خونریزى مى شود.این خون چه حکمى دارد و وظیفه این خانم چیست؟
ج : اگر عادت وقتیه دارد ایام عادت را حیض حساب کند و بقیه را استحاضه و به احکام زن مستحاضه عمل کند بعد ازایام حیض اگرچه خون قطع نشود باید نماز بخواند و روزه بگیرد، در ماه هاى دیگر نیز به همین ترتیب عمل کند.

س : 214 - خانمى چند سال عادت عددیه داشته است.اول هرماه سه روز خون مى دیده است بعد از آن سه.چهار.روز قطع مى شده است دوباره یک، یا یک روز و نیم، خون مى دیده است.حالا در هرماه دو روز، یا دو روز و نیم، خون مى بیند بعد از آن تا سه.چهار روز قطع مى شود.دوباره یک روز خون مى بیند، با توچه به اینکه در سن حایض شدن است حایض به شمارمى آید یا مستحاضه؟
ج : اگر سه روزمتصل خون نیاید حیض نیست.

س : 215 - آیا وطى ازعقب در حال حیض و غیر حیض براى شوهر جایز است؟
ج : درحال حیض احتیاط - درترک است، درغیر آن شدیداً کراهت دارد.

س : 216 - شخص جاهل به مسأله اگر با زنش درحال حیض نزدیکى کند چه حکمى دارد؟
ج : کفاره بر او واجب نیست.

 

احکام تیمم

احکام تیمم

س : 217 - کسیکه وظیفه اش تیمم است به خاطر شکسته کى دست براى مسح به پیشانى نمى رسد چه گونه تیمم کند؟ و در تیمم باید دست بر خاک زده شود یا گذاشتن دست بر خاک کفایت مى کند؟
ج : تنها با دست سالم مسح کند کافى است.و زدن دست بر محل تیمم شرط است، تماس تنها کفایت نمى کند.

س : 218 - اگر دو دست کسى از بالا ى مرفق یا از بازو قطع شده باشد چه گونه تیمم کند؟
ج : پیشانى را به نیت تیمم به زمین بمالد، درصورت امکان نائب هم بگیرد.

س : 219 - اگر وظیفه تیمم باشد اما عضو یا اعضاء تیمم نجس باشد و امکان تطهیر نداشته باشد تیمم صحیح است؟
ج : طهارت اعضا در صحت تیمم در صورت عدم امکان تطهیر شرط نیست.و یا همان حال تیمم نماید و نماز بخواند.

س : 220 - کسى که وظیفه اش تیمم است می تواند پیش ازرسیدن وقت نمازتیمم کند؟
ج : پیش از رسیدن وقت نماز تیمم براى نماز صحیح نیست.اگر براى واجبات یا مستحبات دیگر تیمم کند و وقت نماز فرارسد و عذرش باقى باشد مى تواند با همان تیمم نماز بخواند.

س : 221 - اگر درکف دستها زخم باشد یا نجاست سرایت کننده باشد و ازاله آن هم ممکن نباشد چگونه تیمم کند؟
ج : پشت دست ها را به زمین بزند بعد پیشانى را با پشت دست ها مسح کند بعد با پشت دست چپ پشت دست راست را مسح کند وآنکاه با پشت دست راست پشت دست چپ را مسح کند.

س : 222 - اگر درپیشانى یا پشت دست ها مانعى وجود داشته باشد که رفع آن ممکن نیست وظیفه چیست؟
ج : احتیاط واجب این است که با دست روى مانع مسح شود و بعد از زوال عذر،نماز، اعاده یا قضا شود.

س : 223 - اگر درکف دست مانعى باشد که رفع آن ممکن نیست چگونه تیمم کند؟
ج : پشت دست بر زمین زده مى شود وبا آن پیشانى وپشت دست دیگر مسح مى شود احتیاط این است که باکف دست هم مسح شود.

س : 224 - اگر کسى عاجز از انجام تیمم باشد وظیفه اش چیست؟
ج : نائب بگیرد و عاجز را با دست هاى خودش تیمم بدهد اگر این هم امکان ندارد خود نائب با دست هاى خود عاجز را تیمم بدهد.

س : 225 - اگر پیشانى و پشت دست هاى کسى جبیره و باند باشد وظیفه اش چیست؟
ج : باید تیمم کند وروى جبیره رامسح کند و نماز بخواند.پس از بهبودى، نمازهاى را که با این گونه تیمم خوانده است بنابر احتیاط قضا کند.

س : 226 - کسى که با غسل و یا وضوى جبیره اى نماز خوانده است، در صورت بر طرف شدن عذر وزائل شدن جبیره اثر غسل و یا وضوى جبیره اى براى نمازهاى آینده باقى است یا نیاز به غسل و وضوى جدید دارد؟
ج : اگر زخم خوب شده باشد و آب ضرر نداشته باشد نیاز به غسل و وضوى جدید دارد.

س : 227 - تفا وت " قرح " و" جرح " چیست؟
ج : در اثر.تفاوت چندان ندارد.قرح "دمل ودانه " جرح "زخم چاقو وکارد یا امثالى آن را مى گویند.

س : 228 - در تیمم مسح پیشانى و دست ها با تمام کفین واجب است یا با قسمتى از کفین هم کفایت مى کند؟
ج : با تمام کفین واجب است.

س : 229 - اگر به خاطر تنگى وقت نمازصبح بدل از وضو یاغسل تیمم کند و دررکعت اول، خورشید طلوع کند نماز چه حکمى دارد؟
ج : تیمم و نمازهردو با طل است باید قضاى نمازرا انجام دهد.

س : 235 - تیمم بر غبار فرش، پتو، لحاف، سجاده، و...در حال اختیار صحیح است؟
ج : در وسعت وقت و بودن خاک و زمین پاک، صحیح نیست.اما درتنگى وقت و یا نیافتن خاک و زمین پاک صحیح است.

س : 231 - اگر کسى عاجز ازتیمم باشد کسى دیگرى چگونه اورا تیمم دهد؟
ج : در صورت امکان با دست خود بیمار او را تیمم دهد واگر امکان ندارد با دست خود تیمم دهد.

س : 232 - اگر دست راست کسى جبیره اى داشته ونتواند بر خاک بزند یا مسح کند آیا زدن بر خاک و مسح بادست چپ تنها کفایت مى کند؟
ج : اگر وظیفه اش تیمم است کفایت مى کند، اما احوط این است که در صورت امکان نائب هم بگیرد.

س : 233 - اگر قسمتى از دو دست یا تمام صورتش سوخته به گونه اى که شستن صورت یا گذاشتن پارچه براى مسح جبیره امکان نداشته با شد وظیفه اش چیست؟
ج : اگروضوى جبیره اى ممکن است، وضوى جبیره ودر صورت احتیاج به غسل جبیره اى غسل جبیره اى انجام دهد، در صورتى که وضو وغسل جبیره اى کامل امکان نداشته باشد به قدر امکان اکتفا کند و سپس تیمم کند.

س : 233 - کسى که به خاطر شکستگى دستش به گردنش آویزان باشد چگونه وضو و تیمم کند؟
ج : اگر مى تواند خودش وضو جبیره اى انجام دهد وگرنه نائب بگیرد اگر باز از وضوگرفتن یا نائب گرفتن عاجز است باید خودش تیمم کند و اگر نمى تواند باید نائب بگیرد و اگر نائب گرفتن هم امکان ندارد باید با یک دست صورت خودرا بشوید و یا با همان دست تیمم کند.

س : 235 - اگر کسى در خانه میزبان جنب شود و به خاطر خجالت کشیدن به جاى غسل تیمم کند ونمازبخواند صحیح است؟
ج : در انجام وظیفه شرعى خجالت کشیدن معنا ندارد بنابراین اگر غسل ممکن است باید غسل کند مگر این که وقت نماز تنگ شده باشد در این صورت وظیفه مهمان تیمم است.

س : 236 - آیا تیمم بر موزاییک، سنگ گچ وآهک صحیح است؟
ج : تیمم بر موزاییک صحیح نیست اما بر سنگ گج وآهک صحیح است البته احتیاط مستحب آن است که اگر خاک باشد باید بر خاک تیمم شود.

س : 237 - کسى که به خاطر عذرى وظیفه اش تیمم است مى تواند نمازش را در مسجد بخواند؟
ج : بله، تا زمانى که عذر دارد مى تواند.

س : 238 - کسى که یکى از دست هایش ازمچ قطع شده است اگر وظیفه اش تیمم باشد چگونه تیمم کند؟
ج : اگر آب نباشد یا ضررداشته باشد، دست سالم را به زمین بزند و با آن تمام پیشانى را مسح کند.احتیاط این است که دست سالم و ذراع دست قطع شده را به زمین بزند و با هر دوى آن پیشانى را مسح کند، بعد از آن پشت دست سالم را به زمین بزند و با ذراع دست قطع شده آن را مسح کند وبعد از آن با دست سالم پشت ذراع دست قطع شده را مسح کند و اگر بتواند نایب هم بگیرد.

س : 239 - اگر هر دو دست کسى ازمچ قطع شده باشد چگونه تیمم کند؟
ج : نخست پیشانى را به نیت تیمم به زمین بزند و بعد از آن ذراع هاى هر دو دست را به زمین بزند و پیشانى را مسح کند بعد از آن با ذراع دست چپ پشت ذراع دست راست را و بعد از آن با ذراع دست راست پشت ذراع دست چپ را مسح کند.علاوه بر این، اگرامکان داشته باشد نایب هم بگیرد.

س : 240 - کسى که وظیفه اش تیمم است مى تواند با تیمم بدل از غسل جنابت وارد مسجد ثود؟
ج : اگر تیمم به خاطر فقدان آب یا ضرر آن باشد وارد شدن به مسجد مانعى ندارد اما اگر تیمم به خاطر تنگى وقت باشد نمى تواند وارد مسجد شود.

س : 241 - کسانى که دور از آب و آبادى مشغول کار هستند صبح از خانه بیرون مى روند و شب باز مى کردند و بردن آب براى وضوى نماز ظهر و عصر مشکل است اگر با تیمم نماز ظهر و عصر را بخوانند مجزى است؟
ج : بله، مجزى است.

س : 242 - کسى که وظیفه اش جمع بین تیمم و وضو است کدام یکى را مقدم کند؟
ج : ترتیب لازم نیست.

س : 243 - تیمم وسجده بر سنگ "مرمر،) چه حکمى دارد؟
ج : سجده بر آن مانعى ندارد اما احتیاط مستحب آن است که اگر خاک باشد بر سنگ تیمم نشود.

س : 244 - کسى که دو - سه روزجنب است و نمى تواند غسل کند.اگر بعد از تیمم مبطل وضو انجام داده شود براى نمازهاى بعدى علاوه بر وضو تیمم هم واجب است؟
ج : اگر براى نمازهاى بعدى نتواند غسل کند بنابراحتیاط واجب باید هم وضو بگیرد وهم تیمم کند.

س : 245 - کسانى که درکوه ها و بیابان ها کار مى کنند و دسترسى به آب ندارند و مخرج بول آنان نجس است اگر تیمم بکنند و نماز بخوانند مجزى است؟
ج : در فرض مذکور مجزى است.

س : 246 - کسى که جراحى پلاستیک مى کند و این عمل، مانع از رسیدن آب به بدن شود وظیفه چیست؟
ج : در صورت امکان رفع مانع کند و اگررفع مانع امکان ندارد بدل از غسل یا وضو تیمم کند.اگر آن مانع دراعضاء تیمم باشد باید میان وضو جبیره اى و تیمم جمع کند.

 

احکام نماز

احکام نماز

س : 247 - درسحرهاى ماه رمضان چه زمانى براى صبح تعیین شده است، آیا شبهاى مهتابى وغیر مهتابى فرق دارد؟
ج : اگر موذن به وقت نماز آگاهى داشته با شد با شروع اذان نماز جایز است وگرنه باید یقین به دخول وقت نماز حاصل شود، در باره حکم شبهاى مهتابى به توضیح المسالل به مسأله 3081 مراجعه شود.

س : 248 - اگر مهرکربلا براى مسجدى وقف شده باشد واین مهرها به صورت خاک در امده باشد کسى آن را ببرد دوباره مهر بسازد جایز است؟
ج : اگر مهر به صورتى خاک قابل استفاده براى مسجد باشد بیرون بردن ان جایز نیست واگر قابل استفاده نباشد اشکالى ندارد.

س : 249 - اگرمسجدى مهر زیادى داشته با شد و مسجد دیگرى نیاز به مهر داشته باشد آیا متولى مسجد یا حاکم شرع مى تواند بخشى از مهرهاى یاد شده را به مسجد دیگرى بدهند؟
ج : اگر وقف خاص همان مسجد باشد جایز نیست.

س : 250 - اگرکسى فرشى را نذرمسجدى کند ومعلوم شود که مسجد یاد شده نیازبه فرش ندارد آیا ناذر مى تواند فرش را به مسجد دیگرى که نیاز به فرش دارد بدهد؟
ج : اگر مسجد مورد نظر ناذر، نه الان ونه در آینده نیاز به این فرش دارد مى تواند به مسجد دیگرى بدهد.

س : 251 - آیا متولى مسجد و حسینیه مى تواند فرش و ظرف و...مسجد را براى عروسى، فاتحه، و...به امانت یا اجاره بدهد وکرایه اش را صرف مسجد کند؟
ج : اگر وقف خاص باشد جایز نیست.

س : 252 - اگر کسى مهر را وقف مسجد نکند بلکه هدیه به مسجد کند بیرون بردن آن مهرها چه حکمى دارد؟
ج : هدیه در واقع همان وقف است اگر نیت هدیه دهنده فقط براى مسجد یا حسینیه خاص باشد نیاز به صیغه اى مخصوص ندارد و بیرون بردن آن جایز نیست.

س : 253 - اگر اهالى قریه اى براى ساختن مسجد از همه اهالى به صورت مساوى پول جمع کنند و برخى از اهالى رضایت نداشته باشند ساختن چنین مسجدى جایز است و از نظر شرعى حکم مسجد را دارد؟

ج : پول گرفتن از اهالى به صورت اجبار جایز نیست.اما اگر کسى زمین مسجد را وقف کرده است یا با پول حلال خریده شده است نماز خواندن در آن اشکال ندارد و نیز اگر مصالح ساختمان غیرکف مسجد با عین پول غصبى فراهم شده باشد نماز درآن مسجد جایز اما غصب حرام است واگر زمین مسجد غصبى باشد نماز در آن مسجد جایز نیست و از نظر شرعى حکم مسجد را ندارد.

 

احکام اذان و اقامه

احکام اذان و اقامه

س : 254 - ترک اذان و اقامه در نمازهاى یومیه با وسعت وقت چه حکمى دارد؟
ج : اذان در نمازهاى یومیه مستحب است ترک آن اشکالى ندارد اما اقامه بنا بر احتیاط در وسعت وقت نباید ترک شود.

س : 255 - خواندن اذان و اقامه قبل از نماز مستحب است؟
ج : اذان و اقامه اختصاص دارد به نمازهای یومیه در غیر آن جواز ندارد.

س : 256 - در زمان که موذن اذان می گوید در همان زمان امام جماعت اقامه می خواند بطورکه بعد از تمام شدن اذان اقامه هم تمام می شود آیا این عمل صحیح است؟
ج : در اذان و اقامه ترتیب معتبر است در فرض مذکور ترتیب رعایت نشده لذا آن عمل اشکال دارد.

س : 257 - کسی که عمدا یا سهوا خطبه های نماز جمعه را درک نکند نماز جمعه اش از نماز ظهرش کفایت می کند؟
ج : کفایت می کند اگر چه خواندن نماز ظهر احوط است.

 

شرایط لباس نماز گزار

شرایط لباس نماز گزار

س : 258 - کسی که برای خارج شدن ادرار بطور دائم از سوند استفاده می کند اگر با کیسه ادرار نماز بخواند صحیح است؟
ج : اگر به اندازه نماز فرصت برداشتن کیسه باشد باید برداشته شود و گرنه در حال ضرورت نماز صحیح است.

س : 259 - آیا پوشیدن لباس افغانی در ایران لباس شهرت به حساب می آید؟
ج : لباس شهرت نیست.

س : 260 - اگر کسی نداند لباسش نجس است و با آن نماز بخواند صحیح است؟
ج : اگر نجاست را نمی دانسته است نمازش صحیح است و اگر می دانسته است اما هنگام نماز نجس بودن لباسش را فراموش می کند نمازش باطل اعاده یا قضا واجب است.

س : 261 - اگرلباس خونىشسته شود اما لکه خون باقى بماند نماز با آن لباس صحیح است؟
ج : اگر عرف بگوید خون شسته شده است، رنگ خون باقى مانده است نماز صحیح است.

س : 262 - کسى که عمل جراحى شده است و لباسش به خون آلود و امکان تعویض و تطهیر نیست آیا علاوه بر وضو تیمم هم بکند؟
ج : تیمم لازم نیست.

س : 263 - کسى که انگشتر منقوش به نام خداوند متعال یا پیامبر وائمه (ع ) در دست دارد مى تواند بدون وضو به آن دست بزند؟
ج : لمس و مس نام خداوند و بیامبر وائمه (علیهم السلام ) بدون وضو جایز نیست.

 

مکان نمازگزار

مکان نمازگزار

س : 264 - اگر مهمان بداند که بعض از فرشها ولباسهاى میزبان غصبى است نماز خواندن ومهمان شدن چه حکمى دارد؟
ج : در صورتى که تمام اموال میزبان یا فرش که بر آن نماز مى خواند غصبى باشد نمازخواندن ومهمان شدن جایز نیست.

س : 265 - اگر خمس مکان نمازگزار پرداخت نه شده باشد نماز جایز است، آیا مجتهد یاوکیل اش مى تواند اجازه موقت یا دائم براى نماز بدهد؟
ج : مجتهد مى تواند اجازه بدهد اما وکیل نمى تواند و نمازهاى که قبل از اجازه مجتهد در صورتى که میدانسته خمس این مکان داده نشده باطل است.

س : 266- کسانى که در بدن شان تصویر زنان، حیوانات وحشى، اشعار مبتذل، خالکوبى مى کنند اولا چنین کارى شرعا جایز است یا حرام، و ثانیا آیا نماز خواندن با چنین تصویرى صحیح است؟
ج : کشیدن تصویر حیوانات مطلقاً حرام است، در بدن باشد یاغیر آن، و نماز خواندن در جائى که تصویر انسان باشد و یا بدنى که تصویر انسان دارد مکروه است.

 

شکیات نماز

شکیات نماز

س : 267 - کسى در نماز چهار رکعتى بعد از سجده دوم شک مى کند که چهار رکعت خوانده است یاسه رکعت یک لحظه ظن به سه رکعت پیدا مى کند، براى خواندن رکعت چهارم مى ایستد و شروع مى کند اما شک دوباره عود مى کند بعد ازسلام دو سجده سهو به جا مى آورد آیا این نمازصحیح است؟
ج : اگر شک درمیان سه و چهار درحال قیام یا بعد ازاکمال سجدتین باشد بناء بر چهارگذاشته و نماز تمام مى شود، بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بجا آورد.

س : 268 - شک در نماز مغرب مطلقاً مبطل است یا شک درمیان یک و دو و سه رکعت مبطل نمازاست؟
ج : شک درعدد رکعات نماز صبح و مغرب، مطلقاً موجب بطلان است اما شى بعد ازفراغ، بعد ازمحل، وبعد از وقت موجب بطلان نیست.

س : 269 - کسى که نماز احتیاط را مدتها به صورت نماز صبح مى خوانده است با اعتقاد بر این که نماز احتیاط کیفیت خاصى ندارد چه حکمى دارد؟
ج : اگر عمل منافى با نماز انجام نداده باشد نمازصحیح است.

 

شرائط امام جماعت

شرائط امام جماعت

س : 270 - دراقتداء به امام جماعت، علم به عدالت شرط است یا عدم علم به معصیت او کافى است؟
ج : در صورت اطمینان به عدالت یا یقین و اطمینان به حسن ظاهر امام جماعت، اقتداء به او جایز است اما عدم علم به معصیت کفایت نمى کند.

س : 271 - اگر انسان نه امام را بشناسد ونه مأمومین را اقتدا جایز است؟
ج : اگر از اقتداى علما و روحانیون - درصورتى که اقتدا کرده باشند- یا غیر آنان اطمینان به عدالت امام جماعت پیدا کند جایز است وگرنه اقتدا جایز نیست.
س : 272 - آیا کور مادر زاد ى یا کسى که بر اثر حوادثى کور شده است جایز است امام جماعت شود؟
ج : با داشتن سایر شرائط امام جماعت جایز است.

س : 273 - اگر دست یا پاک کسى ازمچ قطع شده باشد مى تواند امام جماعت شود؟
ج : احتیاطاً از امامت جماعت خوددارى کند.

س : 273 - اگر انگشت دست کسى قطع شده باشد مى تواند امام جماعت شود؟
ج : اشکال ندارد اما ترک امامت احوط است.

س : 275 - امامت جماعت غیر روحانى با وجود روحانى جایز است؟
ج : اگر داراى شرائط باشد و موجب هتد حرمت روحانى نباشد جایز است.

س : 276 - اجرت گرفتن براى امامت جماعت و بیان مسانل دینى جایز است؟
ج : اگر امامت جماعت و بیان مسائل واجبى دینى در برابر اجرت باشد، نماز باطل و اجرت گرفتن جایز نیست، و اگر اجرت براى رفت و آمد امام جماعت یا تبرّعى باشد اشکال ندارد.

س : 277 - اگر کسى درمکه یا در مدینه به امامت اهل سنت نمازبخواند چه حکمى دارد؟
ج : در صورت تقیه قضاء واعاده ندارد.

س : 278 - اگر امام جماعت عتیده به پاکى لباسش داشته باشد اما مأموم علم و یقین به نجاست لباس امام داشته باشد، مى تواند به اواقتداء کند؟
ج : اشکال ندارد.

س : 279 - کسى که وظیفه اش تیمم است یا وضو جبیره اى می تواند امام جماعت شود؟
ج : مى تواند.

س : 280 - اذاکان الاختلاف بین الا مام والمأموم فى الاجزاء والشرائط اجتهاداً او تقلیداً فهل یجوز حینئذالاقتداء؟
ج : ان کان الاختلاف بینهما فى الارکان فلایجوز الا قتدا والا یجوز الا قتدا (1)

س : 281 - امام جماعتى که نمازش رادر جماعت خوانده است آیا مى تواند همان نماز را بار دیگر براى مأمومین دیگر که نماز نخوانده اند بخواند؟
ج : بلى مى تواند.

س : 282 - اگر مأموم بداند که آب وضوى امام نجس است اما خود امام عقیده به طهارت آن آب داشته باشد مى تواند به او اقتدا کند؟
ج : نمى تواند.

س : 283 - اقتدا به امام جماعتى که تجوید را در قرائت مراعات نمى کند مثلا وتف به حرکت و وصل به سکون مى کند جایز است؟
ج : بنا براحتیاط جایزنیست.

س : 284 - اقتدا به امام جماعتى که غیبت مى کند یا تهمت مى زند جایز است؟
ج : اگر توبه نکند جایز نیست.

س : 285 - اگر کسى بداندکه امام جماعت تجوید را مراعات نمى کند گفتن آن براى دیگران واجب است؟
ج : واجب نیست.

س : 286 - امام جماعتى که پیش ازامامت، گناهان کبیره را انجام مى داده است در صورتى که پس از امامت اصرار برکبیره و صغیره نداشته باشد به او اقتدا مى شود؟
ج : در صورت توبه کردن و عادل بودن اقتدا جایز است.

س : 287 - کسى که عدالت را درباره دو زنش درباره لباس، خانه و...مراعات نمى کند مى توان به او اقتدا کرد؟
ج : به کسى که از موازین شرعى تخلف کند اقتداه جایز نیست.

س : 288 - کسى که وظیفه اش خواندن نماز احتیاط در صورت شک بوده است اما به خاطر جهالت نخوانده است باید قضاى آن را بخواند یا اصل نماز اعاده و قضا لازم د ارد؟
ج : اگر وقت باقى است و منافى نمازرا انجام داده شده است نخست نماز احتیاط را بخواند.بعد خود نمازرا اعاده کند اما اگر منافى انجام نداده است تنها نماز احتیاط را به جا آورد.

س : 289 - در صورتى که وقت فضیلت نماز یومیه گذشته باشد، خواندن نماز یومیه مقدم است یا نمازقضا؟
ج : خواندن نماز یومیه مقدم است.

س : 290- کسى که نمازهاى یومیه خود را با زحمت و مشقت مى ایستد و مى خواند آیا مى تواند نمازهاى قضاى خود را نشسته بخواند؟
ج : بله، اشکالى ندارد.

س : 291 - نمازهاى که در حال عذر قضا شده است مى توان قضایى آن را در حال عذر خواند؟
ج : اگر عذر بعد از مدتى رفع مى شود باید صبرکند اما اگر عذر طول مى کشد مى تواند بخواند.

س : 292 - اگر پسر بزرگ لال باشد و پولى هم نداشته باشد که براى خواندن نماز قضایی پدرش اجیر بگیرد آیا نوبت به پسر دوم مى رسد؟
ج : وظیفه پسر بزرگ ساقط نمى شود.همان طورى که نماز خود را مى خواند.نماز قضاى پدرش را بخواند.

س : 293 - شیعه اى که مدتى سنی شده است و نمازخود را طبق مذهب اهل تسنن خوانده است اگر دوباره به مذهب تشیع برگردد نمازهاى خود را قضاء کند؟
ج : نمازهاى که طبق مذهب سنی خوانده شده است باید قضاء شود.

س : 294 - نماز خواندن و تصرفات در خانه اى که مشترک بین صغار وکبار است با اجازه مادر و برادران کبیر جایز است؟
ج : تصرفاتى که به مصلحت صغار باشد با رضایت وصى و قیّم صغار جایز است ولى اگر به مصلحت صغار نباشد جایز نیست و برادران کبیر و مادر حق ندارند اجازه تصرف در اموال صغار را به دیگران بدهند.

 

1 - س : اگر اختلاف بین امام و ماموم در اجزا و شرائط به خاطر اجتهاد یا تقلید باشد اقتدا جایز است؟ ج : اگر اختلاف در ارکان نباشد جایز است

احکام نماز قضا

احکام نماز قضا

س : 295- رسم است معمولاً هرکسى که از دنیا مى رود، ورثه او اجیر مى گیرند تا یک سال نماز و روزه براى این میت بجا اورد، بدون این که وصیت کرده باشد، یا بداند که قضاى نماز و روزه به عهده دارد، آیا این اجیرگرفتن لازم است یا نه، و نماز روزه تحت عنوان واجب داخل است یا مستحب؟
ج : در صورت عدم وصیت و عدم علم به قضاء نماز و روزه میت، اجیر گرفتن واجب نیست و در فرض شک احتیاطاً مى تواند قضاء نماید اگر چه این احتیاط واجب نیست.

س : 296 - آیا قضاى نمازکفایت از خود نماز مى کند، یا اینکه خود نمازرا خوانده بعد قضاى آن را بجا اورد؟
ج : قضا کفایت مى کند، و اگر خود نماز را در وقتش بطور صحیح خوانده باشد احتیاج به قضا ندارد.

س : 297 - قضاى نمازهاى یومیه لازم است هرکدام در وقت خودش خوانده شود؟
ج : لازم نیست.

س : 298 - آیا قضاى نماز در جهر و اخفات تابع خود نماز فوت شده است یا تابع زمانى که در آن خوانده مى شود؟
ج : تابع اصل نماز است.اگر اصل نماز باید به جهر و بلند خوانده شود، قضاى آن نیز به جهر و بلند خوانده شود، همچنین است در نمازهاى که باید به اخفات و آهسته خوانده شود

س : 299 - اگر کسى به خاطر ندانستن مساله نمازهاى قصرش را تمام بخواند قضا لازم دارد؟
ج : قضا ندارد.

س : 300 - اگر کسى خودش نماز قضایى داشته باشد مى تواند براى نماز دیگران اجیر شود؟
ج : مى تواند.

س : 301- اگرکسى به خاطر ندانستن مساله بدون عذرنمازمغرب وعشاء را با تیمم بخواند قضا دارد؟
ج : قضا لازم است.

س : 302 - اگر کسى دچار فراموشى و بیمارى دایمى شده باشد و نتواند نماز و روزه اش را درست انجام دهد قضا وکفاره دارد؟
ج : در صورتى که توان ادا یا قضا را نداشته باشد و نمازش را به قدر توان خوانده باشد قضا ندارد اما در این فرض روزه از او ساقط است، اگر تا رمضان آینده بیمار باشد.

س : 303 - خواندن نماز قضاى یا استیجارى در سفر جایز است؟
ج : بله

س : 304 - کسى که تواناى بر طهارت مائیه و قیام براى نماز را ندارد مى تواند با همین حالى نمازهاى قضاى اش را بخواند؟
ج : اگر علم یا اطمینان دارد که عذرش رفع مى شود باید صبرکند اما اگر احتمال مى دهد که تا آخر عمر عذر برطرف نشود مى تواند نمازهاى قضاى اش را بخواند.

س : 305- کسى که تمام وقت نماز و روزه را در خواب باشد قضاى نماز و روزه بر او واجب است؟

ج : بله، واجب است.

س : 306- اگرکسى اول وقت دروطن وآخروقت درسفر بود ونمازش قضا شد وهمچنین اگر اول وقت در سفر و آخر وقت در وطن بوده قضایى نماز قصر بر او واجب است یا تمام؟
ج : ملاک آخر وقت است اگر آخر وقت در وطن باشد قضاى نمازتمام و اگر در سفر باشد قضاى نماز قصر بر او واجب است.

س : 307 - اگر کسى به خاطر شدت بیمارى واجبات نماز و طهارت و نجاست را تمیز داده نتواند قضایى نماز و روزه اش بر پسر بزرگترش واجب است؟
ج : اگر عقلش را از دست داده باشد یا در اوقات نماز مغمى علیه باشد واجب نیست.

س : 308 - در انجام قضاى نماز و روزه ترتیب شرط است؟
ج : نمازهایی که در اداء آنها رعایت ترتیب لازم است مانند نماز ظهر و عصر، مغرب و عشاء، در قضاء آنها رعایت ترتیب لازم است، اما درغیر این نمازها و نیز در قضاى روزه رعایت ترتیب شرط نیست.

س : 309 - اگر پسر بزرگ در زمان حیات پدر از دنیا برود آیا قضاى نماز و روزه بر پسر دوم که در هنگام مرگ پدرش پسر بزرگ به حساب مى آید واجب است؟
ج : بله، مراد از پسر بزرگتر پسرى است که در هنگام موت پدر از بقیه بزرگتر باشد و بر او واجب است.

س : 310 - اگر کسى تعداد نمازهاى قضا شده اش را نداند و از سوى دیگر براى خواندن نمازکسى دیگرى به مدت چند سال اجیر شده است.اولا از بابت قضاى نمازهاى خودش چه وظیفه اى دارد و ثانیا قضاى نمازهاى خودش مقدم است یا نما ز استیجارى؟
ج : درقضاء نمازهاى خودش نمى تواند به حداقل اکتفا کند، حد متوسط و میانه را انجام دهد مثلأ اگر شک دارد که یکسالى یا دو سال نماز قضا به عهده دارد، یکسال و نیم بخواند (نمى تواند به یکسال که حداقل است اکتفا کند) اما اینکه اول کدام را بخواند، به کیفیت و زمان اجاره بستگى دارد که هنگام شروع و ختم آن را چگونه تعیین کرده باشند.

س : 311- پدرى که خودش نماز و روزه اش را عمدا انجام نمیدهد، پسر بزرگش هم اتمام حجت می کند که بعد از مرگش قضاى نماز و روزه اش را انجام نخواهد داد.با توجه به ترک عمدى پدر و اتمام حجت پسر بزرگ قضاى نماز و روزه پدر بر پسر بزرگ واجب است؟
ج : در زمان حیات پدر باید پدرش را امر به معروت و نهى از منکرکند و بعد از فوت پدر تا اندازه اى که به عسرو حرج نیفتد قضاى نماز و روزه پدرش را انجام دهد.

س : 312- اگر پدر مقلد مجتهدى باشد و پسر بزرگ مقلد مجتهدى دیگر، پسر بزرگ قضاى نماز و روزه پدر را مطابق با فتواى کدام مجتهد انجام دهد؟
ج : پسر باید بر طبق فتواى مرجع خود عمل نماید.

س : 313- شخصى براى انجام عبادات میتى اجیر شده و بنا داشته خودش انجام دهد، اما نتوانسته و اجرت را به کس دیگرى داده تا او این عبادات را از طرف میت انجام دهد، آیا کفایت مى کند؟
ج : اگر شرط مباشرت یا قرینه بر مباشرت نباشد نائب گرفتن کافى است.

س : 314 - کسانیکه روزه و نماز قضایی دارد مى تواند اجیرکس دیگرى شود؟
ج : اگر باعث ترک نماز و روزه خود اجیر شود اجتناب شود و اگر نشود مانعى ندارد.

س : 315- آیا جایز است درنماز استیجارى اول پنج تا نمازصبح بعد پنج تا نمازظهر و عصر بعد پنج تا نماز مغرب و عشا خوانده شود تا مجموع آن نماز پنج روز به حساب آید؟
ج : احوط این است که نمازهاى یومیه به ترتیب خودش خوانده شود یعنى ازصبح شروع وبه عشاء ختم شود.

س : 316- کسى که قرائت اش درست نیست اگر اجیر شود نمازش صحیح است؟
ج : چنین کسى نباید اجیر شود.

س : 317 - اجیر مى تواند - اختیاراً- اذان و اقامه را ترک کند؟
ج : راجع به خواندن اذان و اقامه و دیگر مستحبات نماز باید طبق قرارداد بین ورثه و اجیر عمل شود.درصورتى که هنگام قرارداد در این باره چیزى گفته نشده باشد باید به عرف منطقه عمل شود.اگر خواندن اذان و اقامه متعارف است باید خوانده شود.وگرنه لازم نیست.

س : 318- کسیکه تجوید قرائتش درست نیست اگر اجیر شود نمازش صحیح است؟
ج : اگر قرائتش صحیح نباشد نباید اجیر شود.

س : 319 - کسیکه آب ندارد یا آب برایش ضرر دارد، در هنگام خسوت وکسوت با تیمم نماز آیات را بخواند یا صبرکند تا آب پیدا شود و قضایى نماز آیات را بخواند؟
ج : اگر نمازآیات به خاطر خسوت یاکسوت باشد واجب است که با تیمم بخواند اما اگر به خاطر زلزله (زمین لرزه ) است باید صبرکند و نماز آیات را با وضو بخواند.

س : 320- اگرکسى درتنگى وقت نمازعصر را طورى بخواند که با سلام نمازعصر اذان مغرب شروع شود آیا این نماز ادا مى شود؟
ج : اگر حتى یک رکعت آن را پیش از غروب خوانده باشد نماز ادا و صحیح است اما اگر هر چهار رکعت نمازعصر را بعد ازغروب و با نیت ادا خوانده باشد، احتیاطاً قضاء هم بکند.

س : 321- اگرکسى نماز عصر را در آخر وقت بخواند و نمازاحتیاط هم بر او واجب شده باشد و در خارج وقت بخواند، نماز احتیاط به عنوان ادا خوانده مى شود یا قضا؟
ج : ادا و قضا را معین نکند بلکه به نیت قربت مطلقه بخواند.اما به تاخیر انداختن نماز به این اندازه جایز نیست مگر اینکه عذر داشته باشد.

س : 322- اگرکسى به خاطر جهل به موضوع، یا جهل به حکم و یا بى توجهى نمازهاى احتیاط را نخوانده باشد و اکنون بخواهد، بخواند به نیت ادا بخواند یا قضا ویا اصل نمازرا هم قضا کند؟
ج : در صورت بقاى وقت و انجام منافى نماز نخست نماز احتیاط را بخواند و بعداً اصل نماز را، اما اگر منافى انجام نداده است نماز احتیاط را بخواند، نمازش صحیح است،واگر وقت گذشته اصل نماز را قضا کند.

س : 323- کسى که به خاطر بیمارى یا پیرى به سختى می تواند بایستد و نمازهاى یومیه خود را بخواند و امید به بهبودى خود ندارد مى تواند نمازهاى قضایى خود را نشسته بخواند؟
ج : بله، مى تواند بخواند

س : 324- نمازهایى که از پدر کافر فوت شده است بر پسر بزرگ مسلمانش واجب است؟
ج : واجب نیست.

س : 325- اگر پدر و مادر به کسى - غیر از پسر بزرگ خود - وصیت کند که نماز و روزه قضایی آنها را انجام دهد باز بر پسر بزرگ واجب است که نماز قضایی بدر را بخواند؟
ج : اگر وصى به وصیت عمل کند لازم نیست که پسر بزرگ دوباره آن را انجام دهد.

س : 326- اگر پدر و مادر در طول زندگى خود نمازها و روزه هاى شان را انجام نداده باشند باز بر پسر بزرگ واجب است که انجام دهد؟
ج : تا اندازه اى که به عسرو حرج نیفتد بنا بر احتیاط واجب است انجام دهد.

س : 327- اگرکسى یک ساعت و یا نیم ساعت بعد از زوال بمیرد قضاى نمازظهر و عصر آن روز بر پسر بزرگ است یا نه؟
ج : اگر مریض درعالم بیهوشى بوده است و به هوش نیامده است بر پسر بزرگ واجب نیست، اما اگر باهوش بوده و توان داشته است که نماز بخواند اگر چه با تیمم و با اشاره چشم و ابرو اما نخوانده است بر پسر بزرگش واجب است که قضا کند.

س : 328- آیا پسر بزرگ مى تواند درحال حیات پدرش به او بگوید که نمازهاى فوت شده اش را قضا نمى کند مگر این که مبلغى پول به او بدهد.آیاگرفتن چنین پولى براى پسر بزرگ جایز است؟
ج : خواندن نماز قضاى پدر بر پسر بزرگ واجب است و پول گرفتن در برابر انجام عمل واجب جایز نیست.

س : 329- کسى که چندین بار سکته کرده است و توان حرکت نداشته است آیا قضاى نمازهاى این مدت هم بر پسر بزرگ واجب است؟
ج : اگر بیمار حواس خود را از دست داده بوده است و اوقات نماز را تشخیص داده نمى توانسته است واجب نیست، اما اگر اوقات نماز را تشخیص داده مى توانسته است قضاى نمازهاى یاد شده واجب است.

س : 330 - اگر پدر و مادر نمازهاى خود را غلط خوانده باشند قضاى نمازهاى یاد شده بر پسر بزرگ واجب است؟
ج : اگر براى یاد گرفتن صحیح کوشش کرده باشند اما یاد نگرفته باشند قضا ندارد اما اگرکوتاهى کرده باشند پسر بزرگ باید قضا کند.

س : 331- اگرکسى یقین داشته باشد که وقت باقى است و نمازش را بخواند اما بعداً معلوم شود که نمازش قضا شده بوده است وظیفه اش چیست؟
ج : اگر یک رکعت نماز یاد شده در داخل وقت خوانده شده باشد قضا ندارد اما اگر همه رکعات نماز در خارج از وقت و با نیت ادا خوانده شده باشد باید قضا شود و اگر نیت ما فى الذمه کرده باشد یا نیت قربت مطلقه کرده باشد قضا ندارد.

س : 332- کسى که مدت زیادى دسترسى به عالم دینى نداشته - باشد و بر اثر جهل به مسأله با لباس و بدن نجس نماز خوانده است آیا نمازهاى او قضا دارد؟
ج : اگر وضو، غسل وتیمم را صحیح انجام داده باشد قضا ندارد.

س : 333- اگرکسى براى انجام عمل جراحى بر او ازاول ظهر تا غروب بیهوش بوده باشد قضاى نماز ظهر و عصر بر او واجب است؟
ج : بله، واجب است.

س : 334- با توچه به سوال پیشین - چه فرقى است بین ترک عمدى نماز و ترک غیر عمدى آن مانند بیهوشى زیرا در هر دو صورت قضا دارد؟
ج : درصورت ترک عمدى علاوه بر وجوب قضا معصیت کرده است اما در ترک غیر عمدى تنها، قضاى آن واجب است و معصیتى نکرده است.

س : 335 - آیا قضاى نماز و روزه مادر هم مانند قضایى نماز روزه پدر بر پسر بزرگ واجب است؟
ج : بله

س : 336- کسى که خانه اش درقم است و به خاطر بیمارى درتهران بسترى مى شود و یک ماه یا بیشتر طول مى کشد و نمازش را نمى تواند بخواند، قضاى نمازقصر بر او واجب است یا نماز تمام؟
ج : اگر اقامه کرده بوده است باید قضاى تمام را بخواند و اگر اقامه نکرده بوده است و نمى دانسته است که چند روز مى ماند یک ماه را قصراً و از آن به بعد را اتمامأ قضا کند.

س : 337 - کسى که مدت ده سال اختلال حواس داشته است و نمازهاى خود را به صورت صحیح نمى خوانده است و به همین صورت از دنیا رفته است آیا بر پسر بزرگش واجب است که نمازهاى یاد شده را قضا کند؟
ج : اگر اختلال حواس به اندازه اى بوده است که اوقات نمازیومیه را تشخیص داده نمى توانسته است نماز و روزه اش قضا ندارد اما اگر وقت نماز را مى توانسته تشخیص بدهد و ترک کرده است بر پسر بزرگ واجب است که قضا کند.

س : 338 - اگر پسر بزرگ پیش از انجام قضاى نماز و روزه پدرش از دنیا برود آیا بر پسر دوم واجب است که نماز و روزه پدرش را قضا کند؟
ج : بر پسر دوم واجب نیست اما اگر بین فوت پدر و پسر بزرگ به اندازه اى فاصله بوده که پسر بزرگ مى توانسته قضاء نماز و روزه پدر را انجام دهد و انجام نداده بنابر احتیاط مستحب بر پسر دوم است که قضاه را انجام دهد.

س : 339- اگرکسى وصیت کند به برادرش که ده سال نماز رروزه برایش انجام دهد در حالى که پسرى ندارد و مالى از خود بر جاى نگذاشته است آیا بر برادرش (وصى) واجب است که به وصیت عمل کند؟
ج : در این صورت بر وصى (برادر) موصى واجب نیست که به وصیت عمل کند.

س : 340- اگر پدرى نماز نخواند و پسر بزرگش اتمام حجت کند که نمازت را بخوان زیرا بعد ازمرگت من قضا نمى کنم اگر به حرف پسر بزرگش گوش ندهد باز بر پسر بزرگش واجب است که نماز پدرش را قضا کند؟
ج : اگر پدر منکر وجوب نماز بوده باشد واجب نیست اما اگر منکر وجوب نبوده است بنابر احتیاط واجب باید قضا کند.

س : 341- اگرکسى مدت درازى غسل هاى واجب خود را فراموش کرده باشد و نماز و روزه را با همان حال انجام داده باشد روزه و نمازش قضا دارد؟
ج : نمازش به اتناق علماء قضا دارد و روزه اش بنابر قول صحیح باید تضا شود.

س : 342 - کسى پانزده سالش تمام بوده است اما پدر و مادرش مى گفته چهارده ساله است و خودش علائم بلوغ را نمى دانسته است معلوم مى شود که پانزده سالش بوده است و برخی علائم و نشانه هاى بلوغ در او وجود داشته است اکنون وظیفه شخص یاد شده نسبت به یک سال نماز و روزه فوت شده اش چیست؟
ج : هر اندازه اى را که یقین به فوتش دارد باید انجام بدهد اما احوط این است که آن قدر نماز قضاى بخواند تاکمان به برائت ذمه اش پیدا کند.

س : 343- کسى بعد ازمدتى متوجه مى شود که درلباسش منى وجود دارد ومنى هم ازخود اوست وظیفه شخص یاد شده نسبت به نمازهاى که با این لباس خوانده است چیست؟
ج : اگرقبلا مى دانسته که لباسش نجس است آن مقدارى راکه یقین دارد که با این لباس نمازخوانده است واجب است قضا کند و اگر نجاست لباسش را نمى دانسته نمازهایی که با این لباس خوانده صحیح است.

س : 344 - شخصى که در سفر وظیفه اش خواندن نماز قصر بوده جهلأ نماز را تمام مى خواند و یا وظیفه اش خواندن نماز تمام بوده است مثل دائم السفر ولى نماز را جهلاً قصرخواند.بعد ازتوجه به وظیفه اعاده و قضاء دارد یا نه؟

ج : خواندن نمازتمام عوض قصر مجزى است مگر اینکه قبل ازانقضاء وقت متوجه شود که وظیفه اش قصر بوده دراین صورت اعاده واجب است و اگر عوض نماز تمام قصر بخواند اعاده و قضاء واجب است.مگر درصورتى که قصد اقامه ده روز کرده باشد در این صورت خواندن قصر عوض تمام مجزى است.

 

احکام نماز مسافر

احکام نماز مسافر

س : 345 - طلابى که ازکشورشان به کشورى دیگرى براى تحصیل می روند، چند سال درکشورمقصد بمانند تا حکم وطن پیدا کند؟
ج : اگرقصد چهار سال یا بیشتر را داشته باشند حکم وطن را دارد.

س : 346 - برخی ازکارگران افغانى مقیم ایران هر روز مسافت شرعى میان خانه و محل کارشان را می پیمایند، یا کارهاى سیار مانند جوشکارى و بنایى دارند نمازو روزه شان چه حکمی دارد؟
ج : اگر سه ماه یا بیشتر در این مسافت شرعى رفت و آمد دارند و نیز - کسانى که در جایى اقامه نمی کنند و همیشه درگردش هستند باید روزه و نمازشان را تمام بخوانند.

س : 347 - کسى که حواله دار است و پول کارگران افغانى را به افغانستان می برد گاهى یک ماه یا دو ماه در ایران معطل می شود و بیشتر اوقات در سفر است نمازش قصر است یا دا‌ئم السفر به حساب می آید؟
ج : اگر کار همیشگى اش این باشد نمازش تمام است و اگر یک ماه یا دو ماه در وطن می ماند، در سفر اول تا مقصد اول (مثلا مشهد) نمازش قصر است اما بعد از آن وقتى براى گرفتن حواله در شهرها می گردد نمازش تمام است.

س : 348 - تاجرى که درهر ماه دو یا سه بار مسافرت می کند نمازش چه حکمی دارد؟
ج : اگر در هر ماه سفرش پیش از حضرش است نمازش تمام است مشروط بر این که ده روز در وطن نماند وگرنه در سفر اول احتیاط در جمع میان قصر و تمام است.

س : 349 - طلبه اى که در قم درس می خواند و براى کار اندکى مادى و تفریحى هر جمعه به تهران می رود آیا نمازش در ایام هفته شکسته است یا تمام؟
ج : درمسافرت به تهران نماز قصر می شود ولى اگر سفر او داراى غرض عقلایی نباشد مصرف سهم مبارک امام (علیه السلام) اشکال دارد.

س : 350- کسانى که روزها از اردوگاه ساوه براى کار به ساوه و اطراف آن می روند و شب به اردوگاه باز می گردند نماز و روزه شان چه حکمی دارد؟
ج : اگر این آمد و شد حداقل براى پیش از سه ماه است نمازشان تمام است و باید روزه بگیرند.

س : 351- اگر درمیان خانه ومحل کارکسى هشت فرسخ فاصله داشته باشد شش - هفت روز در محل کار و سه - چهار روز در خانه اش باشد و تا یک سال ادامه داشته باشد حکم نماز و روزه اش چیست؟
ج : اگر سه ماه تا یک سال ادامه دارد نمازش تمام و باید روزه بگیرد.

س : 352- مهاجرین افغانى که شش ماه یا کمتر در روستاهاى ایران زندگى می کنند.نماز و روزه شان چه حکمی دارد؟
ج : نمازشان تمام و روزه بگیرند.

س : 353- کسى که خانه اش در قم و محل کارش درتهران است و هفته اى یک بار به قم می آید نماز و روزه اش چه حکمی دارد؟
ج : اگر مانند طلاب قصد بود و باش طولانى را در قم دارد، قم مقر ایشان در حکم وطن به حساب می آید.اگرمسافرت به تهران درطول سال باشد حکم دایم السفر را دارد، روزه بگیرد و نماز را تمام بخواند.

س : 354 - کسى که از خانه چهار فرسخ یا هشت فرسخ تا محل کارش می رود و شب برمی گردد نماز و روزه اش چه حکمی دارد؟
ج : اگر شغلش سه ماه یا بیشتر طول بکشد نمازش تمام و باید روزه بگیرد.

س : 355- مهاجرینى که به مدت سیزده سال در ایران زندگى می کنند و از وطن شان اعراض نکرده اند هر روز فاصله و مسافت شرعى میان خانه و محل کارشان را می روند و می آیند حکم نماز و روزه شان چیست؟
ج : اگر همیشه وهر روزمسافت یاد شده را طى می کنند نمازشان تمام و روزه واجب است.

س : 356- تهران کنونى ازبلاد کبیره است؟
ج : اگر دریک محله و منطقه تهران قصد اقامت شود تا از تهران خارج نشود نماز تمام و روزه واجب است.

س : 357- کسى که هفته اى یک باراز ورامین به تهران می رود حکم روزه و نمازش چیست؟
ج : چنانچه چهارسال در ورامین مانده باشد، و یا قصد ماندن چهار سال و بیشتر را داشته باشد در سفر نماز را شکسته بخواند.اما در ورامین که محل سکونتش است، بدون قصد اقامه، نماز را تمام بخواند و روزه را بگیرد.

س : 358- مدت 9 سال در ررامین سکونت دارم و از وطن خود افغانستان نیز اعراض نکرده ام.محل کارم شهررى یا تهران است.روزانه صبح سرکار می روم و مغرب بر می گردم.حکم نماز و روزه ام چیست؟
ج : در ورامین و محل کار، روزه بگیرید و نماز را تمام بخوانید.

س : 359- مهاجرین افغانى که چند سال یا چند ماه درایران درحال تردد به سر می برند و نمی دانند چه وقت آنان را اخراج می کنند حکم نماز و روزه شان چیست؟
ج : تا زمانى که ازمحل اقامتشان سفر نکرده اند نمازشان تمام و باید روزه بگیرند اما وقتى سفرکردند اقامت باطل و نماز و روزه شان قصر می شود.

س : 360- مهاجرین افغانى که به مدت سه سال در شهرک خاتون آباد ورامین زندگى می کنند.حداقل در هفته یک بار براى رفع نیازمندى هایشان به تهران که بیست و پنج کیلومتر فاصله دارد می روند و حدود سى کیلومتر در تهران گردش می کنند و بر می گردند حکم نماز و روزه شان چیست؟
ج : 1- اگر در ورامین چهارسال مانده باشند ویا قصد ماندن چهارسال یا بیشتر داشته باشند حکم وطن دارد نماز را درآنجا تمام بخوانند ودر سفر قصرکنند.2- اگر سه سال مانده اند بعد از بازگشت قصد اقامت ده روزکنند و اگرقصد اقامت نکنند جمع میان قصر و تمام احوط است.3- اگر یک سال یا دو سال مانده اند و در صورت عدم قصد اقامت 10 روز نمازشان قصر است.اما در سفر به تهران اگر رفت و برگشت به اندازه چهل و پنج کیلومتر یا بیشتر باشد نماز قصر می شود اگرچه در خاتون آباد قصد اقامت ده روز داشته باشند.

س : 361- کسانیکه خانه شان در قم است اما کارشان اقتضاء دارد که هر روز یا یک روز در میان در طول سال به تهران بروند و همان روز برگردند نماز و روزه شان چه حکمی دارد؟
ج : اگر درهفته چهار یا پنج روز در سفر باشند دایم السفر و نمازشان تمام است.باید روزه بگیرند و نماز را تمام بخوانند.

س : 362- درباره نماز مسافر و ملاک انتخاب وطن : الف - آیا ملاک ماندن در شش ماه اول است اگر چه بعد از آن تردید پیدا شود؟ ب - مهاجرین افغانى که محلى را به عنوان وطن انتخاب و خانه رهن کرده اند اما آینده شان معلوم نیست چه حکمی دارند.ج - اگر کسى خانه اش در قم وکارش در تهران است و براى ماندن در تهران مدت خاصى پیش بینى نشده باشد نماز و روزه اش درتهران و قم چه حکمی دارد؟ د- کسى که خانه اش درقم ومحل اقامتش درتهران است و معمولا درهر ماه چند روز به قم می آید حکم نماز و روزه اش در قم چیست؟
ج : الف - کسى که قصد دارد حداقل چهار سال در شهرى بماند آن شهر حکم وطن را دارد حتى اگر یک شب بماند نمازش تمام است ب - مهاجرینى که چند سال در مکانى ماندگار شده اند و تصیم دارند چند سال دیگر هم بمانند حکم وطن را دارد.
ج : قم حکم وطن را دارد.اگر درتهران قصد اقامت کند نمازش تمام است.اگر پنج روز در تهران و دو روز در قم می ماند کثیرالسفر به حساب می آید نماز و روزه اش تمام و واجب است.د - اگر قصد ماندن چهار سال یا بیشتر را در قم دارد، حکم وطن را دارد.

س : 363 - کسى که در محدوده شهررى، تهران کارمی کند و اقامت دارد پس از مدتى به خاطر امور زندگى هفته اى یک بار یا یک هفته درمیان یک بار به ورامین یا کرج و...می ورد حکم نماز و روزه اش پس از مسافرت چیست؟
ج : اگر چهار سال در شهر رى و محل کارش مانده باشد و یا قصد چهار سال ماندن و بیشتر را داشته باشد حکم وطن را دارد و بعد از مسافرت بدون قصد اقامت نمازش تمام است و باید روزه بگیرد و اگر چهار سال نمانده است و قصد چهارسال ماندن را هم نداشته بعد از سفر قصد اقامت ده روزکند نمازش تمام است و باید روزه بگیرد.

س : 364 - کسى که در محل کارش (شهررى) قصد اقامت می کند بعد از ده روز به ورامین می رود بعد از بازگشت آیا اقامه جدید لازم است یا همان قصد اقامت قبلى کفایت می کند؟
ج : اگر از اول تصمیم گرفته است که چهار سال در شهر رى می ماند بعد از بازگشت قصد اقامت جدید لازم نیست و اگر نمی تواند تصمیم اقامت چهار سال بگیرد مانند مهاجرین افغانى در ایران، بعد از بازگشت قصد اقامت جدید لازم است.

س : 365- تعدادى از مهاجرین افغانى درکویته پاکستان در خانه هاى کرایه اى زندگى می کنند و محل کارشان از خانه هشت فرسخ فاصله دارد.این کارگران ده روز یا بیشتر در محل کارشان اقامت می کنند.وقتى به خانه شان برمی گردند دو، سه روز بیشتر نمی مانند حکم نماز و روزه شان چیست؟
ج : در صورتى که قصد ماندن چهار، پنج سال یا بیشتر را درکویته پاکستان دارند.حکم وطن دارد و اگر تصمیم دارند به محض تحقق امنیت برگردند تا قصد اقامت نکرده اند نمازشان قصر است.

س : 366 - طلبه اى که به مدت پنج ماه در قم درس می خواند به خاطرکمبود هزینه تحصیلى هر هفته براى کار به تهران می ررد و بر می گردد درطول مدتى که در قم است نماز را تمام و در مسافرت به تهران قصر خوانده است وظیفه اش چیست؟
ج : در صورتى که تا سه ماه درقم وتهران قصد اقامت نکند و درهفته سه روز یا بیشتر بین قم و تهران رفت وآمد کند حکم دایم السفر را دارد و نمازش در قم وتهران تمام است

س : 367 - مهاجرینى که در ایران ودیکرکشورها زندگى می کنند.اقامت شان در آن کشورها در اختیار خودشان نیست نماز و روزه شان چه حکمی دارند؟
ج : اگر قصد ماندن ده روز را می توانند نمازشان تمام است و اگر نمی توانند تا یک ماه نمازشان قصر اما بعد از آن تمام است.

س : 368 - کسانى که کارش حواله دارى است پول کارگران را از اصفهان و تهران و...جمع آورى می کنند و به افغانستان حواله می دهند البته برخى از این ها خانه اش در تهران وکارش در اصفهان است حکم نماز و روزه آنان چیست؟
ج : اگر هر هفته از تهران به اصفهان می روند می دانند که این رفت آمد بیش از سه ماه طول می کشد در سفر اول هم نمازرا تمام بخوانند هم قصر و هم روزه اش را بگیرند و هم دوباره قضاى آن را بگیرند، بعد از سفر اول حکم دایم السفر را پیدا می کنند و باید نمازشان را تمام بخوانند و روزه شان را بگیرند.اگر در محل کارشان با قصد ده روز یا بیشتر می مانند در سفر اول تا مقصد جمع بین قصر و تمام کنند اما اگر بدون قصد ده روز بماند حکم دایم السفر بودن شان باقى است.اگر چند سال در منزل خود زندگى کرده اند یا می خواهند زندگى کنند منزل حکم وطن را پیدا کرده است لذا اگربا قصد یا بدون قصد ده روز درآن جا بمانند در سفر اول جمع بین قصر و تمام کنند.

س : 369 - کسانى که خانه شان در تهران است اما از تهران، اصفهان و...پول حواله جمع می کنند نماز و روزه شان چه حکمی دارد؟
ج : اگر درتهران پول حواله جمع می کنند و ازمسافت شرعى خارج نمی شوند نمازشان تمام است وروزه هم واجب است.اما اگر هر هفته ازتهران خارج می شوند و برمی گردند حکمش در جواب قبلى بیان شد.

س : 370- اگر حواله داران اصلا خانه اى نداشته باشند حکم نمازو روزه شان چیست؟
ج : اگر از افغانستان براى جمع آورى حواله آمده اند تا اولین شهر ایران که می خواهند از آن جا جمع آورى حواله را شروع کنند جمع بین قصر و تمام کنند و بعد از آن حکم دایم السفر پیدا می کنند به شرط این که بدانند این کار بیش از سه ماه طول می کشد و قصد ده روز را در یک مکان نکنند اما اگر بداند که کارش کمتر از سه ماه طول می کشد حکم دایم السفر را ندارد بنابراین اگر در جاى قصد ماندن ده روزکرد نماز و روزه اش تمام والا قصر است.

س : 371 - برخى از حواله داران دو یا چهارماه به ایران مسافرت می کنند و بر می گردنند و مدت دو ماه در افغانستان می مانند حکم نماز و روزه شان چیست؟
ج : اگر یقین و اطمینان دارند که دو ماه، یا کمتر در ایران می مانند و یا اصلا نمی دانند که چه مدت زمانى می مانند در این صورت وقتى از افغانستان حرکت می کنند حکم مسافر را دارند واگرمی دانند که پیش از سه ماه در ایران مشغول جمع اورى حواله هستند از آغازحرکت ازافغانستان تا اولین شهرایران که حواله جمع کردن را از آن جا شروع می کنند باید جمع بین قصر و تمام بکنند.اما بعد از آن حکم دایم السفر را پیدا می کنند اما در افغانستان اگر چه مدت کمی بمانند نمازشان تمام و روزه شان واجب است.

 

س : 372- کسى که شغلش رانندگى است و در طول سال شش یا هفت ماه رانندگى می کند و بعد از آن به خانه مراجعه می کند ومدتسه چهارماه درخانه می ماند اما در این مدت هم گاهى مسافرت می کند حکم نماز و رو زه اش چیست؟

ج : درمدتى که رانندگى می کند و مسافت شرعى را هم طى می کند و ده روز در یک جا قصد اقامت نمی کند دایم السفر به حساب می آید.و وقتى که به وطن برگشت و ده روز بماند دائم السفرگفته نمی شود وحکم وطن را پیدا می کند، و وقتى که سفرکرد حکم مسافر را پیدا می کند.

س : 373- کسى که سوداگرى میکند مدت دو- سه ماه درسفر است و بعد از آن مدت یک هفته یا بیشتر به وطن خود بر میگردد آیا این بازگشت او را از دایم السفر بودن خارج می کند و نماز و روزه اش چه حکمی دارد؟
ج : اگر دایم السفرکمتر از ده روز در خانه اش بماند از دایم السفر بودن خارج نمی شود اگر ده روز یا بیشتر در خانه اش بماند بعد سفرکند در سفر اول جمع بین قصرو تمام بکند و در سفرهاى آینده حکم دایم السفر را پیدا می کند و در خانه اگر یک روز هم بماند نماز را تمام و روزه اش را بگیرد.

 

 

احکام نماز میت

احکام نماز میت

س : 374- آیا نمازخواندن شیعه بر میت سنی طبق فقه اهل سنت و نمازخواندن سنى برمیت شیعه طبق فقه تشیع جایز است و این نوع نمازمیت صحیح است؟
ج : نماز خواندن شیعه ازباب تقیه بر میت سنی طبق فقه اهل سنت اشکالى ندارد و اگر ازباب تقیه نباشد، شیعه باید طبق فقه شیعه بر میت سنی نماز بخواند اما دعاى پس از تکبیر بنجم را نگوید و با چهار بار تکبیر نمازرا ختم کند.اگر در حال ضرورت، سنی طبق فته اهل تسنن برمیت ثیعه نمازبخواند ویا طبق فقه شیعه بر میت شیعه نماز بخواند اشکال ندارد و اگر پیش از دفن میت شیعه، نمازگزار شیعه پیدا نشد بالاى قبر میت شیعه، مصلى شیعه نمازبخواند.

س : 375- آیا در حال اضطرار یا درحال اختیارجایز است بر چند میت مرد و زن یک نماز خوانده شود؟
ج : خواندن یک نماز براى چند میت در حال اختیار هم جایز است به شرط این که ضمایر دعاهاى نماز جمع آورده شود.

س : 376 - نماز بر میت خنثاى مشکله از نظر ضایر مذکر و مونث چگونه خوانده شود؟
ج : به اعتبار میت حاضر می توان ضمایر مذکر آورده شود.

س :377- اگرکسى (خودکشى)کرده باشد جایز است که در نماز میت ا و دعاى (اللهم انا لا نعلم...) خوانده شود؟
ج : اگر میت شیعه باشد اشکالى ندارد زیرا منظور از این دعا ولایت امیرا لمومنین (ع ) ا ست.

س : 378- نماز میتى که بدون اجازه ولى خوانده می شود صحیح است یا نه و اقتدا به چنین نمازى جایز است؟
ج : چنین نمازى بنابراحتیاط باطل است.اما اگر میت وصیت کرده باشد که فلانى بر او نماز بخواند اما، ولى میت اجازه ندهد، اجازه ولى ساقط می شود.

س : 379- اگر مسلمانى بدون نمازمیت دفن شود آیا جایز است که دو- سه شب بعد براى او نماز وحشت خوانده شود؟
ج : نماز وحشت این چنینى مشروعیت ندارد اما باید بر بالاى قبرش نماز میت خوانده شود.

 

احکام نماز استیجاری

احکام نماز استیجاری

س : 380- کسى که براى انجام دادن نماز و روزه میتى اجیر شده است و مقدارى از نماز و روزه را انجام داد و مقداری را انجام نداده است و حالا فراموش کرده است که چه مقدار را انجام داده و چه مقدار را انجام نداده است وظیفه اش چیست؟
ج : اگر انجام نماز وروزه را درظرف زمانى خاص تعهدکرده باشد و زمان هم تمام نشده باشد باید آن قدر نماز بخواند و روزه بگیرد که یقین به فراغ ذمه اش پیدا کند امااگرزمان معین به پآیان رسیده است بدون اجازه مستاجر نمی تواند باقی مانده را در خارج از وقت معین انجام دهد.واگردسترسى به مستاجر ندارد باید از حاکم شرع اجازه بگیرد.

احکام روزه

احکام روزه

س : 381- آیا تزریق آمپول هاى تقویتی، بى حسى و درمانى روزه را باطل می کند؟
ج : آمپول مبطل نیست اما احتیاط این است که آمپول هاى تقویتى بعد از افطار تا اذان صبح تزریق شود.

س : 382- قطره اى که در چشم ریخته می شود اگر به حلق برسد مبطل روزه است؟
ج : در صورتى که به حلق برسد - احتیاطاً - بعد از افطار ریخته شود.

س : 383- کسى در ماه رمضان در مسافرت - سهوا - افطار می کند اگر پیش ازظهر همان روز به محل اقامت خود برگردد می تواند نیت روزه کند؟
ج : نمی تواند نیت روزه کند.

س : 384 - روزه د ار می توا ند با خمیردندان مسواک بزند؟
ج : اگر اطمینان داردکه به حلق نمی رسد اشکال ندارد.

س : 385- اخلاط سینه که به فضاى د هان آمده و آن را نرو برد و به حلق برسد و برگرداند موجب بطلان روزه می شود؟
ج : بنابر احتیاط موجب بطلان می شود.

س : 386 - کسى که قضای روزه رمضان به گردنش است می تواند روزه استیجارى بگیرد؟
ج : در صورت وسعت وقت براى قضاه می تواند بگیرد.

س : 387- روزه هایی که با غسل باطل گرفته شده باشد چه حکمی دارد؟
ج : اگر نمی دانسته است که غسلش باطل است، قضای روزه احوط است.

س : 388- اگرکسى بعد از طلوع فجر محتلم شود و- فورا - غسل کند بعد از غسل می تواند نیت روزه مستحبى یا استیجارى کند؟
ج : روزه مستحبى اشکالى ندارد.

س : 389- کسى درماه مبارک رمضان محتلم می شود، غسل را - عمدأ - تا غروب به تاخیر می اندازد.روزه اش صحیح است؟
ج : روزه اش صحیح است.

س : 390- آیا قصد خوردن و آشامیدن روزه را باطل می کند؟
ج : به محض قصد، روزه باطل می شود.

س : 391 - آیا مجرد انصراف از روزه باعث بطلان روزه می شود؟
ج : استمرار نیت در صحت روزه معتبر است اگر از نیت روزه انصراف پیدا شد باطل می شود.

س : 392 - کسى که روزه واجب بر عهده اش است می تواند روزه مستحبى بگیرد؟
ج : نمی تواند.

س : 393 - در سفر می توان روزه مستحبى گرفت؟
ج : در سفر روزه جایز نیست مگر سه روز روزه در مدینه یا این که نذر کرده باشد که در سفر روزه بگیرد.

س : 394 - کس اجیر شده است که در یک زمان معین روزه بگیرد آیا اجیر می تواند روزه زمانى معین را بعد از ظهر افطارکند و اگر افطارکرد کفاره دارد؟
ج : افطار جایز نیست.اگر افطارکرد کفاره ندارد و اگر بخواهد روز دیگرى را به جاى روز معین روزه بگیرد باید با موافقت مستاجر باشد.

س : 395 - اگر کسى از ابتداى ماه مبارک رمضان - اجمالأ - نیت روزه کند و یکى از روزهاى آن را از طلوع فجر تا غروب در خواب بماند روزه این روز صحیح است؟
ج : روزه صحیح است.قضا ندارد.

س : 396- اگر دختر به نه سالگی برسد و روزه گرفتن برایش سخت و خستگی آورباشد و مسایل نماز را نداند، کسى هم به او یاد ندهد وظیفه پدر و مادرش چیست؟ و اگر همین دختر فوت کند قضای نماز و روزه اش بر چه کسى واجب است؟
ج : پسر و دختر بعد از پآیان پانزده و نه سالکى موظف هستند که نماز و روزه و...را انجام بدهند.اگر روزه حرجى باشد بعد از رفع حرج اگر قضای آن را بگیرند برىء الذمه خواهند شد.البته پدر و مادر باید به فرزندان خود مسایل و احکام را یاد بدهند و امر به انجام آن بکنند مگر این که حرجى باشد و اگر فوت کنند قضا بر ورثه واجب نیست.

س : 397- با توجه به اختلاف افق ایران و افغانستان اگر در ایران هلال دیده شود در افغانستان می توانند عید کنند؟ آیا بها اعلان رادیو ایران در افغانستان رؤیت هلال ثابت می شود و آیا با حکم حاکم شرع بر این که فلان روز عید است، عید فطر ثابت می شود؟
ج : وحدت افق رویت هلال معتبر نیست.اگر حاکم شرع حکم کند، عید ثابت می شود اما اگر رادیوى ایران اعلام کند که در نزد حاکم شرع رویت هلال ثابت شده است در صورتى افطار می توانند که اطمینان حاصل شود بر رؤیت هلال در ایران.

س : 398- کسى که به خاطر بیمارى نتوانسته است روزه بگیرد و حتى قضاى آن را نیز تا روزه سال آینده نتوانسته است بگیرد، پول هم ندارد که کفاره اش را پرداخت کند.کفاره تأخیر چه مقدار است؟
ج : کنارة روزه هر روز یک (مد)است که کفاره سى روز سى (مد) می شود.

س : 399 - زنى که عادت وقتیه دارد، در روز اول ماه رمضان خون می بیند به گمان این که حایض است روزه اش را افطار می کند اما بعد از آزمایش روشن می شود که خون به خاطر حامله گی و ضعف بدنى بوده است.آن یک روزرا که افطار کرده است حکمش چیست؟
ج : قضا دارد، اما کفاره ندارد.

س : 400 - آب و رطوبتى که از انسان خارج می شود و اوصاف جنابت را ندارد اما مردد میان منى، بول و رطوبت دیگر است روزه و نماز با آن چه حکمی دارد؟
ج : اگر علامت هاى منى را - که در توضیح المسائل آمده است - ندارد، نماز و روزه صحیح است.

س : 401 - کسى که براى خرید پول (حواله دارى) به ایران میآید در شهرها می گردد و محل اقامت خاصى ندارد و نیزکسانى که شرکت تجارتى تأسیس کرده اند و کارشان خرید و فروش پول و رفتن و آمدن در شهرها است نماز و روزه شان چه حکمی دارد؟
ج : کسى که از افغانستان براى حواله دارى و یا تجارت می آید تا مقصد اول (مثل مشهد)بنا بر احتیاط جمع بین قصر وتمام نمایندو بعد از آن تمام بخواند چون دائم السفر می باشند.

س : 402- کسى که چهار سال مقیم قم است اما به لحاظ شغلى نمی تواند ده روز درقم بماند - البته گاهى ده روز در قم می ماند - حکم نماز و روزه شان چیست؟
ج : اگر در جایی قصد اقامت نمی تواند دایم السفر به حساب می آید.

س : 403- کسى که به مدت پنج - شش سال در محلى زندگى می کند اما گاهى درماه رمضان هشت فرسخ مسافرت می کند یعنى صبح بر سرکار می رود و شب بر می گردد نماز و روزه اش چه حکمی دارد؟
ج : در فرض سؤال نماز و روزه ایشان در سفر قصر است.

س : 404 - کسى که خانه اش در ورامین وکارش در تهران و از نظر اقامتى هم مطمئن نیست که چند مدت در ایران می ماند سه - چهار روز در تهران و سه - چهار روز در ورامین است حکم نماز و روزه اش چیست؟
ج : در تهران و ورامین نمازش تمام و روزه اش واجب است چون دایم السفر است اگر اطمینان داریدکه این کار شما تا سه ماه ادامه دارد.

س : 405 - کارگرى که صبح ها (سر فلکه ) براى کار می رود، بعضى وقت ها رفتن و برگشتن به اندازه هشت فرسخ می رسد و برخى اوقات نمی رسد نماز و روزه اش چه حکمی دارد؟
ج : اگر صاحب کار بگویدکه فاصله چهار یا هشت فرسخ است نماز قصر و روزه افطارمی شود و اگر فاصله و مسافت را نداند روزه را بگیرد و نمازرا تمام بخواند واگربدون قصد به هشت فرسخى برسد در بازگشت نماز قصر و روزه ا فطار می شود.

س : 406- کسى که چهارده سال ساکن قم است اگریک هفته درمیان دو- سه روزدر قم بیاید و باقی هفته را در تهران باشد و این آمد و شد - بخاطر تحصیل در دانشگاه - تا پنج سال آینده ادامه داشته باشد، تهران وطن به حساب می آید و این شخص دایم السفر است؟
ج : اگر پنج روز در تهران و دو روز در قم باشد در تهران چون کثیرالسفر است نمازتمام و روزه اش واجب است و در قم به خاطر این که حکم وطن دارد نماز و روزه اش تمام است.

س : 407 - کارگران افغانى که در فاصله پنج فرسخى کارکشاورزى می گیرند و رفت و آمد می کنند روزه شان در محل کار و خانه چه حکمی دارد؟
ج : اگراین کارهمیشکى است تا سه ماه طول می کشد، حکم دایم السفر را پیدا می کنند.نماز تمام و روزه واجب است.

س : 408 - کسانى که خانه هاى رهنى یا اجاره اى دارند و در طول هفته چندین بار مسافرت می کنند وظیفه شان چیست؟
ج : اگر قصد دارندکه چهار سال یا بیشتر درآن جا بمانند حکم وطن را دارد و اگر در هفته سه - چهار روز مسافرت می کنند تاسه ماه یا بیشتر، چون دائم السفر به حساب می آیند.در هر دو صورت نمازشان تمام و روزه شان واجب است.

س : 409 - آیا در قبول روزه قضایى، دادن کفاره روزه شرط است یا هر کدام عمل (على حده ) است؟
ج : ممکن است شرط قبولی باشد اما شرط صحت نیست.کسى که کفارة روزه دارد می تواند روزه قضایى بگیرد و صحیح است.

س : 410- کسى که اهلیت صدور فتوا را نداشته است به کارگرى گفته است که چون شما کار می کنید روزه بر شما واجب نیست شخص یاد شده بدون این که تحقیق کند افطارمی کند.حکمش چیست؟
ج : اگر براى آن کارگر یقین حاصل شده است، فقط قضا دارد وگرنه هم قضا دارد و هم کفاره دارد.

س : 411- اگر رسانه هاى عربستان، ترکیه و...که معمولاً یک روز پیش تر از ایران و افغانستان روزه می گیرند و عید می کنند - خبر بدهند که درکشورهاى یاد شده رؤیت هلال شده است وظیفه مقلدین شما چیست؟
ج : با ادعاى رؤیت هلال در آن کشورها رویت هلال در افغانستان و ایران ثابت نمی شود.

س : 412- کسى که خانه اش در ورامین وکارش در تهران است.قصد ماندن دایم در ورامین را ندارد و در محل کارش قصد اقامت می کند گاهى پیش از ده روز و گاهى یک روز در میان به خانه اش می رود.روزه اش در محل کار و خانه چه حکمی دارد.؟
ج : اگر نمی تواند ده روز در تهران یا ورامین بماند و اکثرا در تردد و رفت آمد می باشد باید روزه اش را بگیرد.و نماز را تمام بخواند.

س : 413- اگرکسى در ماه مبارک رمضان محتلم شود و غسل را - عمد ا - به تاخیر بیندازد تا وقت تنگ شود و مساله را نداند و تیمم هم نکند.بعد ازغسل شک کند که غسل پیش از اذان تمام شده است یا در هنگام اذان آیا روزه اش صحیح است؟
ج : غسل و روزه صحیح است قضا وکفاره ندارد.

س : 414 - اگر در روزماه مبارک رمضان چشم جوان به اجنبى بیفتد و محتلم شود، فورا تیمم کند و بعد از آن خود را به آب برساند و غسل کند روزه اش چه حکمی دارد؟
ج : روزه اش صحیح است.

س : 415 - کسى که کفاره روزه در افغانستان دارد در ایران پرداخت کند در صورت جواز چه مقدار و درکجا پرداخت کند؟
ج : اگر در ایران در مدرسه دینى تعداد شصت نفر طلبه را با نان، پنیر و چایی اطعام کند، بدل از یک روزکفایت می کند.

س : 416- کسى که می داند روزه اش را خورده است اما مدت آن را نمی داند مثلا نسبت به ده تا پانزده روزگمان و نسبت به بیست روز شک دارد وظیفه اش چیست؟
ج : احوط این است که پانزده روز را قضا کند.

س : 417 - اگر کسى براى فرار از روزه به اندازه مسافت شرعى برود و افطارکند بعد از آن به محل اقامت خود برگردد چه حکمی دارد؟
ج : اگر به اندازه بیست و دو نیم کیلومتر برود، افطارکند و برگردد و سرکارش بخورد اشکالى ندارد.

س : 418- اگر کسى سهوأ یا جهلا براى گرفتن ماهى سر را زیر آب ببرد روزه اش صحیح است؟
ج : اگر- سهوا - سر را زیر آب برده است روزه اش صحیح است و اگر نمی دانسته است که فرو بردن سر درآب مبطل روزه است جمع بین قضا وکفاره احوط است، و اقوى در جاهل قاصر عدم کفاره است.

س : 419 - اگر مهمانى محتلم شود به خاطر نبودن حمام یا سردى هوا یا خجالت از میزبان چند روز با تیمم روزه بگیرد و نماز بخواند آیا براى هر نماز و براى هر روز، روزه تیمم لازم است؟
ج : خجالت از میزبان مجوز تیمم نمی شود باید غسل کند مگر این که آب سرد مضر باشد که درآن صورت تیمم جایز است.

س : 420- اگر آدم روزه دار در حمامی که بخار آن نفس را تند می کند برود و نداند که بخار مبطل روزه است چه حکمی دارد؟
ج : - احتیاطاً - دهان و بینى را ببندد و اگر جاهل مقصر باشد دادن کفاره احوط است.

س : 421 - کسى که درهنگام سحرى تریاک می کشد و روزه هم می گیرد چه حکمی دارد؟
ج : روزه اش صحیح است.

س : 422 - کسى که در دماوند خانه اش می باشد و در ماه رمضان به تهران مسافرت می کند یک روز یا بیشتر در خانه اش روزه می گیرد بعد به تهران مسافرت می کند دوباره به خانه بر می گردد و روزه می گیرد باز به تهران بر می گردد و این عمل چندین بار تکرار می شود حکم نماز و روزه اش در خانه اش چیست؟
ج : اگر در دماوند چهار سال یا بیشتر مانده باشد قضا ندارد و اگرکمتر مانده باشد و بدون قصد اقامت ده روز، روزه گرفته باشد، روزه اش قضا دارد.

س : 423- آیا نسوارکشیدن در ماه رمضان روزه را باطل می کند؟
ج : احتیاط واجب در اجتناب است.

س : 424- کسى که به خاطر پیرى با تکیة به دیگران وضو می گیرد و نشسته نماز می خواند و توان روزه گرفتن را ندارد اما اصرار به روزه داشته باشد چه حکمی دارد؟
ج : در صورتى که روزه گرفتن مشقت داشته باشد یا خوف بیمارى باشد باید افطارکند.

س : 425- کسى که با وجود دانستن مسایل شرعى نماز و روزه اش را ترک کند.امر به معروف و نهى از منکر هم در او تاثیرى نداشته باشد آیا معاشرت و غذا خوردن با او جایز است؟
ج : چون اعتقاد اسلامی دارد نجس نیست.از باب امر به معروف و نهى از منکر براى این که اصلاح شود باید از او دورى شود.

س : 426 - شرط جنب شدن زن چیست آیا بدون دخول اگر ملاعبه اى صورت گیرد و آبى از زن بیرون آید آیا بر زن صدق می کند؟ اگر درماه رمضان باشد روزه زن باطل می شود؟
ج : اگر در هنگام خارج شدن آب خوشش بیاید و بعد از آن سست شود جنب به حساب می آید و اگر مقدمات جنب شدن را خود فراهم کرده باشد روزه اش باطل، قضا وکفاره بر او لازم است.

س : 427- اگرکفارة روزه قضایی آن قدر باشد که مکلف از انجامش نا امید شده باشد می تواند روزه مستحبى بگیرد؟
ج : روزه مستحبى نمی تواند بگیرد.

س : 428- اگر نسوار به حلق نرسد اما اثر داشته باشد مبطل روزه است؟
ج : ترک نسوار احوط است.

س : 429- اگر ترک نسوار درروزه مشکل باشد اما به حد حرج نرسد چه حکمی دارد؟
ج : ترک نسوار احوط است.

س : 430- کسى که مریض باشد و شدیدا تب و درد داشته باشد و احتمال ندهدکه روزه برایش ضرر داشته باشد زیرا افطار و عدم افطار برایش یکسان باشد، آیا روزه اش صحیح است؟
ج : اگر روزه باعث شدت یا طولانى شدن بیمارى نباشد روزه اش صحیح است.

س : 431 - اگر دکترى به زن شیرده یا حامله بگوید که روزه برایش ضرر دارد اما خودش احتمال ضرر ندهد روزه اش صحیح است؟
ج : اگر بداند که روزه براى او و فرزندش ضررى ندارد.روزه اش صحیح است.

س : 432 - اگر زن شیرده یا حامله احتمال ضرر براى خود یا فرزندش بدهد.بدون این که دکترى به افطارر روزه سفارش کرده باشد می تواند افطارکند؟
ج : در صورتى که خوف ضرر باشد باید افطاررکند.

س : 433 - آیا تزریق آمپول و سرم مبطل روزه است؟
ج : مبطل نیست.

س : 434 - آیا خوردن سحرى در نیت روزه کفایت می کند؟
ج : کفایت می کند.

س : 435 - اگر کسى از اول ماه رمضان نیت روزه کند، علاوه برآن هر شب نیت روزه لازم است؟
ج : خوردن سحرى کفایت می کند.لازم نیست هر شب نیت کند.

س : 436- آیا ایران و افغانستان (خصوصاکابل و مناطق مرکزى) در افق اتحاد دارند یا اختلاف؟
ج : اختلاف در افق و وقت نماز دارند اما این اختلاف درهلال ماه رمضان و عید فطر اثر ندارد.اگر در ایران عید شد در افغانستان هم عید می شود در صورت اطمینان پیدا کردن به رؤیت هلال در ایران.

س : 437- کسانى که طبق اعلام رادیوى ایران و اعلام مقام معظم رهبرى روز سىام رمضان را اول شوال و عید قرار داده است، روزه آن روز قضا وکفاره دارد یا نه؟
ج : اگر از اعلام رادیوى ایران یقین یا اطمینان به رویت هلال حاصل شود واجب است عیدکنند و اگر شک داشته باشند عید نمی توانند و اگر افطارکنند قضا وکفاره دارد و با حکم حاکم شرع هم می توانند عیدکنند.

س : 438 - کسانى که تقلید از امام خمینى دارند اگر سى روزتمام را روزه بگیرند ودر ایران عید شود اما در افغانستان رؤیت هلال نشود روزه روز سى ام که اول شوال و روزعید در ایران است در افغانستان صحیح است یا نه؟
ج : اگر در اول رمضان رؤیت هلال شده است و سى روزگذشته باشد روزة روز سى و یکم حرام است.اگر در اول ماه رمضان ماه را ندیده باشند تا شوال ثابت نشده است روزه حرام نیست و اگر در روز سى ام در ایران عید شود مقلدین امام خمینى (ره ) در افغانستان - احتیاطاً - در آن روز سفر و افطارکنند.

س : 439 - کسى که خانه اش در قم وکارش در فاصله بیست و دوکیلومترى قم است روزها در خانه و شب ها در محل کار است حکم روزه و نمازش چیست؟
ج : روزه اش واجب و نمازش تمام است.

س : 440- مراد ازتوافق و اختلاف افق چیست؟
ج : هر شهرى که وقت نماز آن با وقت نماز شهر دیگر دریک زمان یا با اندکی تفاوتى باشد اتحاد در افق دارند.بر خلاف کابل و تهران که وقت نمازشان یک ساعت تفاوت دارد بنابراین افق شان هم اختلاف دارند.ولى وحدت و اختلاف افق در اثبات و عدم اثبات رؤیت هلال تاثیرى ندارد، مثلا در ایران بین شرق و غربش یک ساعت فاصله است درحالیکه در سراسر ایران در یک روز عید می شود.

س : 441 - اگر کسى نداندکه ازمحل زندگى تا محل کارش مسافت شرعى است یا نیست و روزه اش را بگیرد بعداً معلوم شود که مسافت شرعى نبوده است روزه اش صحیح است؟
ج : اگرقصد قربت کرده باشد روزه اش صحیح است.

س : 442 - کسى که هر روز فاصلة چهار فرسخى میان خانه و محل کارش را رفت و آمد می کند حکم روزه اش در سفر و حضر چیست؟
ج : اگر این رفت و آمدتا سه ماه طول بکشد باید روزه بگیرد.

س : 443- براى بیماران و زنان حامله، ملاک براى جواز افطار، احتمال ضرر است یا یقین به ضرر؟
ج : در صورت خوف به ضرر افطار جایز است.یقین به ضرر شرط نیست.

س : 444- اگر بیمارى تا یک سال ادامه داشته باشد قضاى روزه ساقط می شود؟
ج : بلى، ساقط می شود.

س : 445- کسى که به مدت دو سال بیمار است.اگر روزه بگیرد حالت ضعف پیدا می کند آیا روزه گرفتن بر او واجب است؟
ج : اگر روزه سبب ایجاد شدت و طولانى شدن بیمارى یا ضعف مفرط شود وظیفه اش افطار است اما ضعف غیر مفرط مجوز افطار نمی شود.

س : 446- کسى که به بلوغ رسیده بوده است، پدر و مادرش نگذاشته است که روزه بگیرد و نماز بخواند خودش هم نمی فهمیده است که روزه و نماز برایش واجب شده است یا نه بعداً معلوم شده است که - در این چند سال روزه اش را نگرفته است و نمازش را نخوانده است وظیفه اش چیست؟
ج : باید قضایى نماز و روزه اش را انجام دهد.

س : 447 - دخترهایى که از نظر سنی (ده سال یا بیشتر) به تکلیف رسیده اند اما ازنظر جسمی کوچک هستند و توان روزه گرفتن را ندارند چه حکمی دارند؟
ج : در صورت ضرر و حرج افطارکنند و هر وقتى توان پیداکردند قضاى آن را بگیرند.

س : 448- کسى که به مدت دو سال گرفتار بیمارى زخم معده است طبق سفارش پزشک اگر روزه بگیرد احتمال دارد از بین برود وظیفه اش چیست؟
ج : اگر قضاى روزه را هم گرفته نمی تواند، روزه از او ساقط است اما روز یک (مد) طعام بایدکفاره بدهدکه کفاره یک ماه آن سى مد می شود.

س : 449 - اگر کسى درماه رمضان چند روزجنب بماند و به خاطر نبودن حمام در خانه یا خجالت نتواند قبل از فجر غسل کند آیا تیمم بدل از غسل کفایت می کند روزه اش صحیح است؟
ج : اگر به خاطر خجالت کشیدن غسل را ترک و تیمم کند احتیاط واجب دادن کفاره است.و اگر حمام در خانه نباشد اما در بیرون از خانه باشد مانند حمام شهرها و عمدأ غسل را ترک کند قضا وکفاره هر دو واجب است و اگر حمام - اصلا - نباشد و غسل با آب سرد مضر یا حرجى باشد وظیفه اش تیمم است روزه اش قضا و کفاره اى ند ا رد.

س : 450- اگر کسى در شب ماه رمضان از حرام جنب شود و عمدأ - تاصبح غسل نکند و روزه اش را هم بخورد کفارة جمع بر او واجب است؟
ج : به خاطر باقی ماندن بر جنابت یک کفاره واجب است اگر چند از حرام باشد.

س : 451 - اگرزن اجنبى باعث جنابت مردى شود و آن مرد فرداى آن روز، روزه نگیرد باید کفارة جمع بدهد؟
ج : به خاطر بقاى بر جنابت یک کفاره واجب است باعث و بانى هرکه باشد.

س : 452- اگرکسى درروز ماه رمضان چند بار به همسرش نزدیکى کندکنارة جمع بر او واجب است؟
ج : تعدد جماع موجب تعدد کفاره می شود نه جمع.اگر کسى درروز وماه رمضان زناکندکفاره جمع بر او واجب است.

س : 453 - در قضای روزه ماه رمضان توالى و موالات مانند اصل روزه ماه رمضان شرط است؟
ج : توالى درقضا شرط نیست.

س : 454 - مهمانى که در فصل زمستان در خانه میزبان محتلم می شود و امکان غسل غیر ازخانه میزبان در جای دیگر نیست و ازمیزلان هم خجالت می کشد به جاى غسل تیمم می کند و چند روز با تیمم نماز می خواند و روزه می گیرد آیا روزه اش صحیح است؟
ج : اگر درجایى که مهمان است امکان غسل باشد و نداند که خجالت از میزبان مجوز تیمم نمی شودعمدا - غسل نکند قضا دارد اما کفاره ندارد و اگر جاهل به حکم مساله نبوده است هم قضا دارد وهم کفاره.

س : 455 - کسى که براى جنگیدن در جنگ هاى داخلى افغانستان چهار فرسخ از محل زندگى اش دور نشده است به دستور فرمانده افطارکرده است آیا کفاره دارد و اگرکفاره دارد به گردن فرمانده است یا خود افطارکننده؟
ج : امتثال امر فرمانده واجب نبوده است باید کفاره روزه اش را خودش بدهد.

س : 456 - کسانى که به کشیدن نسوار عادت دارند و نسوار را زیر زبان می گذارند به طورى که نسوار یا آب دهان که مخلوط با نسوار است به حلق فرو نمی رود و بعد از چند دقیته دور می اندازند مانند مادرى که براى بچه اش نان می جود - با این وصف کشیدن نسوار مبطل روزه است یا نه؟

ج : بنابراحتیاط ازکشیدن نسوار در هنگام روزه اجتناب شود.

س : 457- اگر پزشک حاذقى که وثاقتش معلوم نیست روزه را براى بیمار مضر بداند اما خود بیمار اطمینان به ضرر نداشته باشد می تواند افطارکند؟
ج : اگر خود بیمار احتمالى ضرر بدهد چنانچه احتمال او از نظر مردم بجا باشد می تواند افطارکند.

س : 458- اگر براى معاینه، وسایل پزشکى از دهان وارد شکم بیمار روزه دار شود روزه ا ش باطل می شود؟
ج : خوردن و آشامیدن صدق نمی کند.مبطل روزه نیست.

س : 459 - اگر کسى پیش از ظهر از محل اقامت خود مسافرت اما بعد از ظهر از حد ترخص خارج شود ویا درهنگام ورود پیش ازظهر به حد ترخص وبعد ازظهر به محل اقامت خود برسد روزه اش چه حکمی دارد؟
ج : در هر دو صورت جمع میان روزه و قضاى آن احوط است.

س : 460- اگر کسى نداند که به بلوغ رسیده است و روزه اش را نگیرد اما بعدا معلوم شود که به بلوغ رسیده بوده است روزه اش قضا وکفاره دارد؟
ج : قضا دارد اما کفاره ندارد.

س : 461- شخصى درمسافرت است و قصد داردکه اگرقبل ازظهر به وطن برسد روزه استیجارى بگیرد ولى سهوأ چیزى خورد آیا می تواند در وطن روزه استیجارى بگیرد؟
ج : نمی توا ند روزه بگیرد.

س : 462- اینجانب در روزماه رمضان مقدارى از تربت مقدس کربلا خوردم آیا افطار به حرام کرده ام تاکفاره جمع بر من واجب باشد؟
ج : اگر براى استشفاء بوده افطاربه حرام نیست فقط یک کفاره و قضاه بر تو واجب است نه کفاره جمع.

س : 463- اگر کسى از شب قصد دارد فردا مسافرت کند آیا از طلوع فجر تا وقت مسافرت لازم است نیت روزه کند؟.
ج : نیت روزه با نیت سفرجمع نمی شود ولى تا ازحد ترخص خارج نشده امساک واجب است.

س : 464- اگرزنى مستحاضه کثیره است و براى نماز شام و خفتن غسل نکرده ولى براى احیاء شب قدر و خواندن دعا و قرآن غسل کرده آیا روزه فردایش صحیح است یا نه؟
ج : بنابراحتیاط واجب آن روز را روزه بگیرد و بعداً قضاء آن روز را هم بگیرد.

س : 465- بر زنى که کفاره شصت روز روزه واجب است و باید سى و یک روز متوالیا روزه بگیرد در وسط عادت ماهانه بر او عارض شد آیا دوباره باید روزه بگیرد یا نه؟
ج : فاصله شدن حیض اشکال ندارد ولى بعد از پاک شدن باید بلافاصله دوباره شروع به روزه گرفتن نماید.

س : 466- در روزه استیجارىاگر بعد از ظهر افطارکند کفاره بر او واجب است یا نه؟
ج : کفاره بر او واجب نیست ولى احتیاط درترک افطار در بعد از ظهر است.

س : 467 - اگر کسى مجبور شودکه در روز ماه رمضان خود را اماله کند آیا روزه اش باطل می شود یا نه؟
ج : اگر اماله با چیزى روان و مایع باشد روزه اش باطل می شود و قضاء آن روز بر او واجب است اگر چه براى معالجه باشد.

س : 468 - کسانی که عمد ا و بدون عذر شرعى در حضور مردم روزه خود را می خورند،حکم آنها چیست؟
ج : در دفعة اول و دوم از طرف حاکم تعزیر می شوند و در دفعة سوم اگر باز افطارکنند حکم آنها قتل وکشتن است.

س : 469- شخص مریضى که هر روز چندین مرتبه باید قرص بخورد و نمی تواند روزه بگیرد اگر بعد از چند سال خوب شود آیا روزه هاى گذشته را باید قضاءکند؟
ج : اگر تا سال آینده مرضش طول بکشد و قدرت برگرفتن روزه پیدا نکند بعد از یک سال قضاء بر او واجب نیست و براى هرروزیک مد طعام (750)گرم به فقیر باید بدهد.

س : 470 - اگر مسافر قبل از ظهر روز رمضان به وطن خود برسد یا به محل اقامت خود اما نیت روزه را فراموش کند تکلیفش چیست؟
ج : نیت تفصیلى لازم نیست نیت اجمالى کافى است یا اگر از شب نیت داشته که اگر فردا قبل از ظهر به وطن یا محل اقامتم رسیدم روزه می گیرم کافى است.

س : 471- اگر کسى غسل جنابت را در شب آن قدر تاخیر بیندازدکه فقط براى تیمم وقت باقى باشد و تیمم کرد و روزه گرفت آیا روزه اش صحیح است یا نه؟
ج : اگر عمدا غسل را به تاخیر انداخته احتیاطاً قضاء آن روزرا هم بگیرد.

س : 472- شخصى در شب جنب شد وتیمم نکرد وحمام رفت و در اثناه غسل اذان صبح شد آیا قضاء وکفاره بر او واجب است یا نه؟
ج : روزه اش صحیح است قضاء وکفاره بر او واجب نیست.

س : 473- آیا به اعتماد به ساعت می توان افطارکرد یا سحرى خورد و اگرکشف خلاف شد قضاء بر او واجب است یا نه؟
ج : نگاه کردن به ساعت حکم نگاه به افق ندارد در صورت کشف خلاف باید قضاء آن روزرا بگیرد.

س : 474- آیا کسى که قضاء روزه بر او واجب است می تواند روزه استیجارى بگیرد؟
ج : اگر تا رمضان اینده وقت براى روزه قضاى و روزه استیجارى کافى با شد می توا ند روزه ا ستیجارى بگیرد.

س : 475- اگر بخاطر روزه گرفتن چشم انسان کم نور شود ضرر محسوب می شود یا نه؟
ج : اگرکم نور شدن چشم موقتى باشد که بعد از افطار یا بعد از رمضان به حال عادى برگردد و ضرر بر چشم نباشد روزه بر او واجب است.

س : 476- زنى که مریض است و مرضش تا سال آینده ادامه داشته و چند روزى هم درماه رمضان عادت شده آیا کفارة چند روزعادت را هم باید بدهد یا نه؟ ج : بلى باید کنارة ایام عادت را بدهد.

س : 477 - در شب ماه رمضان جنب شدم و موفق به غسل نشدم و متوجه تیمم هم نبودم آیا قضاء وکفاره بر من واجب است یا نه؟
ج : قضاء واجب است و بنابراحتیاط کفاره هم واجب است.

س : 478- شخصى می داند که آب وجود ندارد یا غسل براى او ضرر دارد آیا می تواند خود را جنب کند و با تیمم روزه بگیرد؟
ج : بلى روزه اش صحیح است اما بنا بر احتیاط قضاء آن روز را باید بگیرد ولى کفاره بر او واجب نیست.

س : 479 - کسى که با زوجه اش ملاعبه کند بدون قصد خروج منى و لکن منى از او خارج شده آیا روزه اش باطل می شود یا نه؟
ج : اگر احتمال خروج منى را می داده در صورت انزال منى روزه اش باطل می شود و اگر قصد انزال را نداشته و برایش انزال معتاد هم نبوده بنابراحتیاط قضاء آن روزرا هم بگیرد.

س : 480 - اگر کسى قصد افطارکرد ولى افطار نکرد آیا قضاء وکفاره بر او واجب است یا نه؟
ج : قضاء واجب است اماکفاره واجب نیست.

س : 481- اگر کسى با روزه گرفتن مخصوصا در ایام تابستان نتواند به هیچ وجه کسب معاش کند و عائله اش گرسنه بماند یا دست به گدایى بزند در این فرض روزه از او ساقط است یا نه؟
ج : چنین فرضى بعید است لذا روزه بر او واجب است، بلى اگر روزه بر او حرجى باشد یا ضرر داشته باشد یا موجب خوف از مرض باشد در این صورت ها روزه بر او واجب نیست.

س : 482 - هتل ها و قهوه خانه هایى که براى روزه خواران چاى و غذا می دهند آیا جائز است یا نه؟ و درآمد آنها از این راه حلال است یا حرام؟
ج : اگر خوردن روزه براى آنها بدون عذر شرعى باشد صاحب هتل و قهوه چى که براى آنها نان و چاى و غذا تهیه می کنند و به آنها می دهند این کارحرام است چون کمک و تعاون به گناه است اما قیمت غذا و چاى خود را می تواند از آنها بگیرند و مالک شوند.

س : 483- کسى که دو ماه رمضان یعنى دو سال متصل مریض بوده و از دنیا رفته است آیا قضاء آن روزه ها بر فرزندان یا اگر فرزند بزرگ درحین مرگ داشته است واجب است یا نه؟ و آیا فدیه اش از اصل مال خارج می شود یا از ثلث مال او؟
ج : قضاء واجب نیست واگر وصیت نکرده باشد فدیه هم واجب نیست ولى موافق احتیاط است.

س : 484- آیا کفاره روزه را می شود به افراد واجب النفقة خود بدهد؟
ج : چون درکفاره دادن طعام واجب است لذا به واجب النفقه داده نمی شود.

س : 485- اگر درروزماه مبارک رمضان خلط سر یا سینه در فضای دهن برسد و در عین حال انسان مشغول نماز باشد که بیرون انداختن آن موجب بطلان نماز می شود وظیفه چیست؟ البته از طرفى هم وقت نماز تنگ شده باشد.
ج : انداختن خلط موجب قطع نماز نمی شود.باید آن را به آهستگى به گوشة دستمال یا لباس دیگر بگیرد یا به زمین بریزد.

س : 486- کسى که مثلا ده روز قضاء ماه رمضان بر او واجب است وتا ماه رمضان بعد هم بیشتر از ده روز باقى نمانده است آیا می تواند مسافرت کند و یا واجب است بنشیند و قضاء‌‌ روزه اش را بگیرد؟
ج : ترک مسافرت واجب است و باید قضاء ماه رمضان را بگیرد.

س : 487- آیا می شود کفاره روزه میت را به اولاد فقیر میت بدهند؟
ج : اگر اولاد میت فقیر باشند دادن کفارة میت براى آنها اشکال ندارد.

س : 488- اگر کسى به خاطر مریضى نتوانست ماه رمضان روزه بگیرد و تا سال بعد هم نتواند قضایش را بگیرد آیا دو تا فدیه بر او واجب است یکى جهت افطار روزه بخاطر مریضى ویکى بخاطر نگرفتن قضاء آن یا یک فدیه کفایت می کند؟
ج : یک فدیه کفایت می کند.

س : 489- آیا بخار غلیظ که بنابر احتیاط موجب بطلان روزه است کدام بخار است؟
ج : مراد بخارى است که مشتمل بر ذرات و اجزاء صغارآب است و شبیه دود است.

س : 490- پسر ممیز و غیر بالغ روزه استیجارى بگیرد یا نه؟
ج : احتیاط این است که روزه استیجارى اوکافى نباشد.

س : 491- آیا درکفارة عمد ماه رمضان می شود یک فقیر را چند مرتبه اطعام کند مثلا کفارة یک ماه را به ده نفر فقیر، شش مرتبه غذا بدهد؟
ج : اطعام ده نفر را مکررکافى نیست.باید به شصت نفر غذا بدهد.

س : 492- اینجانب خانه ام در تهران ومحل کارم در قم است و در هر هفته دو سه روز در قم و بقیة هفته درتهران هستم یا به عکس و بعضى اوقات اتفاق می افتدکه در قم قصد ماندن ده روز می کنم آیا نماز و روزه ام در قم و تهران قصر است یا تمام؟
ج : اگر مثلا سه سال یا بیشتر مسکن شما درتهران وکار شما در قم بوده، تهران و قم هر دو تا مقر شما محسوب است که نماز و روزه شما تمام است و اگر در اثناء راه نمازبخوانید قصرکنید و در این صورت قصد ماندن درقم به مدت ده روز ضرر ندارد و اگر مقر شما مدت سه سال در قم باشد و سه ماه یا بیشتر هفته سه روز و مازاد در تهران تردد کنید حکم دایم السفر را دارید، و در تهران و قم واثناء راه وظیفه شما تمام است وروزه هم بگیرید و اگر درتهران ده روز با قصد و درقم ده روزبا قصد یا بدون قصد بمانید درسفر اول جمع بین قصر و تمام کنید وبعد ازسفر اول نماز را تمام و روزه را بگیرید.

س : 493- شخصى مبتلا به تنگى نفس است.دکتر یک نوع داروى مایع به صورت پودرگاز به او می دهدکه در حلق خود فشار دهد تا راه نفسش باز شود این عمل در روز چندین مرتبه تکرار می شود، آیا روزه این مریض باطل می شود یا نه؟
ج : اگرپودر مذکور قبل از رسیدن به حلق تبدیل به هوا و اکسیژن بشود روزه را باطل نمی کند و اگر خود پودر به حلق برسد مبطل روزه است.

س : 494- اگر دکتر براى مریض بگوید روزه براى تو ضرر دارد و مریض هم به قول طبیب اعتماد کرده، روزه خود را افطاررکرد اما بعداً معلوم شدکه دکتر اشتباه کرده و روزه براى او ضرر نداشته است اکنون که چند سال از این قضیه می گذرد قضاء وکفاره بر این مریض واجب است یا نه؟
ج : قضاء واجب است اماکفاره واجب نیست.

س : 495 - آیا روزه دار می توا ند آدامس بجود؟
ج : جویدن آدامس اگر طعم داشته باشد آبش را فرو نبرد و احوط این است که روزه دار از جویدن آدامس مطلقاً خوددارى نماید.

س : 496- شخصى ازاول ماه رمضان مسافر بوده و در اثناء ماه رمضان در سفر فوت می کند آیا بر ورثه واجب است که قضاء روزه ها را بگیرند؟
ج : بلى قضاء آن بر پسر بزرگ میت واجب است.

س : 497- آیا خقنه در قبل زن براى تداوى یا شستشو موجب بطلان روزه می شود یا نه؟
ج : احوط در ترک است و اگر براى تداوى باشد خقنه جائز است ولى قضاء آن را احتیاطاً بگیرد اگر چه واجب نیست.

س : 498- در قضاء صوم ماه رمضان یا در روزة مستحبى اگر بعد از طلوع فجر از خواب بیدار شود و خود را جنب ببیند آیا روزه اش صحیح است یا نه؟
ج : اگرصوم قضاء رمضان باشد و علم به خروج منى قبل ازطلوع فجر باشد روزه اش باطل است اما اگر روزه مستحبى باشد روزه اش صحیح است.

س : 499- دختر بچه اى که تازه نه سالش تمام می شود غالبا در این سن جاهل به احکام صوم است.لذا چه بسا روزه نمی گیرد تا بعد از مدتى متوجه می شوند آیا در این صورت کفاره و قضاء دارد؟
ج : اگر وجوب صوم را می دانسته اما وجوب کفاره را نمی دانسته هم قضاء و هم کفاره واجب است اما اگر وجوب صوم را نمی دانسته و اعتقاد داشته که روزه بر او واجب نیست در این صورت فقط قضا بر او واجب است.

س : 500- اگر کسى مبتلا به مرضى است که همراه بول قطرات منى از او خارج می شود وظیفه اش در روزه ماه رمضان چیست؟

ج : در فرض سوال تا می تواند از بول کردن جلوگیری کند اما اگر به حد ضرربرسد جلوگیرى از بول واجب نیست و قضاء آن روزها را باید بگیرد و اگر تا رمضان آینده این مرض طول بکشد قضاء واجب نیست.

س : 501- اگر مسافرى قبل ازظهر به وطن خود برسد و لکن درسفر به قصد افطار فقط سیگارکشیده است آیا خوردن و آشامیدن در خانه اش براى او جائز است یا نه؟
ج : در فرض سوال, احتیاطاً امساک واجب است و قضاء آن را هم بگیرد.

س : 502 - اگر کسى در شب آخر ماه رمضان نیت کند که اگر فردا رؤیت هلال ثابت شد مسافرت نمی کنم واگر ثابت نشد مسافرت می کنم آیا این اندازه نیت براى مسافرت وافطار فردا کفایت می کند یا نه؟
ج : بلى این اندازه نیت براى جواز افطار اگر مسافرت کند کافى است.

س : 503- اگر کسى در ماه رمضان از شب نیت سفر داشته باشد و بعد از طلوع فجر مسافرت کند و بعد از رسیدن به حد ترخص - افطارکرد و قبل از قطع مسافت شرعیه قصد برگشت به وطن کرد اگر قبل از ظهر یا بعد از ظهر به وطن رسید وظینه اش چیست؟
ج : از زمانى که از قصد خود برگردد باید از مفطرات روزه امساک کند و در وطن خود هم امساک کند وبعدا قضاء آن را هم بگیرد.

س : 504 - اگر زنى شیرده عوض شیر خود به بچه اش شیر خشک یا شیر حیوانات بدهد یا زن دیگرى پیدا شود و به شیر دادن بچه حاضرشود آیا می تواند افطارکند و بچه را شیر دهد یا بچه را شیر خشک یا تحویل زن شیرده دیگرکند و روزه بگیرد؟
ج : اگر شیر خشک یا شیر حیوانات یا شیر زن دیگر به بچه ضرر نداشته باشد باید مادر احتیاطاً روزه بگیرد و به بچه اش شیر ندهد.

س : 505- اگر کسى مسافرت کند و بعد از قطع مسافت قصد افطارکند اما افطار نکرده و قبل از ظهر نیت روزه نکرد بلکه در وطن خود افطارکرد آیا قضاء وکفاره بر او واجب است یا نه؟
ج : اگر حکم را می دانسته یعنى می دانسته که نباید افطارکند و لکن عالما عامدا افطارکند هم قضاء وهم کفاره بر او واجب است اما اگرجاهل به حکم بوده فقد قضاء بر او واجب است.

س : 506 - اگر قطره بخاطر تداوى در دهان بریزد و آن قطره با آب دهان مستهلک شود آیا می تواند آب دهان را فرو ببرد یا نه؟
ج : بنابراحتیاط واجب آب دهن را بیرون بریزد و فرو نبرد.

س : 507 - اگر شخص جنب عادت بیدار شدن ندارد و لکن اعتماد به ساعت زنگی کرده و خیال کرده که به زنگ ساعت بیدارمی شود و غسل می کند و لکن تا صبح بیدار نشد آیا روزه اش صحیح است یا نه؟ و آیا قضاء وکفاره بر او واجب است یا نه؟
ج : اگر اطمینان به بیدار شدن داشته یا احتمال عقلایی می داده که بیدار می شود وتصمیم غسل را درشب داشته قضاء بر او واجب است وکفاره واجب نیست.

س : 508- نیت صوم استحبابى تا غروب توسعه دارد و در صوم واجبى باید قبل از زوال نیت کرد آیا در صوم استیجارى هم می تواند بعد از زوال نیت کند؟
ج : در صوم استیجارى باید قبل ازطلوع فجر نیت کند.

س : 509- روزه گرفتن در روز عاشوراء چه حکمی دارد؟
ج : مگروه است.

س : 510- از باب ضرورت مشغول کارى هستم که در آن کار، گرد و غبار درگلویم می رود و از طرفى هم ترک آن کار برایم عسر و حرج دارد چون نان زن و بچه ام بستگى به آن کار دارد، راه براى صحت روزه ام چیست؟
ج : راه صحت این است که یا در شب کارکنید و یا در هر روز تا سر چهار فرسخى مسافرت کنید وآنجا افطارکنید و سرکار برگردید و روزه ات را بخورید وبعدا قضاء آن روزهارابگیرید.

س : 511- شخصى جنب است وقتى ازخواب بیدارمی شودکه به مقدارغسل یا به مقدار خوردن سحرى وقت دارد کدام یک مقدم است آیا غسل کند و بدون سحرى روزه بگیرد یا سحرى بخورد و با تیمم روزه بگیرد؟
ج : اگر بدون خوردن سحرى می تواند بدون عسر و حرج روزه بگیرد باید غسل کند و روزه بگیرد و الا سحرى بخورد و در ضیق وقت تیمم کند و روزه بگیرد.

س : 512- اگرکسى روزه قضاى رمضان یا روزه استحبابى گرفته باشد اگر کسى او را قبل از ظهر دعوت به افطارکند آیا اجابت دعوت مؤمن مستحب است و یا روزه بگیرد؟
ج : درقضاء رمضان اگرتا رمضان آینده وقت براى گرفتن قضاء باقى است و هم چنین در روزه استحبابى اگر کسى او را دعوت به افطارکند اجابت دعوت او مستحب است.

س : 513 - کسى که به جهت عذر شرعى نتواند روزه بگیرد و باید یک مد طعام براى هر روزکفاره بدهد، اگر به جاى گندم پول نقد بدهدکفایت می کند و همچنین در کفارة افطار عمدى؟
ج : در هر دو مورد پول نقد کفایت نمی کند.

س : 514- آیا می شود که کفاره 27 روز، روزه ماه مبارک رمضان را به هشت نفر از اقارب داد؟
ج : کفارة اطعام 60 مسکین را نمی شود داد.ولى کفاره یک مد طعام را که عوض هر روز می دهد می شود به 8 نفر، حتى به یک نفر فقیر هم می توان کفارة 27- روز را (یعنى 27 - مد - طعا م) داد.

 

احکام خمس

احکام خمس

س : 515- زمین هایى که مخارج صاحبش راکفایت نمی کند صاحب زمین اطراف آن را توسعه می دهد اما باز هم کفایت نمی کند آیا آن مقدارى که به سبب توسعه بر اصل زمین افزوده شده است خمس دارد؟
ج : اگر خمس آن را بدهد احوط است ولى بنابر اقوى خمس آن واجب نیست.

س : 516- آیا خمس به همه اموال - منقول وغیرمنقول - میت تعلق می گیرد؟ مانند: 1- درختان مثمر و غیر مثمرکوچک و بزرگ.2- گندم، آرد و علوفه حیوانات.3- چوب هایى که در خانه مسکونى و طویله حیوانات به کار رفته است.4- فرش و ظرف خانه.5- حیوانات (گا و، گوسفند، ا لاغ و اسب سوارى).6- لباس هاى کهنه و نو میت.7- هیزمی که ازصحرا یا از باغ فراهم شده است.
ج : از اموال یاد شده موارد دوم و هفتم و از مورد پنجم تنها به بره، بزغاله وگوساله که در بین سال به دنیا آمده باشد خمس تعلق می گیرد.

س : 517 - کسى که تصمیم دارد خمس اموال خانه اش را حساب کند ملاک قیمت گذارى، قیمت هنگام خرید اموال است یا قیمت هنگام محاسبة خمس؟
ج : قیمت هنگام محاسبه و اخراج خمس است.اگرکسى اصولا خمس نداده است باید قیمت روز خرید بعضى اموال را حساب کند زیرا اموال و اشیاى مورد خمس در اثر استفاده،کهنه و قیمت آن ارزان شده است.

س : 518 - چند برادرى که زمین و داراى شان کاملا تقسیم شده است اما مصارف زندگى شان مشترک است یکى از برادران طلبه و دیگران کارگرند، آیا طلبه می تواند از پولى که ازگارگرى برادرانش به دست آمده است و مشترک است به عنوان سهم امام (ع ) یا سهم سادات بر دارد؟
ج : اگرپول مورد خمس مشترک باشد نمی تواند بر دارد و اگر مشترک نیست با اجازه مرجع تقلید می تواند بر دارد.

س : 519 - حبوباتی که براى تخم و بذر نگهدارى می شود اگر بر آن ها سال بگذرد خمس دارد؟
ج : اگر یک سال گذشته باشد خمس تعلق می گیرد.

س : 520- آیا خمس به گاو نرى که براى نسل گیرى از آن استفاده می شود تعلق می گیرد؟
ج : بله.

س : 521 - اگر کسى مبلغى پول افغانى که ازکارگری در ایران به دست آورده است به افغانستان بفرستد خمس آن را در این جا (ایران ) پرداخت کند یا در افغانستان،وقتی که برگشت؟
ج : اگر تاخیر در اداى خمس نمی شود در افغانستان و اگر سر سال رسیده باشد در ایران پرداخت کند.

س : 522 - کسى که در وطن قرض دار و بدهکار است در ایران پیش از رسیدن سر سال تومان را با افغانى معامله می کند تا آن مبلغ افغانى طرف معامله (حواله دار) به افغانستان و به طلبکارش برساند.پیش از رسیدن پول به دست طلبکار، سرسال بدهکار سر می رسد آیا خمس آن را بدهکار و قرض دار بدهد؟
ج : اگر پولى را که قرض کرده است در مؤونه و مخارج همان سال یعنى سالى که سرسالش رسیده است مصرف کرده باشد خمس ندارد و اگر در مؤونه سال هاى پیش مصرف کرده باشد باید خمس آن را بدهکار پرداخت کند.

س : 523- آیا به زیور آلات زنان (مانند النگو، انگشتر، گردن بند، گوشواره ) که در هنگام ازدواج نصیب آنان می شود خمس تعلق می گیرد؟
ج : این مساله سه صورت دارد: ا - اگر زیورآلات از پول مهر خریده شده باشد خمس ندارد.2- اگر کسى سرسال خمسى دارد، در بین سال براى خانمش زیورآلات خریده است و از آن استفاده کرده است خمس ندارد.3- اگر بر پول یک سال گذشته باشد بعد از آن با همان پول طلا خریده باشد خمس دارد.

س : 523 - آیا هبه، هدآیا، جوایز و انعام خمس دارد؟
ج : اگر در بین سال استفاده نشود ویا اگر پول نقد باشد تا سر سال بماند خمس دارد.

س : 525 - پدر داماد به پدر عروس مبلغى شیربها میدهد تا راضى به ازدواج دخترش با پسر این مرد شود.آیا مبلغ یاد شده براى پدر دختر حلال است و بر فرض حلیت، خمس دارد؟
ج : اگر با رضایت و رغبت خود به پدر عروس بخشیده باشد حلال است و در سر سال خمس دارد.

س : 526 - پدر عروس از پدر داماد مبلغى را می گیرد و از همین مبلغ جهیزیه و لوازم خانه براى دخترش تهیه می کند آیا این اموال، مال عروس است یا مال داماد و بعد از بردن این اموال به خانة داماد خمس دارد یا نه؟
ج : اگر مهر قرار داده باشد مال عروس است و خمس ندارد در غیر این صورت مال داماد است.آن مقدارى که استفاده شده است خمس ندارد اما غیر آن خمس دارد.

س : 527 - کسى که لباسى را می خرد، دو سال می ماند و از آن استفاده نمی کند خمس دارد؟
ج : بله، خمس دارد.

س : 528 - کسى که خودش در ایران و خانواده اش در افغانستان است اگر در ایران پول و اثاثیه اى داشته باشد و یک سال بگذرد خمس دارد؟
ج : بله، خمس دارد.اثاثیه اگر مورد حاجت باشد و در طول سال مورد استناده قرار بگیرد خمس ندارد.

س : 529 - آیا از خمس در امور خیریه مانند مسجد، حسینیه و...می توان مصرف کرد؟
ج : بدون اجازه حاکم شرع مصرف نمی شود.

س : 530- آیا ضروریات خانه مانندگاو،گوسفند و بز شیرده که در مخارج و مصارف شبانه روزى دخالت دارد و همچنین بره،گوساله و بزغاله خمس دارد؟
ج : اگر خمس گوساله، بز، و بزغاله، در هر سال داده شود وقتى شیرده می شود خمس ندارد.بره و بزغاله اگر تا سر سال موجود باشد خمس دارد.

س : 531 - کسى که تاکنون براى درآمدش سال خمسى قرار نداده است و ازدواج هم نکرده است آیا به پولى که تا کنون به دست آورده است خمس تعلق می گیرد؟
ج : خمس تعلق می گیرد.اول پرداخت خمس بعد ازدواج اما ارباح سال ازد واج خمس ندارد.

س : 532 - کسى که سر سال ندارد و می خواهد محاسبه کند آیا به ضروریات خانه مانند فرش، یخچال، اجاق گاز، بخارى، تلویزیون، ماشین لباسشویى، یک عدد کیف، یک دست لباس وهزینة عقد بدون عروسى خمس تعلق می گیرد؟
ج : هیچ مکلفى - فى علم ا...و در واقع - بدون سرسال خمسى نیست اگر چه خودش نداند بنابراین لوازم و ضروریات خانه اش را اگر از منافع بین سال تهیه کرده باشد خمس ندارد.و اگر بعد ازگذشت سرسال خود تهیه کرده باشد خمس دارد و اگر نداند باید با حاکم شرع مصالحه کند.

س : 533 - کسى سرسال معین ندارد براى همسر و دخترش زیورآلات می خرد آیا به آن زیورآلات خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر بر قیمت زیورالات یک سال گذشته باشد خمس دارد و اگر از درآمد بین سال آن را خریده باشد خمس ندارد.

س : 534- کسى که سرسال خمسى ندارد از طرفى بدهکار است و از طرف دیگر پولی هم دارد آیا به این پول خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر براى مخارج و مؤونه سال قرض کرده باشد به مقدار قرض خمس ندارد و اگر آن را در مخارج سال مصرف نکرده باشد باید خمس آن را بدهد.

س : 535 - کسى که در ایران کار می کند پیش از اخراج خمس، پول خود را براى پدرش به افغانستان می فرستد.پدرش هم خمس آن را حساب نمی کند مدیون پدر است یا پسر؟
ج : اگر پول به مدت یک سال نزد پسر مانده باشد باید خمس آن را بدهد و اگر یک سال نمانده براى پدرش فرستاده باشد و پدر هم پیش از رسیدن سرسال خمسی اش پول را مصرف کرده باشد خمس ندارد و اگر تا سرسال خمسى پدر، نزد او مانده باشد، پدر باید خمس آن را پرداخت کند.

س : 536- اگر کسى در سال اول خمس پول خود را پرداخت کند در سال دوم این پول از دستش برود و در سال سوم پول زیادى به دستش آید آیا می تواند مبلغ پولى را که در سال اول خمس آن را داده بودکنار بگذارد و خمس بقیه را حساب کند؟
ج : پولى که در سال سوم به دست آورده است همه اش خمس دارد و نمی توا ند کنار بگذارد.

س : 537 - کسى قطعه زمینى را درمجاورت زمین زراعتى اش احیاء می کند اما زمین ها همگى مخارج زندگى اش را تامین نمی کند آیا به زمین احیاء شده خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر از راه کسب و کار زندگى می کند، و امرار معاش را به کسب وکار تهیه می کند زمین هاى احیاء شده خمس دارد.

 

 

احکام خمس 1

احکام خمس 1

 

 

 

س : 538 - کسى که تعدادى چوب دارد و از دنیا می رود، ورثه بدون این که خمس چوب ها را پرداخت کند از آن ها در خانه مسکونى خود استفاده می کنند آیا به این چوب ها خمس تعلق می گیرد؟
ج : خمس در زمان حیات مالک تعلق گرفته است باید پرداخت شود.

س : 539 - پولى که حواله داده شده است اگر - اصلا - به دست نیاید چه حکمی دارد؟
ج : اگر یک سال در نزد صاحبش مانده باشد خمس دارد.

س : 540- طلابى که سه ماه مشغول تحصیل و نه ماه مشغول کارند آیا می توانند در طول سال از سهم امام (ع ) مصرف کنند؟
ج : در ا وقات کار از دستمزد خودشان و در هنگام تحصیل از سهم امام (ع) استفا ده کنند.

س : 541- کسى که سرسال دارد اما پیش از رسیدن سرسال پول نقدى یا غیر نقدى به سادات فقیر به نیت خمس می دهد چنین کارى دربین سال جایز است؟
ج : اگر از اول از مجتهد اجازه بگیرد کفایت می کند.

س : 542 - کسى که تا کنون خمس نداده است و می خواهد خودش را ((برى الذمه)) کند باید ازهمة اثاث خانه مانند فرش و لباس کهنه و نو، پول نقد، جهیزیه دختر و خواهرش و اموالى که از آغاز بلوغ تا کنون مصرف کرده است ویا تلف شده است اخراج خمس کند و درصورت مصالحه با حاکم شرع آیا مصالحه با پول نقد تلف شده هم می شود؟
ج : به حاکم شرع رجوع کنید تا همه را در نظرگرفته و مصالحه کند.

س : 543- کسى در افغانستان سال خمسى داشته است اما از زمانى که به ایران آمده است خمس خود را حساب نکرده است هر چند که تصمیم داشته است با همین پولى که خمسش حساب نشده است لباس و خانه تهیه کرده است و به زیارت حج و عتبات رفته است آیا نماز، حج و...او صحیح است؟
ج : نماز و حج او باطل است در صورتى که لباس احرامی وگوسفند فربانى خود را از پول غیر مخمس تهیه کرده باشد.

س : 544- کسى دوازده سال پیش خمس مالش را تصفیه و از همان پول تصفیه شده خانه اى را به مبلغ یکصد هزار تومان درست کرده است و بعد از آن حساب نداشته است.خانة یاد شده را به مبلغ سیصد هزار تومان می فروشد قیمت خانه را به علاوه پول دیگرى که داشته است و مبلغى هم قرض گرفته است در حدود هشتصد هزار تومان خانه رهن کرده است آیا به پول رهن خانه خمس تعلق می گیرد؟
ج : مبلغ صد هزار تومان از هشتصد هزار تومان پول رهن چون تخمیس شده، خمس ندارد.اما مبلغ هفتصد هزار تومان باقى مانده را هر وقت از راهن گرفت باید خمسش را حساب کند.

س : 545 - کسى درخانة خود قالى می بافد پس از آن که سر سال خمسى می گذرد قالى یاد شده بافته می شود صاحب قالى آن را می فروشد و براى خانواده اش لباس و لوازم مورد نیاز ضرورى خانه را می خرد.آیا به قیمت قالى خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر خمس تار و پود آن پرداخت شده باشد خمس ندارد و اگر نشده باشد قالى نیم بافته در سرسال خمسى قیمت گذارى می شود و خمس آن پرداخت می شود نه قیمت قالى بافته شده وکامل.

س : 546- کسى از افغانستان به ایران می آید بر اثر تلاش وکوشش وکار براى خود وسایل خانه می خرد و اندکى پول به افغانستان می فرستد اما اکنون بدهکار است.آیا وسایل خانه و پولى که به افغانستان فرستاده است خمس دارد؟
ج : هر پولى که به مدت یک سال در نزد صاحبش بماند خمس دارد.اگر یک سال نماند، ظرف و...بخرد ویا به افغانستان بفرستد و قبل از رسیدن سر سال مصرف شود، خمس ندارد.

س : 547 - کسى همسر سیده داردکه از شوهر قبلى اش که فوت شده است دخترى نه ساله و دو پسر هفت و هشت ساله دارد.آیا فرزند این زن مستحق خمس هستند؟
ج : اگر پدر فوت شده فرزندان این زن سیده هم سید باشد و دخترش نه سال را کامل کرده باشد گرفتن خمس برایش جایز است اما براى پسران جایز نیست زیرا به بلوغ نرسیده اند مگر این که ولى و قیّم منصوب ازطرف حاکم شرع خمس را بگیرد و براى آنها مصرف کند.

س : 548- آیا خمس به اموال مهاجرین افغانى در ایران تعلق می گیرد؟ زیرا برخى می گویند خمس بر اینها واجب نیست چون مشکلات وگرفتارى و مخارج خانه و بازگشت به وطن و...دارند.
ج : اگر منافع کسب مهاجرین به سرسال خمسى آنان برسد خمس تعلق می گیرد.فرقى بین مهاجر و غیر مهاجر نیست.

س : 549- برخى از علماء خانه و اموال مهاجرین افغانى را مصالحه می کنند آیا این کار صحیح است؟
ج : این مسأله سه صورت دارد: 1- اگر لوازم خانه با پولى خریدارى شده باشد که سرسال خمسى آن پول نرسیده بوده است خمس ندارد.2- اگر لوازم خانه با پول خمسى خریدارى شده باشد، لوازم خانه خمس دارد و باید پرداخت شود.مصالحه صحیح نیست.3- اگر لوازم خانه با پولى خریدارى شده باشد که نمی داند خمس به آن پول تعلق گرفته است یا نه، تنها در این صورت لوازم خانه مورد مصالحه قرار می گیرد.به شرط این که مصالحه کننده وکیل مجتهد باشد یا اجازه ازمجتهد داشته باشد.

س : 550- مناطقى که از فضله حیوانات به جاى هیزم براى سوخت استفاده می کند یعنى زمستان فضله را جمع تابستان خشک و زمستان دوم مصرف می کنند و همچنین خرید و فروش می کنند آیا خمس دارد و از چه زمانى خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر اول برج حمل(مثلا) سرسال خمسى شان همان (چلمه)تر را قیمت گذارى وخمس آن را پرداخت کنند کفایت می کند دوباره خمس ندارد.

س : 551 - کسى در مدت یک سال ازکارگری پولى به دست می آورد و از سوى دیگر ازدواج را براى خود ضرورى می داند آیا لازم است خمس پول خود را پرداخت کند؟
ج : اگر در بین سال ازدواج و مصرف کند خمس ندارد اگر مصرف نکرده است باید خمس آن را پرداخت کند اما ربحى که در سال ازدواج عاید شده ومصرف ازدواج گردیده است خمس ندارد.

س : 552 - کسى که با اجازه پدر و مادرش از افغانستان به ایران می آید و درآمدش بیش از مصرفش است اگر درآمدش را به افغانستان بفرستد پولى برایش باقی نمی ماند که به سرسال برسد آیا تعیین سرسال برایش لازم است؟
ج : واجب است که سر سال داشته باشد و روزى که بر سر کار می رود همان روزرا سرسالش حساب کند و هر مبلغى که به سر سالش برسد خمس دارد و باید پرداخت کند.

س : 553 - آیا می توان خمس را در پآیان هر ماه پرداخت کرد؟
ج : مانعى ندارد، ولى این تخمیس بر ضرر مالک می باشد زیرا مؤنه و مصرفش از پول مخمس می شود.

س : 554 - کسى که چهار میلیون تومان پول نقد دارد مبلغ دو میلیون و هفتصد هزار تومان آن را براى قیمت ماشین سوارى ومبلغ یک میلیون وصد هزار تومان آن را براى رهن خانه داده است باقیمانده چهار میلیون موجود است.در سال 1373 مصالحه کرده است.سر سال خمسى هم ندارد اما هر سال خمس داده است.آیا به این چهار میلیون خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر مبلغ یاد شده را درمدت چند سال به دست آورده است خمس دارد و هر مبلغى که به عنوان خمس تا کنون پرداخت کرده است ازخمس کم می شود.اگر شان و موقعیتش اقتضاء می کند که ماشین شخصى داشته باشد ارباح سال خرید ماشین خمس ندارد و اگر موقعیتش اقتضاء نمی کند همان ارباح سال خرید ماشین هم خمس دارد.

س : 555 - کسى مبلغ دوصد هزار تومان پول تصفیه شده از خمس داشته است.این مبلغ مصرف می شود آیا می تواند از ارباح کسب سال آینده مبلغ یاد شده را کنار بگذارد.و خمس باقیمانده را بدهد؟
ج : احوط این است که چنین کارى نمی تواند.

س : 556 - کسى که براى اداى وجوه شرعى سر سال ندارد فوت می کند بعد از فوت او آیا خمس به همه اموال او تعلق می گیرد یا تنها به ارباح فوتش؟
ج : اگر در سالهاى پیش خمس به امور مصرف شده اش تعلق گرفته باشد باید خمس آن از(ترکه) پرداخت شود اما اگر ورثه کبیر باشند - احتیاطاً- خمس ارباح سال فوت را نیز پرداخت کنند و اگر صغیر باشند واجب نیست.

س : 557 - اگر انسان براى پرداخت خمس به سید فقیر ابن سبیل دسترسى به مجتهد یا نماینده اش نداشته باشد و یا این که دسترسى نیاز به فرصت و وقت داشته باشد وظیفه اش چیست؟
ج : اگر سید ابن سبیل یا مضطر باشد جایز است که به اندازه رفع احتیاجش به او پرداخت شود و بعداً اجازه گرفته شود.

س : 558 - کسى که زمین مواتى را احیاء و زراعت می کند آیا خمس به آن تعلق می گیرد.در صورت تعلق خمس از اصل زمین پرداخت یا از قیمت آن، از زمان احیاء بدهد یا بعد از آن؟
ج : درپرداخت خمس از اصل زمین یا قیمت آن مخیر است.هر مبلغى که الان قیمت دارد پرداخت شود.

س : 559- طلبه اى که به خاطر بیمارى اکنون مشغول تحصیل نیست مبلغ سیصد و پنجاه هزار تومان دارد که خانه رهن کرده است وضعیت زندگى اش هم بد نیست آیا وقتى که پول را گرفت خمس آن را پرداخت کند.اگر نکند نمازش اشکال دارد؟
ج : وقتى که پول راگرفت خمس دارد و اگر پرداخت نکند، فرش و لباس بخرد نمازش باطل است.

س : 560 - آیاخمس به میراث وهبه هم تعلق می گیرد؟
ج : خمس به میراث تعلق نمی گیرد وهمچنین به هبه اگر تا سر سال باقى نماند اگر باقی بماند خمس آن پرداخت شود.

س : 561- کسى صغیر بوده است بعد ازبلوغ باکار وکوشش سرمایه اى پیدا می کند و می خواهد سر سال تعیین و خمس خود را پرداخت کند آیا از همه اموال خود خمس حساب کند؟
ج : خمس پول نقدى را پرداخت کند اما درباره خمس لوازم خانه باید براى مصالحه به حاکم شرع رجوع کند.

س : 562 - کسى که بدون وصیت از دنیا رفته است متدین بوده است اما هیچ گونه اثرى از حساب وجوه شرعى اموالش به دست نیامده است حتى همسرش هم خبر ندارد.از او دو فرزندکبیر و دو فرزند صغیر باقى مانده است آیا خمس به همه اموالش تعلق می گیرد؟
ج : ورثه وظیفه نداردکه خمس ما ترک را حساب کنند اما اگر دو فرزند کبیر از سهمیه خودشان از میراث به نیابت پدر خمس بدهند، در حق پدرشان، احسا ن کرد ه ا ند.

س : 563- کسى که درکودکی پدرش را از دست می دهد وقتى که به بلوغ می رسد خمس تمام اموالش (لوازم خانه، گا و، گوسفند و...) را پرداخت کند؟ ج : اموالى که از پدر به ارث رسیده است خمس ندارد و چیزهایی را که خودش دربین سال خریده است هم خمس ندارد اما اگرکارکرده است وپولش به مدت یک سال در نزدش مانده است خمس به آن تعلق می گیرد و اگر فرش و ظرفى با آن پول بخرد باید خمسش را حساب کند.

س : 564- کسى که به مدت شش ماه در ایران کارکرده است و بدون وصیت فوت کرده است، معلوم نیست که سر سال خمسى اش در افغانستان چه وقت است با توجه به این که در افغانستان فرزندان صغیر دارد، می توان خمس پولش را حساب کرد؟
ج : چون ورثه صغیر دارد خمس پولش حساب نمی شود.

س : 565- بعضى از مهاجرینى که در ایران مشغول کارند، فرزندان یا بستگان واجب النفقة شان در افغانستان در تنگدستى به سر می برند و مبلغى را قرض می گیرند در حالى که توان پرداخت آن را ندارند آیا کسانى که نفقه آنان را می دهند می توانند مبلغ مذکور را در سر سال تخمینآ یا تعیینا کسر و خمس باقى را حساب کنند؟
ج : اگر واجب النفقه زن یا فرزندکوچک باشد به مقدار نفقه کسر و خمس باقى حساب می شود.اگر پدر یا مادرکارگران براى نفقه خود قرض کرده باشند کارگران مهاجر می توانند پیش ازرسیدن سر سال قرض شان را اداکنند و اگر ادا نکنند در سر سال خمسى مبلغ بدهکارى پدر و مادرکسر نمی شود.

س : 566- آیا معاشرت باکسى که سهم امام (ع ) را نمی پردازد ومهمان شدن و غذا خوردن در خانة او اشکال شرعى دارد؟
ج : اگر قطع معاشرت او را وادار به پرداخت خمس می کند باید قطع معاشرت شود وگرنه، مهمان شدن و غذا خوردن در خانه او جایز است.

س : 567- کسى که امسال مقدارپنجاه سیر تخم و بذرجو وگندم می کند و خمس آن را می دهد، در سال آینده صد سیر و در سال سوم یکصد و پنجاه سیر تخم و بذر می کند، منتها ازتخم اضانه بر تصفیه شده خمس بدهد یا این که تخمی راکه تصفیه کرده است هم بدهد؟
ج : اگر تخم را پیش از رسیدن به سر سال خمسى پاشیده است خمس ندارد و اگر تا سر سال باقى مانده است باید خمس آن را بدهد.

س : 568- کسى از ارباح کسب خود براى پسرش همسرى آورده است و اکنون بدهکار است همین شخص از ابتداى تحصیل علوم دینى پسر یکى از سادات مصارف او را پرداخت کرده است.آیا مصارفى که براى این طلبة سید پرداخت کرده است بدل از خمس حساب می شود؟
ج : اگر پولى که خرج عروس شده است یک سال در نزد پدر داماد بوده است خمس دارد و اگر یک سال نمانده است خمس ندارد.مخارج و مصارف طلبة سید را اگر به قصد خمس پرداخت کرده باشد در صورتى که از خمس بدهکار باشد کفایت می کند.اما اگر،(محضا لله ) پرداخت کرده است بدون نیت خمس،کفایت نمی کند.

احکام خمس 2

احکام خمس 2

 

 

س : 569- کسى می تواند از سهم امام (ع )، براى فرزند دوازده ساله اش که مشغول تحصیل علوم دینى است خوراک، پوشاک وکتاب بخرد؟
ج : می تواند کتاب بخرد اما خوراک و پوشاک نمی تواند بخرد زیرا پسر واجب النفقه پدر است.(1)

س : 570- آیا خمس به دیه تعلق می گیرد؟
ج : خیر.تعلق نمی گیرد.

س : 571 - کسى می تواند از سهم امام (ع ) براى اقوام و خویشاوندان فقیرش به افغانستان بفرستد؟
ج : براى کسانى که در حال اضطرار به سر می برند می تواند بفرستد.

س : 572 - کسى می تواند سهم سادات را براى سادات فقیر به افغانستان بفرستد؟
ج : اگر در حال اضطرار باشند می تواند بفرستد.

س : 573- کسى می تواند سهم امام (ع ) را براى منبر و مدرسه به افغانستان بفرستد؟
ج : باید خصوصیات منبر ومدرسه بیان شود تا تصمیم مقتضى گرفته شود.

س : 574- کسى بر اثر تصادف از دنیا می رود، چند تا بچة صغیر هم دارد آیا برادر متوفى - بدون این که وصى متوفى باشد - می تواند خمس اموال آن مرحوم را پرد ا خت کند؟
ج : وظیفه ندارد که پرداخت کند.

س : 575 - کسى زمین زیادى را احیاء و قابل زرع کرده است.صاحب زمین از دنیا می رود ورثه نمی داندکه خمس زمین هاى یاد شده پرداخت شده است یا نه آیا بر ورثه واجب است که خمس زمین ها را حساب کند؟
ج : حساب کردن خمس زمین بر ورثه واجب نیست.

س : 576- طلبه اى که با پدر و برادرانش زندگى می کند اگر براى ادامه تحصیل به کشور دیگرى مسافرت کند آیا می تواند خرج سفر را از سهم امام (ع ) برای خود و پدر و برادرانش حساب کند؟
ج : مصرف سهم امام (ع ) بدون اجازه مجتهد جایز نیست..

س : 577- کارگران افغانى که پول خود را به دست حواله دار به افغانستان می فرستد.اگر سر سال خمسى شان برسد و پول در دست حواله دار باشد.خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : خمس تعلق می گیرد.وقتى از حواله دارگرفتند باید حساب کنند.

س : 578 - زمینى که پیش از این جاى دریا (رودخانه ) بوده است حالا دریا از جاى دیگر جریان دارد اگر بستر رودخانه زمین زراعتى درست شود آیا خمس دارد؟
ج : اگر براى امرارمعاش به زمین یاد شده نیاز داشته باشد و حساب کردن خمس آن موجب عسر و حرج باشد، واجب نیست.

س : 579 - کسى که روز سر سال خمسى اش می رسد در همان روز مبلغى نقد دارد و مبلغى هم بدهکار و قرض دار است براى این که خمس به پولش تعلق نگیرد می تواند پول نقدش را بدل از قرض و طلب، طلبکار حساب کند و بعد از آن به طلبکار بدهد؟
ج : اگر بدهکارى اش براى مخارج همین سال بوده است می تواند از ارباح کسرکند و اگر بدهکارى اش براى مخارج ومؤونة سال هاى پیش بوده است اگر پیش از رسیدن سر سال قرض خود را پرداخت کند خمس ندارد.وگرنه، خمس دارد.

س : 580 - کسى مبلغ صد هزار تومان در بانک داشته است که خمس به آن تعلق گرفته است آیا می تواند مبلغ بیست هزار تومان از همان صد هزارتومان بردارد و خمس بدهد؟
ج : جایز است.

س : 581 - میت وصیت کرده بودکه ورثه خمس اموالش را حساب کنند اما ورثه اخراج خمس را تا سر سال به تأخیر انداختند در این مدت از ارزش پول هم کاسته شد آیا می تواند همان مبلغ را پرداخت کنند؟
ج : اگر با پول میت کارکرده باشند فایده آن نیز خمس دارد و اگرکار نکرده باشند کاهش ارزش پول را باید جبران کنند.

س : 582 - کسانى که پیش از وحدت گروه ها در جنگ هاى داخلى شرکت داشته اند و وجوه شرعى خود را به دفاترگروه هاى متخاصم داده اند مجزى است؟
ج : وجوهى که در جنگ هاى داخلى مصرف شده باشد کفایت نمی کند،مجزى نیست.

س : 583 - سهم امام (ع ) و دیگر وجوه شرعى را به هیأت امنایی که از طرف رهبر یکى ازگروه هاى قدرتمند انتخاب شده است می توان پرداخت کرد؟
ج : وجوه شرعى نقد به مرجع تقلید و وکیل منصوب از جانب ایشان پرداخت می شود.

س : 584- زمین هاى احیاء شده به طورمطلق خمس دارد یا تخصیص و تفصیلى در میان است؟
ج : در صورتى که امرار معاش بستگى به آن زمین نداشته باشد خمس دارد.اگر امرار معاش بستگى به آن زمین داشته باشد، حساب کردن خمس آن احوط است، اگر قدرت بر اخراج خمس ندارد، حاکم شرع می تواند مصالحه کند و اگر حساب کردن خمس حرجى باشد خمس ساقط می شود.

س : 585 - حسینیه اى که در ایام محرم و عزادارى، عزادارى در آن برگزار می شود، خیرات و نذورات در آن جا به مردم داده می شود قسمتى از حسینیه تعمیر نشده است و همین حسینیه نیاز به فرش و ظرف دارد آیا می توان از سهم امام (ع ) را براى منبر و حسینیه مصرف کرد؟
ج : اگر درطول سال درهر جمعه مردم در آن جا اجتماع و امر به معروف و نهى از منکر می کنند مصرف سهم امام (ع ) جایز است.

س : 586 - آیا پولى (گله )که پدر عروس از پدر داماد می گیرد خمس دارد؟
ج : اگر پدر داماد با میل و رغبت خود بخشیده باشد در سر سال خمس دارد و اگر با اکراه از پدر دامادگرفته باشد چون حرام است خمس ندارد.

س : 587 - کسى که چند سال وجوه شرعى (خمس، زکات و...) خود را پرداخت نکرده است وظیفه اش چیست؟
ج : یادداشتى از دارایى خود تهیه و با مرجع تقلید خود مصالحه کند.

س : 588- جوى آبى است که حدودا تعداد صد خانه در آن شریک هستند مدتى براى عمران و آبادى آن کارکردند اما به خاطر مسایلى موفق نشدند آن را تکمیل کنند.آیا می توانند از وجوه شرعى براى عمران جوى آب مصرف کنند؟
ج : جوى آبى که براى آبیارى ملک شخصى مردم است نباید با وجوه شرعى آماده شود.

س : 589 - آیا پرداخت وجوه شرعى به وکیل مجتهد میت جایز است؟
ج : پرداخت وجوه شرعى به وکیل مجتهد میت جایز نیست زیرا به محض مردن مجتهد، وکیل از وکالت عزل می شود.

س : 590- دستمزدکارگر به مدت یک سال در نزد صاحب کار می ماند آیا به مجرد گرفتن پول خمس به آن تعلق می گیرد یا یک سال بر آن بگذرد؟
ج : اگر قرارداد میان کارگر وکارفرما این باشد که مزد امسال را سال آینده پرداخت کند تا سر سال نرسیده است خمس ندارد و اگر قرارداد این باشد که مزدکارگر را ماهانه پرداخت کند اماکارگر دستمزد خود را به عنوان امانت در نزد صاحب کار بگذارد، در سر سال خمسى، خمس به آن تعلق می گیرد.

س : 591 - کارگرى که بدهکارى خمس سال قبل خود را از پول و درآمد سال بعد می دهد آیا خمس به خود همین پولى که به عنوان خمس پرداخت می شود در سر سال تعلق می گیرد؟
ج : اگر حاکم شرع بنابر مصالحى اجازه چنین کارى را داده باشد تعان نمی گیرد.اگر خودش تسامح و تأخیرکرده باشد باید خمس آن را بدهد.

س : 592 - کسى پولى دارد که در سر سال در دسترسش نیست بعد از سر سال به دستش می آید و پیش از رسیدن سر سال دوم مصرف می شود آیا خمس به این پول تعلق می گیرد؟
ج : اگر پول ریح سال پیش بوده است خمس تعلق می گیرد و اگر مثل این باشدکه چیزى را در سال قبل به نسیه سال بعد می فروشد از ارباح سال بعد به حساب می آید و در صورت مصرف شدن پیش از سر سال خمس ندارد.

س : 593 - کسى که در سال اول سر سال خمسى براى خود تعیین می کند درسال دوم خمس خود را حساب نمی کند درسال سوم تصمیم دارد خمس خود را حساب کند وظیفه اش درباره خمس سال دوم چیست؟
ج : چون مقدار و مبلغ خمس سال دوم معلوم نیست باید دربرابر مبلغى با مرجع تقلید خود مصالحه کند.

س : 594- مهاجرینى که خانه هاى اجاره اى، یا رهنى دارند با صبر و قناعت و زحمت پولى براى رهن منزل فراهم می کنند اگر خمس این پول را بدهند توانایی رهن و اجاره کردن خانه را ندارند آیا خمس به این پول تعلق می گیرد؟
ج : اگر با پرداخت خمس نمی توانند خانه اى اجاره یا رهن کنند مجاز هستند که خمس را به تأخیر اندازند و هر وقتى که توان تهیه خانه و پرداخت خمس را پیداگردند، خمس را پرداخت کنند.

س : 595 - کسى مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان به برادرش قرض می دهد اکنون برادرش ورشکست شده است و توان پرداخت بدهکارى خود را ندارد.آیا خمس به مبلغ یاد شده تعلق می گیرد؟
ج : اگر یک سال در نزد صاحبش مانده باشد خمس دارد واگر از ربح بین سال بوده باشد خمس ندارد.

س : 596- کارگری چند سال کارگرده است و براى خود سر سال خمسى هم قرار نداده است.هر چه کارکرده است مصرف خانه و اثاثیة آن مانند یخجال، تلویزیون و...شده است و پس انداز هم ندارد آیا خمس به اثاثیه خانه اش تعلق می گیرد.بر فرض تعلق، قیمت زمان خرید حساب می شود یا زمان پرداخت خمس؟
ج : اگر به تدریج کارکرده و اثألیه خریده باشد به گونه اى که در پآیان سال پول زیادى نداشته است خمس تعلق نمی گیرد.

س : 597 - کسى که کمک نقدى یا غیر نقدى براى تعمیر مسجد و حسینیه کرده است آیا می تواند آن را سهم امام (ع ) حساب کند؟
ج : اگر با اجازه مجتهد یا وکیلش و به نیت سهم امام (ع ) داده است صحیح است و اگرتبرعا داده باشد و بعداً بخواهد آن را سهم امام (ع ) حساب کند صحیح نیست.

س : 598 - طلبه اى که درکنار درس براى تامین مصارف ازدواج که شدید ا به آن نیاز داردکار می کند خمس به پول مازاد بر مصرفش تعلق می گیرد؟
ج : اگر یک سال نگذشته باشد خمس ندارد و اگرگذشته باشد خمس دارد.

س : 599 - فرش و ظرفى که براى نیازمندى هاى خانه خریده می شود خمس دارد؟
ج : کسى که سر سال دارد اگر از درآمد سال بخرد خمس ندارد.

س : 600- اگرکسى نداندکه بر پولش یک سال گذشته است یا نه، اگر آن را مصرف کند خمس دارد؟
ج : خمس ندارد.

س : 601- چه مقدار از سهم امام (ع ) براى ساختن منبر مصرف می شود؟
ج : منبر وحسینیه با پول شخصى و زکات ساخته می شود، سهم امام براى طلاب علوم دینى مصرف می شود.

س : 602- طلاب فقیرى که در مساجد، قرآن مجید وکتب فارسى می خوانند و هنوز به کتاب هاى درسى رسمی حوزه علمیه نرسیده اند می توانند از وجوه شرعى استفاده کنند؟
ج : اگر حاکم شرع اجازه بدهد جایز است.

س : 603- کسى در تنگدستى با پول قرض لوازم خانه خریده است پس از رفع احتیاج، خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر از اثاثیه ولوازم استفاده شده باشد خمس تعلق نمی گیرد.

س : 604- اگر کسى زمین موات و غیر زراعى خود را که متصل به زمین زراعى اش است احیاء وآمادة کشت و زرع کند خمس به آن تعلق می گیرد آیا داشتن آب و نداشتن آب از ابتدا براى زراعت تاثیر در وجوب و عدم وجوب خمس دارد؟
ج : بعد ازکسر مصارف احیا، خمس آن را بدهد.داشتن و نداشتن آب تاثیرى ندارد.

س : 605- چند برادرى هستند که زمین زراعى موروثى دارند، علاوه بر آن زمین مواتى را احیا می کنند.زمین هاى کهنه و (موروثى) و نو (احیا شده ) را روى هم می کنند و دربین خود تقسیم می کنند زمین احیا شده سهم یکى ازبرادران می شود در صورت تعلق خمس به زمین احیا شده آیا همه برادران خمس آن را بدهند یا تنهاکسى که آن زمین قسمتش شده است؟
ج : خمس به عهده همه است نخست خمس را حساب، بعد از آن تقسیم کنند.

س : 606- کسى از افغانستان، دیگرى را در ایران وکیل کرده است که فلان مبلغ پول افغانى به عنوان سهم امام (ع ) پرداخت کند با توجه به تفاوت نرخ صرف تومان و افغانى در افغانستان، پاکستان و ایران وظیفه اش چیست؟
ج : برابر با نرخ صرف در ایران پرداخت کند.

س : 607- کسى مبلغى را به عنوان مضاربه در جایی می گذارد پیش از آن که وقت مضاربه پآیان یابد سر سال خمسى می رسد بعد از رد شدن سر سال خمسى، مبلغ یاد شده را می گیرد و براى پسرش وسیله کار (چرخ خیاطى) می خرد آیا به آن پول خمس تعلق می گیرد؟ در صورت تعلق آیا به همان مبلغ مورد مضاربه تعلق می گیرد یا به همه قیمت چرخ خیاطى؟
ج : اگر چرخ خیاطى را براى تولید و استفاده خریده است به تمام قیمت آن خمس تعلق می گیرد.

س : 608- کسى مبلغى براى تعمیر حسینیه اى که محل تدریس، تبلیغ و ترویج دین اسلام و در شرف خراب شدن است کمک کرده است آیا عوض سهم امام (ع) مجزى است؟
ج : اگر حسینیه ویژگى هاى یاد شده را دارد از سهم امام (ع )کفایت می کند.

س : 609- کسى تا سال 1375 سر سال داشته بعد از آن به هم خورده است آیا اثاثیه اى که بعد از آن خریده است خمس دارد؟
ج : اثاث خانه نیاز به مصالحه دارد.

س : 610- پولى که به عنوان رهن خانه داده می شود چه وقت خمس تعلق می گیرد؟
ج : بعد ازگرفتن پول از راهن.

س : 611- تومانى که با افغانى معامله شده است که بعد ازمدتى آن را دریافت کند آیا خمس فعلا به آن تعلق گرفته است یا بعد ازگرفتن پول افغانى تعلق می گیرد؟

ج : تومانى را که در برابر افغانى داده است اگر یک سال در نزد صاحبش مانده باشد باید خمس آن را پرداخت کند و اگر نمانده است بعد از دریافت افغانى خمس آن را بدهد.

ا - این اجازه در مورد این سوال است و عمومیت ندارد

احکام خمس 3

احکام خمس 3

 

 

س : 612- کسى که مقلد آیت ا...حکیم بوده است بعد از ایشان با اجازه آیت ا...خویى فقط در پرداخت وجوه شرعى بر تقلید از ایت ا...حکیم باقى مانده است آیا وجوه شرعى را که پرداخت کرده است مجزى است و آیا می تواند وجوه شرعى را براى بناى مسجد مصرف کند؟
ج : اگر وجوه شرعى را به مستحقان پرداخت کرده باشدکفایت می کند اما وجوه شرعى را در بناى مسجد مصرف نمی تواند مگر این که مسجدى باشد که در آن در روزهاى جمعه تبلیغ اسلام ادامه داشته باشد.

س : 613- کسى زمین موروثى داردکه بخشى از آن زراعى و بخش دیگر چراگاه است صاحب زمین هر سال قسمتی از چراگاه را تبدیل به زمین زراعی می کند.آیا زمینی که چراگاه بر زمین زراعى افزوده شده است خمس دارد؟
ج : اگر چراگاه موات بوده و احیا شده باشد خمس، بعد ازکسر مخارج و مصارف احیا تعلق می گیرد.

س : 614- برخی می گویند دادن ثلث سهم امام(ع)، براى طلبه و غیر طلبه بدون اجازه مجتهد جایز است.آیا این سخن درست است؟
ج : سهم امام(ع) بدون اجازه مجتهد به کسى داده نمی شود.

س : 615- کارگرى در افغانستان دو فرزندی دارد که مادرشان مرده است و هر سال مبلغى را براى مصارف فرزندان خود می فرستد.از سوى دیگر پدر همین کارگر براى او دخترى را نامزد کرده است آیا می تواند از پولى که خمسش را حساب نکرده است و سر سال هم ندارد مهریه و شیربهاى همسرش را بدهد؟
ج : پول هایی راکه به افغانستان فرستاده است اگر به عنوان امانت در نزد پدرگذاشته باشد خمس دارد.تنها آن مبلغى که توسط پدرش براى فرزندانش مصرف شده است اگر یک سال بر آن نگذشته باشد خمس ندارد ونیز پول هایى را که شیربها (گله ) داده است هم خمس دارد اگر یک سال بر آن گذشته باشد.

س : 616- کسى مبلغ شصت هزارتومان سهم امام (ع) ا و سهم سادات را بنابر رأى و نظر خودش به ماماى (دایى) خودکه خیلى فقیر بود داده است آیا مجزى است؟ اگر مجزى نباشد وظیفه اش چیست؟
ج : مصرف سهم امام و سادات به اجازه مجتهد نیاز دارد اگر فقر ماماى این شخص در حد اضطرار باشد مجزى است.

س : 617- اگر برکود حیوانى سر سال بگذرد خمس تعلق می گیرد؟
ج : بله، خمس دارد.

س : 618- درخت هایی که غرس شده باشد یا خود روییده باشد براى استفاده شخصى مالکش وگاهى چند تا از آن ها را بفروشد و پولش را براى نیازمندى هاى زندگى خود مصرف کند خمس دارد؟
ج : هر دو نوع درخت خمس دارد باید در هنگام استفاده از آن خمسش حساب شود.

س : 619 - آیا خمس به اموال آدم بدهکار و قرض دار تعلق می گیرد؟
ج : اگر بدهکارى و قرض براى مؤنه سال باشد از اموال خمسى کسر می شود اما بقیه آن خمس دارد.

س : 620- کسى که چند نوع کسب دارد باید چند نوع سر سال خمسى داشته باشد یا یک سر سال کفایت می کند؟
ج : یک سر سال براى همه کفایت می کند.

س : 621- اگر پول یا علوفه قرض داده شود و بعد ازگذشت سر سال به صاحبش برسد خمس دارد؟
ج : خمس آن در هنگام گرفتن (قبض ) پرداخت شود.

س : 622- اگر پشم گوسفند پیش ازرسیدن سر سال خمسى به گلیم یا نمد تبدیل شود خمس دارد؟
ج : اگر پیش ازرسیدن سر سال بدل به گلیم و نمد و از آن ها استفاده شود خمس ندارد.

س : 623- اگر چیزى به عنوان سوغات و به نیت خمس به سید فقیر داده شود مجزى است؟
ج : اگر خمس و زکات به سید و فقیر داده شود با اجازه مجتهد و مرجع تقلید اظهار آن لازم نیست.

س : 624- پارچه اى که براى کفن با پول مخمس خریده شده است و بعد ازچند سال با آن میتى کفن می شود.اگر درطول این چند سال قیمت آن گران شود خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : به تفاوت قیمت خمس تعلق نمی گیرد.

س : 625- کسى درخت هاى چنارخود را می فروشد و با قیمت آن بدهکارى خود را ادا می کند آیا خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر در هر سال خمس نمو و رشد آن را حساب کرده باشد و در بین سال مصرف شود خمس ندارد.

س : 626- اگر کسى از چوب هاى چنار خود براى در و پنجره و...خانه خود استفاده کندخمس دارد؟
ج : اگر خمس نمو و رشد آن را حساب نکرده است بعد از قطع درخت خمس آن را حساب کند.

س : 627- چوب هایی که با پول قرض و رهن زمین خریده و براى در و پنجره استفاده می شود خمس دارد؟
ج : چوب اگر با پول قرض خریدارى شود و براى در و پنجره خانه مصرف شود خمس ندارد.

س : 628- کسى چند تخته پتو خریده است که به افغانستان بفرستد اما نتوانسته است آن ها را بفرستد اکنون یک سالى ازتاریخ خرید می گذرد آیا خمس به پتوها تعلق گرفته است؟
ج : اگر در بین سال استفاده نکرده باشد خمس تعلق می گیرد.

س : 629- آیا در خمس داشتن هبه فرقى میان متاع ارزان و (یسیر) وگران (خطیر) است؟
ج : اگر تا سر سال خمسى بماند هر دوخمس دارد.

س : 630 - گاو وگوسفندى که براى شیردهى یا بارکشى استفاده می شود به اضافى قیمت و چاقى آنها خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر متعلق خمس بوده است وخمس آن پرداخت شده باشد چاقى و اضافى قیمت خمس ندارد.

س : 631- کسى مبلغ پانصد هزار تومان پول تخمیس شده دارد.مبلغ صد هزار تومان از ربح بین سال را براى مصرف روزانه کنارگذاشته بود اما اشتباها به جاى صد هزار ربح بین سال، صد هزار تومان از پانصد هزار تومان مصرف کرده است آیا می تواند ربح بین سال را به جاى پول تخمیس شده بگذارد؟
ج : نمی تواند.

س : 632- اگرکسى باغ وماشینى را با پول خمسى خریده باشد قیمت روزخرید را در پرداخت خمس آن حساب کند یا قیمت کنونى را؟
ج : این مسأله سه صورت دارد: 1- اگر به ماشین و باغ احتیاج دارد قیمت روز خرید را حساب کند.2- اگر براى تجارت خریده باشد هم اصل قیمت خمس دارد و هم اضافى قیمت.3- اگر باغ و ماشین را با پول غیر مخمس خریده باشد به اصل باغ و ماشین خمس تعلق می گیرد واعلى القیمتین را تخمیس کند.

س : 633- کسى که با پول قرض و درآمد بین سال خانه اى را رهن می کند و به مرور زمان بدهکارى خود را ادا می کند اگر پول رهن را از راهن بگیرد خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر از ناحیه پیدا کردن خانه در عسر و حرج قرار نمی گیرد پرداخت خمس آن واجب است.

س : 634- کسى که نیاز به ماشین یا اسب سوارى دارد اگر بین سال تلف شود قیمت آن از ربح بین سال کسر می شود؟
ج : اگر از ربح بین سال جبران کند یعنى اسب و ماشین دیگرى بخرد قیمت آن کسر می شود و اگر بعد از رسیدن سر سال خمسى اسب یا ماشین بخرد خمس دارد.

س : 635 - اگر از درآمد بین سال لوازم مورد نیاز خریده شده باشد اما تا سر سال خمسى استفاده نشود خمس دارد؟
ج : بله، خمس دارد.

س : 636- اگرکسى خمس را جداکند و پیش از آن که به مجتهد یا وکیلش بدهد آن را بدل کند و به مجتهد یا سادات بدهد جایز است؟
ج : بله، تا وقتی که خمس را به مجتهد یا وکیلش نداده است تعین پیدا نمی کند.

س : 637- اجناس و اموالى که براى امرار معاش با پول مخمس خریده می شود اگر در بین سال فروخته شود به اضافى قیمت آن خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر در بین سال مصرف نشود اضافى قیمت خمس دارد.

س : 638 - آیا می توان براى هیزم، علوفه حیوانات و میوه جات و...سر سال جداگانه تعیین کرد؟
ج : بله.

س : 639- کسى که زمین زراعتى را با پول مخمس خریدارى می کند و در آن چاه عمیق حفر و موتور آب نصب می کند آیا به چاه، موتور و اضافى قیمت زمین خمس تعلق می گیرد؟
ج : تا زمانى که زمین را نفروخته است به اضافى قیمت خمس تعلق نمی گیرد.اگر چاه و موتور را براى زیادکردن ثروت خود آماده کرده است، ربحى که مصرف کرده است و اضافى قیمت آن ها هم خمس دارد.

س : 640- کسى ده سال پیش مبلغ صد هزارتومان مهریه براى همسرش تعیین می کند اگر آن را پرداخت کند از مؤونه سال پرداخت به حساب می آید یا نه؟
ج : از مؤونه سال پرداخت حساب می شود.

س : 641 - زیور آلات زنانه که از رواج (مد) افتاده است خمس دارد؟
ج : اگر از درآمد بین سال یا با پول مخمس خریده شده باشد خمس ندارد.

س : 642- اشیاى مورد نیاز اگر از درآمد بین سال خریده شده باشد بعد ازگذشت سال اگر بفروشد قیمت آن خمس دارد؟
ج : اشیا و اجناسى که جزء مؤونه سال و از درآمد بین سال خریده و سال بر آن گذشته باشد و فروخته شود خمس ندارد.

س : 643- اگر با پول غیر مخمسى تجارت شود در ربح آن ارباب خمس شریکند؟
ج : بله، شریک هستند.

س : 644- کسى که سر سالش اول برج ثور است کود حیوانى را که زمستان جمع می کند و در پاییز سال آینده مصرف می کند، خمس آن را چه وقت بدهد و آیا به کود حیوانى متنجس خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر برکود حیوانى یک سال بگذرد خمس به آن تعلق می گیرد، متنجس بودن آن مانع تعلق خمس نمی شود.

س : 645- کسى که پول از ایران به افغانستان می فرستد اگر یک سال و نیم این پول در دست حواله دار باشد و بعد از دادن آن مبلغ به دست گیرنده، پیش از رسیدن سر سالى مصرف شود خمس دارد؟
ج : اگر در این مدت (یک سال ونیم ) در ملک صاحب اولش بوده است بعد ازگرفتن آن خمسش را حساب کند.

س : 646- کسى از ایران پول غیر مخمس به افغانستان می فرستد درآن جا هم خمس آن را حساب نمی کنند و پول مخمس با غیر مخمس مخلوط می شود وظیفه چیست؟
ج : آن مبلغ پولى که مخمس بوده است دوباره خمس ندارد اما خمس پول غیر مخمس را باید بعد از پایان سال بدهند.

س : 647- دو برادر اموال مشترکى دارند یکى به ایران مهاجرت می کند و دیگرى در افغانستان می ماند برادرى که به ایران آمده است درباره خمس اموال مشترک خود چه وظیفه دارد؟
ج : برادرى راکه در افغانستان است وکیل بگیرد تا خمسش را حساب کند.

س : 648- کسى که سر سال ندارد اگر پولش کم شود و بعد از آن که سر سال تعیین کرد براى خود باید خمس پول گمشده را بدهد؟
ج : اگر پول گمشده به مدت یک سال در نزد صاحبش بوده است باید خمس آن را بدهد.

س : 649- کسى که لوازم خانه مانند پتو، پارچه، ساعت و...براى آینده اش می خرد خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر تا رسیدن سر سال استفاده نشود خمس دارد.

س : 650- بعضى براى فرار از پرداخت خمس پارچه را به تن می کنند، در ظرف غذا می پزند در این صورت خمس به آنها تعلق می گیرد؟
ج : اگر پارچه را لباس درست نکنند بلکه با آن خود را بپیجند موجب سقط خمس نمی شود.اما اگر در ظرف براى خود یا مهمان هاى خود غذا بپزند خمس ساقط می شود.

س : 651- اگرکسى مالى را براى دیگرى وقف کند خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : وقف خمس ندارد.

س : 652- وکیل مجتهد می تواند خمس کسى را براى خود آن شخص مصالحه کند؟
ج : اگر فقیر باشد اشکالى ندارد.

س : 653- برخى کارگران افغانى خمس پول شان را پرداخت نمی کنند و ادعا می کنند که اختیار به دست پدر و یا برادر بزرگش است که در وطن هستند در این صورت آیا خود کارگران مسؤول نیست؟
ج : مسؤول خود شخص کارگر است اگر مستطیع باشد باید به حج برود و اگر از مؤونه سالش زیاد شود باید خمس آن را پرداخت کند.

س : 654- کسى درمدت چند سال پولى به دست می آورد تا درآینده ازدواج کند و نیزکسى که در افغانستان بدهکار است که هر سال باید پولش را براى طلبکارانش بفر ستد و اگر مانعى پیش آیدکه نتواند پولش را بفرستد آیا خمس به این پول ها تعلق می گیرد؟
ج : اگر پول پیش ازگذشت یک سالى صرف ازدواج شود و یا براى پدر و مادر فرستاده شود خمس ندارد اما اگر به مدت یک سال در نزد صاحبش به هر دلیلى بماند خمس به آن تعلق می گیرد اول خمس بعد ازدواج.

س : 655- چند برادرکه زندگى مشترکى دارند و یکى از آن ها صاحب اختیار است.یکى از همین برادران پولى به دست می آورد که از مؤونه سال شخص خودش زیاد اما از مؤونه سال همه برادران کم است آیا خمس پولش را باید بدهد؟
ج : کسى که کار می کند و به برادرانش کمک می کند اگر پولش از سر سال زیاد شد خمس دارد.و اگر نشد ندارد.

س : 656- کسى درحادثه اى بدون وصیت ازدنیا رفته است آیا به اموال مورد نیازش خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر از ربح بین سال خریده باشد خمس تعلق نمی گیرد.

س : 657 - کسى هفت سال پیش پدرش از دنیا رفته است و مبلغ شش هزار تومان خمس به اموالش تعلق گرفته است در آن زمان پسرش توانایی پرداخت آن را نداشته است.اکنون که توانایی پرداخت را پیداکرده است چگونه و چه مبلغى و به کجا پرداخت کند؟

ج : اگر با میراث پدرش تجارت کرده و زیاد شده باشد با پرداخت شش هزارتومان برى الذمه نمی شود و اگر با آن تجارت نکرده است همان مبلغ را به مجتهد بدهدکافى است

 

 

 

احکام خمس 4

احکام خمس 4

 

 


س : 658- آیا خمس به سرگین حیوانات تعلق می گیرد؟
ج : اگر در ارباح داخل و قابل خرید و فروش باشد تعلق می گیرد.

س : 659- ثلث سهم امام (ع) که در بعضى موارد به طلاب داده می شود اگر از مؤونه سالش زیاد باشد خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر عین همان پول باقى باشد خمس ندارد.

س : 660- کسى که در گرفتن خمس از مجتهد اجازه دارد در مصرف آن نیز اجازه دارد؟
ج : مصرف مقدارى که برایش اجازه داده شده است مانعى ندارد اما بیش از آن اجازه ندارد.

س : 661- اگر دسترسى به مجتهد یا وکیلش براى پرداخت خمس نباشد وظیفه چیست؟
ج : باید به مجتهد یا وکیل امین او برساند هر چند طول بکشد.

س : 662- طلبه اى که بدهکار است می تواند بدون اجازه مجتهد سهم امام را براى اداى قرض خود پرداخت کند؟
ج : سهم امام (ع) باید با اجازه مرجع تقلید مصرف شود.

س : 663- کسى با پول غیر مخمس خانه اى ساخته است و بعد از آن فروخته است آیا خمس تعلق می گیرد؟
ج : خمس بر قیمت آن خانه تعلق می گیرد.

س : 664- کسى مبلغ پنجاه هزار تومان دارد، مبلغ صد هزار تومان قرض می کند و با مجموع پول خانه اى رهن می کند آیا به پنجاه هزار تومان پول خودش خمس تعلق می گیرد؟
ج : تا نگرفته است خمس ندارد، بعد ازگرفتن آن و بى نیاز شدن از رهن پرداخت خمس واجب است.

س : 665- کسى است که مصارف خانواده اش را به عهده دارد و از لحاظ وسایل زندگى مانند فرش وظرف به حداقل اکتفا می کند تا مبلغى را پس اندازکند براى بازگشت به افغانستان آیا این مبلغ خمس دارد؟
ج : بعد گذشت سال خمس دارد اما ممکن است این مورد با مبلغ کمتر مصالحه شود.

س : 666- کسانى که سهم امام (ع ) را در مدرسه هاى دینى که تازه فعال شده است در افغانستان مصرف می کند چه حکمی دارند؟
ج : مصرف سهم امام (ع ) باید با اجازه حاکم شرع یا وکیلش باشد.

س : 667- آیا کودکانى که در مساجد محل مشغول یادگیرى قرآن کریم هستند می توانند از سهم امام (ع ) مصرف کنند؟
ج : اگر پدران شان قدرت تأمین مخارج آنان را ندارند بعد از اجازه از حاکم شرع می توانند مصرف کنند.

س : 668- در صورتى که وکلاى مراجع در افغانستان وجود ندارند حوزه علمیه هم نیست که سهم امام (ع ) براى طلاب علوم دینى مصرف شود با این حال آیا هر کسى می تواند سهم امام (ع ) خود را به فقرا بدهد؟
ج : وکلاى مراجع در افغانستان هستند اگر در منطقه اى نباشد در منطقه دیگر است و یا توسط فرد امین به مراجع و یا وکلایشان ارسال کنند.

س : 669- کسى که نه نفر عائله دارد و به مدت یک سال در بیمارستان بوده است و مبلغ دو صد هزار تومان پول درمانش شده است که بازهم خوب نشده است آیا می تواند پول بیمارستان را از خمس پرداخت کند؟
ج : با اجازه مجتهد می تواند از وجوه شرعى پرداخت کند.

س : 670- کسى که اجازه مصرف سهم امام (ع ) براى یتیمان و صغیران را دارد آیا اجازه دارد ثلث آن را براى خود بر دارد؟
ج : بدون اجازه نمی تواند مصرف یا اخذ کند.

س : 671- کسى که خودش از دنیا رفته و از او یادداشت هایی باقى مانده است که در آن سرمایه و بدهکارى خود از سهم امام (ع ) را نوشته است و هنوز اصل سرمایه متوفى در اختیار ورثه قرار نگرفته است آیا بر ورثه واجب است که سهم امام (ع ) نوشته شده در یادداشت را پرداخت کنند؟
ج : ترکة متوفى تا در اختیار ورثه قرار نگرفته است پرداخت بدهکاریش واجب نیست.

س : 672- کسى که مبلغ دو صد هزار تومان در مدت دو سال بدست آورده است آیا می تواند با این پول فرش و لباس و...بخرد؟
ج : تا خمس آن را پرداخت نکرده است نمی تواند استفاده کند.

س : 673- گروه هاى سیاسى نظامی از مردم قلمرو حاکمیت خود وجوه شرعى را دریافت می کردند آیا کسانى که وجوه شرعى را این گونه پرداخت کرده اند برى الذمه شده اند؟
ج : اگر براى حفظ امنیت،کمک به مستضعفین و مبارزه با کمونیست ها مصرف شده باشد مجزى است اما اگر در جنگ هاى داخلى مصرف شده باشد باید توبه کنند و دوباره پرداخت کنند.

س : 674- قطعه زمینى با چشمة آبى به عنوان ارث براى کسى از پدرش مانده است آب این چشمه پیش از این هدر می رفته است وارث هم اکنون حوضى براى ذخیره شدن آب ساخته است تا زمین راکشت و با آن آبیارى کند سوال این است که اولا: زمین هایی که ازآب همین چشمه آبیارى می شوند خمس دارد یا نه؟ ثانیا: کس دیگرى هم در این چشمة آب حق و سهمی دارد یا نه؟
ج : اولا: اگر زمین هاى یاد شده درزمان حیات مورث موات بوده و وارث آن را احیاکرده است بعد ازکسر مصارف احیا باید خمس آن را حساب کند.ثانیا اگر پیش ازساختن حوض ذخیره دیگران از آب چشمه استفاده می کرده اند اکنون هم حق استفاده دارند و اگر نمی کرده اند حق ندارند.

س : 675- خمس هایی که به پایگاه نظامی که به خاطر حفظ امنیت، قضاوت و جلوگیرى از جنگ هاى داخلى پرداخت شده است چه حکمی دارد؟
ج : کسانى که دریافت می کرده اند اگر اجازه از حاکم شرع داشته اند موجب برائت ذمه شده است.

س : 676- کسى که تقلید از مجتهدى دارد می تواند براى مصرف وجوه شرعى خود براى مدرسه و...از مجتهد دیگر اجازه بگیرد؟
ج : اگر مجتهد جامع الشرایط باشد مانعى ندارد.

س : 677- کسى با میل و رغبت خود مبلغى پول به عنوان شیربها به پدرهمسر خود می دهد آیا این پول حلال است و خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر با میل و رغبت داده شود حلال است و اگر تا سر سال بماند خمس دارد.

س : 678- کسى که سال خمسى ندارد و اگر بخواهد سال تعیین و خمس خود را حساب کند از تمام سرمایه نقدى (پول نقد، پول رهن خانه و...) و غیر نقدى (یخچال، تلویزیون، فرش و...) خمس حساب کند؟
ج : خمس پول نقد خود را پرداخت کند.خمس پول رهن خانه را عندالتمکن باید بدهد.لوازم خانه را باید با مجتهد مصالحه کند.

س : 679- کسى که نه عادل است و نه در حوزة علمیه درس خوانده است اما ادعا می کند که از یکى از مراجع تقلید وکالت دارد و هنگام گرفتن وجوه شرعى کاغذ رسید هم نمی دهد آیا پرداخت وجوه شرعى به چنین کسى موجب برائت ذمه می شود؟
ج : وجوه شرعى به چنین کسى نباید پرداخت شود و اگر پرداخت شود موجب برائت ذمه نمی شود.

س : 680- پولى که از قاتل به عنوان مصالحه در قتل عمدى و دیه در قتل خطایى گرفته می شود خمس دارد؟
ج : خمس ندارد.

س : 681- رادیو ضبطى که از درآمد بین سال خریده می شود خمس دارد؟
ج : اگر مورد نیاز باشد خمس ندارد.

س : 682- اگر در بین سال مرد،کفنى براى همسر متوفایش بخرد خمس دارد؟
ج : اگر سال خمسى داشته باشد خمس ندارد.

س : 683- ابزارکار مخمس اگر استهلاک پیدا کند و از منافع سال آینده اش آن را تعمیرکند منافع یاد شده خمس دارد؟
ج : خمس ندارد.

س : 684- کسى تعداد چهل عدد درخت براى حسینیه مصرف کرده است آیا خمس به درخت هاى یاد شده تعلق می گیرد؟
ج : اگر پیش از مصرف، خمس آن ها را نداده باشد باید پرداخت کند.

س : 685 - طلبه اى که هیچ گونه امکانات براى درس خواندن ندارد می تواند ازکسى سهم امام (ع ) بگیرد و مصرف کند؟
ج : با اجازه مرجع تقلید مانعى ندارد.

س : 686- اگر از ار باح مکاسب زمین زراعى خریده شود که مورد نیاز است خمس دارد؟
ج : زمین حکم سرمایه را دارد، پرداخت خمس آن احتیاط واجب است.

س : 687- حوزه هاى علمیه اى که در مناطق مرکزى تاسیس شده است و در آن ها طلاب فقیر و نیازمند درس می خوانند پرداخت سهم امام (ع ) در این حوزه ها به چه کیفیت مجزى است؟
ج : با نظر و رأى وکیل مجتهد سهم امام مصرف شود.

س : 688- کسى خانه اى را رهن می کند آیا به پول رهن خانه خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر پیش از رهن منزل خمس به پول رهن تعلق گرفته بوده است باید خمس آن پرداخت می شد و حالاکه نشده است بعد ازگرفتن پول از راهن خمس آن پرداخت شود.

س : 689- اگر دامادى به جاى پدر عروس، جهیزیه اى براى عروس تهیه کند و تا سر سال در خانة داماد بماند، خمس دارد؟
ج : خمس دارد.

س : 690- کسى مبلغ بیست هزار تومان سهم امام (ع ) به سیدى که قبلا طلبه بوده داده است آیا مجزى است؟
ج : اگر سید یاد شده در اضطرار و نهایت فقر بوده باشد سفم امام (ع) حساب می شود.

س : 691- کسى که از اول عمر در نزد کس دیگرى کار می کند و از دستمزدش اطلاعى ندارد و سر انجام معلوم می شود که مبلغ پانصد هزار تومان شده است آیا خمس به آن پول تعلق می گیرد؟
ج : خمس تعلق گرفته است.

س : 692- اگر یکى از بستگان متوفى بدهکارى خمس متوفى را پرداخت کند کفایت می کند؟
ج : اگر به نیابت از متوفى متبرعا پرداخت کند کفایت می کند.

س : 693 - اگر کسى با پول غیر مخمس چرخ گلدوزى خریده باشد آیا در سر سال خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر براى کسب وکار خریده باشد خمس دارد و اگر براى کارهاى خانه خریده باشد جزء مؤونه به حساب می آید.

س : 694- اگر طلبه اى بر اثر تحقیق و تلاش درسى خسته شده باشد می تواند از سهم امام (ع ) براى تفریح و تجدید قوا مصرف کند و می تواند سیگار بخرد؟
ج : براى تفریح و تجدید قوا می تواند از سهم امام (ع ) مصرف کند و همچنین اگر عادت به سیگار داشته است و نمی تواند ترک کند به مقدار ضرورت می تواند سیگار بخرد اما اگر عادت به سیگار ندارد با مصرف سهم امام (ع ) خود را معتاد به سیگارنکند.

س : 695- آیا شهریه طلاب ملک آنان به حساب می آید، اگر سر سال بگذرد خمس به آن تعلق می گیرد و بعد از فوت به ورثه منتقل می شود؟
ج : بعد ازفوت اگر عین شهریه باقى باشد باید به حاکم شرع رجوع شود واگر از شهریه چیزى بخرد و تا سر سال استعمال نشود اجازه گرفتن ورثه براى تصرف در آن از حاکم شرع احوط است واگر تا سر سال باقی بماند احتیاط واجب در پرداخت خمس آن است.

س : 696- اگرکسى پیش از رسیدن سر سال بمیرد خمس به اموالش تعلق می گیرد؟
ج : ربح و فایده اى که بعد از سر سال وارد ملکش شده است خمس دارد اما اموالى که خمس آن تصفیه یا درمؤونه سال مصرف شده است خمس ندارد.

س : 697- کسى که می داند درآمدش از سر سال تجاوز نمی کند لازم است سر سال براى خود تعیین کند؟
ج : تعیین سر سال در این صورت لازم نیست.

س : 698- کسى که شک دارد و لوازم خانه اش را از درآمد بین سال خریده است یا از غیر آن وظیفه اش چیست؟
ج : باید با حاکم شرع یا وکیل اوکه آشنا با مسا‌یل شرعى است مصالحه کند.

س : 699- کسى که سر سال دارد در طول سال پولى پیدا کرد و زمینى خرید که چند سال بدون استفاده ماند آیا به قیمت زمین خمس تعلق می گیرد؟
ج : بله، خمس دارد.

س : 700- کسى خانه اى خرید و آن را اجاره داد با پول اجارة آن، خانه اى براى خود رهن کرد آیا قیمت خانه خمس دارد؟
ج : چون صاحب خانه در آن زندگى نکرده است خمس دارد.

س : 701- کسى مبلغ پولى مخمس به عنوان شیربها به پدرهمسرش می دهد آیا به صرف تصرف پدر همسرش در آن پول خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر تا سر سال باقی بماند خمس تعلق می گیرد اما صرف تصرف موجب تعلق خمس نمی شود.

س : 702- مستطیعى درسال اول استطاعت به حج نرفته و بعد از آن از دنیا رفته است اما براى پسرش وصیت کرده است که حج تمتع از طرف او انجام دهد آیا پولى که به سبب آن مستطیع شده بود و سالى بر آن گذشته است خمس دارد؟
ج : اگر خمس آن را پرداخت نکرده بوده است باید خمسش حساب شود.

س : 703 - آیا سهم سادات فقط اختصاص به سادات دارد یا در موارد ضرورى دیگر هم مصرف می شود؟
ج : در صورت ضرورت حاکم شرع می تواند در موارد دیگر مصرف کند اگر پیش از احتیاجات سادات باشد اما صاحب مال نمی تواند مصرف کند.

س : 704- کسى سر سال خمسى اش اول ثور است در اول جوزا منافعى به دست می آورد و بعد پشیمان می شود تصمیم می گیردکه اول جوزا سر سالش باشد آیا عدول و تبدیل جایز است؟
ج : اگر منافع را در اول برج جوزا به دست آوده باشد و آن را تخمیس کند مانعى ندارد.

س : 705- کسى که نصف عمل وکار را مثلا در سال 1372 و نصف دیگر را در سال1373 انجام می دهد و ربح در سال 1373 به دست می آید سر سال خمسى 72گذشته و سر سال خمسى 73 نرسیده است.وظیفه اش چیست؟
ج : اگر ربح و فایده در سال 72 به دست نیامده است و در سال 73 به دست آمده است ازمنافع سال 73 به حساب می آید.

احکام خمس 5

احکام خمس 5

 

 

س : 706- اگرکسى پول غیرمخمس درافغانستان داشته باشد می تواند خمس آن را در ایران پرداخت کند؟
ج : بله

س : 707- کسى که پول غیر مخمس خود را براى رهن خانه داده است صبرکند تا پول را ازصاحب خانه بگیرد یا این که از پول دیگر خمس آن را پرداخت کند؟
ج : می تواند ازپول دیگر خمس آن را حساب کند اما اگر این پول از ارباح باشد باید خمس پولى راکه به عنوان خمس پرداخت می کند هم پرداخت کند.

س : 708- لوازم خانه که با پول غیر مخمس خریده شده است خمس دارد؟
ج : اگر سر سال خمسی داشته باشد و بعد از سر سال از پول غیر مخمس خریده باشد، باید خمس لوازم خانه حساب شود و اگر سر سال نباشد باید به حاکم شرع رجوع و مصالحه شود.

س : 709- کسى براى فرار از خمس پیش از رسیدن سر سال اموال خود را به دیگرى می بخشد آیا موجب ساقط شدن خمس می شود؟
ج : جایز نیست زیرا فرار ازخمس است.

س : 710- کسى که مبلغ سه میلیون تومان و قطعه زمینى غیر مخمس دارد اما خانه ملکى در ایران ندارد آیا حج رفتن مقدم است یا خریدن خانه؟
ج : نخست خمس پول و زمین را پرداخت کند بعد به حج برود زیرا باقی مانده پول و زمین مؤونه راکفایت می کند.

س : 711- اگرکسى مریض باشد و نتواند خرج خوراک و پوشاى و اجارة خانه خود را تأمین کند می تواند از سهم امام (ع ) استفاده کند؟
ج : اگر هیچ راهى براى تأمین زندگى حتى از راه مصرف زکات ندارد می تواند از ثلث سهم امام به اندازه تأمین مخارج خانواده اش استفاده کند.(2)

س : 712- اگرکسى به مریضی کمک کند آیا می تواند بعداً آن را سهم امام محسوب کند؟
ج : اگر محضأ لله داده باشد سهم امام حساب نمی شود اما اگر قرض داده باشد اجازه دارد که از ثلث سهم امام حساب کند.

س : 713- کسى گوسفندى را براى شیردهى می خرد اما آن گوسفند شیر ندارد وتا سر سال می ماند آیا گوسفند و نماى متصل و منفصل آن خمس دارد؟
ج : بله،خمس تعلق می گیرد.

س : 714- کسى که نهالى را براى استفاده از میوه آن در آینده غرس می کند باید هر سال خمس نماى آن را پرداخت کند؟
ج : هر سال خمس ندارد زیرا اغتنام بر آن صدق نمی کند.

س : 715- آیا حاکم شرع یا وکیل او می تواند از وجوه شرعى به کسى قرض بدهد؟
ج : حاکم شرع می تواند.

س : 716- در بعضى مناطق رسم است که بعد از فوت پدرخانواده آخوند مکتب خمس مایملک متونى را به عنوان خمس مؤونه حساب می کند و حال این که مثلا پدر خانواده در پاییز فوت می کند و سر سال خمسى اش اول بهار است آیا چنین کارى مشروعیت دارد و جایز است؟
ج : این کار جایز نیست.تنها ارباحى که بعد از سر سال به دست آمده است تخمیس می شود.

س : 717 - اگر پدر بدون وصیت و بدون این که سر سال خمسى داشته باشد از دنیا برود آیا فرزندش مالک مایملک پدر می شود و خمس به اموال پدر تعلق می گیرد؟
ج : زمین و خانه که ازآباء و اجداد به ارث رسیده است خمس ندارد.اموال دیگر متوفى بنابر احتیاط خمسش حساب شود.درباره لوازم منزل (فرش و ظرف و...) با حاکم شرع مصالحه شود

س : 718 - کسى به مدت سى سال سهم امام (ع ) را پرداخت نکرده است وظیفه اش چیست؟
ج : هر اندازه اى که علم و یقین دارد پرداخت کند اما بقیه اش را با حاکم شرع مصالحه کند.

س : 719 - آیا پدر داماد می تواند شیربهاى (گله ) عروسش را جزء مؤونه سال حساب کند؟
ج : آن مقدارى که در سال هاى پیش تهیه شده است در سر سال خمس دارد.آن مبلغى که در سال عروسى مصرف می شود در بین سالى خمس ندارد.پولى را که پدر داماد به عنوان گله پرداخت می کند اگر از ارباح سال عروسى باشد خمس ندارد.

س : 720- کارگرانى که در ایران کار می کنند و پول خود را براى پدران خود می فرستند خمس آن به عهدة کیست؟
ج : اگر مدت یک سال در نزد کارگر نماند و به پدر خود ببخشد خمس ندارد در غیر این صورت خمس آن به عهدة کارگر است.

س : 721- کارگرانى که در افغانستان زن وبچه دارند ونمی توانند هر برج پول خود را براى خوراک و پوشاى خانواده شان به افغانستان بفرستد بلکه سالى یک بار یا دو بار می فرستند آیا خمس به این گونه پول ها تعلق می گیرد؟
ج : باید سر سال داشته باشند اگر پیش ازسر سال به افغانستان بفرستند و خانواده شان مصرف کنند خمس ندارد اما اگر بعد از سر سال بفرستند باید اول خمس آن را حساب کنند.

س : 722- کسى که نهال غرس می کند آیا نهال و نموى آن سال به سال خمس دارد؟
ج : اگر نهال ها با پول مخمس خریده شده باشد خمس ندارد، خمس نموى نهال ها لازم نیست سال به سال حساب شود بلکه در هنگام استفاده از آن ها حساب شودکافى است.

س : 723- چند نفر مستطیع که خمس پول شان را نداده بودند طلبه اى را وکیل کرده بودندکه ازمجتهدى اجازه بگیرند تا آن ها با پول غیر مخمس به حج بروند و پس ازبازگشت خمس آن را حساب کنند اما حاجیان وقتى ازحج برگشتند خمس پول شان را حساب نکردند آیا طلبة وکیل مشغول الذمه آنان است؟
ج : چون طلبه وکیل بوده است مشغول الذمه نیست.

س : 724- آیا خمس به پول وام با گذشت یک سال تعلق می گیرد؟
ج : خمس به پول وام تعلق نمی گیرد.

س : 725- کسى که بچه حیوانى را براى نگهداشت بزرگ می کند خمس چه وقت به آن تعلق می گیرد؟
ج : در هر سال، هر اندازه بزرگ شود خمس دارد.اگر ماده باشد پس از شیردهى از نیازمندى هاى خانه به حساب میآید خمس ندارد و اگر نر باشد در سر سال خمس دارد اما اگر در بین سال ذبح کند یا بفروشد خمس ندارد.

س : 726- کسى مبلغى پول نقد و سر سال دارد اما بدهکارى اش از سرمایه اش بیشتر است آیا خمس به اموالش تعلق می گیرد؟
ج : اگر بدهکارى از مؤونة سالى اخراج شده باشد کسر می شود و اگر از سال هاى قبل باشد خمس تعلق می گیرد.

س : 727 - کسى از اهل علم و داراى ده سر عادئله و چند تا فرزند مدرسه اى است که زندگى را با سختى می گذراند مبلغ پولى که دارد براى رهن منزلى داده است آیا به چنین کسى می توان ازثلث سهم امام (ع ) داد؟
ج : با اجازه حاکم شرع اشکال ندارد.

س : 728- کسى که سر سال خمسى اش نوروز و تاریخ انقضاى قولنامه خانه رهنى اش چند ماه بعد از نوروز است آیا در سر سال خمس به پول رهن تعلق می گیرد، در صورت تعلق خمس پول رهن را چه وقت پرداخت کند و نماز در این خانه چه حکمی دارد؟
ج : خمس پول رهن خانه را هر وقت پول را گرفت پرداخت کند.اگر پول را به عنوان قرض الحسنه به راهن داده باشد نمازاشکالى ندارد اما اگر زندگى و سکونت در خانه در برابر فایده پول حساب شود نماز اشکال دارد.

س : 729 - بعضى ازکارگران افغانى که در ایران شغل کشاورزى دارند مدت قراردادشان هر سال در فصل پاییز تمام می شود و سر سال خمسى شان نوروز است اما پیش از نوروز به عنوان مساعده از کارفرما پول می گیرند آیا خمس به این پول تعلق می گیرد؟
ج : خمس تعلق می گیرد اما می توانند سر سال خمسى خود را پیش از برداشت محصول قرار بدهند تا زیاد بدهکار نشوند.

س : 730- کسى مبلغ هشتصد هزار تومان براى توپ دوزى سرمایه گذارى کرده است واکنون مبلغ دو میلیون تومان مواد خام دارد براى تخمیس مواد خام را قیمت گذارى کند یا صبرکند تا تبدیل به پول نقد شود؟
ج : اگر سر سال داشته باشد پول نقدش را به علاوه مواد خام که قیمت گذارى می شود تخمیس کند وخمس آن را پرداخت کند و اگر توان پرداخت یک جایی آن را ندارد با حاکم شرع قسط بندى کند.

س : 731- تعدادى از مهاجرین افغانى در ولایت هرات زمین خریده بودند وتا کنون مبلغ نود و سه هزارتومان (قیمت زمین و مصرف رفت و آمد) مصرف شده است البته معلوم هم نیست که مشتریان بتوانند زمین هاى خریدارى شده را تصاحب کنند اولا: خمس به مبلغ یاد شده تعلق می گیرد؟ در صورت تعلق فورا پرداخت شود یا تا هنگام تصاحب زمین صبرکنند؟ ثانیا: برخى ازمشتریان این زمین ها را با پول مخمس خریده اند آیا اصل زمین هم خمس دارد؟
ج : اولا: اگر پول قیمت زمین خمسى بوده است باید فورا پرداخت شود و اگر از ارباح مکاسب سالى خرید زمین بوده است بعد ازتصاحب زمین خمسش را حساب کنند ثانیا: اگر زمین را با پول مخمس خریده باشند اصل زمین خمس ندارد.

س : 732 - بعضى ها علاوه بر اخراج خمس کفن، خمس، خمس آن را نیز حساب می کنند آیا جنبة احتیاطى دارد یا استحبابى؟
ج : کسى که سر سال دارد اخراج خمس کفن واجب نیست و اگر ندارد اخراج خمس خمس کفن احوط است.

س : 733 - در برخى از مناطق افغانستان رسم است که دوستان و خویشاوندان در مراسم عروسى یا عزاگوسفندى را به صاحب مراسم پیشکش می کنند آیا خمس به این گوسفند تعلق می گیرد؟
ج : اگر تا سر سال بماند خمس دارد.

س : 734 - ضبط صوت، تلویزیون و...که در عصر حاضر جزء لوازم زندگى شده است جزء مؤونه به حساب می آید یا خمس دارد؟
ج : کسى که سر سال دارد اگر لوازم یاد شده را در بین سال بخرد خمس ندارد.

س : 735- کارگران افغانى که درخارج ازکشورکار می کنند و سر سال خمسى خانواده شان باسر سال خمسى خودشان تفاوت دارد اگر پول شان در هنگام فرا رسیدن سر سال خمسى خانواده شان در نزد خودشان باشد خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر پول به مدت یک سال در نزد خودکارگر باشد باید خمس آن را پرداخت کند و بهتر است که سر سال خودکارگر و خانواده اش یکى باشد.

س : 736- کارگرى مدتى در نزد کارفرمایی کار می کند و دستمزدش در نزد کارفرما می ماند، کارگر یقین ندارد که پولش گیرش می آید یا نه تا این که سر سال خمسى اش می رسد آیا به این پول که یک سال از آن گذشته اما در نزد کارفرما است خمس تعلق می گیرد؟
ج : اگر از درآمد بین سال در نزدکارفرما باشد و سال بر آن بگذرد اخراج خمس آن فوراً- واجب نیست بلکه هر وقت از صاحب کارگرفت خمس آن را حساب کند واگرکارفرما دستمزد کارگر را نداده اما کارگر براى مصرف روزانة خود ازکارفرما پول قرض کرده است، قرض را پرداخت و خمس باقى مانده را حساب کند.

س : 737- کسى که سر سال خمسى ندارد و بدهکار هم است اگر فوت کند پرداخت خمس مقدم است یا بدهکارى؟
ج : پرداخت بدهکارى مقدم است چون حق الناس است مگر اینکه عین متعلق خمس باقى باشد که در این صورت خمس مقدم است.

س : 738 - اگرمیت بدهکار فرزندان صغیر داشته باشد و به مجتهد یا وکیل او دسترسى نباشد وظیفه چیست؟
ج : وصى میت باید بدهکارى هاى ثابت شده میت را پرداخت کند.

س : 739- کسى سر سال داشته است اما سه سال که خمس خود را حساب نکرده است در طول این سه سال دو سال اول را فایده کرده است اما آغاز سال سوم همراه با ضرر و پایان آن را همراه با سود ومنفعت بوده است اگر بخواهد خمس خود را حساب کند آیا می تواند ضرر آغاز سال سوم را با منفعت پایان آن سال جبران کند؟
ج : نمی تواند جبران کند، بلکه خمس ارباح سال اول ودوم نیز در ذمه اش باقیست.ارباح سال سوم را تخمیس کند وخمس دو سال گذشته را به مبلغى با حاکم شرع مصالحه کند.

س : 740- میتى که اصلا خمس نداده است یا به صورت ناقص داده است و بدهکار هم است و یک حج واجب هم بر عهده اش مانده است پرداخت کدام مقدم می شود؟
ج : اگر عین مالى که خمس به آن تعلق گرفته است موجود باشد اول خمس آن پرداخت شود و اگر موجود نیست پرداخت هرکدام (بدهکارى و خمس ) مقدم شود جایز است.درباره حج اگر وصیت به نایب بلدى گرفتن نکرده باشد از اصل ترکه نایب میقاتى گرفته شودکفایت می کند.

س : 741 - آیا زمین هاى نوآباد آبى و للمی (دیمی) به عنوان ارباح مکاسب خمس دارد و اگر دارد با توجه به قیمت گران آن چگونه حساب شود؟
ج : زمین هاى موات اگر احیا شودبعد ازکسر مصارف خمس دارد مگر این که مورد نیاز و احتیاج باشد و پرداخت خمس آن موجب عسرو حرج باشدکه در این صورت حاکم شرع باوى به مبلغى مصالحه می کند.

س : 742 - اگرنماینده و وکیل مجتهدى به خاطر بى عدالتى و دنیا دوستى مورد اعتماد نباشد و تنها به خاطر داشتن وکالتنامه می توان وجوه شرعى را به او داد؟
ج : در وکالت عدالت شرط نیست تا وقتى که علم به خیانت پیدا نشود دادن وجوه به نماینده یاد شده جایز است ولى رسید مرجع تقلید را باید از او مطا لبه کرد.

س : 743- به طلاب مدارسى که چندان اعتنایی به تقوا و درس و بحث ندارند تنها به خاطر داشتن وکالتنامة مدرسى چنین مدارسى، می توان خمس را به آنان داد؟
ج : بله، اگر وکیل مورد اطمینان باشد،خمس را بدهدو رسید مرجع را مطالبه کند.

2 - این اجازه در مورد خاص است و عمومیت ندارد

احکام خمس 6

احکام خمس 6

 

 

س : 744- کسى خانه اى را می خرد آیا این خانه خمس دارد؟
ج : اگرخانه مورد نیاز و از درآمد بین سال خریده شده باشد خمس ندارد اما اگر با پول غیر مخمس خریدارى شده باشد قیمت خانه خمس دارد.

س : 745 - همه لوازم خانة کسى مبلغ هفتصد هزارتومان قیمت گذارى شده است آیا همه لوازم خمس دارد؟
ج : اگر با پول مخمس و یا به ارباح بین سال، خریده شده باشد خمس ندارد واگر با پول غیر مخمس خریده شده باشد خمس دارد و اگر شک دارد باید با حاکم شرع مصالحه شود.

س : 746- اهالى بعضى از قریه ها به خاطر ضرورت، یک باب مهمانخانة مشترک می سازند آیا از وجوه شرعى در ساختن آن استفاده می شود؟
ج : از زکات، فطره و صدقات مستحبى استفاده شوداشکالى ندارد.

س : 747- کسى که سر سال ندارد اگر از درآمد بین سال لوازم زندگى براى خود بخرد بعد ازیک سال خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : خمس تعلق نمی گیرد اگر چند بعد از آن سر سال براى خود تعیین کند.

س : 748- کسى چند رأس گاو وگوسفند مورد نیاز دارد آیا خمس به آن ها تعلق می گیرد؟
ج : اگر در بره گى وگوسالگى خمس آن ها را حساب کرده باشد بعد ازآن که شیرده شد خمس ندارد.

س : 749- بعد از انقلاب افغانستان کسانى که وکیل نبودند براى مردم سال خمسى تعیین می کردند و وجوه شرعى را به دلخواه شان مصرف می کردند آیاکسانى که وجوه شرعى از آنهاگرفته شده است برى الذمه شده اند؟
ج : اگر براى فقراء، محرومان و طلاب علوم دینى مصرف شده باشد کفایت می کند و اما اگر در جنگ هاى داخلى مصرف شده باشد موجب برائت ذمه نمی شود و هرکسى که وجوه را جمع کرده است ضامن است.

س : 750- کسانى که وکیل ازطرف امام خمینى، آیت ا...خویى،گلپایگانى و اراکى (رحمهم الله) بودند حتى بعد از فوت مراجع تقلید یاد شده هم وجوه شرعى را ازمردم جمع می کردند حالا وظیفه گیرندگان و دهندگان چیست؟
ج : گیرندگان وجوه شرعى باید کاغذ رسید از مجتهد زنده به دهندگان وجوه بدهند.

س : 751 - طلابى که در روستاها و دهات خدمت می کنند می توانند از وجوه شرعى استفا ده کنند؟
ج : از خمس با اجازه مجتهد و از زکات در صورت استحقاق می توانند استفاده کنند.

س : 752 - در صورتى که قحطى شدید جان مردم را در مناطق مرکزى تهدید می کند آیا وجوه شرعى را می توان به فقرا داد؟
ج : مردم مومن اجازه دارند که براى حفظ جان فقرا وجوه شرعى را مطلقاً به فقرا بدهند.

س : 753 - اگر کسى چیزى را با پول غیر مخمس بخرد نماز با آن جایز است؟
ج : اگر با همین پول غیر مخمس خریدارى کرده باشد نماز با آن جایز نیست اما اگر به ذمه خریده باشد و قیمت آن از پول غیر مخمس پرداخت کند نماز جایز است اما از خمس بدهکار است.

س : 754- کسى هشت سال پیش خمس خود را حساب کرده و مبلغ پنجاه هزار افغانى از سهمین بدهکار شده اما تاکنون نداده است با توجه به این که درطول مدت هشت سال ارزش پول افغانى کاهش یافته است به گونه اى که در زمان حساب کردن خمس با پنجاه هزار افغانى بیست و پنج سیرگندم خریدارى می شد اما اکنون قیمت یک سیرگندم پنجاه هزار افغانى است وظیفه اش چیست؟

ج : باید به اندازه و ارزش پول هشت سال پیش پرداخت شود یعنى بیست و پنج سیرگندم یا قیمت آن و به خاطر تاخیر در پرداخت باید در پیشکاه خداوند توبه کند.

س : 755 - مراجع محترم تقلید فتوا داده اندکه خمس هر چیزى از خود همان چیز پرداخت شود و یا قیمت آن پرداخت شود با توجه به این مسأله اگر کسى از خود جنس مخمس یا قیمت آن را پرداخت نکرد بلکه چیز دیگرى که به درد مستحق خمس می خورد پرداخت کرد کفایت می کند؟
ج : اگر پول نقد و یا چیزى که به صلاح و نفع مستحق است پرداخت شود کفایت می کند.

س : 756- اگر املاک و اموال ارث به کسى برسد و بداندکه مورث خمس آن را نداده است آیا اخراج خمس آن واجب است و بر فرض وجوب قیمت کنونى پرداخت شود یا قیمت زمان خرید از سوى اموات؟
ج : پرداخت خمس آن بنابر احتیاط واجب است.اگر وارث شک داردکه با پول غیرمخمس خریدارى شده یا ازمنافع بین سال و یا با ثمن کلى که با پول غیر مخمس ادا شده است.تخمیس قیمت خریدکفایت می کند.

س : 757 - اگر کسى حمامی را با پول غیر مخمس بسازد غسل در آن حمام جایز است؟
ج : اگر عین مصالح به ذمه، خریده باشد ویا این که معلوم نباشدکه با عین غیر مخمس خریده است یا به ذمه اشکالى ندارد.

س : 758 - سیدى می خواهد ماشین بخرد اما پول کم دارد مبلغى را ازکسى قرض می کند و با آن ماشین می خرد اما بدهکارى اش را نمی تواند بدهد آیا طلبکار می تواند طلبش را خمس حساب کند و یاکس دیگرى مبلغى را به عنوان خمس به سید بدهد تا بدهکارى اش را پرداخت کند؟
ج : اگر ماشین مورد نیاز و سازکاربا شأن وموقعیتش است پرداخت خمس و یا پرداخت بدهکارى اش به عنوان خمس مانعى ندارد اما اگر ماشین را براى کار و درآمد خریده باشد و یا زاید بر شأنش باشد پرداخت خمس جایز نیست.

س : 759 - کسى که خمس و زکات نمی دهد، ربا و رشوه می خورد، تصرف در اموال او به عنوان مهمان و...جایز است؟و همچنین اگر همین آدم روضه خوانى برگزار کند و صدقات مندوبه بدهد فایده اى به حالش دارد؟
ج : اگر مهمان و...علم به غصب اموال میزبان داشته باشد تصرف جایز نیست و اگر شک داشته باشد جایز است.صدقه و اعمال مستحبى در صورتى پاداش دارد که از مال حلال باشد.

س : 760- کسى یک دست لباس براى پوشیدن خود درست می کند اما اتفاق می افتد که تا پایان سال نپوشد با این که احتیاج به آن دارد، خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : با فرض این که احتیاج داشته اما نپوشیده است خمس دارد.

س :761- کسانى که از مراجع تقلید اجازه گرفتن سهم امام (ع) از مردم دارند می توانند مثلا هزار تومان را با چهارصد تومان مصالحه کنند؟ با این که بد هکار سهم امام (ع ) قدرت پرداخت همه آن را دارد.
ج : با فرض اشتغال ذمه یقینی و توان پرداخت مصالحه با کمتر جایز نیست.

س : 762- کسى که در روستا زندگى می کند اما خانه اى درکابل داردکه دو اتاق آن را براى تابستان خود و بچه هایش که به کابل می رود نگه می دارد و چهار تا اتاق دیگر را اجاره می دهد آیا این خانه خمس دارد؟
ج : اگر آن دو اتاق مورد احتیاج و سزاوار با شأنش باشد جزء مؤونه به حساب می آید اما چهار تاى دیگر خمس دارد.

س : 763 - بعضى از روحانیون، پس از حساب خمس اموال مردم، بخشى از خمس را به صاحبان اموال خمس می بخشند مثلا اگر مبلغ بیست هزارتومان افغانى شده باشد ده هزار آن را می بخشند آیا این نوع خمس حساب کردن موجب برائت ذمه می شود؟
ج : در موارد یقینى خمس، بخشیدن آن جایز نیست اما در موارد مشکوک، مجتهد یا کسى که از مجتهد اجازه دارد می تواند با مبلغ کمترى مصالحه کند.

س : 764 - اگر ورثه بدانندکه میراث میت ازکسب حرام به دست آمده است وظیفه شان چیست؟
ج : اگرصاحب مال شناخته شود باید به او برگردانند و اگر شناخته نشود با اجازه حاکم شرع رد مظالم بدهند.

س : 765- اگر ورثه بدانند که میراث میت ازحلال و حرام به دست آمده است وظیفة شان چیست؟
ج : اگر نه صاحب مال شناخته شود و نه مقدار مال، پرداخت خمس اموال مخلوط به حرام واجب است و اگر مخلوط به حرام، ارباح غیر مخمس باشد، باید دو خمس پرداخت شود.

س : 766- ارباح مخلوط به حرام چرا دو خمس دارد؟
ج : یک خمس به خاطر اختلاط با مال حرام است وخمس دیگر به خاطر ارباح مکاسب است.

س : 767- جهیزیه و لباس هاى عروس که پدریا شوهرش براى اوتهیه می کندگاهى بدون استفاده تا چند سال می ماند آیا خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر مورد نیاز نباشد و یا مورد نیاز باشد اما یک سال بدون استفاده بماند، خمس دارد.

س : 768- اهالی برخى از مناطق مبلغى را ماهانه براى مصرف کفن و دفن و مجلس ختم اموات شان و یا براى دیگرکارهاى خیر جمع آورى و در صندوقى می ریزند آیا خمس به این پول ها تعلق می گیرد؟
ج : اگر از نظر عرف پس گرفتن آن قبیح و زشت باشد جزء مؤونه سال حساب می شود و خمس ندارد و اگر به عنوان امانت باشد و پس گرفتن آن قبیح نباشد و هرکسى که بخواهد پولش را پس بگیرد خمس دارد.

س : 769 - کارگرى که سر سال خمسى دارد و مبلغى را ازکارفرما طلبکار است، سر سال می رسد اما کارفرما، بعد از آن طلب کارگر را می دهد، این پول ازمنافع سال پیش حساب می شود یا سال بعد؟
ج : اگرکارگر پولش را طلب نکرده است وکارفرما هم حاضر به پرداخت بوده است جزء منافع سال پیش است و پرداخت خمس آن فورا واجب است و اگرکارگر پولش را طلب کرده وکارفرما حاضر به پرداخت نبوده است جزه منافع سال بعد حساب می شود.

س : 770- اگرکسى، زمینى را براى استفاده در بین سالى بخرد و قیمت آن را بدهد، خمس زمین را درهنگام رسیدن سر سال بدهد یا درهنگام فروش؟
ج : زمین مانند مال التجاره است باید در سر سال خمس آن را پرداخت کند مگر اینکه از حاکم شرع اجازه تاخیر پرداخت خمس تا هنگام فروش زمین را بگیرد.

س : 771 - کسى که گوسفند دارد، براى حساب خمس باید آن ها را قیمت گذارى کند یا ازپنج تا یکى را بدهدکافى است؟
ج : قیمت گذارى کند چون گوسنند قیمی است.

س : 772 - کسى تار و پود گلیمی را با منافع بین سال می خرد وگلیم هم روى دستگاه بافندگى است و سر سال می رسد آیا خمس به این گلیم نیم بافته مورد نیاز خانه تعلق می گیرد؟
ج : اگر براى فرش خانه باشد خمس ندارد.

س : 773- کسى،باغى را براى مؤونه زندگى اش می خرد تا ازمیوة آن استفاده کند اما ممکن است دربعضى ازسال ها میوه پیش از نیاز شود و آن را بفروشد آیا این باغ بازهم جزء مؤونه به حساب می آید؟
ج : خمس ندارد اما میوه مازاد بر مصرف اگر یک سال بماند یا میوه اى را که می فروشد قیمت آن یک سال درنزد صاحب باغ بماند خمس به میوه و قیمت آن تعلق می گیرد.

س : 774 - آیا شغل سلمانى به خاطر تراشیدن ریش مشترى حرام است و درآمدى که از این شغل به دست می آید خمسى دارد؟
ج : شغل سلمانى حرام نیست بلکه تراشیدن ریش حرام است وپولى که از طریق تراشیدن ریش به دست می آید حرام است باید به صاحبش بازگردانده شود.اگر صاحب آن معلوم نباشد اما مبلغ پول معلوم باشد باید با اجازه حاکم شرع صدقه بدهد.اگر صاحب و مبلغ پول معلوم نباشد و با پول حلال مخلوط شده باشد و از ارباح سال هم باشد دو خمس دارد یکى براى اختلاط با حرام دیگرى براى ارباح مکاسب.

س : 775 - کسى که پیرو یکى از مذاهب اهل تسنن بوده است و سرمایه اى از راه حلال به دست آورده است اما اکنون به مذهب تشیع گرویده است باید خمس آن سرمایه و دارایی اش را بدهد؟
ج : بله، باید پرداخت کند.

س : 776- کسى که چند تا از اتاق هاى خانه اش را اجاره می دهد و در چند تاى دیگر آن خودش زندگى می کند اتاق هاى اجاره اى آن خمس دارد؟
ج : اگر شأن وموقعیت اجتماعى او ایجاب می کند که چنین خانه اى داشته باشد واتاق هاى اجاره داده شده هم مورد نیاز اوست خمس ندارد.وگرنه دارد.
س : 777 - در صورتى که همین اتاق هاى یاد شده خمس داشته باشد تنها خمس اتاق هاى اجاره داده شده را حساب کند یا به اندازه اتاق ها از قیمت حیاط، حوض، برق و...خمس حساب کند؟
ج : نسبت به همه لوازم باید خمس حساب کند.

س : 778 - کسى چند تخته فرش مورد نیاز خود را می فروشد و با قیمت آن زمینى را براى ساختن دکان براى کسب وکارمی خرد.دکان را می سازد و مبلغى پول غیر از قیمت فرش مصرف می شود آیا به پول هاى یاد شده خمس تعلق می گیرد؟
ج : قیمت فرش ها خمس ندارد اما پول هاى دیگرى که براى ساختن دکان مصرف شده است اگر از منافع آماده شده باشد خمس دارد.

س : 779 - کسى پیش از رسیدن سر سال خمسى اش، چیزى را ((به ذمه )) می خرد و پس ازگذشت سر سال قیمت آن را پرداخت می کند آیا چنین جنسى خمس دارد؟
ج : تا قیمت آن جنس را پرداخت نکرده است خمس تعلق نمی گیرد مگر این که مال التجاره باشد و قیمت آن در سر سال زیاد شده باشد و یا این که آن جنس ازارباح سال جدید باشد وتا سر سال بعدى درمؤونه مصرف نشود در این صورت خمس دارد.

س : 780- کسى از سهم امام (ع) و سهم سادات خانه، حمام و دکان می خرد و وقف مسجد می کند آیا سکونت در آن خانه و غسل درآن جایز است؟
ج : اگرحاکم شرع معامله را اجازه و امضاکرده باشد اشکالى ندارد.

س : 781 - برخى از مردم در فصل بهار درختکارى می کنند بدون این که مورد نیاز یا قصد فروش داشته باشند بلکه تنهاکسب منفعت را درنظر دارند اما ریشه نهال ها بزرگ می شود یا آن ها را می فروشند و یا این که در در و پنجره از آنها استفاده می کنند آیا درخت هاى یاد شده خمس دارند؟

ج : اگر خمس نهال ها حساب شده باشد نموى آن در هر سال خمس دارد که پرداخت خمس آن دو راه دارد: 1- نموى درخت ها هر سال قیمت گذارى و خمس آن حساب شود.2- بعد از آن که درخت ها را براى فروش یا ساختن در و پنجره قطع کردند خمس نمو را حساب کنند.

 

احکام خمس 7

احکام خمس 7

 

 

س : 782 - کسى با پول منافع بین سال رخت و پارچه می خرد وقتى که سر سال خمسى اش می رسد این پارچه ها سه حالت دارد.ا- برخى از این پارچه ها را لباس دوخته است اما نپوشیده است.2- بخشى از پارچه ها را خیاط بریده است اما هنوز ندوخته است.3- بخش دیگرى هنوز دست نخورده در نزد خیاط مانده است.آیا خمس به همه این پارچه ها تعلق می گیرد؟
ج : اگر لباس دوخته شده مورد نیازباشد خمس به لباس هاى دوخته شده و پارچه هاى بریده شده تعلق نمی گیرد مگر این که تا سال آینده بدون استفاده بماند اما پارچه هایی که در نزد خیاط دست نخورده مانده است خمس دارد.

س : 783 - رسم است که کسى از سفر یا زیارت بر می گردد یا عروسى می کند یک قواره پارجة لباس به دوستان و خویشاوندان خود به عنوان تحفه و سوغات می دهد اگر همین پارچه ها در خانه صاحبش تا سر سال بماند خمس دارد؟
ج : اگر یک سال بگذرد و به دوستان و خویشاوندان خود تسلیم نکند خمس دارد اما اگر پیش از رسیدن سر سال به دوستان و خویشاوندان خود به عنوان سوغات تسلیم کرد خمس ندارد.

س : 784 - پدر دامادى براى عیدى نامزد فرزندش یک قواره پارچه می خرد.پارچه یاد شده تا هنگام سر سال خمسى پدرداماد درخانه اش می ماند.اگر این پارچه را ازمنافع بین سال یا با پول مخمس خریده باشد حکم خمسش تفاوت می کند؟
ج : اگر پارچه ازمنافع بین سال خریده باشد وتا سر سال بماند خمس دارد اما اگر با پول مخمس خریده باشد خمس ندارد.

س : 785 - کسى پیش از رسیدن سر سالش،گوسفندى را می خرد که براى زمستان چاق کند و ازگوشتش استفاده کند درسر سال این گوسفند اگر از منافع بین سال یا با پول مخمس خریده شده باشد خودگوسفند و نموى آن خمس دارد؟
ج : اگر از درآمد بین سال خریده شده باشد قیمت فعلى گوسفند خمس دارد نه قیمت خرید اما اگر با پول مخمس خریدارى شده باشد تنها اضافى قیمت آن خمس دارد نه اصل قیمت.

س : 786- کسى خمس بره و بزغاله اش را حساب می کند و بعد از آن آنها را نگهدارى می کند تا از پشم و زاد و ولد و از منافع آنها استفاده کند اگر آنها را به خاطر نیازمندى یا عدم نیازمندى فروخت تفاوت قیمت آنها خمس دارد.اگر خمس دارد فورا حساب شود یا تا سر سال بماند؟
ج : بره، بزغاله وگوساله اى که خمس آنها پرداخت شده است اگر پیش از رسیدن سر سال آینده در مؤونه مصرف شود خمس ندارد و اگر تا سر سال آینده بماند و رشد و نمو و اضانه قیمت پیدا کند خمس ندارد مگر این که فروخته شود و قیمت آنها تا سر سال آینده بماند در این صورت رشد و نمو و اضافه قیمت خمس دارد.

س : 787 - اگر بره نرگوسفند مورد نیاز باشد وخمسش حساب شود در سال هاى بعد هم خمس دارد؟
ج : ترقى و نموى آن در پایان هر سال خمس دارد.

س : 788 - اگر در سال اول خمس درخت میوه دار و غیر آن داده شود در سال هاى بعد هم خمس دارد؟
ج : اگر درختان میوه مورد نیاز باشد تا وقتى که میوه نمی دهد ترقى آن در هر سال خمس ندارد.رشد و نموى درختان غیر میوه در هر سال خمس دارد.

س : 789 - کسى در ایران کار می کند و پولش را براى برادرش در افغانستان می فرستد که با آن زندگى مشترک دارد صاحب اختیار هم برادرى است که در افغانستان است آیا این پولى ها خمس دارد؟
ج : اگر پول تا یک سال در نزد خودکارگر باشد خمس دارد اما اگر پیش از رسیدن سر سال براى برادرش بفرستد و او هم پیش از رسیدن سر سال خودش مصرف کند خمس ندارد اما اگر تا سر سال برادر مقیم افغانستان مصرف نشود خمس دارد.

س : 790- اگر کسى خانه اى را براى اجاره دادن بخرد، قیمت آن و ترقى قیمت آن خمس دارد؟
ج : اگر با پول غیر مخمس خریده شده باشد قیمت و ترقى آن خمس دارد و باید فورا حساب کند اما اگر باپول مخمس خریده شده باشد قیمت خانه خمس ندارد اما ترقى و اضافى قیمت بعد از فروش خانه خمس دارد و اگر از درآمد بین سال خریده شده باشد در پایان سال قیمت گذارى و خمس آن حساب شود.

س : 791 - اموالى را که کودکان در سن صغارت مالک می شوند بعد از بلوغ خمس دارد؟
ج : اخراج خمس آن اموال بعد از بلوغ کودک واجب نیست.

س : 792 - جهیزیه اى را که تدریجا براى دختر نابالغش می خرد و هدیه می کند اگر دختر بالغ شد خمس آن را باید بدهد؟
ج : اگر مناسب شأن و موقعیت دختر باشد بعد از بلوغ دختر خمس ندارد.

س : 793- اگر خمس، زکات و رد مظالم ازمؤونه سال مستحق اضانه شود خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر منظور از خمس، سهم سادات باشد خمس به آنها تعلق می گیرد.

س : 794- اگر پدر از درآمد بین سال خود جهیزیه مورد نیاز دخترش را خرید اما تا سر سال بدون استفاده ماند خمس تعلق می گیرد؟
ج : پرداخت خمس آن احوط است.

س : 795- کسى خانه یا زمینى را با این هدف می خردکه خانه را اجاره بدهد و زمین را بسازد و بفروشد آیا بعد ازگذ شت یک سال خانه، زمین و اضافه قیمت آن خمس دارد؟
ج : اگرخانه و زمین با پول مخمس خریده شده باشد خمس ندارد.اگر از درآمد بین سال خریده شده باشد در پایان سال خمس را پرداخت کند.اگر با پول غیر مخمس خریده شده باشد خمس قیمت خانه را پرداخت کند.پرداخت خمس ترقى و اضافه قیمت را بعد از فروش خانه و زمین پرداخت کند.

س : 6 79 - اگر کسى بخواهد بدهکارى خود را از درآمد بین سال پرداخت کند می تواند پیش از پرداخت خمس درآمد، بدهکارى خود را پرداخت کند؟
ج : اگر بدهکارى از سال هاى قبل یا سال جارى باشد تخمیس درآمد واجب نیست زیرا اداى دین جزء مؤونه به حساب می آید.اما اگر بدهکارى سال هاى قبل را تا رسیدن سر سال به تاخیر اندازد نخست خمس را حساب بعد از آن بدهکارى را پرداخت کند.

س : 797 - کسى کارش چاه کنى بوده است.اگر هفت متر چاه می کنده هشت متر به صاحب کارش می گفته و پول هشت متر را می گرفته است اما اکنون پشیمان شده است و دسترسى به صاحب کارش هم نداردکه او را راضى کنداگرخمس پول را بدهد برى الذمه خواهد شد؟
ج : این مسأله چهار صورت دارد: ا- اگر عین پول موجود و صاحب کار در دسترس است باید برگرداند.2- اگر نه عین پول موجود و نه صاحب کار در دسترس است باید به خاطر اختلاط پول حلال با حرام خمس آن را بدهد.3- اگر عین پول موجود اما صاحب کار در دسترس نیست باید عین را به حاکم شرع بدهد.4- اگر عین موجود نیست اما صاحب کار در دسترس است باید او را راضى کند.

س : 798 - کسى که فرزندان کوچک و بزرگ دارد از دنیا می رود فرزندانش می داندکه پدرشان خمس مالش را نمی داده است آیا ورثه خمس میراث را از اصل ترکه میت جداکند یا هرکس خمس سهمیة خود ازمیراث را پرداخت کند؟
ج : اگر اموال میت، خمس آن را کفایت می کند.ورثه آن مقدارى را که یقین دارند خمس در ذمه پدرشان است از اصل ترکه جدا کنند.اعیان موجودة متعلق خمس به خاطر شمول اخبارتحلیل، تخمیس آن بر ورثه واجب نیست.

س : 799 - در بعضى مناطق ازکود حیوانى براى سوخت استفاده می شود اگر این کود در هنگام رسیدن سر سال تر و غیر قابل استفاده باشد وتا سر سال آینده مصرف و تمام شود، خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگرکود حیوانى در هنگام سر سال تر است و عرفا مالیت دارد با همان حالى قیمت گذارى و خمس آن پرداخت شود و اگر عرفا مالیت ندارد خمس هم ندارد.

س : 800- اگر جنسى((به ذمه)) خریده شود وقیمت آن با پولى که سال بر آن گذشته است پرداخت شود آیا تصرف درآن جنس جایز است؟
ج : تصرف جایز و تخمیس قیمت خرید واجب است.

س : 801- اگرکسى از درآمد بین سال براى خودکفن بخرد و پیش ازرسیدن سر سال از دنیا برود پرداخت خمس کفن واجب است؟
ج : واجب نیست.

س : 802- آیا به پولى که خمس تعلق گرفته است می توان آن را به دیگرى قرض داد وتصرف کرد؟
ج : تصرف درپول متعلق خمس جایز نیست.

س : 803- اگر پول متعلق خمس، حواله شود یا قرض داده شودکه دوباره گیر نیاید آیا پرداخت خمس آن واجب است؟
ج : اگر خمس به پولى یاد شده تعلق گرفته باشد وصاحب پول در تخمیس آن کوتاهى کرده باشد پرداخت خمس آن واجب است اما اگر همین پول از ارباح بین سال بوده باشد که خمس به آن تعلق نگرفته است، خمس آن به گردن صاحبش واجب نیست.

س : 804- کسى که پیش از ازدواج پولش را در اختیار پدرش قرار می دهد آیا پدر می تواند بدون اجازه فرزند خمس آن را حساب کند؟
ج : می تواند خمس آن را حساب کند مگر این که فرزند منع کند.

س : 805- کسى که ماده گاوى را براى شیردهى از درآمد بین سال می خرد گاو یاد شده در هنگام رسیدن سر سال خمسى شیرده نیست اما آبستن است و پس از گذشت یک ماه از سر سال، گوساله اى به دنیا می آورد و شیرده می شود،آیا این گاو با این وصف خمس دارد؟
ج : اگر چند که در هنگام سر سال خمسى قابل استفاده نیست اما چون شئوون خریدار ایجاب می کند که گاو شیرده داشته باشد، خمس ندارد.

س : 806- کسى که نیاز به لباس و فرش دارد اما پشم گوسفندانش دریک سال کفایت نمی کند براى همین پشم گوسفند را چند سال جمع می کند تا فرشى ببافد و لباسى درست کند آیا پشم هاى یاد شده در سر سال خمس دارد؟
ج : بله، خمس دارد.

س : 807 - کارگرى که در ایران کارمی کند می تواند خمس خود را مطابق سر سالى که خانواده اش در افغانستان دارد حساب کند؟
ج : بله.

س : 808- طلاى مسکوکى که به عنوان زینت آلات استفاده می شود خمس دارد؟
ج : مستحب است که بعد از رفع نیازخمس آن داده شود اما واجب نیست زیرا در زمانى مورد ضرورت بوده است.

س : 809 - آیا طلاى مسکوک زکات دارد؟
ج : نه خیر، زیرا طلاى مسکوکى وقتی زکات دارد که مانند پول رایج امروز باشد.

س : 810- کسى که شغل مجسمه سازى دارد و حدود هفتصد هزارتومان خمس درآمد آن شده است اما مجسمه ها تاکنون فروخته نشده است وقیمت آن هم تنزل کرده است آیا قیمت زمان حساب خمس را پرداخت کند یا قیمت مجسمه ها راکه اکنون تنزل کرده است؟
ج : اگر سنگ ها مالیت دارد می تواند یک پنجم آن را به عنوان خمس پرداخت کند و یا قیمت آن را فرق نمی کند که قیمت آن پایین آمده باشد یاگران شده باشد.

س : 811- کسى که در افغانستان است و نیاز شدید به پول دارد اما در ایران مال و سرمایه دارد ولى دسترسى به آن ندارد آیا می تواند از وجوه شرعى (حق ابن سبیل ) مصرف عائله اش بکند؟
ج : اگر تا یک سال سرمایه و پول خودش به دستش می رسد و قرض گرفتن هم برایش ممکن باشد مستحق وجوه شرعى (حق ابن سبیل ) نیست.

س : 812 - کسى که خمس مال خود را نمی دهد زن و بچه هایش که از آن مال مصرف می کنند بر آنها واجب است که خمس مصارف خود را حساب کند؟
ج : واجب نیست.

س : 813 - کسى که خانه اى را با پول مخمس می خرد تا یک سال در آن سکونت نمی کند بعد ازگذشت سال خمس به آن خانه تعلق می گیرد واگربین سال خانه را بفروشد.خمس به قیمت آن تعلق می گیرد؟
ج : تنها به ترقی و تفاوت قیمت خانه خمس تعلق می گیرد البته در صورتى که ما به التفاوت یاد شده در بین سال مصرف نشود.

س : 814- اگر ورثه یقین دارد که مورث خمس نمی داده است خمس ترکه بر ورثه واجب است؟
ج : اگر خمس به عین اموال میراث تعلق گرفته است احوط این است که ورثه کبیر خمس آن را حساب کند اما اگر مورث ازخمس بدهکاربوده است باید نخست خمس اموال مورث را حساب کند بعد از آن میراث را دربین خود تقسیم کنند.

س : 815 - اگر مورث مالى هم ندارد و در عین حال به ورثه وصیت می کند که فلان مبلغ به عنوان خمس پرداخت کنند آیا عمل به این وصیت واجب است؟
ج : واجب نیست.

س : 816- اگر با پولى که هنوز خمس به آن تعلق نگرفته است گندم و برنج خریده شود براى گندم و برنج سال خمس جداگانه در نظرگرفته می شود یا با سال پول و قیمت گندم و برنج حساب می شود؟
ج : سال گندم و برنج همان سال قیمت وپول آن است.

س : 817 - لوازم التحریر یا کتابى که از طرف برخى از مؤسسه ها داده می شود خمس به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر در طول سال مصرف و استفاده نشود خمس دارد.

س : 818- اگر طلبه اى که از وجوهات استفاده می کند به جاى اتوبوس ازتاکسى و به جاى خمیر دندان و صابون ایرانى از خمیر دندان و صابون خارجى استفاده کند جایز است؟

ج : اگر زاید بر شئونات باشد اشکال دارد

 

س : 819- خانه اى که با دو میلیون ساخته شده است که یک میلیون آن از درآمد بین سال و یک میلیون آن پول قرض بوده است و پیش از یکی سال ازخانه استفاده هم نشده است، خمس یک میلیون آن واجب است یا دومیلیون؟
ج : اگر خانه دو میلیون ارزش دارد خمس قیمت یک میلیون (درامد سال ) واجب است.

س : 820 - کسى که مادربزرگ مادرى اش سیده باشد نوه اش هم سید به حساب می آید؟
ج : سیادت از ناحیه پدر تحقق پیدا می کند نه از ناحیه مادر.

س : 821- لوازم و مایحتاج خانه از درآمد بین سال خریده شده است بعد از رفع نیاز آیا خمس به آنها تعلق می گیرد یا نه؟
ج : خمس تعلق نمی گیرد.

س : 822 - در بعضى از مناطق رسم است که وقتى کسى فوت می کند، مردم قریه و آشنآیان هرکس در حد وسع و توانایی خود پول نقد و یا جنس روى تابوت می اندازند، این پول ها مال ورثه است یا باید براى میت مصرف شود وآیا خمس دارد و از همین پول ها می شود خمس کفن را داد؟
ج : تابع قصد پول دهندگان است، ظاهرا قصد آنها این است که در امور خیریه مانند ختم قرآن کریم و غیره براى میت مصرف شود، این پول ها خمس ندارد و خمس کفن را نیز از آن ندهند.

س : 823- شخصى فوت کرده است و سر سال براى محاسبة خمس نیز نداشته است، واجبات دفن وکفن او خمس دارد؟
ج : اگر یک سال بر پول هاگذشته باشد خمس دارد و قبل از اخراج خمس نباید از آن پول ها در انجام واجبات میت مصرف شود و اگر از درآمد بین سال میت باشد خمس ندارد.

س : 824- پارچة کفن، خلعتى و برد یمانى که از درآمد بین سال خریدارى شده است و چند سال نیز از آن می گذرد، خمس دارد؟
ج : در فرض سوال خمس آن باید داده شود.

س : 825- مصارف واجبات میت مانندکفن و دفن وغیره که از اصل ترکة میت جدا می شود خمس دارد؟
ج : اگر از درآمد بین سال میت مصرف شود خمس ندارد.

احکام زکات

احکام زکات

س :826- آیا زکات براى ساختن پل، مدرسه وکسى که مخارج سالانة خانواده اش را ندارد پرداخت می شود؟
ج : زکات کسى که فقیر است به خودش نمی رسد اما براى ساختن پل، مدرسه و فقرا مصرف می شود در شرایطى که قحطى و خشک سالى می باشد فقرا بر ساختن مدرسه و پل مقدم است.

س : 827 - مالک در اموال زکاتى خود می تواند تصرف کند؟
ج : پیش از پرداخت زکات در همه اموال نمی تواند تصرف کند اما در مقدار زاید بر زکات تصرف اشکال ندارد.

س : 828 - پیش از درو و برداشت گندم، و جو، مالى آن از دنیا می رود اما از او چند فرزند می ماند که مجموع گندم یا جو اگر براى آنان تقسیم شود به حد نصاب زکات نمی رسد با توجه به این مسأله زکات گندم و جو یاد شده واجب است پرداخت شود؟
ج : زکات به جو وگندم وقتى تعلق می گیرد که - عرفا - به آن ها جو و گندم گفته شود اگر در این هنگام مالى آن ازدنیا برود زکات بر او واجب است و اگر پیش از آن از دنیا برود وگندم و جو درمیان فرزندان (ورثة) او تقسیم شود و سهم آنان به حد نصاب نرسد زکات واجب نیست.

س : 829 - آیا پدر می تواند زکات اموال خود را به فرزند فقیر و بدهکار خود بدهد؟
ج : پدر نمی تواند زکات خود را به فرزند خود بدهد اما می تواند از زکاتش بدهکارى او را پرداخت کند.

س : 830- شخصى دو همسر و دو قطعه زمین دردو قریه دارد به محصول هر قطعه زمین زکات تعلق نمی گیرد اما به محصول هر دو قطعه زمین که در دو قریه است زکات تعلق می گیرد آیا پرداخت زکات واجب است؟
ج : بله، چون به مجموع محصولات زکات تعلق می گیرد.

س : 831- اگر به جو وگندم زکات تعلق بگیرد، مالک آن به جاى جو وگندم قیمت آن را به مستحق بدهد یا جنس دیگرى غیر ازجوگندم بدهدکفایت می کند؟
ج : اشکالى ندارد، کفایت می کند.

س : 832 - کسى مقدار صد کیلوگندم متعلق زکات را از دیگرى می خرد آیا این معامله صحیح است، زکات آن به کردن بایع است یا مشترى؟
ج : صحت معامله نیاز به اجازه حاکم شرع دارد اگر حاکم شرع اجازه ندهد معامله نسبت به مقدار زکات باطل است.اگر حاکم شرع اجازه بدهد، مشترى قیمت مقدارزکات را باید به حاکم شرع بدهد واگر به بایع داده باشد می تواند پس بگیرد وبه حاکم شرع بدهد.

س : 833- اگرکسى ادعاکندکه فقیر است پرداخت زکات به او جایز است؟ و اگر فقیر نبوده باشد، موجب برائت ذمه می شود؟
ج : کسى که پیش از این فقیر نبوده است با ادعاى او، فقرش ثابت نمی شود مگر این که ازگفتار او اطمینان حاصل شود.اگر انسان نداندکه کسى که ادعاى فقر می کند پیش از این هم فقیر بوده است یا نه در این صورت موجب برائت ذمه می شود.

س : 834 - اگر زن ناشزه باشد و نفقة او بر شوهر واجب نباشد شوهر می تواند زکات اموالش را به او بدهد؟
ج : زن ناشزه مستحق زکات نیست، زیرا قدرت دارد تمکین نموده نفقه از شوهر بگیرد.

س : 835- پرداخت زکات به عنوان سهم (فى سبیل ا...)، و((ابن سبیل )) ازغیر سید به سید، جایز است؟
ج : پرداخت زکات ازغیر هاشمی به هاشمی جایز نیست.

س : 836- مالک می تواند زکات اموالش را جدا و در غیر آن تصرف کند؟
ج : بله، می تواند تصرف کند.

س : 837 - حد نصاب زکات گندم و ((جومویه)) که خوراک حیوانات است چه مقدار است؟
ج : اگرگندم یا جومویه تقریبا مقدار 827 کیلو باشد زکات به آن تعلق می گیرد واگر آبیارى توسط دلو یا موتور از چاه باشد از بیست کیلو، یک کیلو زکات حساب می شود و اگر ازآب جارى وباران باشد از ده کیلو، یک کیلو زکات داده می شود.

س : 838 - کسى که زکات محصول خود را حساب می کند می تواند مصارف تخم، شخم و...را کسرکند؟
ج : مصارف تخم و شخم و...که قبل ازتعلق زکات کرده است کسر نمی شود.

س : 839 - آیا بچه هاى فرهنگى براى ادامه تحصیل می توانند از زکات مصرف کنند؟
ج : اگر فقیر باشند اشکالى ندارد.

س : 840- درمناطقى که مردم در نهایت محرومیت فرهنگى به سر می برند از وجوه شرعى می توان مدرسه و مکتب درست کرد؟
ج : ساختن مدرسه و مکتب از زکات اشکالى ندارد اما فقرا مقدم تر است.

س : 841- کسى می تواند زکات اموالش را براى عروسى فرزند فقیرش مصرف کند؟
ج : اگر قدرت ندارد که با اموال شخصى خود براى فرزندش زن بگیرد می تواند از زکات مصرف کند.

س : 842 - کسى که هیچ درآمدى ندارد خودش در خارج ازکشور درس می خواند و همسر و فرزندانش که در داخل است نفقه خور برادرانش است آیا این شخص می تواند از سهم امام و زکات برادرانش مصرف کند؟
ج : مصرف از سهم امام (ع ) نیاز به اجازه حاکم شرع دارد اما از زکات برادرانش می تواند مصرف کند.

س : 843- کسى که تخم و بذر زراعت را با قرض و نسیه فراهم کند زکات به محصول او تعلق می گیرد؟
ج : اگر به حد نصاب زکات برسد تعلق می گیرد.

س : 844- کسى زمین هایش را در میان فرزندانش تقسیم می کند برخی از فرزندان از پدر جدا زندگى می کنند و برخى دیگر با پدر زندگى می کنندکه بعضى از آنها در ایران و بعضى همراه پدر در خانه است آنهایی که با پدر زندگى می کنند اختیار اموال خود را به پدرشان داده اند با توجه به این مسأله، محصولات زمین اگر تقسیم بندى شود براى فرزندانى که با پدر زندگى می کنند به حد نصاب نمی رسد اما مجموع آن به حد نصاب می رسد آیا زکات به آن تعلق می گیرد؟
ج : اگر پدر زمین هایش را هبه کرده است و فرزندانش هم قبول و قبض و اقیاض کرده اند اما تنهاکشت و زراعت زمین آنها با پدرشان است زکات تعلق نمی گیرد اما اگر منظور از تقسیم تنها نامگذارى قطعات زمین به نام فرزندان است و قبض و اقباضى صورت نگرفته است، اگر محصول مجموع آن به حد نصاب رسید پرداخت زکات آن واجب است.

س : 845- اگر کسى زمین خود را به دیگرى به مقدار سیصد سیرگندم اجاره بدهد زکات این سیصد سیر (افغانستان ) به عهدة مؤجر است یا مستاجر؟
ج : زکات به عهدة مستأجر وکشاورز است.

س : 846- آیا پدر و برادر می تواند با زکات اموال خود هزینه تحصیل علوم دینى فرزند و برادر خود را فراهم کند.به چه اندازه و با چه شرایط؟
ج : پدر می تواند زکات خود را براى خرید کتاب براى فرزند طلبه اش مصرف کند اما براى خوراک و پوشاکش نمی تواند.اما برادر می تواند زکات اموالش را براى خرید کتاب، خوراک و پوشاک برادر طلبه فقیرش مصرف کند.

س : 847- آیا مصرف زکات براى ساختن و مرمت حسینیه جایز است؟
ج : مصرف از سهم فى سبیل ا...جایز است.

س : 848 - آیا مصرف زکات براى بازسازى راهى که مثلا ده، یا بیست خانواده در آن شریک هستند و راه عام نیست جایز است؟
ج : مصرف نکردن زکات در بازسازى چنین راهى احوط است.

س : 849- آیا زکات و مال نذر امام حسین (ع ) را می توان براى تعمیر و بازسازى حسینیه مصرف کرد در صورت جواز آیا فرق است میان حسینیه عمومی و حسینیه یک قوم وصنف خاص؟
ج : یکى از موارد مصرف زکات ((فی سبیل ا...)) است و می توان آن را براى بازسازى حسینیه مصرف کرد.اگر از نذر قصد خاص مانند غذا دادن به عزاداران امام حسین و...نداشته می توان براى بازسازى حسینیه مصرف کرد.

س : 850- اگر مرد ثروتمندى که زکات و خمس خود را پرداخت نمی کرده است ازدنیا برود و اموال او بعد از مرگش تلف شود آیا حساب کردن خمس و زکات او بر پسرش که در هنگام مرگ پدر نابالغ بوده است و اکنون بالغ شده است واجب است؟
ج : اگر از پدر براى پسر اموالى نمانده است پسر مکلف به پرداخت خمس و زکات پدر نیست اما اگر از باب احسان به پدر پرداخت کند.پدر برى الذمه خواهد شد.

س : 851 - دو برادرى که زندگى مشترک دارند آیا اگر سهم هرکدام به حد نصاب برسد زکات واجب می شود یا سهم هر دو؟
ج : اگر تقسیمی هرکدام از خرمن به حد نصاب برسد زکات واجب می شود نه مجموع سهم هر دو.

س : 852 - کسى که براى فرار از زکات فرزند خود را در بخشى از محصولات کشاورزى شریک می کند در این صورت آیا سهم هرکدام از محصولات کشاورزى به حد نصاب برسد یا مجموع آن تا زکات تعلق بگیرد؟
ج : اگر پدر قسمتى از زمین را به پسرش بخشیده باشد یا در برابرکار و دهقانى پسر بخشى از محصولات را به او داده باشد باید سهم هرکدام از خرمن به حد نصاب برسد تا زکات تعلق بگیرد اما اگر به خاطر فرار از زکات تقسیم کرده باشد، محصولات مال پدر به حساب می آید و اگر به حد نصاب برسد زکات تعلق می گیرد.

س : 853 - دو برادرى بودندکه از دنیا رفته اند، اکنون از یکى از آنها چهار و از دیگرى یک فرزند باقى مانده است این عموزادگان زندگى و دخل و خرج مشترک دارند.سهمیه چهار فرزند یکى از برادران به حد نصاب زکات نمی رسد اما سهمیه یک فرزند برادر دیگر به حد زکات می رسد آیا این شخص می تواند زکاتش را به چهار عموزاده اش در صورت فقر بدهد؟
ج : این مسأله دو صورت دارد: ا- اگر آن چهار تا برادر درمصارف زندگى چهارپنجم و عموزاده اش یک پنجم را عهده دار است می تواند به عموزاده هایش پرداخت کند.2- اگر دخل و خرج زندگى کاملا مشترک است به طورى که اگر این شخص زکات خود را به عموزاده هایش بدهد در نهایت خودش هم بخشى از زکاتش را با عموزاده هایش می خورد جایز نیست.

س : 854 - آیا برادر می تواند زکات و رد مظالمش را به برادر فقیرش بدهد؟
ج : زکات را می تواند اما رد مظالم در حکم سهم امام (ع ) است و باید با اجازه حاکم شرع مصرف شود.

س : 855- حد نصاب زکات در غلات چه اندازه است آیا بذر و تخم کسر می شود؟
ج : حد نصاب زکات یکصد و بیست سیرکابل است بذر را نمی تواند از حاصل کسرکند و سپس ملاحظه نصاب بنماید و احوط پرداخت زکات مجموع است.

س : 856- اهالى قریه هایی که در فصل زمستان براى آموزش قرآن به فرزندان خود، طلبه ای را در برابر دستمزدى معین استخدام می کنند در صورت فقر می توانند این دستمزد را از زکات و سهم امام (ع ) حساب کنند؟
ج : پرداخت دستمزد معلم قرآن از زکات مال و فطره اشکالى ندارد.

س : 857 - آیا زکات مال و فطره در امور ((عام المنفعه)) مصرف می شود؟
ج : اگر فقیرى نباشد اشکالى ندارد اما اگر فقیرى باشد باید بخشى براى او کنارگذاشته شود.

س : 858- جمعى از طلاب تصمیم گرفته اندکه درمنطقه شان کتابخانه و مدرسه اى را بسازند براى این کار صندوقى را تأسیس کرده اند که ماهانه مبلغ معینى را در آن می ریزند و علاوه برکمی ماهانه طلاب منطقه چند سال است که زکات فطره را هم جمع آورى می کنند حالا سوال این است : اولا: آیا هیأت امناى صندوق می توانند سرمایه مخلوط به زکات فطره را تا چند سال نگهدارند تا به تدریج به اندازه ساختن مدرسه برسد؟ ثانیا: آیا هیأت امنا می توانند همین سرمایه مخلوط به زکات فطره را، مضاربه یا اجاره و...بدهند تا سرمایه صندوق افزایش پیدا کند؟

ج : زکات فطره را با وجود مستحق نمی توانند معطل نگهدارند اما بقیه موجودى صندوق را با رضایت دهندگان کمک می توانند هر طور صلاح دیدند مصرف کنند.

س : 859 - پیش از درو و برداشت، محصول کشاورزى کسى را سیل، برف یا آفت دیگرى نابود می کند آیا پرداخت زکات آن واجب است؟
ج : اگر مالک کوتاهى در نگهداری محصول خود نکرده باشد زکات ساقط می شود.

س : 860- دهقان و کشاورز از هنگام کاشت محصول تا برداشت آن، وسایل کشاورزى غذا، لباس و...مصرف می کند اگر این چیزها از محصولات کشاورزى کسرکند، محصول به حد نصاب نمی رسد و اگرکسر نکند به حد نصاب می رسد آیا کسر جایز است؟
ج : مصارف کسر نمی شود.

س : 861- مصارفى که از هنگام کاشت محصول می شود مانند تخم،کود کیمیایى، ادویة دفع آفات، استهلاک ابزارکشاورزى، کرایه گاو براى شخم، کرایه کارگر براى درو و...تا هنگام کوبیدن خرمن آیا از زکات کسر می شود؟
ج : مصارف پیش از تعلق گرفتن زکات کسرنمی شود اما مصارف بعد از آن مانند کرایه کارگر براى درو، کرایه گاو براى کوبیدن خرمن با اجازه حاکم شرع کسر می شود.

س : 862- اهالى بعضى مناطق براى نظافت مساجد و حسینیه کارگرى را با دستمزد معین (هر خانه مثلا یک سیرگندم ) با مدت معین استخدام می کنند آیا دستمزد کارگر مسجد راکه فقیر هم نیست می توان از سهم فى سبیل ا...زکات داد؟
ج : از سهم فى سبیل ا...زکات اشکالى ندارد.

س : 863- اگر در زمین کشاورزى به جاى گندم ((جودر)) چیزى مانند گندم بروید حکم گندم را دارد در حد نصاب زکات؟
ج : اگرگندم یا جوگفته شود زکات دارد اما اگر جو وگندم صدق نکند زکات ندارد.

س : 864- اگرکسى زمینش را اجاره یا نصفه کارى بدهد زکات به آن تعلق می گیرد؟
ج : در ((مال الاجاره)) زکات تعلق نمی گیرد اما در نصفه کارى اگر به حد نصاب برسد زکات تعلق می گیرد.

س : 865- اگر کسى زمینى را اجاره کند پرداخت زکات همه حاصلات زمین بر مستأجر واجب است یا حق اجاره مالک کسر می شود؟
ج : اجاره به حاصلات خود زمین مستأجر درست نیست باید به گندم دیگرى اجاره کند در این صورت پرداخت زکات همه حاصلات بر مستأجر واجب است حق اجارة مالک کسر نمی شود.

س : 866- کسى تازه به بلوغ می رسد و محصولات کشاورزى او هم به حد نصاب می رسد اما نمی داندکه پیش از تعلق زکات به محصولات بالغ شده است یا بعد از آن.آیا پرداخت زکات واجب است بر او؟
ج : در این صورت پرداخت زکات واجب نیست.

س : 867- آیا زکات به ((ذوى الارحام)) فقیر پرداخت می شود.اگر این ذوى الارحام واجب النفقه باشد چه حکمی دارد؟
ج : پرداخت زکات به ذوى الارحامی که واجب النفقه نیست اولویت دارد، زکات به واجب النفقه پرداخت نمی شود.

س : 868- اگر کسى ابزار و وسایل کارش را بفروشد مؤونه سالش تأمین می شود و اگر نفروشد تأمین نمی شود آیا چنین کسى مستحق زکات است؟
ج : بله، فقیر به حساب می آید.

س : 869- کسى از دیگرى طلب دارد، بدهکار از دنیا می رود آیا طلبکار می تواند طلبش را به جاى زکات حساب کند؟
ج : اگر ماترک بدهکار، بدهکارى اش را کفایت نکند می تواند طلبش را زکات حساب کند.

س : 870- اگرکسى نداندکه آنچه راکه در اختیار دارد مؤونه سالش راکفایت می کند یا نمی کند مستحق زکات است؟
ج : اگر آنچه را که قبلا در اختیار داشته است وکفایت مؤونه نمی کرده است و حالاکه مقدارى اضافه شده است باز هم شک دارد که کفایت می کند یا نمی کند مستحق به حساب می آید.

س : 871 - اگر واجب النفقة انسان بدهکار باشد، براى پرداخت بدهکارى او زکات به او داده می شود؟
ج : اگر راه دیگرى براى پرداخت دین و بدهکارى ندارد پرداخت زکات به او اشکالى ندارد هر چند که واجب النفقه است.

س : 872 - اگر کسى مذهب شیعه را برگزیند نمازها و زکات هاى گذشتة او چه حکمی دارد؟
ج : نمازهاى گذشته اش قضا ندارد اما چون زکاتش را به غیر شیعه داده است باید دوباره پرداخت کند.

س : 873- اگرکسى زکاتش را به فقیرى داد به گمان این که شیعه است اما بعداً معلوم شدکه شیعه نبوده است چه حکمی دارد؟
ج : اگر شیعه بودن فقیر یاد شده از راه هاى شرعى احراز نشده باشد باید دوباره پرداخت کند.

س : 874- کسى زکاتش را به فقیر بدهکار می دهد اما بعداً معلوم می شودکه فقیر یاد شده پول هاى طلبکاران را درکارهاى نامشروع مصرف کرده است آیا پرداخت زکات به اوکفایت می کند؟
ج : اگر بدهکار یاد شده فقیر باشد زکات از سهم فقرا حساب می شود و کفایت می کند اما سهم ((غارمون)) حساب نمی شود.

س : 875 - اگر برادر یا یکى از بستگان انسان بدهکار باشد و نتواند بدهکارى اش را پرداخت کند آیا انسان می تواند از زکات بدهکارى او را پرداخت کند بدون این که به او بگوید بدهکارى اش را از زکات پرداخت کرده است؟
ج : پرداخت بدهکارى او از زکات اشکالى ندارد اگر بدهکار پول هاى طلبکاران را در راه حرام مصرف نکرده باشد.

س : 876- کسى از مردم پول قرض کرده است وبا آن پول مسجد و حسینیه اى درست کرده است اما حالا توان پرداخت بدهکارى خود را ندارد اگرچه فقیر نیست و مخارج زندگی خانواده اش را تأمین می کند آیا پرداخت بدهکارى او از زکات جایز است؟
ج : اگر توان پرداخت بدهکارى اش را نداشته باشد اشکالى ندارد.

س : 877- علماء فرموده اند ((انسان نمی تواند زکات را به واجب النفقة خویش پرداخت کند)) این منع در همه هشت مورد مصرف زکات است یا در بعضى از آنان؟
ج : این حکم (منع) تنها در سهم فقرا وجود دارد اما در موارد دیگر مصرف زکات، این منع وجود ندارد.مثلا اگر واجب النفقه انسان بدهکار شود یا پدر و فرزند انسان در مسافرت زاد و توشه اش را از دست بدهد پرداخت زکات از سهم ((فى سبیل ا...)) جایز است.

س : 878 - پرداخت زکات به مجتهد جامع الشرایط بهتر است یا خود انسان طبق صلاح دید خود مصرف کند؟
ج : در صورت دسترسى به مجتهد جامع الشرایط، پرداخت آن به مجتهد بهتر است اگرچه خود انسان هم مصرف می تواند.

س : 879 - آیا تقسیم زکات بر هشت مورد مصرف لازم است یا کسى می تواند همه زکات خود را در یک مورد از موارد یاد شده مصرف کند؟
ج : تقسیم لازم نیست اگر در یک مورد مصرف کندکفایت می کند.

س : 880- اگر مالک زکات جو وگندم خود را جدا کرد، بعد از آن می تواند در آن تصرف کند و یا بفروشد و قیمت آن را به مستحقان زکات بدهد؟
ج : بعد از آن که زکات را جدا کرد مالک حق تصرف و خرید و فروش را ندارد.

س : 881- اگر مستحق زکات در محل باشد اما پرداخت کننده زکات آن را به محل دیگرى ببرد و در راه بدون افراط و تفریط تلف شود ضامن است؟
ج : بله، ضامن است.

س : 882 - اگر کسى در پرداخت زکات خود قصد قربت نکند بلکه براى هدف دیگر و یا براى نشان دادن به مردم پرداخت کند، زکات صحیح است؟
ج : زکات ازعبادات است وباید با قصد قربت پرداخت شود.اگر با قصد ریا پرداخت شود، زکات باطل است.

س : 883 - آیا زن و شوهر می توانند زکات شان را براى یکدیکر مصرف کنند؟
ج : شوهر چنین کارى نمی تواند اما زن می تواند زکاتش را به شوهرش بدهد اگرچه شوهرش براى نفقه خود زن مصرف کند.

س : 883- آیا با خمس و زکات می توان مسجد ساخت؟
ج : مصرف خمس نیاز به اجازه حاکم شرع دارد اما زکات از سهم ((فى سبیل ا...)) می توان مسجد ساخت.

س : 885- کسى که در مالش خمس و زکات تعلق گرفته است و با آن تجارت و سود می کند آیا ارباب خمس و زکات هم درآن حق دارند؟
ج : در سود تجارت بنابراحتیاط واجب فقرا شریک هستند اما در ضرر آن شریک نیستند.

س : 886- اگر شهریه طلاب دینى سادات وغیر سادات، زندگى آنان راکفایت نکند، مستحق سهم سادات و زکات به حساب می آیند؟
ج : اگر غیر از شهریه درآمدى ندارند می توانند زکات و خمس دریافت کنند.

س : 887- کسى که فقیر، ناتوان و توان کار وکسب را ندارد اما فرزند ثروتمند دارد آیا این فرزند می تواند زکات دیگران را جمع و به پدرش بدهد؟
ج : اگر فرزند نفقه پدر را نمی دهد می تواند زکات دیگران را براى پدرش جمع کند.

س : 888 - چند نفر مستحق فطره دریک جا زندگى می کنند آیا می توانند فطرة خود را به شکل دورى به یکدیکر بدهند؟
ج : می توانند بدهند.

احکام زکات فطره

احکام زکات فطره

س : 889- کسى در ماه رمضان فطرة مردم را جمع آورى و در شب هاى قدر تعدادى را دعوت و از آن ها به عنوان افطارى پذیرایی می کند.در میان مدعوین، سادات هم حضور دارند آیا کسانى که فطره شان را به این شخص داده اند برى الذمه می شوند؟
ج : پرداخت فطره پیش ازرسیدن عید فطر صحیح نیست مگر این که به عنوان قرض پرداخت شود.مصرف فطرة عام براى سادات باطل است.

س : 890- آیاکسى می تواند زکات فطره را براى حسینیه فرش، بلندگو و...بخرد؟
ج : اصل این کار، جایز است اما با وجود فقرا باید به آنها داده شود.

س : 891 - آیا جایز است دستمزد خادم حسینیه را از زکات فطره پرداخت کند؟
ج : اگر در طول سال در حسینیه ترویج دین و تبیین مسایل شرعى شود جایز است.

س : 892 - آیا کسى می تواند به اندازه نیاز، در تهیه و تامین مصارف ازدواج، خرید خانه، خرید وسایل معمولى خانه، تهیه کتب درسى فقرا از زکات فطره مصرف کند؟
ج : غیر از خریدن خانه، موارد یاد شده دیگر را می تواند از زکات فطره تهیه کند اما خرید خانه از زکات فطره درصورتى جایز است که سکونت در خانه اجاره اى ممکن و میسور و یا سزاوار شأن او نباشد.

س : 893 - مصرف فطره براى حسینیه که موقوفه دارد جایز است؟
ج : زکات فطره در این صورت به فقرا داده می شود.

س : 894- کسى که ماهانه مبلغ پانزده هزارتومان برایش کمک می شود، مبلغ سیصد هزار تومان پول نقد هم دارد اما همسر نابینا و پنج سر عا‌ئله دارد، مستحق زکات فطره است؟
ج : چون سیصد هزار تومان پول نقد دارد فقیر به حساب نمی آید اما اگر همین پول نقد را براى رهن خانه داده باشد فقیر و مستحق به حساب می آید.

س : 895 - فقرا و جنگ زده هاى کابل که اموال شان غارت شده است و توانایى پرداخت زکات فطره را ندارند چه وظیفه دارند؟
ج : زکات فطره بر فقراء واجب نیست.

س : 896- تکیه خانه قریه اى که بیشتر اهالى آن مهاجرت کرده اند در حال خراب شدن است افرادى که هنوز در آن قریه سکونت دارند نمی توانند با پول شخصى خود حسینیه را بازسازى کنند آیا اجازه دارند که از زکات مال، فطره، سهم امام (ع) و نذر حسینیه یاد شده را بازسازى کنند؟
ج : اهالى قریه مجازهستندکه از زکات مال، فطره و نذور مطلقه حسینیه را بازسازى کنند اما ثلث سهم امام (ع) در صورتى اجازه می شود که هر هفته در آن حسینیه، مجلس وعظ وتبلیغ برگزارشود.

س : 897 - کسى که خودش در ایران و خانواده اش در افغانستان است، اگر بخواهد زکات فطره خانواده اش را پرداخت کند، به قیمت ایران پرداخت کند یا افغانستان؟
ج : فطره را به قیمت ایران که در آن به سر می برد پرداخت کند.

س : 898- آیا زکات مال و فطره براى معلم و مربى قرآن که در برخى محل ها استخدام می شود - اگرچه فقیر نباشد مصرف می شود؟
ج : بله، جایز است اما بنابر احتیاط زکات فطره به فقرا داده شود.

س : 899- آیا می توان زکات مال و فطره را در سهم فى سبیل ا...مصرف کرد؟
ج : بله،اما اگر در محل فقیر وجود داشته باشد اولویت دارد خصوصا در مصرف زکات فطره.

س : 900 - اگر در شب عید فطرکسانى را دعوت کنند که بعد از صرف غذا به خانه هایشان بر گردند زکات فطره آنها بر میزبان واجب می شود و یا بر خودشان واجب است؟
ج : در فرض مذکور بر مهمانها واجب است که زکات فطرة شان را بدهند چون عائله میزبان محسوب نمی شوند اگر بنا داشته باشند چند شب بمانند در این صورت کات فطره آنها بر میزبان واجب است.

احکام حج

احکام حج

س : 901- کسى براى انجام حج وصى بلدى می گیرد اما بعد ازفوت موصى، ورثه او با انجام حج بلدى مخالفت می کنند.با توجه به این که ثلث ماترک میت بیشتر از هزینة حج بلدى است اگر وصى حج میقاتى انجام دهدکفایت می کند؟
ج : میت نسبت به حج برى الذمه می شود اماکسانى که بر سر راه حج بلدى مانع ایجاد کرده اند، معصیت کرده اند.

س : 902- با توجه به سؤال پیشین اگر وصى حج میقاتى انجام دهد، می تواند هزینه حج بلدى را از ورثه بگیرد؟
ج : نمی تواند بگیرد.

س : 903 - با توجه به دو سؤال قبل در صورت مخالفت ورثه با انجام حج بلدى اگر وصى حج بلدى انجام دهد می تواند هزینه و اجرت حج بلدى را از ورثه بگیرد؟

ج : بله، حق دارد هزینه حج بلدى را از ورثه بگیرد.

س : 904- کسى از افغانستان همراه با مادر پیرش براى زیارت کربلای معلا حرکت می کند در مسیر راه تجارت می کند و وقتى به کربلا می رسد استطاعت حج پیدا می کند و موسم حج هم فرا می رسد اما به خاطر تنهایی مادر و پیرى او نمی تواند او را تنها بگذارد و به حج برود.وقتى به افغانستان بر می گردد دیگر توان مالى ندارد که به حج برود آیا حج بر او واجب شده است؟
ج : این مسأله دو صورت دارد: 1- اگر امکان داشته است که مادرش را درکربلا یا نجف در خانه یکى از دوستان، خویشا وندان یا هموطنان بگذارد و خودش به حج برود، ترک حج واجب به خاطر مادر جایز نیست.2- اگر حج رفتن این شخص باعث فوت مادرش می شده است حج به ذمة او تعلق نگرفته است.

س : 905- اگر زن مستطیع شود اما شوهر اجازه رفتن به حج ندهد، وظیفه اش چیست؟
ج : کسب اجازه شوهر لازم نیست.می تواند بدون اجازه به حج برود.

س : 906- کسى درمرض موت برادرش را براى حج نایب می گیرد وشرط می کندکه در سال آینده باید به حج برود قطعه اى زمین به اومی دهدکه هزینه سفر حج کند نایب (برادرش ) تا هفت سال بعد از مرگ منوب عنه (برادرش ) زنده بود اما به حج نرفت.او هم در فرض موت پسر بزرگش را نایب می گیردکه حج براى برادرش انجام دهد پسر بزرگ او هم تا هفت سال به حج نمی رود سرانجام پسر خود منوب عنه تصمیم می گیردکه براى پدرش حج انجام دهد اما پسر عمویش (نایب دوم) چون دستى در حکومت وقت داشته است او را از راه بر می گرداند و مانع رفتن او می شود و به جاى او برادرکوچک خود را براى انجام حج یاد شده نایب می گیرد.این نایب هم بعد از پانزده سال حج را انجام می دهد.حالا سؤال این است : اولا: این حج که بعد از پانزده سال تاخیر، انجام شده است منوب عنه اصلى را برى الذمه می کند؟ ثانیا: محصول زمین که به عنوان هزینة حج به نایب داده شده بود مال ورثه منوب عنه است یا نایب؟ ثالثا: اصل زمین مال ورثه منوب عنه است یا نایب؟
ج : اولا: حج از منوب عنه ساقط شده است.ثانیا: محصول زمین مال کسى است که بذر و تخم از او بوده است اما اجره المثل زمین به میت بر می گردد.(براى میت مصرف کند) ثالثا: زمین مال منوب عنه است و تولیت آن به حاکم شرع است او می تواند هزینة حج میقاتى به نایب سوم بدهد و بقیه آن را در راه هاى نیک به نیابت از میت مصرف کند.

س : 907- مادرى وصیت می کند که فرزند بزرگش برایش حج انجام دهد اما هزینة آن را همه فرزندانش پرداخت کند پسر بزرگ در افغانستان بوده است و قادر به انجام حج نبوده است او به برادرکوچکش که در ایران است سفارش می کند که حج براى مادرش انجام دهد برادرکوچک از طرف مادر حج می کند آیا مادر برى الذمه می شود؟
ج : فرزند کوچک اگر حج را به نیابت از مادرش انجام دهد، مادر برى الذمه می شود.

س : 908- مستطیع اگر پیش از موسم حج مالش را به کسى هبه کند یا از دنیا برود حجش ساقط می شود؟
ج : در سال استطاعت و قبل از موسم اگر فوت کند حج از او ساقط می شود اما حق هبه مالش را ندارد زیرا حج بر عهده اش واجب شده است.

س : 909- کسى که مستطیع بوده است عمدا به حج نرفته است ویا نتوانسته است برود بعد از آن که از دنیا می رود ((ماترک)) او براى حج بلدى کفایت می کند آیا حج میقاتى او را برى الذمه می کند؟
ج : حج میقالى کفایت می کند.

س : 910- کسى که مستطیع بوده است وصیت می کند که فلان قطعه زمین فروخته شود و براى او نایب گرفته شود براى حج.با توجه به این که قیمت زمین هزینه حج بلدى را هم کفایت می کند آیا حج میقاتى او را برى الذمه می کند؟
ج : باید طبق وصیت عمل شود.اگر وصیت به حج بلدى کرده است، حج بلدى انجام شود.

س : 911 - اگر کسى درحال احتضار وصیت کند که ازثلث مالش برایش حج انجام داده شود اگرثلث مال ازهزینه حج بلدى بیشتر باشد زیادى مال، مال نایب است یا ورثه یا براى خود موصى میت مصرف شود؟
ج : اگر ثلث مال حج بلدى راکفایت می کند باید حج بلدى براى میت انجام داده شود و باقیماندة مال براى خود میت مصرف شود.

س : 912- کسى فوت می کند و از او چند فرزند دختر و پسر و چند قطعه زمین باقی می ماند.دختران سهم خود را از زمین به برادرشان می بخشند به شرط این که برادرشان براى پدرشان حجى انجام دهد وقت حج را هم معین نمی کنند.حالا دختران آن مرحوم از دنیا رفته اند اما پسرش زنده است و هنوز حج یاد شده را انجام نداده است آیا ورثه دختران می توانند ادعاکنند که چون به شرط مادر شان عمل نشده است، ارث مادر شان را از ماماى (دایى) شان بگیرند؟
ج : خواهرزادگان حق مطالبه ارث را ندارند زیرا وقت و سال معین براى انجام حج در نظرگرفته نشده است.البته تاخیر حج تا پایان عمر جایز نیست زیرا ظاهر حال نشان می دهد که خواهران انجام حج را در طول دو سه سال بعد از فوت پدر در نظر داشته اند.

س : 913- با توجه به سؤال پیشین اگر برادر پیش از آن که حج را انجام دهد فوت کند و به ورثه اش وصیت کند که حج را انجام دهند آیا ورثه خواهران حق مطالبه ارث را دارند؟
ج : ورثه خواهران حق فسخ هبه را دارند زیرا ماماى (دایى) شان به شرط هبه عمل نکرده است بنابراین حج نیابتى براى پدر بزرگ مادرى شان انجام دهند.

س : 914 - مستطیعى بدون این که حج انجام دهد از دنیا می رود، اموالى که از او مانده است کفایت مخارج سفر را نمی کند اما اگر زمینش را بفروشند می توانند حج انجام دهند آیا بر ورثه واجب است که زمین او را بفروشند یا قرض کنند و حج انجام دهند؟
ج : اگر میت وصیت بر حج بلدى کرده باشد بر ورثه واجب است که حج بلدى براى میت انجام دهند خواه زمین را بفروشند و خواه قرض کنند.اما اگر وصیت بر حج بلدى نکرده است می توانند حج میقاتى انجام دهند.

س : 915 - کسى وصیت کرده است که ورثه برایش نایب بگیرد و حج انجام دهد، در آن زمان ورثه مبلغ پنجاه هزارتومان به کسى می دهدکه نیابتا ازطرف میت حج انجام دهد.نایب دوبار اقدام به انجام حج می کند اما با مانع روبه رو می شود و نمی تواند به مکه مشرف شود بعد از آن نایب از دنیا می رود و به ورثه اش وصیت می کند که مبلغ یاد شده را به بازماندگان منوب عنه برگرداند اما ورثة منوب عنه ازگرفتن پول خوددارى می کنند.در این صورت وظیفه ورثه نایب و منوب عنه چیست؟
ج : این مسأله دو صورت دارد: 1- اگر نایب متعهد شده باشد که در برابر مبلغ پنجاه هزار تومان حج را انجام می دهد بدون این که زمانش را قیدکند حج بر عهدة او واجب شده است و باید ورثه نایب از ماترکش مصارف حج یاد شده راکنار بگذارند.2- اگر نایب شرط کرده باشد که اقدام می کند اما اگرکدام مانعى پیدا شد پول را به ورثه منوب عنه بر می گرداند در این صورت حج بر نایب واجب نیست و ورثة منوب عنه تنها حق گرفتن مبلغ پنجاه هزارتومان یاد شده را از ورثه نایب دارد.

س : 916- اگرکسى پیش ازموسم حج استطاعت پیداکرد حفظ آن واجب است؟
ج : حفظ استطاعت واجب است.

س : 917 - زنى که از نظر مالى استطاعت پیدا کرده است اما نمی تواند به تنهایی به حج برود و توانائى نداردکه یکى از محارم را با خود ببرد،وظیفه اش چیست؟
ج : اگر یکى ازمحارم اش مستطیع وعازم حج شد باید با او به حج بر ود و الا حج بر او واجب نیست.

س : 918 - اگر شوهر پیش ازموسم حج ((مهریه)) همسرش را به او بدهد آیا این زن با گرفتن مهریه اش که استطاعت براى حج پیدا کرده است می تواند آن را به پدرش تملیک کند و یا این که حفظ آن مبلغ براى رفتن به حج واجب است؟
ج : اگر بداندکه با مهریه اش می تواند حج انجام دهد وپولى غیر ازمهریه ندارد حفظ آن پول براى انجام حج واجب است.

س : 919 - کسى که هم بدهکار است و هم حج واجب بر عهده اش است از دنیا برود و ماترک او براى پرداخت بدهکارى و انجام حج کفایت نکند وظیفه ورثه اش چیست؟
ج : در این صورت پرداخت بدهکارى مقدم است.اگر ورثه تبرعا از طرف میت حجى انجام دهند میت برى الذمه می شود، اگرچه حج میقاتى باشد.

س : 920- چند قطعه زمین به کسى ارث میرسد اما مردم منطقه شهادت می دهندکه زمین هاى یاد شده را پدرش (مورث ) از مردم گرفته است با این فرض آیا کسى که اکنون ذوالید است مالک زمین و مستطیع براى حج به حساب می آید؟
ج : اگر دو نفر مؤمن ظاهر الصلاح شهادت می دهندکه زمین ها را پدر این شخص غصب کرده است این شخص مالک زمین و مستطیع براى حج نیست.

س : 921 - کسى که پنج سال پیش مستطیع شده وبه حج نرفته است واکنون که مخارج سفر حج زیاد شده است و توانایى انجام حج را ندارد وظیفه اش چیست؟
ج : چون حج بر او واجب شده است باید انجام دهد حتى با پول قرض.

س : 922 - زنانى که مسایل شرعى را نمی دانند و زمین هاى موروثى خود را به ذوى الارحام شان هبه می کنند و حال این که از نظر شرعى با داشتن زمین موروثى مستطیع به حساب می آیند آیا هبه چنین زمینى از نظر شرعى صحیح است؟
ج : هبه صحیح است اما حج واجب بر عهده زنان یاد شده می ماند و احوط این است که موهوب له، از طرف آنها نایب میقاتى براى حج بگیرد.

س : 923 - با توجه به سؤالى پیشین اگر زنان یاد شده مستطیع به حساب آیند چه کسى براى آنان حج انجام دهد ورثه یا موهوب له؟
ج : اگر میراثى به پسران آنان رسیده است، پسران آنان باید حج انجام دهند و اگر میراثى به پسران نرسیده است اولی و احوط آن است که موهوب له نایب میقاتى براى حج ازطرف آنان بگیرد.

س : 924- کسى که از سال 1360 تا 1371 در ایران کارکرده است و مبلغ پانصد هزار تومان جمع کرده و اکنون مبلغ سیصد هزاران را براى رهن خانه داده است مستطیع به حساب می آید؟
ج : فعلا مستطیع نیست اما اگر در سال هاى1363 و1364که هزینه حج کم بود توانایى رفتن به مکه و مخارج خانواده اش را داشته است حج بر عهده اش واجب شده است.

س : 925- کسى وصیت می کند که زمین هایش چهارتقسیم شود، سه قسمت مال ورثه و یک قسمت مال وارثى که براى مورث حج انجام می دهد.یکى از فرزندان او حج براى او انجام می دهد اما بقیه ورثه می گویند تو تنها مخارجى را که در سفر حج کرده اى حق دارى اما زمین مشترک است در بین همه ورثه؟
ج : سهمی راکه موصى براى حج تعیین کرده است مال کسى است که به حج رفته است دیگران حق ندارند.

س :926 - کسى که به تایید چهل نفر از اهالى قریه مبتلا به جنون بوده است و در همان حال براى خواهرزاده اش وصیت می کند که از طرف او حجى به جا آورد.خواهرزاده اش پس از فوت ماماى (دایى) خود زمین مرهونه دایی خود را با پرداخت رهن از مرتهن می گیرد حالا سؤال این است : 1- با توجه به جنون موصى آیا وصیت او براى انجام حج نافذ و قابل قبول است؟ 2- آیا خواهرزاده اش می تواند مصارف سفر حج را از زمین یاد شده بگیرد؟
ج : اگر ماماى (دایى) این شخص در زمان استطاعت عقل داشته است ورثه براى انجام حج از طرف او نایب بگیرند اما اگر از اول جنون داشته و تا زمان مرگ برطرف نشده است، حج بر ذمه او مستقر نشده است.

س : 927 - زنى که شوهر دارد مقدارى زمین از طریق ارث به او می رسد و او زمین هاى موروثى خود را به فرزندانش هبه می کند با توجه به این که نفقه زن یاد شده بر عهدة شوهرش بوده است و زمین هاى موروثى هزینه حج او و حتى همراهش را در صورت لزوم کفایت می کرده است : 1- آیا این زن مستطیع به حساب می آید؟ 2- آیا نایب گرفتن زن براى حج در صورتى که خودش در قید حیات است صحیح است؟ 3- در صورت صحت نیابت، نایب بلدى بگیرد یا میقاتى؟
ج : 1- مستطیع به حساب می آید.2- اگر می تواند به تنهایی یا همراه کسى به مکه برود باید برود و اگر نمی تواند باید نایب بگیرد.3- گرفتن نایب بلدى احوط است.

احکام امر به معروف و نهی از منکر

احکام امر به معروف و نهی از منکر

س : 928 - علماء فرموده اند که تصدى ولایت یا قضاوت از سوى حاکم جور جایز نیست مگر این که مکره شود یا بتواند امر به معروف و نهى از منکرکند آیا منظور از امر به معروف و نهى ازمنکر، نسبت به خود حاکم جور است یا حاکم و غیر حاکم و امر به معروف و نهى از منکر اگر چه اندک و ناچیز باشد مجوز تصدى ولایت و قضاوت می شود؟
ج : منظور این است که قاضى یا والى احکام خدا را اجرا و با امر به معروف و نهى ازمنکر ازمنکرات جلوگیرى کند اما اگر با تصدى قضاوت تمکن اندک و ناچیزى براى امر به معروف و نهى ازمنکر پیدا کند موجب جواز تصدى قضاوت و ولایت نمی شود.

 

س : 929 - شرایط امر به معروف و نهى ازمنکر چیست؟
ج : 1- خود امر به معروف و نهى از منکر، معروف ها و منکرها را بشناسد.2- کسى که امر به معروف و نهى از منکر می شود اصرار بر ادامه عمل خود داشته باشد اما اگر کسى معروفى را ترک کند و منکرى را انجام بدهد و بعداً پشیمان شود و توبه کند امر و نهى او، امر به معروف و نهى ازمنکر نیست.3- احتمال تأثیر وجود داشته باشد.2- ضرر و مفسده اى براى خود امر به معروف و ناهى از منکر و مسلمانان دیگر نداشته باشد.

س : 930 - اگر امر به معروف ضرر داشته وجوب آن برداشته می شود یا حتى جواز هم برداشته می شود؟
ج : اگر ضرر به اندازه اى باشد که تحمل آن شرعا جایز نیست جواز هم بردا شته می شود.

س : 931 - مردى سه چهار بار زنش را طلاق داده است و هر بار بعد ازپایان عده حتى در مرتبه سوم و چهارم بدون ((محلل ))، رجوع کرده است.با این که چندین بار به اوگفته شده است که زنش حرام ابدى شده است اما او اعتنایی به مسایل شرعى ندارد.معاشرت و رفت و آمد با چنین کسى چه حکمی دارد؟
ج : به خاطر امر به معروف و نهى ازمنکر معاشرت با چنین شخصى نشود تا شاید ازفسق علنى اجتناب کند.

س : 932 - اگر امر به معروف و نهى از منکر به تارک معروف و مرتکب منکر اثرى نداشته باشد اما به اطرافیان وکسانى که توجه دارند حکم خدا یاد آورى می شود مثلا رانندة اتوبوس نوار موسیقى گذاشته است امر به معروف در او اثرى ندارد اما مسافران یاد می گیرند که موسیقى در اسلام حرام است آیا در چنین موردى امر به معروف و نهى ازمنکر واجب است؟
ج : در چنین موردى معلوم نیست واجب باشد مگر این که عرفا توهین به حکم خداوند به حساب آید و سکوت شخص موافقت به حساب آید باید خود را تبرئه کند.

س : 933 - صله رحم در اسلام واجب است.اگر آنها تارک معروف و مرتکب منکر باشد و امر به معروف و نهى از منکر هم تأثیرى نداشته باشد آیا رفت و آمد با آنها ازباب صله رحم واجب است؟
ج : صله رحم منحصر به رفت و آمد نیست اگر معاشرت با رحم موجب فساد دیگران شود با نامه، تلفن و...صله رحم شود و ضمنا ازنصیحت و موعظه هم خوددارى نشود.

س : 934 - برخی از نزدیکان و اقارب انسان که توجهى به نماز، روزه، خمس و زکات و...ندارند و امر به معروف هم تاثیرى در آنان ندارد معاشرت جایز است؟
ج : اگر ترک معاشرت موجب تنبیه و هدایت آنان شود باید معاشرت ترک شود و اگر معاشرت ونصیحت موجب تنبیه وهدایت آنان نشود باید معاشرت و صله رحم شود.

س : 935 - کسانى که خمس نمی دهند می توان با زور خمس آنان را حساب کرد؟
ج : باید امر به معروف و نهى از منکر شوند، اگر نپذیرفتند در صورتى که ملزم کردن آنان محذورى نداشته باشد با اجازه حاکم شرع می توان آنها را مجبور کرد.

احکام خرید و فروش

احکام خرید و فروش

احکام خرید و فروش 1

احکام خرید و فروش 1

س :936- شخصى به منظور فرار از ربا و استفادة مشروع از پول، مقدارى پارچه از پارچه فروش می خرد، و بعد همان پارچه یا پارچه اى دیگرى را به همان پارچه فروش می فروشد، اما با قیمت گران تر.آیا چنین معامله اى جایز است؟ و در صورت جواز آیا در همه این پارچه ها قبض و اقباض لازم است یا اینکه اگر در بخشى از آن قبض و اقباض صورت بگیردکافى است؟
ج : اگر معاملة مذکور بر اساس شرط و قرار قبلى صورت گیرد جایز نیست، و اگر بدون شرط و قرار قبلى،کالا را از دکانى بخرد و دوباره آن را به فروشنده یا کس دیگرى به قیمت بیشتر بفروشد اشکالى ندارد، ولى اگر مبیع از مکیل وموزون باشد، فروش آن پیش از قبض، به پول بیشتر از سرمایه جائز نیست, باید به رأس المال بفروشد.

س : 937 - شخصى زمین مشترکى را بدون رضایت شریکش فروخته است، و شخص دوم نیز به دیگرى و او نیز به دیگرى فروخته است، آخرین مشترى سالهاست که از زمین استفاده می کند.این معاملات چه حکمی دارد؟
ج : اگر شریک اجازه نداده باشد همه آن معاملات باطل است نسبت به سهم شریک، واگر در برابر دید شریک فروخته است، و او هم از این معامله منع نکرده باشد، و فروش مورد رضایتش بوده باشد، همه معاملات انجام شده صحیح است.

س : 938 - شخصى خودش در ایران زندگى می کند، و منزلى درکابل دارد، و در ایران آن را به شخص دیگرى به مبلغ 3 میلیون پول افغانى می فروشد،بعد از 2 ماه از قیمت واقعى منزل آگاه می شود که 8 میلیون افغانى ارزش دارد، آیا بایع در معاملة مذکور مغبون شده است و در صورت مغبون شدن و جواز فسخ، آیا مشترى حق مطالبة سود را در طى این چند ماه از بابت 3 میلیون پولش که نزد بایع بوده است دارد؟
ج : بایع مغبون است و حق نسخ دارد، اما مشترى حق مطالبة سود را ندارد.

س : 939 - کسى از روى جهل و نا آگاهى در معامله اى ربوى مبلغى را زیادى می گیرد، حالا که بنا است زیادى را به صاحبش برگرداند، بدون اینکه پرداخت کننده زیادى را از گیرنده دریافت کند آیا ذمه اى طرفین برى می شود یا حتما زیادى را برگرداند؟
ج : در صورتیکه به ناحق مال شخص را گرفته باشد بدون پرداخت، ذمه اش برى نمی شود، مگر اینکه ذیادى را هبه و ابرا کند.

س : 940- شخصى صد هزار تومان را به چهارصد هزار افغانى به شخص دیگرى می فروشد، و شخص اول دوباره چک چهارصد هزار افغانى را به صد هزار تومان و یاکمتر می خرد (این فرد اول چک صد هزار تومانى یا نود هزار تومانى را مالک است و در اختیار دارد) و شخص دوم همان چک صد هزار تومانى و یا کمتر را به پانصد و یا ششصد هزار افغانى می خرد، این نوع خرید و فروش چه حکمی دارد؟
ج : فروختن ده هزارتومان نقد مثلا به چهارصد هزارافغانى تا یک سال صحیح است، و فروختن چک چهارصد هزار افغانى به سیصد هزار افغانى نقد و یا به پنجاه هزارتومان نقد نیز صحیح است، اما به قرض صحیح نیست، یعنى اگر ثمن و مثمن هیچکدام نقد نباشد باطل است، و چک مدت دارحکم پول نقد را ندارد.

س : 941- در زمان آزادى خرید و فروش دلار در جمهورى اسلامی ایران، یکى از مهاجرین ده هزار دلار را به شخصى به صورت نسیه می فروشدکه مشترى بعد از یک سال قیمت دلار را باید پرداخت نماید اما مشترى در موعد مقرر قیمت را نمی پردازد و 6 ماه از موعد مقرر می گذرد، و ارزش دلار نیز در ایران بالا می رود، حال با توجه به اینکه هنگام معامله، خرید و فروش دلار آزاد بوده است، و الان آزاد نیست آیا بایع قیمت زمان خرید را از مشترى بگیرد، یا قیمت فعلى دلار یا خود دلار را؟
ج : اگر معامله با رضایت طرفین فسخ شده باشد، غیر از دلار حق ندارد چیز دیگرى را بگیرد، و اگر فسخ نکنند همان قیمت از قبل تعیین شده را استحقاق دارد، ولى مشترى از جهت تأخیر در پرداخت و تنزل قیمت تومان، موجب ضرر بایع شده است، و به عنوان مصالحه رضایت بایع را باید به دست آ ورد.

س : 942- مردم برخى از مناطق در نتیجة ستم حکومت وقت، زمین هاى خود را رها کرده و رفته اند، و بعد از چند قرن از سرنوشت صاحبان زمین ها هیچ خبرى نیست، فروختن این زمین ها صحیح است؟
ج : فروختن چنین زمین ها منوط به اذن حاکم شرع می باشد.

س : 943- شخصى منزل یا تلفن ومغازة کسى را به عنوان رهن و بیع الشرط به مبلغ 200 هزارتومان مثلا می گیرد، دوباره صاحب اولى منزل یاتلفن و یا مغازه، آن را از این مشترى اجاره می گیرد، مثلا ماهى10 هزار تومان به عنوان اجاره به مشترى که صاحب پول است پرداخت می کند شرعا گرفتن این 10 هزار تومان چه حکمی دارد؟
ج : رهن با بیع شرط فرق دارد، در صورتیکه رهن باشد اجاره دادن صحیح نیست و پولى راکه به نام اجاره می گیرد ربا و حرام است، مگر اینکه راهن اجازه اجاره بدهد، ولى اگر بیع شرط به گونه اى صحیح انجام شود اجاره دادن آن صحیح و پول آن حلال است.

س : 944 - خرید و فروش پول افغانى به تومان به صورت نقدى 8 برابر، و به صورت نسیه به 18 برابر به مدت یک سال چه حکم دارد؟
ج : فروختن تومان به پول افغانى به هر قیمت جایز است،بشرط اینکه تردید در انشاء نباشد ونگویداگر نقد دادى هشت برابر واگر نسیه دادى هجده برابر بلکه نقد یا نسیه را معین نموده انشاءکند.

س : 945- بنده زمین موروثى خود را به صورت بیع شرط فروخته ام که هر وقت به سرزمین خود برگشتم پول مشترى را پرداخت نموده و زمین خود راتصاحب نمایم، این بیع درست است و حق فسخ دارم؟
ج : اگر مدت براى خیار تعیین نشده است و حدى از نظر زمانى ندارد، صحت آن محل اشکال است، و احوط این است که با مشترى مصالحه نماید.

س : 946- شخصى بخشى از زمین خود را می فروشد و بعد ازمدتى فوت می کند وبعد از چند سال وراث اختلاف پیدا می کنند، و تصمیم بر تقسیم مجدد زمین ها می گیرند.آیا حق تقسیم مقدار فروخته شده را دارند؟
ج : حق تقسیم آن مقدارى راکه پدر فروخته است ندارند.

س : 947- برادرى بدون اجازه خواهرانش، به اندازه یک چهارم از مجموع زمین هاى موروثى پدرى را می فروشد، و مشترى روى زمین کار می کند و در آن خانة مسکونى می سازد، اما بعداً فرزندان بایع که زنده است با هماهنگى عمه هاى خود ادعا می نمایند که زمین مشترک بوده است، و خواهان استرداد زمین می شوند.اولا: این زمین فروخته شده است یا نه؟ وثانیا: درصورت عدم فروش، مشترى در مقابل زحمات وکارهایی که روى زمین انجام داده است حقى دارد؟
ج : خواهران حق فسخ معامله را به اندازه سهم خود دارند، اما بایع و یا فرزندان او حق فسخ و پس گرفتن را ندارند و باید به گونه اى مصالحه نمایندکه حق هیچکدام ضایع نگردد.

س : 948- اینجانب 15 سال پیش زمینى را به شخصى به مبلغ2600 افغانى به عنوان رهن داده ام، مرتهن مدعى است که سالانه معادل چهل هزار افغانى از این زمین حاصل برداشت کرده است، حالا من می توانم مابه التفاوت را بگیرم، و طرف، حق مطالبة2600 افغانى را دارد؟
ج : اگر مقصد طرفین استفاده از زمین در برابر استفادة راهن از پول بوده است، معاملة مذکور ربوى و حرام است.اما اگر مرتهن2600 افغانى قرض الحسنه داده باشد و صاحب زمین تمام استفاده از زمین را براى مرتهن مباح کرده باشد، حاصلات زمین مال مرتهن می باشد، و مبلغ2600 افغانى را که قرض الحسنه داده است می تواند مطالبه نماید.

س : 949- بنده در افغانستان منزلم را به کسى رهن داده بودم، و خودم به ایران آمدم،مرتهن در غیاب من، منزل بنده را از پدرم خریده است.این معامله لازم است؟
ج : اگر پدرت در آن خانة شریک نبوده است بدون رضایت شما حق فروش آن را نداشته است، حالاکه فروخته است.بیع فضولى است، و صحت و لزوم معامله بستگى به رضایت شما دارد اگر رضایت ندارید حق دارید منزل را تصاحب نمایید.

س : 950 - شخصى زمین خود را می فروشد ومشترى چک بى محلى به عنوان بیعانه می دهد، بجز این چک که برگشت خورده است، بقیة ثمن را هم پرداخت نکرده است، ولى زمین را متصرف شده است آیا این معامله صحیح است؟
ج : اگر زمین به صورت نقد فروخته شده است و مشترى قیمت را نداده است، فروشنده می تواند معامله را بهم بزند و زمینش را متصرف شود.

س : 951 - برادرى قسمتى از زمین مشترک بین چهاربرادر را بدون رضایت 3 برادر دیگر می فروشد اکنون این 3 برادر حق آبه اى زمین فروخته شدة مشترى را نمی دهند.حکم چیست؟
ج : اگر آن سه برادر به فروش آن بخش از زمین مشترک راضى شده اند، حق آبه اى زمین را باید همه بدهند، و اگر معامله را امضاء نکرده اند.سهمیة آن سه نفرفروخته نشده است وآن راتصرف نمایند.

س : 952 - خانمی فوت کرده است، سه فرزند بالغ و یک فرزند صغیر دارد، مقدارى اموال و لوازم خانه از وى بجاى مانده است، این اموال نزد شخصى نگهداری می شده است، اکنون که 5ماه از فوت این خانم می گذرد آن شخص حاضر به نگهداری این اموال نیست، سه فرزندش اگر چه کبیرند اما به آن حد نرسیده اند که اموال در اختیار آنها قرارگیرد، فروش این اموال و نگهداری قیمت آنها در بانک براى بچه ها جایز است؟
ج : فرزندان کبار می توانند سهمیة خود را بفروشند، ولى سهمیه فرزند صغیر را بجز پدر یا جد پدرى و یا قیّم منصوب ازطرف حاکم شرع کس دیگرى حق فروش ندارد.

س : 953 - زنى فوت می کند و مقدارى زمین براى دو تا دخترش که یکى صغیره و یکى کبیره است به ارث می گذارد، پدر این دو دختر زمین را می فروشد، و اجبارا اثر انگشت این دو دختر را روى قولنامه می گیرد، دخترکبیره فوت می کند و از او یک پسر می ماند، و دختر صغیرهم زنده است، البته مشترى با علم به اینکه زمین حق این دو دختر است آن را خریده است، آیا وارث دخترکبیره و نیز دختر صغیره که زنده است حق فسخ را دارند؟

ج : حصة دخترکبیره که اجبارش کرده است فروخته نشده است، اما حصة دختر صغیره اگر معامله به مصلحت او انجام گرفته باشد، به ولایت پدر فروخته شده است، و اگر معامله براى صغیره داراى مفسده بوده است حصة صغیره نیز فروخته نشده است.

س : 954- شخصى زمینش را گرو می دهد (بیع الشرط ا و شرط می کند اگر تا یک سال پول گرو را داد زمین را به راهن بر می گردد، و اگر پرداخت نکرد زمین مال مرتهن خواهد بود، حال اگر بعد ازیک سال و درموعد مقررپول رهن را نداد زمین، ملک کسى می باشد؟
ج : در صورتى که قرارگذاشته باشد که اگر تا یک سال پول شما را ندادم زمین مال شما باشد و مرتهن نیز قبول کرده باشد و پول را نیز تا یک سال نداده باشد، زمین ملک مرتهن وگرودار می شود و راهن حق فسخ را ندارد.

س : 955 - دو نفر در ایران تومان ایرانى با پول افغانى معامله می کنند، خریدار تومان سند می دهد که بعد از مدت معین در افغانستان پول افغانى به طرف بدهد، به دلیل ورشکستکى تاجر چند سال از تاریخ پرداخت می گذرد، آیا طرف حق مطالبة تومان ایرانى را دارد، یا اینکه طبق معامله و سند داده شده حق دارد پول افغانى بگیرد؟
ج : چون تأخیر از طرف تاجر صورت گرفته است، و ارزش پول افغانى سقوط فاحشى کرده است، احوط این است که معامله را با توافق هم فسخ و اقاله نمایند، و همان تومان را به فروشنده بدهد تا خسارت وى قدرى جبران شود و یا مابه التفاوت ارزش پول افغانى را با جنس مصالحه کنند.

س : 956- شخصى50 هزارتومان را به صد هزار افغانى به صورت نسیه می فروشد و چک یک ساله می گیرد آیا این شخص می تواند بعد از یک سال همان چک صد هزار افغانى را به صدو سى هزار افغانى بفروشد؟
ج : فروش تومان به افغانى صحیح است، ولى فروش صد هزار تومان افغانى به صد و سى هزار چک افغانى صحیح نیست.

س : 957 - پدر بزرگ اینجانب زمینى را خریدارى کرده است و سندش هم به اسم خودش می باشد، اما قیمت زمین از پول مشترکى داده شده است که یک مقدارش مال خودش و یک مقدارش مال کس دیگرى بوده است، سندى در دست نیست که نشان دهد پول کسى دیگر به عنوان قرض در اختیارش بوده است و یا امانت و یا عنوان دیگرى و مبلغ آن پول نیز معلوم نیست، آیا وارث صاحب پول مذکور در زمین خریدارى شده سهم دارد؟
ج : اگر شرعا کیفیت خرید زمین ثابت شودکه آیا پدربزرگ شما زمین را تنها براى خود خریده است یا براى خود و صاحب پول به همان کیفیت عملى شود، و اگر کیفیت خرید معلوم نباشد، بنابراحتیاط، شما با وارث صاحب پول مصالحه کنید.

س : 958 - شخصى صد هزار تومان را به دیگرى به پول افغانى می فروشد،که بعد از یک سال یک میلیون و پانصد هزار افغانى بگیرد، بعد ازگذ شتن موعد مقرر، آیا فروشنده مستحق صد هزار تومان است و یایک و نیم میلیون افغانى؟
ج : مستحق یک میلیون و پانصد هزار افغانى می باشد.

س : 959 - فروش اوراق نقدى به جنس خودش با اضافه چه حکمی دارد، مانند فروش صد هزار اسکناس افغانى به صد و پنجاه هزار افغانى براى یک سال؟
ج : ربا وحرام است اما اگر به ضمیمه بفروشد حلال است و اگر صد هزار افغانى هزارى یا پنج هزارى را به صدو پنجاه هزار افغانى پول خرده بفروشد اشکال ندارد.

س : 960- شخصى یک سیر جورى (ذرت ) یا عدس را به دیگرى به عنوان قرض یا بیع می دهد و قرارمی گذاردکه چند ماه بعد یک سیرگندم به او بدهد، این قرض یا بیع چه حکمی دارد؟
ج : قرض یا بیع به گونة مذکور به دلیل رباء قرضى اشکال دارد، ولى اگر یک سیر جورى را قرض دهد به مدت شش ماه به یک سیر جورى وبعد ازپایان مدت، شخص مدیون با رضایت خود بگوید، به جاى یک سیر جورى یک سیر گندم به شما می دهم اشکال ندارد، اما از اول چنین قرارى نباید داشته باشند.

س : 961- اگر کسى مغازه اش را با تمام اجناسش بدون حساب و ازروى تخمین مثلأ به 5میلیون افغانى بفروشد صحیح است؟
ج : چنانچه در آن مغازه اجناس وکالاهاى است که به وزن وکیل و شماره فروخته می شود، از فروش آن به تخمین پرهیز کنند ولى به عنوان مصالحه مانعى ندارد.

س : 962 - اگر کسى زمین دیگرى را رهن کند آیا دوباره می تواند به جاى پول خود زمین را به صاحب زمین اجاره دهد؟
ج : نمی تواند اجاره دهد.

س : 963- شخصى10 رأس گوسفند را به دیگرى فروخته است هرگوسفندى را به قیمت 50هزار تومان اما مشترى با زورگویی و بى اعتنایی از پرداخت قیمت خوددارى ورزیده است، و بعد از سالها اکنون قیمت گوسفند بالا رفته است، آیا فروشنده حق گرفتن همان قیمت تعیین شدة قبلى را دارد، یا قیمت گوسفند به نرخ روز را و یا فقط می تواند در مقابل گوسفند خود گوسفند بگیرد؟
ج : فروشنده حق دارد قیمت گوسفند را به نرخ روز از مشترى بگیرد.

س : 964- اگر کسى مال خود را به صورت نقدى بفروشد ومشترى نیز قبول کند، اما بعد ازقرارداد مشترى بگوید نصف قیمت را نقدا و نصف قیمت را یک هفته بعد می پردازم، چنانچه مشترى نصف قیمت را در تاریخ معین پرداخت نکند، بایع خیار فسخ دارد؟
ج : بایع می تواند بعد از قرارداد، آن را بهم بزند و می تواند بگؤید اگر تا یک هفته پرداخت نکردى بهم می زنم، و اگر قبول نماید و شرط بهم زدن را نکند، بعد ازیک هفته حق بهم زدن را ندارد.

س : 965- اگر درمعامله اى قرار شودکه مشترى نصف قیمت را نقدا و نصف آن را 3 ماه بعد پرداخت نماید بدون اینکه در این قرار، شرط خیار فسخ براى بایع بعد از سه ماه (درصورت ندادن قیمت ) شده باشد، اگر مشترى نصف دیگر قیمت را بعد از 3 ماه پرداخت نکند، بایع حق فسخ دارد؟
ج : حق فسخ را ندارد.

س : 966- شخصى 11 قلم جنسى را به صورت نسیه می فروشد که دو ماه بعد مشترى باید قیمت را پرداخت نماید، اکنون 7 سال می گذرد و پرداخت نکرده است، و در طى این مدت ارزش پول افغانى نیز تنزل یافته است، آیا مشترى این تنزلى قیمت را ضامن است؟
ج : اگر بایع با مشترى شرط خیار فسخ را (در صورت تأخیر در پرداخت ثمن) نکرده باشد حق فسخ ندارد.اما مشترى شرعأ حق تأخیر را نداشته است، و تنزل قیمت را باید جبران کند، و احوط این است که کاهش قیمت را جنس بدهد و با هم مصالحه نمایند.

س : 967- شخصى زمین خود را با شرط خیار فسخ می فروشد، بعد از چند سال فروشنده قیمت زمین را توسط وکیل خود براى مشترى می فرستد، و زمین خود را مطالبه می کند، اما مشترى نمی پذیرد و می گوید قرار شفاهى ما این بودکه خود فروشنده هر وقت خواست بیاید و معامله را فسخ کند.اکنون مشترى از دنیا رفته است و 8 سال از معامله می گذرد، بایع ادعاى فسخ دارد، ورثه مشترى قیمت فعلى زمین را می خواهد ولى بایع همان قیمت راکه قبلاگرفته است حاضر است پرداخت کند، حق با کیست؟
ج : اگر فروشنده پیش از پایان مدت خیار معامله را بهم بزند، و قیمت زمین را به مشترى برگرداند ولى او نپذیرد، معامله بهم می خورد، چه خود بایع فسخ کرده باشد و چه وکیلش و فروشنده مالک زمین است.

س : 968- اگرکسى صد هزار تومان را به دو میلیون افغانى به صورت نسیه بفروشد و چک یکساله بگیرد، می تواند سال آینده همین چک را قبل از دریافت پول به قیمت بیشترى به کس دیگرى بفروشد؟
ج : پیش از قبض نمی تواند بفروشد.

س : 969- اگر صاحب کارگاهى بصورت قاچاقى و دزدى بدون اطلاع دولت برق بکشد، وکارگران با علم به دزدى بودن برق از آن استفاده کنند آیا چنین استفاده اى براى کارگران جایز است؟
ج : جایز نیست کسى از دولت جمهورى اسلامی دزدى کند و یا از دزدى استفا ده کند.

س : 970- کسى که براى انجام کار و امور خیریه از قبیل فعال کردن مکاتب و مدارس، کارهاى جهاد سازندگى و...در یک قریه اى می رود، خرج و مصرف مواد غذایی اش روى مردم قرار می گیرد، براى این شخص حلال است یا حرام؟
ج : در صورتیکه اهالى ده راضى باشند اشکال ندارد.

س : 971- شخصى50 هزارافغانى مثلا به دیگرى می دهد تا در سال اینده 500کیلو بادام به اوبدهد ولى در سال آینده بادام میوه نمی دهد.صاحب پول خواهان قیمت بادام به نرخ روزاست و قیمت هم بالا رفته است، آیا حق گرفتن اضافه بر آن پولى راکه داده است دارد؟
ج : حق گرفتن 500کیلو بادام را دارد و طرف موظف است بادام را به هر قیمت که باشد تهیه کند.

س : 972 - شخصى جنسى را به دیگرى به صورت نسیه می فروشد، و بعد از6 ماه مشترى باید قیمت کالا را پرداخت کند، اما مشترى نمی تواند پول را در موعد مقرر بپردازد، فروشنده از بابت تأخیر ماهانه خواهان 20% اضافه بر اصل پول است و بدهکار هم قبول می کند، حکم شرعى چیست؟
ج : گرفتن این زیادى ربا و حرام است.ولى اگر قیمت تنزل کرده باشد به عنوان مصالحه آنرا تدارک کند.

س : 973- براى ساختن مدرسه اى که مورد نیاز مردم است، می شود بدون رضایت مردم از آنها پول بگیرند و مدرسه بسازند؟
ج : حق ندارند به اجبار پول ساختن مدرسه را از مردم بگیرند.

س : 974- خریدن آرد از نانوائیهایى که دولت آرد را براى آنها توزیع می کند و اجازه فروش آرد را به آنهانمی دهد، با علم به اینکه دولت اجازه نداده است جایز است؟
ج : جایز نیست.

س : 975 - یکى از دو برادریک قطعه زمین مشترک را درغیاب دیگرى می فروشد، برادر دیگرش بعد از حضور و آگاهى از معامله، اعتراض نمی کند.این دو برادر و مشترى فوت می کنند، اکنون ورثه برادر غایب ازکشت کردن ورثه مشترى جلوگیرى می کند.و ادعا داردکه حق پدر من دراین زمین باقى است، زمین چه حکمی دارد؟
ج : در صورتیکه از قرائن دانسته شود که برادر غایب معامله را امضاء نموده است، ورثه او حق جلوگیری ندارد، و اگر قرائن بر امضاء معامله وجود نداشته باشد، حق جلوگیری از زراعت را دارد.

س : 976 - جمعى مشترکا زمینى را بصورت مشاع خریدارى می نمایند و سهم هر فردى از قیمت زمین مشخص می شود، عده اى به اندازه سهم خود پول زمین را در زمان مقرر پرداخت می کنند و عده اى نمی توانند پول تهیه نمایند اما بعد از یک سال که قیمت زمین بالا می رود با قیمت بیشترى سهم خود را می خرند، خسارت افزایش قیمت بر عهدة همه شرکاء است یا برعهدة کسانى که سهم خود را از زمین پرداخت نکرده اند؟
ج : افزایش قیمت بر عهدة کسانى است که در وقت مقرر سهم خود را از قیمت زمین نپرداخته اند.

س : 977- اینجانب زمین خود را با شخصى مبادله کردم، بدون تنظیم سند و بدون قرار دادن خیار فسخ و 7 سال از این مبادله می گذرد و قیمت هر دو زمین هم تفاوت فاحشى دارد.اولا: بنده می توانم مبادلة مذکور را فسخ نمایم و ثانیا: در صورت عدم فسخ، با مرور زمان می توانم از خیار غبن استفاده نموده و زمین خود را متصرف شوم؟ و ثالثا: در صورت مطلق بودن معامله و آزاد بودن آن از هرگونه شرط و خیار، مبادلة مذکور چه حکمی دارد؟
ج : در فرض سؤال اولا: حق فسخ ندارید.ثانیا: بعد از علم به غبن اگر کشت و زراعت نموده اید خیار غبن ساقط است.و اگر تصرف نکرده اید خیار باقی است.و ثالثا: در صورتیکه معامله مطلق باشد و بعد از علم به غبن تصرف کنید خیار ساقط می شود و اگر تصرف نکنید خیار باقى است و حق فسخ دارید.

س : 978 - اگرکسى مکره به فروش زمینى گرددکه مشترى بین او و برادرش است.اولا: این بیع چه حکمی دارد؟ و ثانیا: برادر می تواند زمین مشترک را بدون اجازه برادر بالغ خود بفروشد.و ثالثا:اگربدون اجازه فروخت چه حکمی دارد.و رابعا: منافع آن زمین بعد از فروش چه حکمی دارد؟
ج : اولا: اگر ظالمی کسى را اکراه بر فروش مالش نماید معامله باطل است.و ثانیا: برادر بدون اذن برادر نمی تواند مالش را بفروشد.و ثالثا: اگر بدون رضایت اوفروخت وبرادربعدا آن بیع را امضاء نکند بیع باطل است.ورابعا: اگر کسى زمین غصبى را زراعت کند ضامن اجره المثل زمین به مالک آن است.

س : 979 - شخصى از دیگرى در ایران دلار خریدارى می کند و متعهد می گردد که از طریق واسطه، پول افغانى براى فروشنده در افغانستان تحویل دهد، اما بخاطر گرفتارى صرافان، این پول در موعد مقرر به صاحبش نمی رسد، و نامبرده بعد از چندین ماه از افغانستان به ایران آمده و اصل دلاررا از مشترى طلب می کند و قیمت دلارهم بالا رفته است، اما مشترى می گوید خرج ومصرف راه شما را می دهم، آیا حق گرفتن دلار و فسخ معامله را دارد؟
ج : حق فسخ را ندارد.اما مشترى ضرر وارده بر او را جبران نموده و با هم مصالحه نمایند.

س : 980- شخصى زمین زراعتى ازفرد دیگرى خریده است، چند سالى ازاین معامله می گذرد و طرفین معامله نیز فوت کرده اند، اکنون دو نفر شاهد که در هنگام معامله حضور داشته اند شهادت می دهند که خریدار به فروشنده هنگام معامله گفته است هر وقت پول پیدا کردى و برگرداندى من هم زمین را به تو برمی گردانم، اما وارثین خریدار، شهادت این دو نفر را قبول ندارند و حاضر نیستند با دریافت پول خود زمین را به صاحب اولش بازگردانند آیا وارثین با پرداخت پول حق استرداد زمین را دارند و اصلا این معامله چه حکمی دارد؟

ج : درصورتیکه شهود شهادت دهندکه درمتن عقد بیع چنین شرط شده است، شرط و بیع هر دو باطل است، چون مدت زمان خیار تعیین نشده است و اگر بعد ازبیع مشترى به بایع گفته باشد هر وقت پول پیدا کردى می توانى فسخ کنى، بیع صحیح ولى شرط باطل است وحق فسخ را ندارند.

 

احکام خرید و فروش 2

احکام خرید و فروش 2

 

 

س : 981 - کسى امانتى نزد دیگرى می گذارد و اجازه فروش آن را نیز به او می دهد.بعد نامه می نویسد که اگر آن مال امانتى را نفروخته اید به آورندة نامه بدهید حامل نامه چندین بار مراجعه می کند ولى امین جنس را تحویل نمی دهد و می فروشد.مالک حق مطالبة اصل مال خود را دارد؟
ج : صاحب مال حق مطالبه جنس ویا قیمت فعلى آن را دارد.

س : 982 - شخصى در افغانستان زمینى را گرو می گیرد، فعلا هر دو طرف در ایران بسر می برند، صاحب زمین می خواهد قرارداد را فسخ کند و پول رهن را به صاحبش در ایران برگرداند ولى طرف قبول نمی کند و می گوید باید پول را در افغانستان براى وکیلم بفرستی، پول را می فرستد وکیلش نیز قبول نمی کند بعد از فسخ محصول زمین مال کیست؟
ج : از همان تاریخى که پول به وکیل مرتهن داده شده است و او نپذیرفته است،گرو فسخ شده است و اگر بذر وتخم ازصاحب زمین باشد حاصلات زمین نیز مال اوست و اگر از مرتهن باشد راهن حق اجره المثل را دارد.

س : 983 - شخص صد هزار تومان را بطور نسیه به دیگرى به 105 هزار تومان می فروشد و چک105 هزار تومانى می گیرد که یک ماه بعد از بانک بگیرد، چنین معامله اى صحیح است؟
ج : معاملة مذکور ربوى است اگر می خواهد ربا نشود راهش این است که با ضمیمه بفروشد.مثلا صد هزارتومان را به ضیمة یک کتاب، جانماز ویا چیز دیگرى به 105هزار تومان بفروشد.

س : 984- اگر معامله ای صرف به صورت سلف واقع شود، به این صورت که بعد از توافق طرفین بر مساوى بودن ارزش دو نوع پول (تومان و افغانى ) یک طرف نقدا پرداخت کند و طرف دیگر طبق قرارمعین (مثلا دو ماه بعد) وچه مقابل را بپردازد شرعا صحیح است؟
ج : چنین معامله اى در اسکناس و نوت هاى کاغذى صحیح است.

س : 985 - اگر معاملة مذکورصرف قراردادى باشد و هیچگونه داد و ستدى در حین قرارداد درکار نباشد بلکه طرفین (با قبول ارزش برابرى دو نوع پول ) توافق می کنندکه یکماه بعد هر دوطرف پول مورد نظر را پرداخت و دریافت نمایند، چه حکم دارد؟
ج : باطل است.

س : 986- اگر معاملة مذکور با پرداخت بیعانه ناچیز از هر دو طرف یا از یک طرف همراه باشد چه حکم دارد؟
ج : درصحت معامله شرط است که اقلا یکى از دوعوض فعلى وحاضر باشد، و بطورکلى درهر معامله اى عوضین یکى از چند حالت زیر را ممکن است داشته باشد: 1- اگر عوضین هر دو حاضر باشد، همان معاملة متعارف بین مردم است که صحتش جاى بحث نیست.2- اگر جنس فروخته شده حاضر باشد و قیمت آن تا وقت معین تأخیر داشته باشد بیع نسیه است وصحیح است.3- اگر قیمت جنس حاضر باشد، اما جنس فروخته شده تا وقت معین تأخیر داشته باشد بیع سلف است وصحیح است.4- و اگر عوضین هیچکدام نقد نباشد معامله باطل است و بیعانه کارساز نیست.

س : 987 - شخصى زمین ارثیة پدرش را می فروشد و در حین بیع می گویدکه بعد از خودم ورثه هایم حق فسخ را ندارند.پسران فروشنده که در هنگام معامله نبوده اند ادعا دارندکه پدرشان زمین را به پسرانش در مقابل یک باب منزل قبلا فروخته است و پدر نیز فعلا حیات دارد بیع مذکور چه حکمی دارد؟
ج : بیع اول صحیح است مگر اینکه فرزندان دو شاهد عادل در دادگاه بیاورند که شهادت دهند بر اینکه پدر قبلا زمین را در مقابل یک منزل به پسرانش فروخته است.در این صورت فروشنده خسارت وارده بر مشترى را باید جبران نماید، ولى اگر دو شاهد عادل گواهى دهندکه بعد از بیع اول پدر زمین را در مقابل منزل فروخته است.بیع دوم لغو وبى اثر است.

س : 988- شخصى تومان ایرانى رابه صرف 5/16در مقابل پول افغانى می فروشد و قرار می گذارد که هر وقت خودم در افغانستان آمدم، پول افغانى را می گیرم، اکنون یکسال و نیم از موعد مقرر می گذرد و هنوز پول را نداده است اولا: فروشنده حق گرفتن تومان را دارد یا پول افغانى را؟ و ثانیا: از جهت تأخیر در پرداخت ثمن (با توجه به اینکه قبلا قرارگرفتن منفعت را نگذاشته اند) حق گرفتن منفعت را دارد؟
ج : در صورتیکه بدهکار در پرداخت پول افغانى در موعد مقرر تأخیر نموده باشد معادل تومان پول افغانى را به صرف همان موعد مقرر پرداخت، باید به فروشنده بپردازد و اگر تأخیر از طرف بایع و فروشندة تومان شده است باید با هم به مبلغى مصالحه نمایند و حق گرفتن منفعت را ندارد.

س : 989 - شخصی مبلغى تومان در مقابل دو میلیون و یکصد هزار افغانى می فروشد، و قرار می شود که مشترى در طى دو سال با آن پول کارکند ولى مشترى در این مدت کار نمی کند و پول را راکد نگه می دارد و الان 7 سال می گذرد در زمان معامله صرف تومان به افغانى10 بود ولى حالا70 است، با توجه به تنزل قیمت افغانى آیا فروشنده حق گرفتن همان دو میلیون و یکصد هزارافغانى را دارد یا بیشتر؟
ج : به ارزش پول افغانى در موعد مقرر یعنى5سال پیش که باید پرداخت می شد، با هم مصالحه نمایند، و دادن پول افغانى به ارزش فعلى کافى نیست.

س : 990- شخصى پولى ایرانى را از دیگرى به طور نسیه و در برابر پول افغانى خریده است، و در موعد مقرر مشترى به فروشنده دسترسى نداشته است، تا پول افغانى را به او بپردازد، بعد ازگذشت موعد مقرر آیا فروشنده حق گرفتن پول ایرانى را دارد؟
ج : علت دسترسى نداشتن مشترى به فروشنده بیان نشده است، چنانچه مشترى در پرداخت قیمت تومان هیچگونه تقصیرى نداشته است و بعد از دسترسى فورا پرداخت کرده است، همان کافى است.ولى اگر تقصیر داشته است، باید رضایت فروشنده را حاصل کند، اگر چه به دادن تومان باشد.

س : 991- فروش چک مدت دار و در وجه حامل به پول نقد و به کمتر ازمبلغ مندرج در چک از سوى صاحب اصل چک یا کسیکه چک حامل را از دیگرى گرفته باشد، جایز است؟
ج : ظاهر این کار خرید و فروش است، ولى در واقع همان رباء و قرض است و جایز نیست اما فروختن چک به صاحب اصلى آن که از اوگرفته شده است به کمتر از مبلغ مندرج در آن اشکال ندارد.

س : 992 - شخص به دلیل اختلافی که با برادرش دارد و یکى از عوامل اصلى این اختلاف و نزاع مجاور بودن زمین هر دواست، زمین خود را با زمین شخص دیگرى بدل می کند و خودش می داند که در این مبادله ضرر و غبن متوجه او می شود، اما از روى ناچارى و بخاطر رفع اختلاف با برادرش این معامله را انجام می دهد، آیا حق بهم زدن معامله را دارد؟
ج : نمی تواند معامله را بهم بزند.

س : 993 - دو نفر تومان ایرانى را به پول افغانى معامله کرده اند، و قرارگذاشته اند که بعد از یک سال پول افغانى در برابر تومان تحویل داده شود اما طرف در موعد مقرر پول افغانى را تحویل نداده است فروشندة تومان به خریدار می گوید باید تومان به من بدهى و خریدار قبول نمی کند و می گوید افغانى می دهم حکم چیست؟
ج : مشترى چون از قرارداد تخلف نموده است باید بایع را راضى نماید اگر چه به دادن تومان باشد.

 

س:994- شخصى زمین یا خانة خود را على الظاهر به بیع قطعى می فروشد و تا 5 سال براى خود حق خیار فسخ قرارمی دهد، مهلت اعمال حق فسخ تمام می شود و فروشنده فسخ نمی کند با توجه به اینکه زمین به اندازه نصف یا ثلث زیرقیمت واقعى خود فروخته شده است اکنون بایع بعد از پایان مدت خیار می خواهد فسخ کند اما مشترى قبول نمی کند آیا بیع لازم شده است؟
ج : در صورتیکه در زمان مهلت خیار فسخ نکرده باشد، بیع لازم شده است.اگر مشترى خود راضى به فسخ نشود و اقاله نکند، بایع حق فسخ را ندارد.

س : 995 - دو برادر زمینى را از مادرشان به ارث می برند، بعد برادرکوچکتر سهم خود را به برادر بزرگتر می فروشد اما برادرکوچکتر بعد از سى سال ادعا می کند که برادر بزرگترش در زمان خرید و فروش سفیه بوده است که البته الان سفیه است و با توجه به اینکه معامله به ضرر برادرکوچک (که مدعى جنون یا سفاهت برادر بزرگ است ) نبوده است، آیا برادرکوچک صرفا بخاطر سفاهت برادر بزرگ حق فسخ دارد؟
ج : در صورتیکه برادربزرگ مجنون بوده است معامله باطل است، و اگر سفیه بوده است حاکم شرع می تواند معامله را امضاء یا فسخ کند و بر فرض فسخ، به دلیل تنزل فاحش ارزش پول بعد ازسى سال نمی تواند همان اسکناس و مبلغ داده شده را برگرداند، بلکه حاکم شرع که ولایت بر سفیه و مجنون دارد باید با مبلغ پولى که به سفیه یا مجنون داده می شود موافقت نماید.

س : 996- شخصى زمین خود را بطور بیع الشرط یعنى گرو به کس دیگرى می دهد، و دختر او را براى خود عقد می کند، بعد صاحب زمین پول را فراهم می کندکه زمین خویش را پس بگیرد، و لکن پدردختر قبول نمی کند و می گوید بیع قطعى بوده است و من به جاى گلة دخترم ( 1)گرفته ام، با توجه به اینکه گرفتن گله حرام است.آیا پدردخترکه این زمین را30 سال تحت تصرف خود دارد آن را مالک و مستحق است؟
ج : این زمین براى پدر دختر حلال نیست.

س : 997 - چند نفر مشترکا زمینى را خریدارى می کنند و براى آبیارى آن باید از دریا جوى بکشند، یکى از شرکاء مدتى را با دیگران درکارکشیدن جوى مشارکت می کند.اما بعداً بخاطر خرج عائله خود مجبور به ترک کار می شود، اگر بعداً مراجعه نماید آیا شرکاء دیگر یا پایگاههاى محلى حق محروم ساختن او را از زمین و آب دارند؟
ج : کسیکه زحمت کشیده است و آب را به زمین رسانده ذى حق است و کسی که زمین دارد ولى درکارکشیدن جوى آب مشارکت نکرده است باید حق الزحمة دیگران را بدهد و پایگاه حق محرومیت و سلب مالکیت کس را ندارد و اگر حق الزحمه شرکاء را نمی دهد شرکاء اجرت کاراو را بدهند تا مالکیت او از آب سلب شود.

س : 998 - حدود70سال است که زمینى خریدارى شده است و فروشنده از معامله راضى بوده است، و سالها نیز بعد از معامله زنده بوده است و فرزند وى نیز اعتراضى نکرده است و فعلاً هر دو از دنیا رفته اند و اکنون نوة آن شخص بر اساس شایعات ادعا دارد که پدر بزرگم در این معامله فریب خورده است، و خواستار فسخ است، حق فسخ دارد؟
ج : فریب خوردن جدش بر اساس شایعات ثابت نمی شود و چونکه خود فروشنده و یا فرزندش معامله را فسخ نکرده است، کشف می شود که یا فریب نخورده است ویا با وجود فریب خوردنش، خودش معامله را امضاء نموده است،.و در هر دو فرض حق فسخ را ندارد.

س : 999- شخصى زمینى را فروخته است، و درحین عقد جریب کردن هزینه اش را به خود مشترى واگذار نموده است، بعداً مشترى در غیاب فروشنده و بدون رضایت او جریب نمودن زمین را دردفتر خود بایع وبه عهدة او می نویسد، و بایع فوت می کند، ورثه بایع چندین باربه مشترى گفته است که جریب به پاک خودت است،آیا عقد مذکور صحیح است؟ و آیا ورثة فروشندة زمین می تواند منصرف شود؟
ج : زمین فروخته شده است و به عهدة مشترى است که جریب آن را به اسم خود بنماید.

س : 1000 - شخصى درحالت جنون زمین خود را به زمین دیگرى عوض کرده است و علاوه بر جنون در این معامله غبن نیز متوجه او شده است آیا معاوضه صحیح است؟
ج : معاوضة مجنون باطل است.

س : 1001 - شخصى می میرد و بجایش دو پسر و یک دختر می ماند آن دو برادر زمین موروثى را بین خود به طور مساوى تقسیم می کنند و خواهر نیز بطور مشاع در حصه اى هر دو برادر سهم دارد، بعد از مدتى اگر یکى از برادران یا هر دو بخواهند حصة خود را بفروشند آیا خواهر نسبت به حصة هر یکى از دو برادر حق شفعه دارد؟
ج : اگر خواهر به تقسیم دو برادرراضى باشد و حق خود را نیز تملیک نکرده باشد حق شفعه دارد و اگر راضى به تقسیم نباشد حق شفعه ندارد.

س : 1002- شخصى مقدارى از زمین زراعتى خود رابه عنوان بیع شرط می فروشد و شرط می کند که هر موقع قدرت مالى پیدا کردم زمین مذکور مال خودم باشد، مشترى نیز می پذیرد.اما بعد از30سال مشترى مذکور زمین را به شخص دیگرى می فروشد و در ضن عقد او نیز شرط می کند که هر وقت مالک اول زمین، تمکن مالى پیدا نماید زمین خود را پس می گیرد، مشترى دوم نیز این شرط را می پذیرد و اهالى محل شاهد این قضیه می باشند، اما فعلاکه وارثین مالى اصلى قدرت مالى پیدا کرده اند، مشترى دوم ادعا دارد که زمین را به عنوان بیع قطعى خریده است.این شرط در ضن عقد با این کیفیت موجب ابطال بیع دوم نمی شود؟

ج : اگر شرط مذکور در ضن عقد ذکر شده باشد مثلا بایع گفته باشدکه زمین را به فلان مبلغ به شما فروختم مشروط به اینکه هر وقت پول پیداکردم حق فسخ داشته باشم و مشترى قبول کرده باشد، این بیع غررى و باطل است، ولى اگر در ضمن عقد شرط نشده باشد و بعد از عقد بایع گفته باشد، هر وقت پول پیدا کردم زمین را فسخ می کنم و مشترى قبول کرده باشد، این شرط باطل است ولى بطلانش به بیع سرایت نمی کند وبیع محکوم به صحت می باشد.

س : 1003- در پاکستان دولت ورقه هایى شبیه اسکناس هاى رایج کشور به شکل هزارکلدارى، پانصد کلدارى و صد کلدارى چاپ می کند که قابل معامله در بانکها و بین مردم است، این اوراق داراى شماره هاى مسلسل است و دولت بعد از هر چند ماه یک سرى شماره ها را به قید قرعه بیرون می کند کسانی که شماره هایشان بیرون می شود، دولت در برابر ورقة هزار روپیه گى20 هزارکلدار و در برابر ورقة پانصد روپیه گى10هزارکلدار و در برابر صد روپیه گى چهار هزارکلدار جایزه می دهد.خرید و فروش این اوراق چه حکمی دارد؟ و پولى را که دولت به عنوان جایزه یا عنوان دیگر به مردم می دهد چه حکمی دارد؟
ج : خرید و فروش این اوراق جایز است و پولى را که دولت به عنوان جایزه به مردم می دهد به اذن حاکم شرع تصرف درآن مانعى ندارد.

س : 1004- یک نفر درآب مشترک بین چندین نفر یک سهم شریک است، و در نوبت یک روز حق استفاده از این آب را دارد.وى این سهم خود را به فرد دیگربراى همیشه می فروشد و دیر زمانى است که از این بیع می گذرد و مشترى در این مدت از این آب در هر نوبت یک روز استفاده کرده است.اما پسران بایع خواهان فسخ اند و ادعا دارند که قبل از فروختن آب و در زمانیکه ماصغیر بوده ایم پدرما زمین را براى ما هبه کرده است و حق استفاده از آب نیز به ما تعلق داشته است و پدر ما حق ما را فروخته است و حالاکه بالغ شده ایم می خواهیم فسخ کنیم، حال با توجه به اینکه بایع در سند معامله اظهار داشته است که اگر روزى هر یک از بستگانم ادعا داشته باشد خودم جواب گو می باشم، فرزندان او حق فسخ دارند؟
ج : پسران حق فسخ را ندارند چون پدر، ولى آنها بوده است و تصرفات ولى در زمان ولایت نافذ است.

س : 1005- شخصى زمینى را می خرد و چند سال نیز آن را درتصرف خود دارد وبعد به پسران هبه می کند و فوت می کند50 سال از این قضیه می گذرد اما اکنون نوه هاى برادرش ادعا دارند که نصف قیمت زمین مذکور را مادر بزرگ ما پرداخته است، پس نصف زمین از ما است، البته مادر بزرگ آنها در زمان حیات خود چنین ادعایی نداشته است.دعواى اینها پذیرنته است؟
ج : در صورتیکه دو نفر عادل شهادت دهندکه نصف قیمت آن زمین را مادربزرگ اینها داده است، دعواى نوه ها پذیرفته است، در غیر این صورت پذیرفته نیست.

1 - پول یا جنسى که پدر دختر از داماد در برابر نکاح دفترش می گیرد و غیر از بهیزیه است

احکام شرکت

احکام شرکت

س : 1006- کسى نهال درمحدودة زمین خود غرس می کند اما سایه نهال ها به زمین و زراعت کس دیگرى ضرر و زیان می رساند آیا صاحب زمین متضرر و زیان دیده، حق داردکه صاحب نهال ها را مجبور به قطع آنها بکند؟
ج : بله، اگر شاخه هاى نهال ها فضاى زمین غیر را اشغال کرده باشد می تواند صاحب نهال ها را مجبورکندکه شاخة نهال ها را قطع کند.

س : 1007- کسى مال مشترى خود و شریکش را فضولتا می فروشد و شریکش راضى نمی شود و بایع فضولى را وکیل می گیرد که اموال فروخته شده را از مشترى باز پس بگیرد آیا این وکالت صحیح است؟
ج : وکالت صحیح است و بایع وکیل می تواند سهمیه شریکش را از مشترى پس بگیرد.

س : 1008 - کسى فوت می کند و از او اموالى باقى نمی ماند.پسر بزرگ او قطعه زمینى را با پول قرضى می خرد و قرض را هم خودش اداء می کند بدون این که از اموال مشترى پرداخت کند.اکنون برادرکوچک ادعا دارد که در زمین خریده شده من هم شریک هستم آیا این ادعا درست است؟
ج : ادعاى برادرکوچک درست نیست.

س : 1009 - تقسیم اموال مشترى در چه صورتى لازم العمل است که شرکاء حق تقسیم کردن مجدد را نداشته باشد؟
ج : شرکا بعد از علم پیدا کردن و مساوی بودن سهام و موافقت با تقسیم با قرعه یا بدون قرع در صورتی که غبنی در میان نباشد نمی توانند تقسیم را باطل اعلام کنند.

س : 1010 - چند برادری که اموال مشترک و دخل و خرج مشترک دارند اگر برخی از این برادران در آمد بیشتر، برخی کمتر داشته باشند آیا پیش از تقسیم اموال مشترک می تواند هر کسی درآمد خود را برای خود نگهدارد یا این که باید بالسویه در میان برادران تقسیم شود.
ج : اگر درآمد از سرمایه مشترک باشد همه برادران در آن شریک هستند اما اگر درآمد بدون سرمایه باشد مانند این که یکی از برادران کارگری می کند.و درآمدش از این طریق است می تواند برای خودش جمع کند.

س : 1011 - کسی در غیاب شریکش زمین مشترک را معامله یا مبادله می کند و به طرف معامله می گوید که شریکش را راضی می کند.در صورت عدم رضایت شریک غایب،آیا او می تواند این معامله را به هم بزند؟
ج : شریک غایب بعد از حضور می تواند معامله را به هم بزند چون ((خیار تبعیض صفقه)) دارد اما بایع نمی تواند معامله را به هم بزند.

س : 1012 - یکی از شرکا زمین مشترکی را می فروشد و به مشتری می گوید سایر شرکا را از زمین شخصی خود می دهد و راضی می کند آیا این معامله صحیح است؟ آیا سایر شرکا می تواند معامله را بهم بزنند؟
ج : اگر به شرکای دیگر بعد از اطلاع پیدا کردن از معامله ,آن را امضا کنند و در بدل زمین هایشان زمین های شخصی بایع را بگیرند معامله صحیح است اما اگرامضاه نکنند بلکه رد کنند می توانند زمینهایشان را از مشترى پس بگیرند.

س : 1013 - کسى در نزدیکى چشمه یا آب قلیل کس دیگرى نهال غرس می کند، وقتى این نهال، درخت می شود آب چشمه کم یا خشک شود آیا صاحب چشمه از نظر شرعى حق جلوگیرى از غرس نهال دارد؟
ج : بله، حق جلوگیری از غرس نهال را دارد.

س : 1014 - دو برادرى که اموال منقول آنان مشترک است اگر یکى از این دو تا براى پسرش از اموال منقول مشترک عروسى کند یا براى دخترش جهیزیه فراهم کند، در وقت تقسیم اموال منقول برادر دیگر می تواند مصارف یاد شده را از برا درش بگیرد؟
ج : اگرکار مشترک و مصرف مشترک بوده باشد در هنگام تقسیم باید تخمین و مصالحه کنند زیرا حساب واقعى را تنها خداوند متعال می داند.

س : 1015- اگر جوى آب زمین هاى زراعتى چند نفر بر اثر سیل و...خراب شود به گونه اى که تعمیر آن امکان نداشته باشد و زراعت نابود شود اگرکشیدن جوى از روى زمین شخص دیگرى امکان داشته باشد اما صاحب زمین حتى در برابر قیمت اجازه کشیدن جوى ندهد آیا شرکاى جوى خراب شده می توانند صاحب زمین را مجبورکنند زیرا در غیر این صورت ضرر و زیان به صاحبان زمین هاى زراعتى می رسد؟
ج : کشیدن جوى آب بدون رضایت صاحب زمین جایز نیست.

س : 1016- دو برادرى که ازهنگام کودکى زندگى و اموال مشترک داشته و همین روند ادامه داشته است تا این که ازدواج می کنند.برادر بزرگ قطعه زمینى را می خرد و سند زمین را به نام خود می کند بعد از آن برادران جدا می شوند و اموال منقول وغیر منقول مشترک را تقسیم می کنند اما بعد ازچهل سال وبعد از فوت برادر بزرگ که سند به نامش است، فرزندان برادرکوچک ادعا می کند که زمین خریده شده تنها مال برادر بزرگ نبوده است و باید به آنان هم داده شود آیا این ادعا صحیح است؟
ج : اگر فرزندان برادرکوچک شاهد بیاورند بر این که زمین با اموال مشترک خریده شده است حق دارند سهمیه خود رابگیرند البته اقامه بینه و شاهد در محضر قاضى باشد.

س : 1017- پدرى در حال حیاتش دو فرزندش را از خود جدا نموده است، و این دو فرزند مشترکا کارکرده اند و از درآمد مشترک کارشان زمینى را خریدارى کرده اند، اما قولنامة زمین به نام برادر بزرگ است.الان که چندین سال سپرى می شود برادر بزرگ ادعاى مالکیت اختصاصى بر زمین مذکور را دارد.این زمین مشترک است؟
ج : در صورتیکه پول قیمت زمین مشترى بوده است، زمین نیز میان هر دو برادرمشترک است، بودن سند به اسم یکى موجب اختصاص زمین به او نمی شود.

س : 1018- دو نفر شریک، زمین هاى زراعتى شان را بین خود تقسیم می کنند و پس ازمدتى با توافق همدیگر از نو تقسیم می کنندکه این بار حصه اى قبلى هرکدام به دیگرى تعلق می گیرد، یکى از دو شریک از خانة قبلى اش (که در تقسیم دوم دربین حصة شریکش قرارگرفته است )کوچ می کند و درحصة متعلق به خودش (طبق تقسیم جدید)براى خود خانه می سازد.آیا این کوچ کردن به معناى اعراض ازخانة قبلى است و شریکش می تواند از جاى خانه او استفاده کند.یا جاى خانه متعلق به صاحب اولى است و آیا وارثین صاحب خانه که خودش از آنجاکوچ نموده است و خانه را متروک گذاشته است.می تواند به دلیل اینکه خانه در گذشته متعلق به مورث بوده است مانع از استفادة وارثین شریک دیگر شوند؟
ج : در صورتیکه در حصه اى شریک دیگر قرار دارد کوچ کردن ظهور در اعراض دارد، ولى احوط مصالحه نمودن با وارثین صاحب خانه است، چون ساختمان ملک وى بوده است.

س : 1019- دو نفر شریک مقدارى بادام به بیع سلف می فروشند و قیمت را مشترکا دریافت می کنند و هر دو متعهد می شوندکه مشترکا بادام را به مشترى در موعد مقرر بپردازند، اما بعداً شرکت آنها بهم می خورد، یکى از این دو شریک سهم خود را که نصف بادام باشد پرداخت می کند.اما شریک دیگر سهم خود را پرداخت نمی کند و ادعا داردکه قیمت بادام را شریکش مصرف کرده است.و او به سهم خود ازقیمت نرسیده است، اما شریکش منکر است.حال اگر شریک دوم با ادله و شواهد اثبات کند که پولها را فقط شریک اول مصرف کرده است.مشترى بادام را از چه کسى مطالبه می کند؟
ج : اگر مشترى پول را به هر دو شریک داده است باید بادام را هر دو شریک بدهند و شریکى که به سهم خود از پول نرسیده است باید از شریک خود بگیرد و اگر پول را به یک شریک داده است، حق مطالبة بادام از شریک دیگر ندارد.

احکام اجاره

احکام اجاره

س :1020- اگر در قرارداد اجاره، مبلغ اجاره را در هر ماه معین نمایند.اما مدت اجاره معلوم نباشد.چنین اجاره اى صحیح است؟
ج : اگر مدت اجاره اصلا معلوم نباشد این اجاره باطل است.بجز ماه اول که صحیح است.

س : 1021- شخصى خانه اى را به مدت یک سال اجاره می کند.بعد از پایان مدت صاحب خانه حاضر به تمدید اجاره نیست، مستأجر هم نمی تواند خانه اى دیگر پیدا کند.باتوجه به عدم رضایت مالک تصرف در آن خانه چه حکم دارد؟
ج : تصرف در خانه بدون رضایت مالک حرام است.و تصرف کننده ضامن اجره المثل می باشد.ولى در حد متعارف باید صاحب منزل تا پیدا کردن خانه اى جدید، سکونت در منزل را با اجرت یا بدون اجرت اجازه بدهد.

س : 1022- کسى خانه اى را به صورت قرارداد مطلق وکلى اجاره می کند.نه شرط شده است که باید شخص مستأجر از آن استفاده کند و نه تصریح به این شده است که مستأجر می تواند به کسى دیگر اجاره دهد.آیا مستاجر حق دارد خانه را به کس دیگرى اجاره دهد؟
ج : اگر شرط مباشرت نشده باشد حق دارد اما به همان مبلغى که اجاره کرده است نه بیشتر از آن، مگر اینکه کارهایی مانند تعمیر و سفید کارى روى خانه انجام داده باشد و یا در صورتیکه خانه را به غیر جنسى که اجاره گرفته است اجاره دهد.

س : 1023- خانه یا باغى است مشترک میان چند نفر، یکى از شرکاء بدون رضایت دیگران می تواند حصه اى خود را اجاره بدهد یا نه؟
ج : می تواند اجاره دهد و مستأجر با سایر شرکاء در انتفاع از آن خانه یا باغ شریک می شود.

س : 1024- خانه یا زمینى براى مدت دو سال اجاره داده می شود.در این مدت اگر مالک و یا مستأجر فوت کند اجاره باطل می شود؟
ج : تا زمانى که مدت اجاره سر نرسیده باشد، اجاره به صحت خود باقى است.

س : 1025- اگر حیوانى براى حمل و بارکشى و یا براى استفاده از شیرش اجاره شود آیا مانند بیع خیار حیوان و مجلس دارد؟
ج : در قرارداد اجاره خیار حیوان و مجلس نیست.

س : 1026- معمول است که خانه اى را به مبلغ زیادى رهن می کنند ومبلغ کمی اجاره تعیین می کنند.چنین رهن و اجاره اى چه حکمی دارد و صورت صحیح و مشروع این قراردادهاى رهن و اجاره چگونه است؟
ج : این قراردادها ممکن است به دو صورت واقع شوند که در یک صورت صحیح و در صورت دیگر باطل است که براى هرکدام مثالى ذکر می شود.اما صورت صحیح : اگر صاحب خانه به مستاجر بگوید، این خانه را (که اجارة آن مثلا درماه سى هزارتومان است ) براى شما تا مدت یک سال ماهى سه هزار تومان اجاره می دهم، مشروط به اینکه هفقصد هزار تومان مثلا قرض الحسنه بدهى، این اجاره و قرض الحسنه صحیح است و خانه هم عرفا در رهن قرار دارد.اما صورت غیر صحیح : عکس صورت قبلى است یعنى قرض دهنده بگوید که هفقصد هزار تومان براى صاحب خانه قرض می دهد، اما مشروط به اینکه قرض گیرنده خانه اش را ماهانه مبلغ سه هزار تومان مثلا به وى اجاره بدهد، این رباء قرضى وحرام است.

 

س : 1027- با موت موجر و مستاجر اجاره باطل می شود؟
ج : باطل نمی شود.اما اگر در اجاره شرط مباشرت شده باشد که فقط مستأجر حق استفاده را دارد، در این صورت موجر خیار فسخ دارد.

س : 1028- آیا زن می توان بدون اجازه شوهر اجیر شود؟
ج : اگر منافات با حقوق شوهر نداشته باشد می تواند اجیر شود.اما در کارهاى که با حقوق شوهر منافات داشته باشد، در صحت اجاره اذن شوهر لازم است.

س : 1029 - شخصى خانه اى سه اطاقه را اجاره می کند.اما بعداً معلوم می شود که یکى از این اطاق ها قابل استفاده نیست.آیا مستأجر حق فسخ دارد؟
ج : اگر مستأجر قبلا علم نداشته باشد که اطاق قابل استفاده نیست، خیار فسخ دارد و اگر راضى شد و فسخ نکرد، اجاره اطاق را نسبت به مجموع اجارة خانه، می تواند از مالک مطالبه نماید و یا از اجارة خانه کسر نماید.

س : 1030- اگر کسى حیوانى را براى مدتى اجاره نماید و بعد از چند روز این حیوان تلف شود و یا پایش بشکند و نتواند راه برود آیا اجاره باطل می شود؟
ج : مستأجر خیار فسخ دارد، چه اجاره را فسخ کند یا راضى شود در هر دو صورت مالک مستحق اجرت چند روز (که حیوان بعد از اجاره سالم بوده است ) می باشد.و اگر مالک اجارة تمام مدت را قبلاگرفته باشد باید اجارة بعد از تلف شدن و یا معیوب شدن حیوان را به مستأجر برگرداند.

س : 1031 - آیاگرفتن اجرت درتغسیل، تکفین وتدفین اموات جایز است؟
ج : در مقابل انجام دادن اصل این کارها جایز نیست.اما در برابر انجام دادن این اعمال باکیفیت خاصى اشکال ندارد.مثل اینکه بگوید با آب گرم غسل داده شود.

س : 1032- اگر کسى ماشین شخص دیگر و یا خود او را اجاره کند که وسایل او را تا فلان مقصد حمل نماید ولى در بین راه به مانع برخورد کرد و نتوانست بار را به مقصد برساند، آیا اجیر استحقاق اجرت را دارد؟
ج : اگر غرض رساندن بار به مقصد بوده است و اجیر آن را نرسانده باشد مستحق اجرت نیست.،و اگر غرض برداشتن بار بوده است تا هر مقدار راه که بتواند ببرد، در این صورت تا هرکجا که حمل کرده است به همان اندازه مستحق اجرت است.به عبارت دیگر: اگر اجاره به نحو وحدت مطلوب بوده باشد مستحق اجرت نیست و اگر به نحو تعدد مطلوب بوده باشد مستحق اجرت به مقدار عملش است.

س : 1033 - اگر کسى کارگرى را براى کار در خانه و یا محل کارش بیاورد.ولى مصالح ساختمانى و بنا حاضر نباشد و این کارگر یک روز را بیکار بماند، آیاکارگر حق اجرت دارد؟
ج : اگر قبلا تعیین شده باشد مستحق همان است واگر معین نشده باشد مستحق اجره المثل است.

س : 1034 - کسى پارچه اى را به خیاط می دهدکه براى او قبا بدوزد و سایر مایحتاج قبا را هم در اختیار خیاط قرار می دهد ولى خیاط در اثر بى توجهى و سهل انگارى اشتباهاً آن پارچه رابعد از دوختن به کس دیگر می دهد.آیا خیاط ضامن پارچه است یا ضامن قبا؟
ج : ضامن قبا است، ولى اگر متمکن و قادر بر استرداد قبا نباشد، باید قیمت قبا را براى مالک پارچه بدهد.ولى حق گرفتن اجره المثلى که از قبل تعیین شده است دارد.

س : 1035 - اگر کسى حیوانى را براى حمل بار از قریه اى به قریه اى دیگرى در روز معینى اجاره نماید و در اثر برف و بارندگى شدید نتوانست بار را برساند.مالک حیوان حق مطالبة اجرت را دارد؟
ج : حق مطالبة اجرت را ندارد.

س : 1036 - شخصى پارچه اى را براى دوختن پیراهن به خیاط می دهد اما خیاط بعداً ادعا می کند که پیراهن را دوختم، اما پیراهن با سایر اجناس در دکان مورد سرقت قرارگرفت، آیا مستاجر حق مطالبة پارچه را از اجیر، اجیر حق مطالبة اجرت را ازمستأجر دارد؟
ج : اگر بدون افراط و تفریط دکان مورد سرقت قرارگرفته باشد مالک پارچه حق مطالبة پارچه و یا قیمت آن راندارد و اجیر حق مطالبة اجرت را از مستأجر دارد.

س : 1037- اگر کسى خانه اى را اجاره کند و به صاحب خانه بگوید که تعداد اعضاء خانواده 5 نفرند اما در واقع 6 نفر باشند یا بعداً یک نفر اضانه گردد، اشکال دارد؟
ج : در فرض سؤال براى بیش از 5 نفر بدون اجازه صاحب خانه حق استفاده را ندارد، اما اگر بعداً یک فرزند نو در خانه متولد شود اشکال ندارد.

س : 1038 - در برخى مناطق متداول است که قالى بافان به طور نصفه قالى می بافند، به این صورت که نخ را از دکاندار می آورند و قرارداد می بندند که بعد از بافتن، قالى به فروش برسد ونصف قیمت سهم بافنده ونصف دیگر سهم صاحب نخ و دکاندار باشد، این قرارداد صحیح است؟ و در صورت صحت از مصادیق کدام یکى از معاملات جایز است و با توجه به اینکه طرفین قیمت قالى را در زمان قرارداد نمی دانند؟
ج : این قرارداد شبیه اجاره است و عامل حق اجره المثل متعارف را دارد که نصف قیمت قالى باشد و اشکال ندارد.

س : 1039- اگر مستاجرى درزمین مورد اجاره و با اذن موجر دیوارى بکشد و بعد از پایان مدت اجاره می تواند دیوار را خراب کند؟
ج : چنانچه وسایل و آلات و مصالح بکار رفته از مستأجر باشد حق دارد خراب کند، اما باید زمین را به حالت اول برگردانده و تسلیم موجرکند.

س : 1040- کسى که اجیر شده است که روزه میتى را بگیرد، می تواند به اتفاق و هماهنگى اعضاء خانواده اش همه در یک روز، روزه میت را بگیرند؟
ج : مانعى ندارد مگر اینکه شرط کرده باشد که خود اجیر روزه را بگیرد.

س : 1041 - مستأجرى بدون اذن موجر و مالک، در زمین مورد اجاره، خانه اى می سازد.صاحب زمین می گوید چوپ و دیگر مصالح ساختمانى خود را بگیرد و زمین را آزادکن، اما مستأجر قبول نمی کند و می گوید باید خانه را خریدارى کنى و قیمت آن را به من پرداخت کنى، حکم چیست؟
ج : مستاجر باید چوپ و لوازمات را بردارد و زمین را مثل اولش هموار نموده وبه صاحبش تسلیم نماید.

س : 1042- اگر کسى ماده گاوى را براى استفاده ازشیرش به مدت 6 ماه مثلا به یک سیر روغن اجاره بدهد صحیح است؟
ج : یک سیر روغن اگر مقید به روغن خود آن حیوان نباشد اجاره صحیح است.

س : 1043 - اگر اهالى قریه اى چند نفر را براى انجام کارى در برابر مبلغ معینى اجیرنمایند و این چند نفر همه آن پول را مصرف نکنند وباقیماندة آن را بین خود تقسیم نمایند، آیا برگرداندن آن مبلغ باقیمانده به صاحبانش لازم است؟
ج : چنانچه آن چند نفر اجرت گرفته اند که کارى انجام دهند و آن کار را انجام داده اند، برى الذمه شده اند.و اگرکارگران آن پول راگرفته اند که در جهت انجام کار مورد اجاره مصرف کنند هر مقدار اضانه شود به صاحبش برگردانند.

 

احکام هبه

احکام هبه

احکام هبه 1

احکام هبه 1

س : 1044- کسى که چند فرزند دارد از دنیا می رود بعد از مرگ او برخى از ورثه هبه نامه اى را می آورندکه مورث زمین، مایملک خود را پیشتر به آنها هبه کرده است و شاهدان هم شهادت می دهندکه هبه نامه دو ساعت پیش ازمرگ او و در مرض موت نوشته شده است آیا این هبه نامه اعتبار دارد؟
ج : اگر هبه ثابت شود اگر چه در هنگام بیمارى مرگ باشد و قبض و اقباض در زمان حیات واهب صورت گرفته باشد نافذ است.

س : 1045 - کسى یک قطعه زمین زراعتى خود را به عنوان شیربها به پدر زنش داده بوده است.پدرزن یاد شده چند سال بعد همان زمین را به نواسه خود هبه می کند اما نواسه اش درکودکى می میرد اکنون کودک یاد شده یک خواهر و پدر و مادر دارد زمین مال کدام این سه نفر است؟
ج : زمین یاد شده مال پدر و مادرکودک از دنیا رفته است خواهر او حقى ندارد.

س : 1046- کسى زمین هاى خود را براى پسرانش تقسیم کرده است و تقسیم خط هم نوشته اند آیا فرزندان او با همین تقسیم نامه صاحب زمین می شوند یا علاوه بر تقسیم هبه هم لازم است؟
ج : اگر زمین هاى تقسیم شده در زمان حیات پدر به قبض پسران رسیده باشد هبه معاطاتى تحقق یافته است و پسران او مالک شده اند اما اگر قبض و اقباض صورت نگبرفته باشد، زمین هاى یاد شده باید طبق موازین ارث در بین ورثه تقسیم شود.

س : 1047- در برخی از مناطق هزاره جات رسم است که کسى که از دنیا می رود در هفتم یا چهلم دخترانش را جمع می کنند و درباره ارث و میراث گفتگو می کنند.دختران شخص فوت شده ارث زمین خود را یا می گیرند و یا به برادران خود هبه می کنند اما مواردى پیش می آیدکه بر اثر اختلاف بعد از بیست وگاهى شصت یا هفتاد سال فرزندان دختر یا نواسة او سهم ارث مادر یا مادر بزرگ خود را می خواهند حکم مسأله چیست؟
ج : اگر برادران یا اولاد آنان نتوانستند هبه و یا اعراض خواهر را ثابت کنند باید طبق موازین ارث از نو تقسیم شود.

س : 1048- دخترى درضمن عقد نکاح با شوهرش شرط می کند که به شرطى راضى به ازدواج می شوم که طلاهاى که براى من خریده اى برایم هبه کنى.داماد هم قبول می کنداما بعد ازیک سال اختلاف پیدا می شود و از همدیگر جدا می شوند.آیا طلاهاى که به دختر هبه شده است مال اوست؟
ج : هبه یکى از زوجین به دیگرى بنابر احتیاط هبه لازمی است و شوهر نمی توا ند برگرداند.

س : 1049 - مردى که چهار دختر و چهار پسر دارد از دنیا می رود.دختران به خانه شوهر می روند و پسران زمین هاى پدرشان را به چهار قسمت تقسیم می کنند.یکى از برادران قسمت و سهمیه خود را می فروشد اما بعد از چند سال که ارزش پول کاهش پیدا می کند و زمین گران می شود یکى از خواهران خود را تحریک می کند که زمین را از مشترى پس بگیرد زیرا در آن زمین دختران مورث هم حق دارند در حالى که خواهر بایع داراى عروس و داماد شده است و تاکنون هیچ ادعایى را نداشته است.حکم این مسأله چیست؟
ج : اگر دختران زمین ها را به برادران خود نه بخشیده باشند و فروش آن را امضاء نکرده باشند نمى توانند نسبت به سهم خود زمین فروخته شده را فسخ کنند نه همه زمین فروخته شده را.

س : 1050- کسى زمین خود را درحضور علماء و مو سفیدان با میل و رغبت خود می فروشد و در قولنامه قید می کند که زمین مال شخصى خودش است اما بعد از چند سالى که قیمت گران می شود ادعا می کند که زمین در واقع مال او نبوده است بلکه زمین را پدرش به مادرش هبه کرده و او به نواسه (فرزند بالغ ) اش هبه کرده است بنابراین زمین مال بایع نبوده است بلکه مال فرزند بایع است حکم این مسأله چیست؟
ج : اگر دو نفر عادل شهادت بدهندکه پدربایع زمین را به مادر بایع هبه و او به فرزند بایع هبه کرده است، هبه ثابت می شود اما اگر پسر بایع صغیر بوده باشد و پدرش ازباب ولایت او را فروخته باشد معامله صحیح است و به محض ادعا فسخ نمی شود.

س : 1051- کسى در بیمارى مرگ زمین خود را وقف حسینیه و یا هبة باعوض می کند و می گوید بعد از مرگ او براى قضاى نماز، روزه و زیارت و...مصرف شود این نوع هبه و وقف چه حکمی دارد؟
ج : وقف بعد ازموت نمی شود اما هبه کردن به کسى که عوض را بعد از مرگ واهب انجام بدهد و قبض کرده باشد صحیح است.

س : 1052- کسى که چهار پسر و دو دختر دارد از دنیا می رود.پسرها زمین هاى پدرى را تقسیم می کنند و دختران چیزى نمی گویند اما وقتی برادران از دنیا می روند خواهران از ورثه برادران سهمیه میراث خود را از زمین هاى یاد شده می خواهند آیا این ادعا درست است؟
ج : اگر دختران سهمیة خود را نبخشیده باشند می توانند از فرزندان برادران خود بگیرند.

س : 1053- شخصى زمین هاى خود را به نواسه هاى دختر خود هبه می کند و به دامادش (پدر نواسه ها) به خاطر همین زمین ها نیابت زیارت می دهد.داماد به زیارت می رود اما از طرف کس دیگرى نایب می شود و براى پدر زنش زیارت نمی کند و از دنیا می رود نواسه هاى صاحب زمین هم نمی توانند زیارت کنند آیا نواسه حق تصرف زمین ها را دارد؟
ج : اگر نوه کبیر شده باشد ازطرف جد خود به زیارت برود و اگر صغیر باشد و فوریت در زیارت قید نشده باشد بعد ازکبیر شدن برود اما اگر فوریت قید شده باشد وصى متوفى از مال او نایب بگیرد و اگر وصى ندارد حاکم شرع از مال متوفى نایب بگیرد.

س : 1054- اگر کسى قربه الى الله و به قصد ثواب، مالى را به فقیرى که ازارحام او نیست هبة غیر معوضه کند، درصورت بقاء عین هبه شده، می تواند رجوع کند و هبه را بهم بزند؟
ج : هبه کننده حق رجوع ندارد.

س : 1055- کسى که مالى به اوبخشیده شده است، بعد از دریافت، آن مال را بفروشد و یا به دیگرى ببخشد.یا نوعى تصرفى را در آن انجام دهد مانند اینکه پارجة بخشیده شده را لباس بدوزد.آیا با انجام این نوع تصرفات بقاءعین موهوبه صدق می کند تا بخشنده حق رجوع داشته باشد یا درحکم تلف است؟

ج : تصرفاتى مانند: بخشیدن و فروختن و نیز مانند تبدیل پارچه به لباس یا حتى رنگ کردن پارچه یا مانند آردکردن گندم و پختن نان از آرد و امثال این تغییرات حکم تلف را دارد.اما اگر تصرف مانند پوشیدن لباس و یا سوار شدن مرکب و امثال آن باشد که عرفا می گویند مال بخشیده شده عینا باقى است.در این گونه تصرفات واهب حق رجوع دارد.

احکام هبه 2

احکام هبه 2

 

 

س : 1056- اگر موهوب له (کسی که مالى به او بخشیده شده است ) عوض را به واهب (بخشنده ) بدهد.آیا قبول عوض لازم است.
ج : قبول عوض بر بخشنده واجب نیست.اما اگر قبول کرد هبه لازم می شود.

س : 1057 - کسى که دیگرى مالى به او بخشیده است (موهوب له) اگر مالى را به عنوان عوض به واهب و بخشنده بدهد، می تواند رجوع کند و آن را پس بگیرد؟
ج : رجوع اشکال دارد و بلکه ممنوع است.

س : 1058- اگر مال بخشیده شده منافع منفصله داشته باشدمانند میوه، حمل، بچه، شیر در پستان و...و بخشنده بخواهد رجوع کند آیا این منافع منفصله مال واهب است یا موهوب له؟
ج : این نمائات مال موهوب له است و واهب فقط عین را می تواند پس بگیرد.

س : 1059- اگر شخصى ملک خود را به کسى هبه کند اما شرط کند که تا زنده است خود واهب از آن استفاده کند صحیح است؟
ج : اگر به ذوى الارحام با این شرط هبه کند صحیح است و اگر تخلف کند می تواند رجوع کند، اما اگر هبه به غیر ذوى الارحام باشد، چون هبه لازم نیست بدون شرط هم می تواند رجوع کند.

س : 1060- اگرکسى براى خانمش لباسى خریدارى می کند وبعد فوت کند ومعلوم نیست که آیا او درزمان حیات خود این لباس رابه زوجه اش تملیک کرده است یا نه، لباس مذکورجزء ترکه است یا جزء اموال زوجه؟
ج : اگر معلوم نباشدکه به زن هبه کرده است یا نه جزء ترکه میت و مال ورثه است.

س : 1061- آیا هبة دین و هبة منافع درست است؟
ج : هبة منافع صحیح نیست زیرا شرط صحت هبه آن است که موهوب عین باشد، اما در هبة دین اگر به خود مدیون هبه شودکه فایده اش ابراء ذمه اى او است صحیح است و احوط این است که مدیون قبول کند.

س : 1062 - هبه اى معوضه چه نوع هبه اى است؟
ج : هبة معوضه آن است که درآن یا شرط عوض شده باشد ویا اینکه موهوب له عوض آن را به واهب بدهد اگر چه شرط عوض نشده باشد.

س : 1063- آیا در هبة معوضه، پرداختن عوض از سوى موهوب له به واهب شرط است؟
ج : منظوراشتراط عوض است اگر چه این عوض صلح مال یا حقى باشد.بنابراین اگر واهب شرط کند که موهوب له مال یا حقى را به او صلح نماید صحیح است و اگر طبق آن شرط عمل نمود و او هم قبول نماید هبه معوضه می شود و واهب حق رجوع ندارد.

س : 1064- رجوع درهبه چگونه محقق می شود؟
ج : رجوع به دوگونه محقق می شود، یا به قول مانند اینکه بگوید من رجوع کردم و یا به عمل و فعل، مانند اینکه مال را ازموهوب له بگیرد، یا آن رابه دیگرى ببخشد و یا بفروشد و یا اجاره و رهن د هد ومانند اینها, درصورتیکه این کارهابه قصد رجوع باشد.

س : 1065- اطلاع دادن موهوب له ازرجوع لازم است؟
ج : لازم نیست.انشاء رجوع کافى است.

س : 1066- زید زمین خود را به عمرو بخشیده است وچون قابل کشت نبوده است عمرو آن راتصرف نمی کند بعد از مدتى عمرو فوت می کند، پسر عمرو نیز آن را تصرف نمی کند، اکنون نوبت به نوه اش رسیده است و مدعى ملکیت زمین مذکور را دارد به این دلیل که زید آن را به پدر بزرگش بخشیده است و در حال حاضر زمین درتصرف ورثه زید است، حق باکیست؟
ج : مال بخشیده شده قبل از قبض ملک واهب است.بعد از اینکه موهوب له آن را قبض کرد و متصرف شد، باز اگر هبه به ذى رحم و یا معوضه نباشد تا عین باقی است می تواند رجوع کند و عین را برگرداند،ولى اگر موهوب له وفات کند، هبه لازم می شود.

س : 1067- شخصى خانه اى را به دیگرى می بخشد و سالها هر دو درآن خانه زندگى می کنند و سند هبه نیز به قلم یکى ازعلماء محلى نزد موهوب له موجود است.ولى واهب این مدرک را قبول ندارد و می گویدکه موهوب له درعمارت تصرت نکرده است، آیا سکونت او تصرف حساب می شود؟
ج : اگر هبة مذکور معوضه باشد یا به ذى رحم و یا به گونه اى صلح شرعى باشد، و واهب اذن صریح تصرف در خانه را به موهوب له داده باشد(که از طریق سکونت هر دو در خانه تصرف انجام گرفته است ) رجوع واهب جایز نیست.و در غیر این موارد و شرایط می تواند رجوع کند.

س : 1068- پدرى ملکى را به پسرخود هبه می کند و شرط می کند تا من زنده هستم منافع آن متعلق به خودم باشد.بعداً ادعا می کند که من هنگام هبه کردن به ارزش واقعى زمین آگاه نبودم و فکر می کردم که ارزش آن خیلى کمتر از آن است.البته درموقع هبه کردن کسى او را از قیمت واقعى زمین آگاه نکرده بود.ازطرف دیگر پسر نیز به پدر وعده داده بوده است که مخارج سفر حج پدر را پرداخت خواهد کرد, تکلیف ورثه پسر چیست؟ واجب است که به وعده اى که پدرشان به پدر بزرگ شان (موهوب له به واهب ) داده است عمل نمایند؟
ج : اگر تا هنگام مرگ، موهوب له آن مال را قبض وتصرف نکرده باشد با فوت او هبه باطل شده است و اگر قبض کرده باشد(اگر چه بعداً براى استفاده آن, را در اختیار واهب قرار داده باشد) هبه لازم شده است و واهب حق رجوع ندارد.اما عمل کردن به وعدة پدر ازمال صغارجایز نیست.ولى ورثه کبار بهتر است به وعدة پدر عمل نمایند.اگر چه عمل به وعدة زبانى پدر واجب نیست.اما اینکه پدر بعد از هبه ادعا کرده که از قیمت و ارزش واقعى زمین آگاه نبوده است، مانع ازصحت هبه نیست.

س : 1069- در هبة معوضه اگر تنها از یکی طرف اقباض صورت گیرد، هبه لازم می شود؟
ج : در هبة مشروط به عوض قبض و اقباض (گرفتن و پرداختن ) هر دو لازم است.و با قبض یک طرف هبه لازم تحقق نمی یابد.

س : 1070- اگرمالى به یتیمی هبه شود، با قبض قیّم یتیم، هبه حاصل می شود؟
ج : با قبض یا اذن ولى، هبه حاصل می شود.

س : 1071 - اگر مال بخشیده شده از قبل در اختیار موهوب له باشد،قبض جدید لازم است؟
ج : قبض جدید لازم نیست.

س : 1072- اگر ولى صغیر از مال خودش که دردستش هست به صغیر ببخشد، نیاز به قبض جدید دارد؟
ج : قبض جدید لازم نیست، ولى بهتر وموافق با احتیاط این است که ولى بعد ازهبه ازطرف صغیر قبض کند.

س : 1073 - هبة مال مشاع صحیح است؟
ج : صحیح است.چونکه قبض مشاع هم با اجازه شریک امکان دارد.

س : 1074 - اگر کسى تمام املاک خود را به یکى از فرزندان خود هبه نماید، ولى فرزند از آن بى اطلاع باشد.وپدر بعد ازچند سال همین اندک املاک خود را به کسى بفروشد و بعد از فروش، فرزندش متوجه و آگاه شودکه پدرش چند سال قبل این املاک را به او بخشیده است و تاریخ هبه نیز چند سال قبل ازتاریخ قبالة فروش است حکم مسأله چیست؟
ج : اگر هبه ثابت شود و در حال هبه فرزند صغیر بوده است و پدر ولایتاً از طرف او قبض و قبول کرده باشد.هبه صحیح و فروش بعدى پدر باطل است.اما اگر فرزند کبیر بوده است و قبض و اقباض صورت نگرفته باشد.هبه باطل و معامله بعدى پدر صحیع است.

س : 1075- درقبض هبه فوریت شرط است؟
ج : شرط نیست.هر وقت بخواهد می تواند قبض کند.در صورتیکه واهب قبل از قبض از هبة خود رجوع نکرده باشد.

س : 1076- منافعى که ازمال بخشیده شده در فاصله زمانى بین هبه و قبول ازجانب موهوب له، بد ست می آید مال واهب است یا موهوب له؟
ج : مال واهب است، چون موهوب له عین را بعد از قبول و قبض عین موهوبه مالک می شود.

س : 1077 - درهبة به ذى رحم جعل خیار فسخ ازطرف واهب جایز است؟
ج : جایز است، به عنوان تخلف شرط، مثل اینکه پدربه پسر زمینى را هبه کند و شرط کند که لباس را براى او بدوزد و پسر قبول کند اگر لباس را ندوزد پدر می تواند هبه را فسخ کند.

س : 1078- درهبه معوضه درصورت بقاء عین موهوبه واهب حق رجوع دارد؟
ج : حق رجوع ندارد.چون هبة معوضه از عقود لازم است.

س : 1079- در هبة بین زن و شوهر درصورت بقاء عین رجوع جایز است؟
ج : اگر قبض صورت گرفته باشد بنابر احتیاط واجب حق بهم زدن را ندارند.

س : 1080- اگر کسى بد هکار خود را آبراء ذمه کند، دوباره می تواند طلب خود را از او بگیرد؟
ج : با آبراء ذمه بد هکاربرى الذمه می شود و طلبکارحق رجوع ندارد.

س : 1081- جهیزیه اى که از سوى پدر و مادر به دختر داده می شود، مثل سائر ترکه است و شوهر از آن ارث می برد؟
ج : ظاهر این است که پدر و مادر این جهیزیه را به دختر هبه می کند.لذا او مالک می شود و همانند سائر ترکه، شوهر از آن ارث می برد.

س : 1082 - در هبة معوضه اگر موهوب له عین موهوبه را قبض کند اما عوض را ندهد، حکم چیست؟
ج : واجب است عوض را بدهد و اگر ندهد واهب حق بهم زدن هبه را دارد.

س : 1083- در هبة معوضه بین پدر و پسر اگر پسر مال موهوب را قبض کرد ولى عوض را نداد، پدر حق رجوع دارد؟
ج : حق رجوع دارد.اگرچه عین تلف شده باشد، درمثلى به مثل و درقیمی به قیمت می تواند رجوع کند.

س : 1084- شخصى مال خود را به ذى رحم خود هبه کرده است، در بعضى قبض و تسلیم صورت گرفته است و در بعضى صورت نگرفته است، نسبت به مقدارى که تسلیم نکرده است حق رجوع دارد؟
ج : می تواند رجوع کند چون قبض و اقباض صورت نگرفته است.

س : 1085- شخصى سه فرزند دارد، زمین و سایر اموالش را بین دو فرزندش تقسیم می کند و فرزند سوم را عاق می کند، آیا پسر عاق شده بعد از فوت پدر از اموال ا و ارث می برد؟
ج : اگر در زمان حیات خود اموالش را براى دو فرزندش هبه کرده باشد و آن دو نیز قبول و قبض کرده باشند، پسر عاق شده ارث نمی برد و اگر وصیت کرده باشد اموالش را براى دو فرزندش، در این صورت، وصیت به مقدار ثلث از اموالى میت نافذ است و در زائد بر ثلث اگر تمام ورثه راضى شدند نافذ است و اگر راضى نشدند، ثلث اموال بین آن دوبرادرتقسیم می شود و دوثلث دیگر بین تمام ورثه تقسیم می شود به شمول فرزند عاق شده.

س : 1086- شخصى در حال بیمارى اموال منقولش را براى برادر غائبش هبه می کند.و بعد از چند روز فوت می کند.سه ماه بعد از فوتش، برادرش از هبه آگاه می شود.اولا: این هبه صحیح است؟ وثانیا: در صورت عدم صحت، متوفى یک مادر سفیه، دارد و سه برادر، آن اموال به چه کسى تعلق می گیرد؟ و ارث، به مادر که سفیه است تعلق می گیرد.و او می تواند اموالش را به کس دیگر هبه کند؟
ج : هبه به برادرش باطل است، زیرا واهب قبل از قبض و اقباض فوت کرده است و آن اموال در فرض سوال به مادر تعلق می گیرد.اگر چه سفیه باشد.اما هبة سفیه بدون اذن حاکم شرع صحیح نیست.

س : 1087- اگر کسى زمین خود را به شرط عوض به دیگرى هبه نماید ولى موهوب له عوض را پرداخت نکند و واهب فوت نماید، آیا ورثه واهب حق فسخ را دارند؟
ج : حق فسخ دارند.

س : 1088- اگر کسى مالى را که منقول است به دیگرى بفروشد اما قیمت آن را به طورکامل دریافت نکند.آیا بایع خیار فسخ دارد، و نیز در هبة معوضه اگر بعضى از عوض به عهدة موهوب له باقى بماند، واهب خیار فسخ دارد؟
ج : در هبة معوضه در فرض سوال خیار فسخ دارد.اما در بیع ندارد، مگر اینکه مبیع را به مشترى تسلیم نکرده باشد،که در این جا خیار تأخیر بعد از سه روز می آید.

س : 1089- شخصى از مال منقول خود براى پسر غائب خود هبه می کند وکس دیگرى را با اجازه حاکم شرع وکیل می گیردکه ازطرف پسر غائبش مال را قبض کند.اما موهوب له تا زمان فوت واهب حاضر نمی شود.این هبه نافذ است؟
ج : در هبه قبض خود موهوب له یا وکیل او معتبر است، نه قبض وکیل واهب.

س : 1090- شخصى چند فرزند صغیر و یک خواهر دارد، بعد از فوتش بین فرزندان صغیر و خواهرش اختلاف واقع می شود.خواهر خواهان سهم خود از زمین می شود.اما صغیران ادعا دارند که شما حق خود را به پدر ما (که برادر شما بوده است ) هبه کرده اید، و سند هبه را نیز ارائه می دهند.اما خواهر منکر می شود و می گوید سند جعلى است.آیا صغارحق قسم دادن عمه اى شان را دارند؟
ج : وصى میت با قیّم و ولى صغار حق اقامة شهود دارند و با نبودن شهود حق قسم دادن خواهر میت را دارند.

س :1091- زنى فوت می کند در حالیکه چند برادر و چند فرزند دارد، زمین هاى موروثى زن در اختیار برادرانش می باشد.اما اکنون فرزندان این زن خواهان زمین مادرشان هستند اما برادرانشان ادعا دارند که خواهرانشان سهم خود را به آنها هبه کرده است، دعواى مذکور توسط قضاه در حوزة اسلامی به نفع برادران زن فیصله می گردد و زمین درتصرف آنها باقى می ماند.اما بعد ازمدتى یکى از علماء یک قطعه از زمین مذکور را به وارث خواهر می دهد و سالها است که وارث خواهر از آن زمین استفاده می کند، برادران آن زن اکنون از دنیا رفته اند.اما وارثین این برادران بر اساس همان فیصلة قبلى قضاه ادعاى استرداد زمین را دارند، اولا: می توانند زمین را بگیرند و ثانیا: در صورت جواز حاصلات چند ساله را نیز می توانند از وارث خواهر بگیرند؟

ج : اگر سند و هبه نامة شرعى داشته باشند، وارثین برادران حق دارند، زمین را با اجره المثل آن بگیرند.

احکام هبه 3

احکام هبه 3

 

 

س : 1092- پدرى5 فرزند دارد، 3 فرزند کار می کنند و 2 برادر دیگرشان چون کوچک اند کار نمی کنند، آن سه برادرکه کار می کنند درآمد حاصل ازکارشان را بدون هبه در اختیار پدر قرار می دهند (طبق رسم معمول در منطقه )، حال اگر پدر فوت نماید.اموال چگونه قسمت می شود؟
ج : اگر پول حاصل ازکارشان را به پدر هبه نکرده باشند.مال کارگران می باشد وکسانی که کار نکرده است شریک نیست.

س : 1093 - اگر زنى بدون قصد بخشش اموالش را در اختیار شوهرش قرار داده باشد، می تواند از همسرش آن اموال را مطالبه نماید یا بعد از مرگش از ماترک ا و بردارد؟
ج : چنانچه هبه نکرده باشد می تواند برگرداند.

س : 1094- اگر کسى زمین خود را براى اولاد غایبش هبه نماید و تا زمان فوت پدر اولاد در مسافرت باشند و در زمان حیات پدر قبض و اقباض صورت نگرفته باشد این هبه صحیح است؟
ج : هبه باطل است و زمین میراث است.

س : 1095- شخصى چهار فرزند دارد و درفرض موت خود ملکش را به این ترتیب براى فرزندانش هبه یا وصیت می کند: بخشى را براى دو پسرش که از یک مادرند و بخشى را نیز براى دو پسر دیگرش و بخش سومی را با یک مقدار از توابعش بین چهار برادر مشترک می گذارد و دو برادر بزرگ ادعا دارند که مقدارى از توابع این بخش مشترک، در بین منطقة علف کار دو برادرکوچک واقع شده است.ولى برادران کوچک این ادعا را قبول ندارند و بعد از فوت پدر به مدت 25 سال این دو برادرکوچک از آن محل استفاده نموده اند و پدر نیز در وصیت و یا هبة خود اسمی از آن محل نبرده است.حکم چیست؟
ج : اگر پدر آن املاک را براى فرزندانش هبه کرده باشد و فرزندان نیز در زمان حیات پدر آن زمین ها را قبض کرده باشند.هبه صحیح و لازم می شود و باید طبق حکم هبه عمل شود و اگر وصیت کرده باشد وصیت به مقدارثلث ویک سوم از اموال نافذ است و اگر وصیت زائد بر ثلث را تمام ورثه رضایت بدهند باز نافذ است و اگر ردکنند، زائد بر ثلث بین تمام ورثه تقسیم می شود.اما حکم آن قسمت از توابع زمین مشترک که بین زمین علف کار دو برادرکوچک واقع شده است.اگر در زمان پدرزمین محیاه و احیاء شده بوده است، باید مطابق وصیت و یا هبه عمل شود اگرحریم ملک و زمین است صاحب آن زمین نسبت به آن حریم اولویت دارد و اگرکوه عام است همه برادران می توانند از آن استفاده کنند.

س : 1096- شخصى مال و زمینش را براى پسران خود هبه می کند.بعضى از پسران صغیر و بعضى نیز غایب هستند، قبضى صورت نگرفته است و در زمان حیات پدر، نسبت به پسران صغارهم قبض شرط صحت هبه است؟
ج : نسبت به پسران غایب که کبیرند هبه محقق نشده است، اما نسبت به صغار اگر واهب پدر یا جد پدرى باشد هبه صحیح است.

س : 1097- پدرى زمین خود را با اندکى تفاوت ,کم و زیاد بین فرزندان خود تقسیم می کند، بعد از فوت پدر یکى از فرزندان می تواند تقسیم را بهم بزند و دوباره تقسیم کند؟
ج : اگر پدر مستمیما تقسیم کرده باشد و حصة هر فرزند را تحویل داده باشد و او قبض کرده باشد، نمی توانند مجددا تقسیم نمایند.مگر به اتفاق همة وراث.

س : 1098 - شخصى با فشار و اصرار چند نفر, وادار می شودکه قسمتى از زمین خود را به کسى هبه کند و بدون رضایت قلبى هبه می کند و در سند هبه یادآور می شود که موهوب له باید با پسران بنده همانند برادر به نیکى و خوبى رفتار نماید.اما اکنون موهوب له بر عکس همانند یک دشمن با آنها رفتار می کند آیا میتواند فسخ کند؟
ج : از شرایط واهب ظاهر می شود که فشار به حد اکراه نبوده است، ولى این هبه اگر مشروط به دوستى با فرزندان واهب بوده است به این شرط عمل نکرده باشد، می تواند فسخ کند.

س : 1099 - شخصى درحال فوت زمین ترکة خود را به پسران برادرش هبه می کند, در حالیکه خود واهب پسر دارد.این هبه صحیح است؟
ج : چنانچه پسر برادرش قبول و قبض کرده باشد هبه صحیح است.اگر قبول و قبض نکرده باشد و یا پسر برادرش صغیر و بدون ولى باشد، زمین مذکور میراث است و بین ورثه تقسیم می شود.

س : 1100- اگر شخصى زمین خود را براى اولادش هبه کند وبگویدکه تا زنده است اختیار تصرف آن را داشته باشد چنین هبه اى صحیح است؟
ج : اگر اولادش صغیر بوده اند و زمین در قبض و اختیار واهب بوده است هبه صحیح است و اگر اولادش کبیر بوده اند و قبول و قبض اولاد نیز در زمان حیات واهب تحقق یافته باشد باز هبه صحیح است.اما اگر اولاد در زمان حیات واهب قبض نکرده باشند هبه باطل است و زمین میراث براى همه وراث می باشد.

س : 1101 - ذوى الارحام چه کسانى هستند؟
ج : ذوى الارحام عبارتند از: اولاد و احفاد، اخوه و اخوات (برادران و خواهران ) و اولاد آنها، عمو و عمه و خالو و خاله.

س : 1102- اگر کسى مالى را به غیر ذوى الارحام هبه نماید و موهوب له فوت نماید.آیا واهب می تواند رجوع نماید و مال موهوبه را که نزد وارثش موجود است مطالبه نماید؟
ج : اگرقبض و اقباض در زمان حیات واهب انجام گرفته باشد بافوت موهوب له هبه لازم می شود و حق مطالبه از ورثه او را ندارد.

س : 1103 - در هبة معؤضه اگر قبل از تقلید عوض به واهب، عوض تلف شود، هبه بهم می خورد؟
ج : اگر واهب بخواهد می تواند مالش را پس بگیرد.

س : 1104 - در هبة معؤضه می شود عقد و یا ایقاع را عوض قرار داد؟ مثل اینکه بگوید به شرطى این مال را به شما می بخشم که فلان مالت را به من بفروشى و یا اینکه زنت را مثلا طلاق بدهى؟
ج : اگر عقد و ایقاع صحیح باشد مانند مثالى که در سوال ذکر شده است.شرط قرار دادن آن در هبه اشکال ندارد.

س : 1105 - هدایایی که بعد ازمراسم عروسى از سوى بستگان عروس و داماد به آن دو می رسد، ملک هر دو است یا یکى از آن دو؟
ج : اگر احراز شود که براى خصوص داماد یا عروس هدیه شده است ملک او است و اگر این اختصاص به یکى از آن دو احراز نشود، ظاهر این است که هدیة بستگان داماد مال داماد و از بستگان عروس مال عروس است اما احتیاطاً با هم مصالحه نمایند.

س : 1106- اگر شخصى مالى راکه به شخص غایبى هبه نماید وموهوب له بعد از مدتها حاضر شود و از هبه آگاه کردد اگر در همان هنگام مال را قبض کند اولا: هبه صحیح است؟ و ثانیا: در صورت صحت منافعى که در فاصله زمانى هبه و قبض کردن داشته است مال واهب است یا موهوب له؟
ج : اگر قبض در زمان حیات واهب صورت گیرد هبه صحیح و لازم است اگر هبه به ذى رحم باشد، و اگر غیر ذى رحم باشد صحیح است و غیر لازم نمائات و منافعى که در فاصلة مذکور حاصل شده است مال واهب است.ولى نمائات بعد از قبض مال موهوب له است.

س : 1107- بیمار می تواند در بیمارى مرگش پیش از یک سوم از اموال خود را به کسى هبه کند؟
ج : اگر واجد شرایط هبه باشد می تواند هبه کند.

س : 1108 - پدر بزرگى مقدارى از زمین خود را براى نوه اش می دهد اما نه به عنوان ملکیت، بعد از فوت او زمین مال کیست؟
ج : اگر قصدش تملیک نبوده است بلکه فقط اباحة تصرف باشد تا زمانیکه خودش زنده است، بعد از فوت پدر بزرگ زمین مذکور به ورثه انتقال پیدا می کند و مطابق احکام ارث باید عمل شود.

س : 1109- اگر شخصى تمام اموال خود را نزد دخترش بگذارد و خودش مهاجرت نماید و در حال مهاجرت فوت نماید، بعد از مدتى دخترش نیز فوت می کند.اما شوهر این خانم با همین پول که نزد خانمش بوده است زمین خریدارى نماید و به پسرش که از زن دیگرش است هبه نماید، زمین فعلا مال کیست وآیا آن شخص حق هبه کردن زمین را به پسرش دارد؟
ج : اگر زمین را به عین مال پدر دختر خریده باشد در صورتیکه همة وراث معامله را اجازه د هند زمین مال همه وراث می شودکه یکى از این وراث خود شوهر است (زیرا شوهر یک چهارم از اموال همسر را ارث می برد) و اگر زمین را در ذمه خریده باشد و سپس قیمت آن را از این مال داده باشد.معامله صحیح، زمین مال شوهر وهبه نیز صحیح است.اما شوهر ضامن آن مال است و باید سهم سایر وراث را از آن مال بپردازد.

س : 1110 - خواهر و برادرى پدرشان را از دست می دهند و مقدارى املاک و دارایى از پدر باقى می ماند برادر مقدارى از زمین ارثیه اى را به عنوان شیربهاء به پدر خانم خود می دهد و خواهر اعلام نارضایتى می کند.و بعد از مدتى سهم الارث خویش را با دو شرط به برادرش واگذار می کند که عبارتند از:1- مبلغ پنج هزار پول نقد باید این برادر به خواهر بپردازد 2- اگر خواهر قبل از برادر فوت نماید, برادر باید سهم الارث خواهر را جهت انجام تکفین، تدفین و عبادات و خیرات براى خواهر به مصرف برساند.مبلغ مذکور به خواهر پرداخت نمی شود، برادر فوت نموده است و20 سال است که املاک و دارایی این خواهر در اختیار فرزندان برادر است، لطفا به سوالات زیر باسخ دهید: 1- آیا خواهر شرعا حق دارد که سهم الارث خود را از فرزندان برادر مطالبه نماید؟ 2- آیا حق مطالبة حاصلات 20 ساله اى املاک و داراى ها را از فرزندان برادر دارد؟ 3- مقدارى از زمین ارثیه اى مشترک را که برادر به عنوان شیربهاء به پدر خانمش داده است آیا خواهر می تواند به اندازه اى سهم خود که در آن زمین شریک بوده است از سایر زمین هاى سهم الارث برادرش که در تصرف فرزندا نش می باشد از فرزندان برادر مطالبه نماید؟ 4- سالها است که فرزندان برادر املاک را اجاره داده اند و بخشى از درختان را فروخته اند.آیا خواهر حق اجاره بها (به مقدار سهم خود) و قیمت درختان فروخته شده را دارد؟
ج : 1- اگر برادر به شرط عمل نکرده است هبه به فسخ خواهر باطل می شود و حق مطالبة سهم الارث خود را از فرزندان برادر دارد.2- اگر ثابت شود که برادر به شرط عمل نکرده است.خواهر حق مطالبة اجره المثل 20 ساله را از فرزندان برادر دارد.3- اگر برادر به شرط عمل نکرده باشد و خواهر هم فسخ کرده باشد.سهم الارث خود را از زمینى که برادرش به پدر خانمش داده است می توانداز او مطالبه نماید.اما نمی تواند به جاى آن زمین دیگرى از فرزندان برادرش بگیرد مگر با رضایت خود آنها.4- در صورت بطلان هبه خواهر حق دارد اجره المثل 20 ساله را مطالبه نماید و اگر آن درخت ها قبلا درملک خواهر بوده است و بعداً فروخته شده است، قیمت درختها رانیز از فرزندان برادر می تواند مطالبه نماید و فرزندان برادر ضامن قیمت درختها می باشند.

س : 1111 - خانمی سهم الارث پدرى خود را به برادرش هبه می کند.اما شرط می کند که برادرش تا آخر عمر با او زندگی کند.اما برادرش بعد از چند سال از او جدا می شود و زمین موهوبه را نیز می فروشد.این خانم حق فسخ دارد؟
ج : اگر برادر به شرط عمل نکرده باشد، خواهر حق فسخ دارد و بعد از فسخ، برادر حق فروش ندارد و نیز اگر برادر قبل از فسخ خواهر، زمین موهوبه را بفروشد، خواهر می تواند آن معامله را امضاء نموده و قیمت زمین را بگیرد و یا اینکه اصل زمین را مطالبه کند.

س : 1112 - شخصى در زمان حیات خود تمام املاک و دارایی هایش را 6 قسمت می کند، 5 قسمت آن را به 5 فرزندش می دهد و یک قسمت را براى خودش اختصاص می دهد و به فرزندانش می گوید هرکدام از شماکه مخارج کفن و دفن و پرداخت دیونم را بعد از من به عهده گیرد، یک ششم از املاک و دارایی هایش (که در زمان حیات خود آن را به خود اختصاص داده بود) مال او باشد و یکى از فرزندان نیز به عهده می گیرد.از جملة املاک این شخص یک قطعه چمن است که به صورت مشترک با فرزندان خود از آن استفاده می کرده اند، مدت 3 سال است در زمان حیات پدراستفاده می کرده است و بعدهاکه چمن را تبدیل به زمین مزروعى نموده اند در هزینه اعمار زمین وکارهایی که روى آن انجام شده است حصة پدر را هم داده است.اکنون بعد از اعمار چمن، سایر برادران در غیاب این برادر، زمین چمن را5 قست نموده اند و ادعا دارند که در وصیت نامة پدر نیامده است که چمن زارهم به 6 حصه تقسیم شود.چمن زار به که تعلق دارد؟
ج : اگر یک ششم از تمام املاک خود را براى خودش گذاشته باشد و سپس آن را به پسرى داده باشد که مخارج و دیونش را به عهده گرفته است، قهرا یک ششم چمن زار هم به همان فرزند تعلق دارد و درنتیجه دوششم این چمن زار به این فرزند تعلق دارد.اگرچمن زار در شش قسمت داخل نبوده است بعد از فوت پدربین 5 فرزند به 5 قسمت تقسیم می گردد.

س : 1113 - پدرى زمین خود را با اختیار خودش تقسیم نموده و در اختیار پسرانش قرارمی دهد.البته بدون اینکه هبه نماید.اما بعداً متوجه می شودکه براى بعضى از پسرانش زمینی باقی نمانده است و یا سهم بعضى از آنهاکم است.آیا می تواند این تقسیم را لغو نموده و دوباره عادلانه تقسیم نماید؟

ج : اگر هبه صورت نگرفته باشد پدر می تواند از نو تقسیم نماید و هبه نماید اما خود تقسیم کردن و تسلیم نمودن هر حصه را به فرزندان و قبض کردن آنها عملا هبة معاطاتى است، ولى اگر صریحا بگوید که فعلا هبه نکردم بلکه فقد اباحة تصرف کردم، هبه صورت نگرفته است.

احکام رهن

احکام رهن

س : 1114 - شخصى20 سال قبل زمین خود را به دیگرى به 5 هزار افغانى رهن داده است.اما بجاى 5 هزار افغانى10 رأس گوسفند به صاحب زمین داده است وهر دو موافقت کرده اند.الان که می خواهند فسخ کنند، شخص رهن گیرنده ادعاى 10 رأس گوسفند داردکه صاحب زمین به وى برگرداند آیا چنین حقى دارد؟
ج : چون زمین به پنج هزار افغانى رهن داده شده است وگوسفند ها هر کدام پنج صد افغانى قیمت شده است، رهن گیرنده حق مطالبة گوسفند ها را ندارد.حق مطالبة پنج هزار افغانى را دارد.

س :1115 - اذا اذن المرتهن فى البیع ثم رجع عن اذنه و باع الراهن فاختلفا فى کون البیع قبل الرجوع او بعده هل یصح البیع ام لا؟
ج : حیث آن الاصلین متعارضان فیتسا قطان فیرجع الى عدم ترتب الاثر على هذا البیع فیحکم بفساده.

 

س:1116- آیارهن زمین مثل رهن خانه است؟
ج : هر دو یک حکم دارد که با اباحة راهن تمام تصرفات مرتهن بدون اشکال ا ست.

س : 1117 - اگر کسى خانه یا زمینى را رهن نماید.آیا مرتهن بدون اجرت می تواند از آن استفاده نماید؟
ج : اگر راهن تمام تصرفات را براى مرتهن اباحه کند و نیز به مرتهن بگوید که می توانى براى دیگران هم اجازه تصرف بدهى هم خودش حق تصرف و نماز خواندن دارد و هم به دیگران می تواند اجازه نماز خواندن و بقیة تصرفات را بدهد.

س : 1118 - هل یجوز آن یرهن دارا او عتارا و یستفید منهما بلا اجره؟ و هل تجوز الصلاه مع اذن المالک با التصرف ام لا؟
ج : اذا اشترط الاستفاده من العین المرهونة فى القرض او فى تأجیل الثمن لا یجوز لتحقق الرباء و اذا لم یشترط ذالک و آباح الراهن الاستفاده منها بعد القرض صحت على الاقوى و آن کان الاحوط ان تکون الاستفادة منها بالاجره ولوکانت قلیله.و مما ذکرنا ظهر جوازصلاه المرتهن فیها مع اذن الراهن و اما صلاه غیره فلا تجوز الا باذن الراهن و المرتهن ایضا.

احکام صلح

احکام صلح

س : 1119 - آیا صلح ازعقود است ومعناى آن چیست؟
ج : صلح ازجملة عقود است ومعناى آن این است که دو نفر با هم بر سر چیزى مانند تملیک عین ومنفعت یا اسقاط دین وقرض یا استاط حق سازش کنند.

س : 1120- آیا صلح ازعقود لازمه است یا ازعقود جایزه؟
ج : عقد صلح درصورتى که شرایط معتبره را داشته باشد ازعقود لازمه است.

س : 1121 - درعقد صلح همه اقسام خیار وجود دارد یا برخى ازآنها؟
ج : غیر از خیار مجلس، حیوان و تاخیر, سایر خیارات وجود دارد.

س : 1122 - کسى مبلغ صد هزار تومان ازکس دیگرى بدهکار(قرض دار) است.اگر بدهکارکتابش را با طلبکار مصالحه کند به شرط این که طلبکار پولش را از او نخواهد این مصالحه صحیح است؟
ج : بله، با مصالحه بدهکار برى الذمه می شود.

س : 1123 - اگر زن و شوهرى مصالحه کنند که شوهر در طلاق رجعى، حق رجوع نداشته باشد این مصالحه صحیح و الزام آور است؟
ج : مصالحه یاد شده صحیح نیست.

 

س:1124 - کسى باغى دارد که راه عبور و مرورش از بالاى زمین خودش دور است.اما اگر از بالاى زمین همسایه برود نزدیک می شود.برادرهمسایة صاحب زمین می گوید فلان مبلغ پول بده با هم مصالحه می کنیم ومن برادرم را راضى می کنم که به شما راه عبور و مرور از بالاى زمینش را بدهد آیا این مصالحه صحیح است؟
ج : مصالحه یاد شده فضولى است و اگر همسایة صاحب زمین آن را امضا و قبول کند صحیح است.

س : 1125 - آیا فضولى بودن در صلح هم امکان دارد مانند بیع، اجاره و...؟
ج : بله، فضولیت در صلح هم جریان دارد.

س :1126 - آیا درصلح صیغة خاصى معتبر است یا اگرکارى انجام شودکه دست بر صلح بکند هم صحیح است؟
ج : درصلح صیغه خاصى معتبر نیست.

س : 1127 - آیا ده کیلوگندم با پانزده کیلو جو مصالحه می شود؟
ج : مصالحه در چیزهاى مکیل و موزون که از یک جنس باشند در صورت مساوى بودن صحیح است نه همراه با زیادى.

س : 1128 - طرفین دعوایی با هم مصالحه کردند اما بعد از آن می خواهند عقد مصالحه را به هم بزنند آیا چنین حقى دارند؟
ج : اگر هر دو طرف دعوا راضى باشندکه عقد صلح را به هم بزنند می توانند عقد را فسخ کنند.

س : 1129 - دو نفر با هم مصالحه کردند و شرط کردندکه متصالح فلان جنسى را به مصالح هبه کند اما بعد ازمصالحه، متصالح به شرطش عمل نکرد آیا مصالح می تواند عقد صلح را به هم بزند؟
ج : بله، این حق را دارد.

س : 1130- اگر دو نفر دو جنسى را با هم مصالحه کنند ویکى ازاین دو جنس معیوب بوده باشد آیا کسى که جنس معیوب را گرفته است حق فسخ عقد را دارد یا حق گرفتن ارش را؟
ج : در این صورت حق خیار فسخ دارد اما اگر مصالحه را قبول کرد نمی تواند ارش بگیرد.

س : 1131 - آیا صلح، همیشه مسبوق به نزاع ودعوا دربین دو نفر است؟
ج : تشریع صلح در دین مقدس اسلام براى فصل خصومت و رفع نزاع است اما درغیر خصومت و نزاع هم صلح امکان دارد.

س : 1132 - کسى که مالى را با دیگرى صلح می کند بعد ازمدتى می تواند همان مال را با غیر اوصلح کند؟
ج : اگر صلح صحیح بوده است نمی تواند مگر با اجازه متصالح.

س : 1133- اگر ورثه میت چند برادر وخواهر باشند و خواهران سهم الارث خود را با برادران خود مصالحه کنند اما بعد از چند سال همین خواهران ادعاى ارث می کنند آیا چنین حقى دارند؟
ج : اگر خیار فسخ نداشته باشند و صلح داراى شرایط معتبره بوده است چنین حقى ندارند.

س : 1134- کسى که مال کس دیگرى را غصب می کند و صاحب مال براى گرفتن مال خود متعهد می شود که مبلغى را به غاصب پرداخت کند آیا این گونه تعهدات از مصادق صلح است و صاحب مال مغصوب ملزم به پرداخت مبلغ تعهد شده است؟
ج : این گونه تعهدات از مصادق صاح نیست و صاحب مال ملزم به پرداخت مبلغ یاد شده نیست.

س : 1135 - کسى با برادرش در برابر مبلغ پولى مصالحه می کند که او را به زیارت کربلا ببرد و هر چه مصرف شد به عهدة مصالح باشد اما برادر دیگر مسامحه می کند و او را به زیارت کربلا نمی برد آیا مصالح حق دارد که پول وجه المصالحه را از برادرش (متصالح ) بگیرد؟
ج : صاحب پول حق فسخ دارد.

س : 6 113 - کسى زمین هاى کشاورزى خود را با برخى از ورثه ها صلح می کند و در ضمن صلح شرایطى را یاد آورى می کند که بعد از فوت مصالح (صاحب زمین) باید انجام داده شود.اما بعد از فوت او شرایط یاد شده از سوى برخى از وراث متصالح نادیده گرفته می شود و عمل نشود آیا سایر ورثه حق فسخ این صلح را دارند؟
ج : اگر سایر ورثه ها نتوانند ورثه هاى متصالح را ملزم به انجام شرایط صلح کنند می توانند عقد صلح را فسخ کنند.

س : 1137 - کسى درحال حیات خود براى پسر بزرگش عروسى می کند و مبلغى را خرج می کند آیا او می تواند فرزند بزرگ خود را از باقى ماترک خود محروم کند و اموال خود را با دیگر وارثان صلح کند؟
ج :.بله، جایز است اگر منجز باشد یعنى معلق به فوت مصالح (مورث ) نباشد.

احکام وکالت

احکام وکالت

س : 1138 - دو برادرى که خانه و زندگى مشترکى دارند اما برادرکوچک هوشیارتر و فهیم تر از برادر بزرگ است آیا برادرکوچک می تواند امور زندگى و دخل و خرج را به دست بگیرد؟
ج : در صورتى که برادر بزرگ, برادرکوچک را وکیل بگیرد تصرفات برادرکوچک نافذ است.

س : 1139 - اگرکسى، دیگرى را وکیل در اجراى صیغه عقد نکاح یا فروش خانه اش بکند و درباره جواز یا عدم جواز وکیل در توکیل سخنى نگوید آیا وکیل می تواند به جاى خودش کس دیگرى را براى انجام کارهاى یاد شده وکیل بگیرد؟
ج : تا زمانى که موکل براى وکیل در توکیل اجازه نداده است وکیل نمی تواند دیگرى را وکیل بگیرد.

س : 1140 - مالک باغى, کسى را براى فروختن باغش وکیل می کند اما وکیل خودش این کار را انجام نمی دهد بلکه کس دیگرى را وکیل می گیرد براى فروختن باغ.صاحب باغ از فروش باغش منصرف می شود اما وکیل ادعا می کند که اختیار از کف صاحب باغ رفته است و نمی تواند ازفروش باغ خود منصرف شود حکم این مسأله چیست؟
ج : اگر صاحب باغ وکیل اول را به طورمطلق وکیل نکرده باشد، وکیل نمی تواندکس دیگرى را وکیل بگیرد اما اگر صاحب باغ وکیل اول را به طور مطلق وکیل گرفته باشد و اجازه وکیل در توکیل داده باشد می تواند پیش از فروش باغ وکیل دوم را از وکالت عزل کند زیرا وکالت از عقود جایزه است بنابراین صاحب باغ می تواند از فروختن باغ خود جلوگیری کند.

س : 1141- کسانی که ازمرجعى تقلید دارند بعد از فوت آن مرجع تقلید مقلدین شان می توانند وجوهات شرعیه خود را به وکلاء آن مرجع بد هند یا نه؟
ج : بعد ازفوت مرجع تقلید وکلاء او از وکالت عزل می شوند و نمی شود به آنها وجوهات داد مگر اینکه از طرف مرجع حى که به اجازه او باقی مانده وکیل بوده باشند.

احکام قرض

احکام قرض

س :1142 - مستثنیات دین که فروختن آنها براى پرداخت بدهکارى بر مدیون واجب نیست کدامند؟
ج :.خانة محل سکونت، لباس مورد نیاز,زیورآلات در صورتى که فراخور حالش باشد.مرکب سوارى مانند اسب یا ماشین سوارى، فرش و ظروف و...البته همه این ها در صورتى استثناء شده که زاید بر شأن و موقعیت بدهکار نباشد.

س : 1143- اگر خانة مدیون و بدهکار بیش از مورد نیاز و احتیاجش باشد وظینه اش چیست؟
ج : باید مازاد بر احتیاج خود را بفروشد و یا این که همه خانة خود را بفروشد و خانة کوچکتر مناسب حال خود بخرد و مازاد قیمت خانه را به طلبکاران خود بدهد.

س : 1144- اگر بدهکار دوسه باب خانه داشته باشد و به همه آنها هم احتیاج داشته باشد وظیفه اش چیست؟
ج : اگر واقعا به همه آنها نیازداشته باشد همه آنها استثناء شده است.

س : 1145 - آیا خانه که از مستثنیات دین است مخصوص حال حیات مدیون و بدهکار است یا بعد ازمرگ او را هم شامل می شود؟
ج : خانة بد هکارکه استثناء شده است مخصوص حال حیات اوست بعد از مرگ بد هکار اگر مال و سرمایه دیگرى نداشته باشد خانه اش فروخته و به طلبکارا نش پرداخت می شود.

س : 1146- اگر بد هکار با رضایت خود خانه اش را بفروشد و قیمت آن را به طلبکارانش بدهد طلبکاران می تواند آن را بگیرد؟
ج : چیزهایی که استثناء شده است معنایش این است که طلبکاران، بدهکار را مجبور به فروختن آنها نکند تا بدهکار در تنگنا قرار نگیرد اما اگر خود بدهکار با رضایت خود خانة خود را بفروشد و بدهکارى خود را پرداخت کند، گرفتن آن براى طلبکاران مانعى ندارد.

س : 1147 - کسى که مجبور به گرفتن وام با بهره (ربا) می شود و اموالش مخلوط به حرام می شود و هنوز وام یاد شده را پرداخت نتوانسته است وظیفه فرزندان و مهمانانش چیست که از اموال مخلوط به حرام استفاده می کنند؟
ج : اگر عین آن مال فعلا در میان اموال بدهکار نیست و معاملاتى که انجام داده است کلى بوده است.تصرف خود و خانواده اش در آن اموال جایز است.

س : 1148 - کسى که مبلغ مثلا صد هزارتومان قرض ربوى می گیرد و درهر ماه سه هزار تومان به عنوان بهره به صاحب پول پرداخت می کند اگر این قرض به اندازه اى طول بکشدکه بهره پرداخت شدة آن برابر با اصل پول شود آیا بدهکار می تواند اصل پول را ندهد و بگوید ربا حرام است و پول خود را تدریجا از من گرفته ا ى؟
ج : طلبکار آن چه را که به عنوان ربا و بهره گرفته است ضامن است.بدهکار در صورت امکان با اجازه حاکم شرع می تواند تقاص کند.

س : 1149- کسى که بدهکار است، بدهى خود را پرداخت می کند اما به طلبکاران نمی گوید که این پول به عنوان بدهکارى من به شما پرداخت می شود او در دفترچه خود یادداشت می کند که طلب و قرض فلانى را پرداخت کردم.آیا بدون یاد آورى بدهى خود نسبت به طلبکار برى الذمه می شود؟
ج : در صورتى که گیرنده متوجه باشد که طلب او را پرداخت کرده است کفایت می کند.

س : 1150- کسى که بدهکار است اگر طلبکارش بمیرد و ورثه هم نداشته باشد وظیفه اش چیست؟
ج : باید جستجوکند تا ورثه پیدا شود، اگر از 9 از پیدا کردن ورثه نا امید شد به حاکم شرع پرداخت کند تا به وظیفه اش عمل کند.

س : 1151 - طلبکار به بدهکار می گوید اگر مبلغ هشتاد هزار تومان از صد هزار تومان قرضم را بدهى مبلغ بیست هزار تومان باقى مانده را به تو می بخشم.طلبکار وقتى مبلغ هشتاد هزار تومان خود را می گیرد مبلغ بیست هزار تومان باقى مانده را طلب می کند و می گوید این حیله اى بود که براى به دست آوردن پولم به کارگرفتم و واقعا قصد بخشش بیست هزار تومان را نداشتم آیا با پرداخت هشتاد هزار تومان بدهکار برى الذمه می شود؟

ج : از ظاهر سؤال فهمیده می شود که طلبکار قصد ابراء ذمه بدهکار را نداشته است و صرفا وعده داده است، صرف وعده موجب برائت ذمه نمی شود.اما اگر طلبکار مبلغ صد هزار تومان قرض موجل خود را با مبلغ هشتاد هزار تومان مصالحه کند و از بدهکار بگیرد، بدهکار برى الذمه می شود.

س : 1152 - اگر طلبکار براى گرفتن قرض خود مبلغى را خرج کند مانندگرفتن وکیل، مصارف رفت و آمد،کرایه ماشین و...آیا علاوه بر اصل قرض، مصارف یاد شده را می تواند از بدهکار بگیرد و اگرگرفته باشد وظیفه اش چیست؟
ج : مصارف یاد شده را نمی تواند ازبدهکار بگیرد و اگرگرفته باشد باید رضایت بد هکار را جلب کند.

س : 1153 - بد هکارى که می داند طلبکارش خمس نمی داده است و ورثه اش هم نمی دهد آیا می تواند بدهى خود را از طرف طلبکار مرحوم به مستحقین خمس پرداخت کند؟
ج : با علم به اشتغال ذمه میت و امتناع ورثه او و با اجازه حاکم شرع می تواند آن را به مستحقین بدهد.

س : 1154 - کسى از دیگرى بد هکار است و اعتراف و قصد پرداخت هم دارد اما هر بار به بهانه هاى گوناگون پرداخت بدهى خود را به تاخیر می اندازد آیا طلبکار می تواند به اندازه قرضش از اموال بد هکار بردارد؟
ج : اگر توانایی پرداخت بدیهى خود را دارد و پرداخت نمی کند باید طلبکاربه حاکم شرع رجوع کند تا حاکم شرع بد هکار را ملزم به پرداخت بد یهى اش بکند.و در صورت زیر بار نرفتن بد هکاربا اجازه حاکم شرع می تواند از اموا لش بردارد.

س :.1155 - کسى ازطرف وام دهنده وکیل می شودکه اقساط وام را ازبد هکاران جمع آورى کند و حق الزحمه خود را از بد هکاران بگیرد.گرفتن حق الزحمه چه حکمی دارد؟
ج : اگر وام مشروط به این باشد که بدهکاران حق الزحمه وکیل در جمع آورى اقساط طلبکار را بد هند این شرط باطل است اگر بد هکاران با اختیار و رضایت خودکسى را مامور جمع آورى اقساط بکنند و مبلغى را هم به عنوان حق الزحمه بدهند اشکالى ندارد.

س : 1156- مالک به خاطر اضطرار و ضرورتى مانند بیمارى فرزندش ملکى را به عنوان رهن ربوى معامله می کند و به خاطر حفظ آبروى خود آن چه راکه مرتهن به عنوان سود می خواهد از او قبول می کند.سرانجام راهن (مالک) قدرت پرداخت وجه رهن را پیدا نمی کند و مرتهن بدون اجازه راهن و بدون پرداخت قیمت والهعى ملک بر اساس مقررات ادارى عین مرهونه را تملک می کند.اگر همین ملک را از راهن بدون اجازه مرتهن بخرد حلال و جایز است؟
ج : به طورکلى قرض ربوى رهن داشته باشد یا نداشته باشد صحیح است اما شرط آن باطل است اگر بدهکار از پرداخت بد هى خود امتناع کند و عین مرهونه هم از مستثنیات دین نیست طلبکار می تواند به اندازه طلب خود از قیمت عادلانة عین مرهونه تقاص کند.خرید عین مرهونه بدون اجازه راهن باطل و تصرف در آن حرام است.

س : 1157 - اگر کسى نیازمند باشد وقرض الحسنه پیدا نشود براى حفظ نفس خود و خانواده خود قرض ربوى بگیرد و حتى قرض گیرنده به قرض دهنده پیشنهادکند که بهره و سود بدهد اما ازطریق شرعى یعنى توجیه و راه شرعى پیدا کند اما وام دهنده قبول نکند آیا گرفتن قرض ربوى جایز است؟
ج : اضطرار عرفى براى حفظ نفس موجب تغییرات حرمت ربا نمی شود بلکه راه هاى دیگرى نیز وجود دارد که در توضیح المسائل (مساله3040) آمده است.

س : 1158 - کسى به دیگرى پولى قرض می دهد اما شرط می کند که دو ماه بعد یک خروارگندم و هر سیر پنجاه افغانى زیر قیمت بفروش یا فلان جنس مرا گران تر از قیمت بازار بخر آیا این شرط جایز است؟
ج : در هردو صورت اصل قرض صحیح است اما شرط باطل است چون ربوى است.

س : 1159 - کسى از دیگرى پولى قرض می کند و منزلش را به مدت یک سال به قرض دهنده رهن بدون عوض می دهد تصرف مرتهن ونماز خواندن او در منزل در صورت جهل چه حکمی دارد؟
ج : اگر در قرض دادن انتفاع مرتهن شرط نشود و راهن بعداً اجازه انتفاع بدهد اشکالى ندارد اما اگر در قرض دادن انتفاع ازخانه شرط شود ربوى و حرام می شود.انتناع مرتهن از سکونت در خانه جایز نیست و ضامن اجرت المثل است مگر این که راهن و قرض گیرنده راضى شود نمازهایى که در آن خانه خوانده شده است در صورت جهل به حکم اعاده و قضا ندارد.

س :1160 - با توجه به سوال پیشین پول هایى که به عنوان قرض و شرط ربح گرفته می شود قابل تصرف است؟
ج : تصرف جایز و شرط ربح باطل است.

س : 1161- کسى مبلغى را به دیگرى قرض می دهد وشرط می کند که وجوه شرعى اش را به رام دهنده بدهد تا در فلان مورد، نیابتا.یا وکالتا، مصرف کند آیا این قرض ربوى است؟
ج : اصل قرض صحیح است اما اگر شرط براى انجام عمل واجبى باشد مانند پرداخت وجوه شرعى به مستحق آن جایز است.

س : 1162 - آیاکسى می تواند با رئیس شعبه بانى به جاى معامله ربوى،بیع شرط کند؟
ج : در صورتى که رئیس شعبة بانک اجازه و صلاحیت این کار را از مقامات و مسئولین مربوطه داشته باشد معامله بیع شرط صحیح است.

س : 1163- بعضى از بانک هاى قرض الحسنه قانونى دارند که اگر کسى مدتى مبلغى را به عنوان سپردة ثابت در بانک بگذارد بعد از مدتى ده برابر آن را به صاحب سپرده وام می دهد مشروط به این که سپرده اش را تا پرداخت آخرین قسد وام از بانک نگیرد حکم این مسأله چیست؟
ج : هر دو شرط گذاشتن سپرده براى گرفتن وام دو برابر آن وگذاشتن سپرده تا پرداخت آخرین قسد با اجازه حاکم شرع صحیح است.

س : 1164 - اگر قرض گیرنده مال خود را کمتر از قیمت واقعى به قرض دهنده بفروشد به شرط این که خریدار فلان مبلغ را به بایع قرض بدهد یا قرض گیرنده مالى راگران تر از قیمت واقعى آن از قرض دهنده بخرد آیا چنین عملى جایز است؟
ج : چنین عملى جایز نیست زیرا شرط در ضمن عقد قرض موجب ربا می شود.

س : 1165- اگر موعد پرداخت قرض رسیده باشد وبدهکارغیر از اجناسى که در دین استثناء شده است دارد اما به فروش نمی رسد مگر ارزان تر از قیمت واقعى آیا بر بدهکار واجب است که اجناس خود را ارزان تر بفروشد و دین خود را پرد ا خت کند؟
ج : اگر ارزانى قیمت به اندازه اى نباشدکه بیع ضررى به حساب آید واجب است که بفروشد اما اگر بیع ضررى صدق کند بعید نیست که فروش آن واجب نباشد.

س : 1166- اگر بد هکار در عسر وحرج باشد و نتواند بدهى خود را پرداخت کند آیا جایز است که طلبکار او را تحت فشار قرار بدهد؟
ج : در این صورت تحت فشار قرار دادن بدهکار حرام است و باید به او فرصت و مهلت داده شود تا توان پرداخت قرض خود را پیدا کند.

س : 1167 - اگر بد هکار توان پرداخت دین خود را داشته باشد اما به تأخیر اندازد آیا مرتکب گناهى شده است؟
ج : اگر قدرت بر پرداخت بدهى داشته باشد به تاخیر انداختن آن از گناهان کبیره است و حتى در صورتى که توان پرداخت هم نداشته باشد لازم است نیت و قصد پرداخت عندالتمکن را داشته باشد.

س : 1168- اگر بدهکار پیش از رسیدن موعد پرداخت دین و قرض بمیرد آیا بر ورثه واجب است که بدهکارى او را پرداخت کنند یا صبرکنند تا موعد پرداخت برسد؟
ج : بر ورثه واجب است که فورا بدهکارى او را پرداخت کنند.

س : 1169- اگر طلبکار پیش از موعد پرداخت طلبش بمیرد ورثه می توانند طلب او را از بدهکار بخواهند؟
ج : در صورت فوت طلبکار، بد هکار می تواند تا موعد پرداخت بد هى صبرکند و ورثه طلبکار حق ندارند طلب مورث را از بد هکار بخواهند.

س : 1170 - اگر شوهر براى پرداخت مهریه همسرش وقتى را معین کند اگر پیش از رسیدن آن وقت همسرش را طلاق بدهد آیا همسرش می تواند مهریه اش را بخواهد و اگر شوهر بمیرد زن می تواند مهریه را از ورثه بخواهد؟
ج : طلاق حکم مرگ شوهر را ندارد.در طلاق باید زن صبرکند تا وقت معین پرداخت مهریه برسد.

س : 1171 - در دیون موجل (مدت دار) طلبکار می تواند پیش از رسیدن مدت طلب از بد هکار تقاضاى پرداخت کند و اگر بد هکاریش از رسیدن موعد پرداخت بدهى خود را پرداخت کند بر طلبکار واجب است که قبول کند؟
ج : این مسأله دو صورت دارد: 1- اگر دین مثمن در سلم یا ثمن در نسیه یا اجرت در اجاره باشد طلبکار حق ندارد که پیش از رسیدن موعد تقاضاى پرداخت کند و بر طلبکار واجب نیست که طلب خود را پیش ازرسیدن وقت قبول کند.2- اگر دین، قرض مدت دار باشد طلبکار پیش از موعد مقرر می تواند تقاضاى پرداخت کند مگر این که طلبکار در ضن عقد لازم دیگر شرط کرده باشد که تا وقت معین تقاضاى پرداخت نکند در این صورت لازم است به شرط عمل کند.اما اگر تخلف کرد و تقاضاى پرداخت کرد بر بدهکار لازم است که در صورت توان پرداخت بدهى خود را پرداخت کند و اگر بدهکار حاضر شد که بدهى خود را پیش از موعد پرداخت کند بر طلبکار واجب است که قبول کند.

س : 1172 - اگر کسى (جودر) قرض بگیرد وگندم پرداخت کند جایز است؟
ج : جایز نیست زیرا مشتمل بر ربای قرضى می شود.

س : 1173 - با توجه به این که اسکناس (پول کاغذى) از معدودات است و در معدودات معاملة ربوى نیست آیا اسکناس رایج درکشورهاحکم معدود را دارد؟
ج : اگر معامله به صورت نسیه و مدت دارباشد یعنى مبلغ صد هزار پول اسکناس فعلى به مبلغ صدو ده هزار تومان سه ماه بعد فروخته شود جایز نیست زیرا در حقیقت قرض ربوى است اما اگر مبلغ صد هزار اسکناس خرد، به مبلغ نود هزار پول اسکناس درشت فروخته شود اشکالى ندارد.

س : 1174 - آیا بهره و سودى را بانک ها در برابر سپرده هاى مردم می دهد تصرف در آن جایز است؟
ج : این مسأله سه صورت دارد: 1- اگر به عنوان مضاربه باشد، گرفتن سود طبق قرارداد و با اجازه حاکم شرع اشکا لى ندارد.2- اگر به عنوان قرض و بدون قرارداد باشد اما بانک مبلغى را به عنوان هبه به صاحب پولى بدهد این هم با اجازه حاکم شرع اشکالى ندارد.3- اگر پول به عنوان قرض باشد و درضمن آن قرارداد سود هم بشود ربا و حرام است اما اگر با وکالت از سوى مجتهد قبض و با اجازه او مصرف شود حرام نیست.

س : 1175 - اگر بیع شرط این گونه باشد که صاحب زمین هر وقتى که بر سرزمین خود بازگشت معامله را فسخ کند آیا این بیع شرط جایز است؟
ج : در صورتى که مدت براى خیار تعیین نشده باشد صحت بیع شرط خالى از اشکال نیست تراضى و تصالح بایع با مشترى احوط است.

احکام حجر

احکام حجر

س :1176 - معناى حجر چیست؟
ج : کسى که از تصرف در اموال خود به خاطر صغارت، سفاهت، افلاس و مانند اینها از نظر شرعى منع شود او را محجور می گویند.

س :1177- آیا انسان نابالغ در صورتى که قیمت، رهن و اجاره اجناس را تشخیص بدهد می تواند تصرف کند؟
ج : تصرفات کسى که به بلوغ نرسیده است در اموالش مطلقا ًنافذ نیست اگر چه داراى تمیز و رشد وتصرف به نفع و صلاح او باشد.

س : 1178 - انسانى که شش ماه بعد به بلوغ می رسد اگر معامله اى در ذمه به نسیه یا سلم انجام بدهدکه وقت پرداخت آن در زمان بلوغش باشد صحیح است؟
ج : انسان نابالغ همان گونه که نسبت به اموالش محجور است نسبت به ذمه اش هم محجور است.

س : 1179 - آیا انسان نابالغ می تواند براى خود زنى را عقدکند یا همسرش را طلاق بدهد یا اجیر ازجانب کسى بشود؟
ج : تزویج، عقد، طلان و اجیر شدن صغیر صحیح نیست.اگر اجیر شده باشد اجرت المثل را مستحق است.

س : 1180- آیا انسان نابالغ می تواند مباحات را حیازت کند و آن را مالک شود؟
ج : بله، می تواند حیازت کند و به قصد تملک مالک شود.

س : 1181 - آیا ولى صغیر می تواند با اموال او مضاربه کند؟
ج : بله , اگر عامل امین ومورد اطمینان باشد اما اگر مال صغیر را به غیر امین و غیر مطمئن بدهد ضامن است.

س : 1182 - آیا ولى مجنون همان کسانى است که بر صغیر ولایت دارند یا تفاوت دارند؟
ج : صغیر و مجنون در همه احکام مساوى هستند.اما اگر جنون بعد از بلوغ دامنگیر مجنون شود ولى او حاکم شرع است، اگر چه احتیاط در توافق و همکارى پدر، جد یا وصى آنها با حاکم شرع است.

س : 1183 - اگر صغیر بعد ازبلوغ نفقه ولى را منکر شود یا اصل انفاق را قبول داشته باشد اما انفاق سزاوار حال و فراخور شانش را انکارکند و ولى صغیر قول او را رد کند قول کدام یکى مقدم می شود؟
ج : این نزاع اثر عملى ندارد.

س : 1184- سفیه به چه کسى گفته می شود؟
ج : سفیه کسى است که مال و سرمایه خود را با شیوه عقلانى دخل و خرج نمی کند.

س : 1185- سفیهى که ازتصرف در اموال خود منع شده است ولى اوکیست؟
ج : اگر سفاهت از زمان کودکى بوده باشد پدر و جد پدرى او ولى است و اگر سفاهت بعد از بلوغ عارض شده باشد حاکم شرع ولى اوست.

 

س : 6 118 - آیا وکالت سفیه از غیر سفیه براى اجراى عقد بیع، هبه، اجاره و نکاح صحیح است؟
ج : بله،اگرسفیه چنین عقودى را اجراءکند صحیح است.

س : 1187 - آیا قسم ونذرسفیه صحیح است؟
ج : اگر نذر و قسم به مالى اوتعلق بگیرد صحیح نیست اما اگر نذر و قسم به انجام دادن کارى یا ترک کردن کارى تعلق بگیرد صحیح است.

س : 1188- اگر سفیه کارى کند که موجب کفاره بشود مانند افطار عمدى روزه ماه مبارک رمضان یا قتل خطایی آیاکفاره بر او واجب می شود؟
ج : بله، از نظر شرعى در این گونه موارد تفاوتى میان سفیه و غیر سفیه نیست.

س : 1189 - درکفاره هایی که غیر سفیه مخیر بین روزه گرفتن وکفاره مالى است آیا سفیه نیز مخیر است؟
ج : اختیار روزه براى سفیه احوط است اما اگر توان گرفتن روزه را نداشته باشدکفاره مالى متعین است.

س : 1190- اگر سفیه کارى کند که موجب کفاره مالى است مانندکفاره احرام یا فدیه ماه مبارک رمضان حکمش چیست؟
ج : کفاره و فدیه مالى را باید بدهد.

س : 1191 - اگر سفیه اموال خود را بخواهد، گذاشتن اموال در اختیار سفیه جایز است؟
ج : تا زمانى که رشد سفیه ثابت نشود جایز نیست.

س : 1192 - چه کسى ولایت در تصرف در اموال صغیر دارد و سرپرست و ناظر بر مصالح ا وکیست؟
ج : ولایت در تصرف با پدر و جد پدرى یا سرپرست منصوب از طرف آنان است و اگر هیچ کدام نباشد ولایت با حاکم شرع است.

س : 1193 - اگرکودک صغیرى پدر، جد پدرى و سرپرست منصوب از طرف آنان نداشته باشد حاکم شرع یا وکیل اوهم نباشد آیا مادر، برادر و عموى صغیر بر او ولایت دارد؟
ج : اگر پدر، جد پدرى، سرپرست منصوب از طرف آنان، حاکم شرع یا وکیل او نباشند ولایت با عدول مومنین است و اگر آنها هم نباشند ولایت با وثوق مومنین است نه با مادر ونه برادر و نه عمو.

س : 1194- آیا در ولایت پدر و جد پدرى عدالت شرط است و اگر پدر یا جد پدرى در اموال صغیر خیانت کنند حکم شان چیست؟
ج : در ولایت پدر و جد پدرى عدالت شرط نیست، اما اگر خیانت کنند حاکم شرع مانع از تصرف آنان می شود.

س : 1195 - آیا ولایت پدر و جد پدرى در عرض هم است یا در طول هم؟
ج : ولایت هر دو و در عرض هم است و هرکدام پیش تر تصرف کند نافذ است و اگر هر دو هم زمان تصرف کند، تصرف جد پدرى نافذ است.

س : 1196 - اگر صغیر ازکسى طلبکار باشد ولى او می تواند طلب او را با کمتر از مبلغ واقعى مصالحه کند؟
ج : اگر مصالحه به نفع صغیر باشد جایز است اما براى بدهکارتملک مابه التفاوت جایز نیست.

احکام ضمان

احکام ضمان

س : 1197 - اگر کسى پولى یا جنسى را نزد دیگرى ودیعه بگذارد و این پول و یا جنس را دزد ببرد.آیا شخص امین ودیعى ضامن است؟
ج : اگر ودیعى درحفظ ودیعه و امانت افراط و تفریط نکرده باشد ضامن نیست، مانند اینکه در نگهداری مال امانتى دقت و احتیاط لازم را کرده باشد و در جاى مناسبى نگهداشته باشد.اما دزدان مسلح بیایند و دست و پای او را ببندند و قدرت دفاع را از او سلب نمایند و مال را ببرند.

س : 1198- اگر سگ صاحب خانه، مسافر یا یکى از همسایگانش را گاز بگیرد و مجروح کند و یاکشته شود، آیا صاحب سگ ضامن است؟
ج : اگر با اذن صاحب خانه وارد شده باشد، صاحب سگ (که صاحب خانه نیز هست ) ضامن است واگربدون اذن وارد شده باشد ضامن نیست و اما اگر در بیرون منزل گاز بگیرد.چنانچه در روز باشد صاحب سگ ضامن است و اگر در شب باشد ضامن نیست.

س : 1199- اگر خواهان (مدعى) بر علیه خوانده (مدعى علیه ) بناحق شکایت نماید و خوانده مصارف و مخارج بر عهده اش تحمیل شود و ضرر و زیان مادى ببیند و همچنین مدتى بیکارگردد.آیا شخص شاکى (خواهان ) این مصارف و خسارت هاى ناشى ازبیکارى را ضامن است؟
ج : اگر شاکى سبب اتلاف مال مدعى علیه گردد، باید آن را جبران کند.اما مصارف و خسارت بیکارى را ضامن نیست.

س : 1200- اگر بچه اى نابالغى حیوانى را بکشد یا وطى کند، آیا خسارت حیوان بر ولى بچه است یا برعاقله؟(1)
ج : خسارت بر عاقله است (خویشاوندان نزدیک پدرى جانى مانند برا درا ن، عموها و عموزا ده ها)

س : 1201 - اگر بچه اى سه چهارساله اى خرمن، گندم یا هیزم کسى را بسوزاند.تاوان آن بر عاقله است یا ولى بچه؟
ج : اسحاق بن عمار بطریق موثق از على (علیه السلام) نقل می کند که : ((عمد الصبیان خطا یحمل على العاقله )) یعنى کارعمدى اطفال حکم خطا را دارد وبر عهدة عاقله می باشد.

س : 1202- شخصى فاقد زمین و مسکن مدتى را در منطقه اى با دهقانى و رعیتى روزگار می گذراند و با ضمانت شخصى که ملک و زمین دارد، براى عسکرى و سربازى ثبت نام می کند و متعهد می شود که به مدت دو سال سربازى کند.قبل از اینکه, حکومت وى را براى عسکرى جلب کند، مفقود می شود و صاحب ملک و زمین خسارات مالى زیادى را از سوى حکومت متحمل می گردد.وقتى که آن، شخص پیدا می شود، صاحب زمین می تواند خسارات مالى خود را از او بگیرد؟
ج : نمی تواند بگیرد، مگر اینکه شخص فاقد زمین شخص مالک زمین را ضامن براى حکومت قرار داده باشد در این صورت خسارت را ضامن است.

س : 1203 - شخصى زمینى را از دیگرى می خرد و طرفین در مورد مالیات بر زمین از سوى حکومت توافق می کنندکه مثلا10 افغانى فروشنده باید مالیات زمین به دولت پرداخت کند.اما بعداً میزان مالیات بر زمین از سوى حکومت افزایش می یابد و فروشنده بیشتر از10 افغانى می پردازد.آیا بایع حق گرفتن مالیات افزوده شده را از خریدار دارد؟
ج : اگر قرار و توافق هر دو به این صورت بوده باشد که فروشنده بگوید من در تمام سالهاى آینده حاضرم سالى10 افغانى مالیات بدهم، چه مالیات به میزان 10 افغانى باشد یا بیشتر ویاکمتر، همان 10 افغانى کافى است.

س : 1204- شخصى به دیگرى مبلغ معینى پولى افغانى قرض الحسنه می دهد و حدود شش سال از آن می گذرد و مدیون آن را پرداخت نمی کند: اولا: اگر عمدا پرداخت نکرده باشد آیا مدیون تنزل قیمت و ارزش پول را ضامن است؟ و ثانیا: اگر تاخیر عمدى نباشد بلکه بخاطر عدم دسترسى به صاحب پول باشد چه حکم دارد؟
ج : اگر تأخیر در پرداخت این عمدى باشد، مدیون ضامن تنزل قیمت است.ولى احتیاطاً مابه التفاوت را از باب مصالحه جنس بگیرد و اگر تأخیر عمدى نباشد و بلکه بخاطر عدم دسترسى به داین باشد، باز باید رضایت وى را احتیاطاً جلب کند.

س : 1205 - شخصى وسایل و اثاثیه منزل خود را نزد دیگرى امانت می گذارد، بعداً شهر آشفته و نا امن می شود.فرد امین اثاثیه اى مذکور را می آورد نزد برادرصاحب مال می گذارد و بر او تحمیل می کند.او نیز براى حفظ جان خود و خانواده اش شهر را ترک نموده و درب منزل را قفل می زند و مهاجرت می کند.بعدا نیروهاى مسلح قفل درب را شکسته و اثاثیه را به غارت می برند.آیا صاحب مال حق مطالبه اى آن را از برادرش دارد؟
ج : اگرامکان انتقال اموال توسط شخص امین فراهم نبوده است و برادر را نیز امین می دانسته که در نزد او اثاثیه راگذاشته و او نیز پذیرفته باشد و در نگهداری نیزکوتاهى نکرده باشد، هیچ یکى از این دو نفر ضامن نیستند.اما اگر امین در نگهداری اموال کوتاهى کرده باشد ا و ضامن است.

س : 1206 - اگر کسى مقدارى طلا نزد زرگر براى تعمیر بگذارد و بعداً زرگر ادعا کند که دکانم به سرقت رفته است.بر فرض راست بودن سرقت آیا زرگر ضامن است و بر فرض ضمان، این طلا از قیمیات است یا از مثلیات؟
ج : اگر در نگهداری طلا تفریط یعنى کوتاهى نکرده باشد زرگر ضامن نیست، و در فرض دوم اگر طلا ساخته نشده باشد از مثلیات و اگر ساخته شده باشد از قیمیات است.

س : 1207 - آیا از بین بردن الات قمار و ظروف شراب و مانند آن بدون اجازه صاحب آن جایز است و ضمان دارد؟
ج : فقط از بین بردن آلات قمار جایز است و ضان هم ندارد.

س : 1208 - اگر کسى ضمانت کسى را قبول کند.بعد ازمدتى می تواند از ضمان خود رجوع نموده وعقد ضمان را فسخ کند؟
ج : عقد ضان از عقود لازمه است، ضامن و مضون له هیچکدام حق فسخ ندارند.

س : 1209 - اگر کسى ذمه اش مشغول به حقوق شرعیه باشد.آیا کس دیگر می تواند وى را در اداء آن ضامن شود؟
ج : اگر این حقوق عبارت از خمس یا زکات یا اموال مجهول المالک باشد،کس دیگر می تواند نزد حاکم شرع یا وکیلش او را ضمانت نماید.

س : 1210- اگر کسى امانتى نزد دیگرى بگذارد و اجازه فروش هم به او بدهد، اما بعدا به وى نامه بنویسدکه اگر مال را نفروخته اى به آورندة نامه بده، حامل نامه نیز چندین بار مراجعه کند ولى اوجنس را تحویل ندهد و به فروش رساند، مالک حق مطالبه اى مال خود را دارد؟
ج : صاحب مال حق مطالبه اى جنس و یا قیمت فعلى آن را دارد.

س : 1211 - اگر چند نفر دزد خانه اى را بدزدند بعداً یکى از آنها دستگیر شود آیا صاحب خانه می تواند همه اموال مسروقه خود را از او بگیرد؟
ج : مالى که در نزد او است آن را بگیرد وهمد ستانش را به واسطه همین دزد دستگیر شده, دستگیرکنند و اموال دزدیده شده را از آنها بگیرند.

س : 1212 - اگر حیوانى مانند اسب، الاغ وگاو نر براى کارگردن عاریه برده شود و آنها بر اثرکار تلف شود ضمان دارد؟
ج : اگرکار به اندازه متعارف و معتاد باشد ضمان ندارد اگر بیش از اندازة متعارف باشد ضمان دارد.

س : 1213 - اگر حیوانى از طویله بیرون برود و حیوان دیگرى را بکشد آیا صاحب حیوان ضامن است؟
ج : اگر صاحب حیوان در نگهداری از حیوان خود تقصیر وکوتاهى نکرده باشد مثلا در طویله یا خود حیوان به میخ بسته بوده است اما حیوان زنجیر را پاره می کند و درطویله را می شکند در این صورت ضامن نیست، اما اگر در نگهداری از حیوان خودکوتاهى کرده باشد مثلا در طویله را بسته نکرده باشد یا حیوان را به میخ بسته نکرده باشد ضامن است.

س : 1214 - اگر دزدى مال انسان را بدزدد و بعد منکر شود آیا صاحب مال می تواند به اندازه و مقدار دزدیده شده اش از مال دزد بردارد؟
ج : تنها مال و جنس خود را می تواند بردارد اما اگر بخواهد مال دزد را به جاى مال خود بردارد باید از حاکم شرع اجازه بگیرد.

س : 1215 - کارگرى براى پاک کردن دستگاه ((قله بر)) سنگبرى ازکارگر دیگرى کمک می خواهد.کارگر قله بر درهنگام پاک کردن دستگاه به همکارش می گوید که کلید دستکاه را بزند با زدن کلید چهار انگشت کارگر قله بر بر اثر برخورد با زنجیر دستگاه در لابه لاى دستگاه گیر می کند از سوى دیگر صاحب کارخانه به خاطر این که خسارت بیشتر به دستگاه وارد نیاید با تکى تکى جدا کردن الماس زنجیر سبب می شودکه انگشت ها مدت زمان بیشترى در لابه لاى دستگاه بماند و احتمال وصل مجدد انگشت هاى بریده شده به دست کارگر از بین برود.در نتیجه چهار انگشت کارگر از بند درم قطع می شودآیا خود کارگر ضامن است یا همکارش که به کمک او آمده بود یا صاحب کارخانه؟
ج : اگر همکارکمکى کارگر در روشن کردن دستگاه مقصر نباشد ضامن دیه نیست و اگر صاحب کارخانه، ضمانت این گونه حوادث را قرارداد نکرده باشد و تأخیرى در بریدن زنجیر دستگاه براى بیرون آوردن انگشتان کارگرش نکرده باشد او هم ضامن نیست اگر چه عاصى وگنه کار است به خاطر سهل انگارى در بیرون آوردن انگشتان کارگر، اما اگر صاحب کارخانه تأخیرکرده باشد براى وارد آوردن خسارت کمتر باید رضایت کارگر مصدوم را جلب کند.

س : 1216 - شخص بدهکار درایران طلب خود را حواله می دهد به شخص دیگرى در افغانستان که برود از او بدهى خود رابگیرد، طلبکار وقتى به افغانستان می رود، آن شخص پولى را که حواله شده است پرداخت نمی کند.دوباره بدهکار مراجعه می کند او هم پرداخت نمی کند، طلبکار پول را از چه کسى بگیرد؟
ج : اگر حواله دهنده از آن شخص در افغانستان طلبکار بوده است و او هم فقیر نبوده است.طلب این شخص به ذمة او انتقال می یابد وحق مطالبه ازحواله دهنده را ندارد و باید از آن شخصى که در افغانستان است بگیرد، و اگر حواله دهنده از او طلبکار نبوده است یا طلبکار بوده ولى او فقیر بوده است.طلبکار می تواند از حواله دهنده طلب خود را بگیرد و او حق امتناع را ندارد.

ا - عاقله یعنى خویشاوندان نزدیک پدرى جانى مانند برادران، عموها و عموزاده ها

احکام امانت

احکام امانت

س : 1217 - کسى مالش را به عنوان امانت در نزدکس دیگرى می گذارد اما بعد از مدتى امین ادعا می کند که خانه ام مورد دستبرد قرارگرفته است و اموال من به علاوه مال شما دزدیده شده است البته معلوم هم نیست که حرف امین راست باشد.آیا امین ضامن مال امانت است یا نه؟

ج : اگر صاحب مال او را امین می دانسته است و مال هم بدون تعدى وتفریط تلف شده باشد امین، ضامن نیست.

س : 1218 - اگر کسى مال خود را در نزد سفیه به امانت بگذارد و سفیه امانت را تلف کند چه کسى ضامن است؟
ج : اگر مال امانت بر اثر افراط و تفریط سفیه تلف شده باشد خود سفیه ضامن است اما اگر بدون افراط و تفرید تلف شده باشد ضامن نیست.

س : 1219 - بعضى از قریه ها درافغانستان چوپان می گیرند.اگرگرگى به رمه و(گله) حمله کند و چند تاگوسفند را بدرد آیا چوپان ضامن است؟
ج : اگر چوپان تعدى (گوسفندان را در محل هجوم گرگ و درندگان بردن) و تفریط (خوابیدن چوپان و محافظت نکردن از رمه ) نکرده باشد ضامن نیست و گرنه ضامن است.

احکام نکاح

احکام نکاح

احکام نکاح 1

احکام نکاح 1

س : 1220- کسانى که اندکى توضیح المسائل خوانده اند اما فرق اخبار و انشاء را نمی دانند می توانند عقد نکاح و صیغة طلاق کسى را بخوانند؟
ج : اگر فرق اخبار و انشاء را ندانند عقد و طلاق آنها صحیح نیست.

س : 1221 - در مواردى که وکیل گرفتن دختر محرز نباشد اما رضایت او محرز باشد عقد وکالتا خوانده می شود یا فضولا؟
ج : اگر عقد فضولى جارى شود وعروس و داماد آن را قبول کنند صحیح است اما در عقد وکالتى باید وکالت براى عاقد ثابت شود یا از طریق بینه و یا از طریق خود زوجین.

س : 1222 - اگر کسى یقین پیدا کند که عقد نکاح او و هسمرش باطل بوده است زیرا عاقد اهلیت و صلاحیت و شرایط خواندن عقد را نداشته است وظیفه آنان چیست؟
ج : تا زمانى که زوجین اطمینان به صحت عقد دارند ویقین به بطلان پیدا نکرده اند، استمتاعات زناشویی جایز و فرزندان آنان حلال زاده است اما وقتی که یقین به بطلان عقد پیدا کردند بدون خواندن عقد جدید استمتاعات زناشویى جایز نیست.

س : 1223 - اگر عاقد معناى اخبار و انشاء را نفهمد ویا درهنگام خواندن عقد قصد انشاء را نداشته باشد عقد نکاح صحیح است؟
ج : در هر دو دو صورت محکوم به بطلان است.

س : 1224 - زن و مردى مرتکب زنا می شوند و زن حامله می شود، اگر عقد نکاح بخوانند براى ازدواج این عقد صحیح است و آیا فرزند نامشروع آنان به خاله و عمه اش محرم است؟
ج : اگر زن شوهردار نبوده است و دخول درعدة طلاق رجعى واقع نشده است عقد صحیح و فرزند آنان براى خاله و عمه اش محرم است یعنى آن اولاد که از عقد متولد شده باشند، واما آن ولد که از زنا متولد شده باشد احتیاط در جمیع جهات مراعات شود.

س : 1225 - اگر مردى به زنى که در عده است از روى جهالت ازدواج کند و زن هم اظهار نکندکه درعده است این عقد صحیح است؟
ج : اگر زن و مرد هر دو جاهل به موضوع (عده ) یا جاهل به حکم (حرمت ) باشند و دخول محقق نشده باشد عقد باطل اما حرمت ابدى پیدا نمی کند اما اگر جاهل نباشند زن براى مرد حرام ابدى می شود.

س : 1226- آیا عقد محرمیت غیر از عقد ازدواج است و نیاز به طلاق دارد؟
ج : عقد محرمیت همان عقد ازدواج موقت است که نیاز به طلاق ندارد و با انقضاى مدت، و یا بخشیدن مدت محرمیت پایان می یابد.

س : 1227 - اگر در هنگام خواندن عقد دختر و پسر یا پدر و یا جد پدرى آنان رضایت قبلى نداشته باشند و عقد فضولتا خوانده شود آیا رضایت بعد از عقد موجب صحت عقد می شود؟
ج : بله، موجب صحت عقد می شود.

س : 1228 - اگر در هنگام خواندن عقد زن راضى به ازدواج نباشد اما پدر یا برادر او را مجبور به ازدواج کند اما بعد از مدتى راضى به این ازدواج شود همان عقد کفایت می کند یا نیازبه عقد جدید دارد؟
ج : همان عقد نخست کفایت می کند.

س : 1229 - اگر پدر راضى به ازدواج دخترش نباشد اما جد پدرى راضى باشد عقد صحیح است؟
ج : بله، عقد صحیح است.

س : 1230- اگر زن بعد از عقد و قبل از دخول مرتکب زنا شود آیا عقدش باطل می شود و اگر شوهرش بخواهد از او جدا شود نیاز به طلاق دارد و در صورت طلاق زن مستحق مهرش است؟
ج : با ارتکاب عمل یاد شده عقد باطل نمی شود.در صورت جدا شدن از شوهر نیاز به طلاق دارد ومستحق مهرش است.

س : 1231 - اگر پدر دختر و پدر پسر از باب ولایت بر آنها عقد ازدواج آنان را بخوانند و بعد از آن که دختر و پسر بالغ وکبیر شوند، دختر عقد یاد شده را قبول نکند آیا نیازبه طلاق دارد، آیا دختر مستحق نصف مهرش است یا مهرکامل، آیا مهر دختر را پسر پرداخت کند یا پدر؟
ج : براى جدا شدن نیاز به طلاق دارد ومستحق نصف مهرش است.اگر پسر مالى دارد و پرداخت نصف مهر بر خود پسر واجب است و اگر مالى ندارد باید پدرش پرداخت کند.

س : 1232 - آیا در فقه شیعه چیزى به نام ((تجدید عقد)) وجود دارد و اگر وجود دارد چه معنا دارد؟
ج : تجدید عقد به معناى تکرارعقد است آدم هاى محتاط ازباب احتیاط عقد نکاح خود را تکرار می کنند و اشکالى هم ندارد.

س : 1233- اگر زوجین شک پیداکنندکه عقد آنان صحیح خوانده شده است یا نه آیا فحص و تحقیق و پیداکردن یقین به اهلیت و شایستگى عاقد براى خواندن عقد لازم است؟
ج : اگر زوجین صلاحیت و اهلیت عاقد را براى خواندن عقد ازطریق بینه یا از طریق شیاع و...احرازکنند، پس ازاطمینان به صلاحیت عاقد اگر براى شان شک پیدا شود، ازباب حمل فعل مسلم بر صحت اعتنا به شک نمی شود وعقد صحیح است.

س : 1234 - مردى با زنى در ایام عده ازدواج دایم یا موقت می کند.مرد می داند که زن در ایام عده به سر می برد اما نمی داند که ازدواج در ایام عده حرام است.این ازدواج چه حکمی دارد؟
ج : اگر دخول نشده باشد حرام ابدى نمی شود.بعد از انقضاى عده، با عقد جدید می توانند با هم ازد واج کنند.

س : 1235 - زن شیعه اى با مرد سنی اى ازدواج می کند بعد از مدتى مرد، زن را طلاق می دهد اما این طلاق در حضور دو نفر عادل صورت نمی گیرد.آیا این زن می تواند با مرد دیگرى ازدواج کند؟
ج : از باب جریان قاعده (( الزام )) ازدواجش مانعى ندارد.

س : 1236 - اگر زن و مرد در دوام و انقطاع ازدواج شان اختلاف پیدا کنند و براى اثبات مدعاى شان گواه نداشته باشند قول کدام مقدم می شود؟
ج : قول مدعى دوام مقدم است.

س : 1237 - آیا شرط ((دادن اختیار حق مسکن به زن )) در ضن عقد جایز است؟
ج : بنابراحتیاط در ضمن عقد نکاح جایز نیست اما در ضمن عقد دیگرى جایز ا ست.

س : 1238 - آیا در عقد دایم شرط کردن عدم دخول جایز است واگر بعد از عقد با رضایت طرفین عقد، دخول صورت گرفت عقد قبلى کفایت می کند؟
ج : اگر شرط کنند که جماع صورت نگیرد، نه این که شوهر حق جماع نداشته باشد، عقد قبلى صحیح و احتیاج به عقد جدید نیست.

س : 1239 - زن و شوهرى که در خواندن عقد نکاح خود شک می کنند و این شک بعد از انجام عمل زناشویی پیدا شده آیا تجدید عقد لازم است؟
ج : باید تجدید عقد صورت بگیرد.اگر با وجود شک درتحقق عقد، جماع صورت گیرد حکم زنا را دارد.

س : 1240 - پدرى، دختر صغیره اش را به عقد مردى بالغ در آورده است و شوهر اقرار کرده است که نفقة زوجه اش را پرداخت کند اما اکنون به افغانستان رفته و زن دیگرى گرفته است و از پرداخت نفقه خود دارى می کند.اکنون که دختر بالغ شده است، چندین بار به شوهرش نامه فرستاده است تا وضعیت او را روشن کند اما هیچ گونه پاسخى از شوهرش دریافت نکرده است آیا دختر حق فسخ نکاح را دارد.اگر ندارد وظیفه اش چیست؟
ج : اگر در این عقد مفسده اى بوده است دختر می تواند عقد را به هم بزند و اگر مفسده اى نبوده است به شوهر ابلاغ شود تا به حقوق زن رسیدگى کند و یا طلاق بدهد وگرنه حاکم شرع می تواند طلاق او را جارى کند.

س : 1241- پدرى در غیاب پسر خود، دخترى را برایش عقد می کند.بعد از مدتى پسرکه در ایران است , با خبر می شود پدر هر چه اصرار می کند که به افغانستان برگردد اما پسر به افغانستان نمی رود و البته پاسخ مثبت یا منفى هم نمی دهد با توجه به این مسأله، پدر می تواند، دختر یاد شده را به عقد پسر دومی خود د رآ ورد؟
ج : این مسأله سه صورت دارد: 1- اگر شوهر اول، عقد را رد کرده باشد.پدر می تواند براى پسر دوم خود عقدکند.2- اگر شوهر عقد را قبول کرده باشد تا وقتى طلاق ندهد، پدر نمی تواند زن او را به عقد پسر دوم خود درآورد.3- اگرشوهرش بر فرض نه قبول کرده و نه ردکرده است باید از او سؤال شود تا وضعیت زن روشن شود.

س : 1242- زنى به شوهرش اجازه می دهدکه عقد او را جارى کند.شوهر با توجه به اجازه همسر خود، به کسى سفارش می کند که عقد زن و شوهر یاد شده را بخواند بدون این که تصریح به وکالت بکند.مرد عاقد درغیاب زن رشوهر و با یقین به مأذون بودن خود، عقد را می خواند آیا وکالت تحقق یافته است و این عقد چه حکمی دارد؟
ج : اگر اذن تحقق یافته باشد با خواندن عقد، زوجیت تحقق پیدا می کند، و اگراذن و وکالت تحقق نیافته باشد اما زوجین بعد ازآگاهى ازخوانده شدن عقد، اجازه بدهند عقد صحیح و زوجیت محقق است.

س : 1243 - کسى که اندکى خواندن و نوشتن فارسى بلد است اما عقد نکاح و صیغه طلاق را تقلیدى یاد گرفته است، و با توجه به این وصف،کسانى است که اهلیت و صلاحیت خواندن عقد نکاح و صیغه طلاق را دارد، اگر چنین کسى عقد نکاح و صیغه طلاق را بخواند چه حکمی دارد؟
ج : اگر تأییدیه اى ندارد احوط است که عقد نکاح و صیغه طلاق را نخوا ند.

س : 1244 - کسى در افغانمستان دخترى را براى پسرش که در ایران است خواستکارى و عقد می کند پدر داماد خصوصیات ظاهرى و اخلاقى پسرش را به دختر می گوید وعکسى از او را به دختر نشان می دهد و دختر شرط می کند که همراه با پدرش به ایران و در نزد داماد بیاید اما خانوادة داماد، عروس را بدون اجازه پدرش به ایران می آورند و معلوم می شود که عکسى را که به عروس نشان داده اند مال داماد نبوده است و داماد بر خلاف گفته پدرش معیوب است آیا چنین عقدى مؤثر است؟
ج : اگر عکس یاد شده از داماد بوده باشد و عیوب داماد از عیب هایى نباشدکه موجب فسخ نکاح می شود عقد صحیح است اما اگر عکس یاد شده مال داماد نبوده باشد و یا عیوب داماد از عیب هاى موجب فسخ عقد باشد، اگر زن بخواهد عقد را فسخ کند عقد منفسخ می شود.عیوب موجب فسخ عبارت است از: دیوانگى، خصى یا مقطوع الذکر بودن و عدم توانایی مرد بر انجام عمل جنسى.رجوع به کتاب توضیح المسائل شود.

س : 1245- اگر کسى پدر دختر صغیره را مجبور و مکره کند که اجازه عقد دخترش را براى مردى که همسر دارد بدهد آیا این عقد صحیح است؟ در صورتى که خود دختر راضى باشد.
ج : رضایت دختر در جواز و عدم جواز نقشى ندارد این عقد باطل است.چون پدر دختر رضایت قلبى نداشته و اجازه عقد نداده است.

س : 1246- دخترى با اجبار و اکراه پدرش، اجازه و رضایت به اجراى عقد نکاح می دهد و مدت دو سال ازعقد می گذرد باز دختر راضى به عقد نیست آیا عقد صحیح واقع شده است؟
ج : عقد اجبارى و اکراهى صحیح نیست.

س : 1247- دختر هیجده ساله اى را پدرش با اجبار براى پسر هیجده ساله اى عروسى می کند پس از چهار روزکه عروس در خانة داماد می ماند، پدر داماد به عاقد می گوید من ازطرف پسر و عروسم وکیل هستم و شما عقد نکاح آنان را بخوانید، عاقد هم عقد را می خواند اما دختر نا سازگارى می کند و هنوز عمل جنسى توسط داماد و عروس انجام نگرفته است با توجه به این که عقد بدون اجازه عروس خوانده شده است آیا این عقد صحیح است؟
ج : این مسأله دو صورت دارد: 1- اگر دختر با رضایت خود به خانه شوهر رفته باشد و عقد بدون وکالت، فضولى واقع شده است.رفتن عروس به خانه شوهر در حکم اجازه عقد است و عقد صحیح است.2- اگر دختر پیش از رفتن به خانه داماد عقد را ردکرده باشد و او را با اجبار به خانة داماد برده باشند عقد باطل است.

س : 1248- آیا زن و مردى می توانند دست شوهر خواهر و خواهر زن خود را ببوسند؟
ج : چون نامحرم هستند بوسیدن دست آنان حرام است.

س : 1249- در برخى از مناطق مرسوم است که پس از بازگشت مردى از مسافرت, نزدیکان ا و مانند زن عمو، زن ماما (دایى)، دختر عمو، دختر عمه، دختر خاله و...دست او را می بوسند آیا چنین کارى جایز است؟
ج : بوسیدن دست او توسط نزدیکان یاد شده او جایز نیست زیرا نا محرمند.

س : 1250- مردى با زنى ازدواج موقت می کند و پیش از انقضاى مدت، مرد او را به عقد دایمی خود در می آورد آیا این عقد صحیح است؟
ج : اول باید مدت باقى مانده بخشیده شود بعد از آن عقد دایمی خوانده شود.

احکام نکاح 2

احکام نکاح 2

 

 

س : 1251 - باگذشت چند سال از زندگى مشترک زوجین، سفاهت بر شوهر عارض می شود یعنى خوب و بد را تشخیص داده نمی تواند.آیا وکیل مجتهدى در امور حسبیه در صورت درخواست زن، او را طلاق داده می تواند؟
ج : طلاق داده نمی تواند.

س : 1252 - زن و مردى چهار سال با عقد موقت با هم زندگى می کنند بعد از آن مرد ادعا می کند که عقد دایمی بوده و زن منکر دوام عقد است.بعد از این اختلاف چهار سال است که مرد از خانه بیرون رفته و باز نکشته است.این مسأله چه حکمی دارد؟
ج : در صورتى که زن شاهدى بر موقت بودن ازدواج نداشته باشد شوهر تسم می خورد بر دوام عتد.بعد از آن حاکم شرع حکم به دایمی بودن ازدواج می کند.

س : 1253 - اگر کسى بخواهد زن موقت خود را بعد از پایان مدت، یا بخشیدن مدت،به عقد دایمی خود درآورد عده براى زن لازم است؟
ج : عده لازم نیست.

س : 1254- برخی از خانواده ها براى ایجاد محرمیت عقد موقت می خوانند و هنوز مدت عقد موقت به پایان نرسیده است که عقد دایمی می خوانند، آیا این عقد دایمی صحیح است؟
ج : باید داماد باقى ماندة مدت را ببخشد، یا مدت عقد موقت به پایان برسد، بعد عقد دایمی بخوانند وگرنه عقد باطل است.

س : 1255 - اگر کسى با زن یا دخترى که شوهر ندارد و در عده هم نیست عمل نامشروعى (زنا) انجام دهد و زن حامله شود آیا می تواند با آن زن ازدواج کند آیا عده دارد؟
ج : می تواند ازدواج کند و عده هم ندارد.

س : 1256 - آیا ازدواج شیعه با سنی غیر متعصب جایز است؟
ج : بله، البته کراهت دارد اما اگر خوف انحرات داشته باشد جایز نیست.

س : 1257 - اگر زنى با مردى عمل نامشروعى را انجام دهد، پسران زن با خواهر زانى می توا ند ا زدواج کند؟
ج : بله، اشکالى ندارد.

س : 1258 - اگر کسى زن موقت خود را در مدت عقد، بدون این که باقى مانده مدت را ببخشد عقد دایم کند صحیح است؟
ج : عقد دوم باطل است باید مدت را ببخشد و مجددا عقد بخواند.

س : 1259 - اگر امر دایر باشد بین ادامه درس و آلوده شدن به گناه، به خاطر عدم ازدواج کدام مقدم می شود؟
ج : ازدواج مقدم است.

س : 1261- کسى براى فرزندان صغیرش وصى و سرپرست برادرش را انتخاب می کند و وصیت می کند که دخترانش بعد از بلوغ با پسران برادرش (وصى) ازدواج کنند اما یکى از دختران بعد از بلوغ بدون اجازه عمو با کس دیگرى ازدواج می کند آیا این ازدواج صحیح است؟
ج : ازدواج صحیح است.

س : 1262- پدرى با مشورت وگفتگو با پسرش از ایران به افغانستان می رود و دختر برادرش را براى پسرش عقد می کند اما اکنون پسر و مادرش ناسازگارى و مخالفت می کند و راضى به ازدواج نمی شود.وظیفه دختر چیست؟
ج : اگر پسر، پدرش را وکیل براى پیدا کردن و عقد کردن دخترى وکیل گرفته باشد.حالاکه قبول ندارد باید دختر یاد شده را طلاق بدهد.اما اگر پسر پدرش را وکیل نگرفته باشد وعقد فضولى خوانده شده باشد با ردکردن پسر عقد باطل می شود و دختر می تواند با دیگرى ازدواج کند و نیاز به طلاق ندارد.

س : 1263 - کسى بر اثر دلخورى از بعضى کارهاى همسرش از اوکفاره گیرى می کند.در حالى که این زن در خانة شوهرش است و حق همخوابگى با شوهر را دارد؟
ج : تا زمانى که زن در خانة شوهر زندگى می کند، شوهر باید همه حقوق او را مراعات کند.

س : 1264- دختر عمو و پسر عمویی با هم ازدواج کرده بودند بعد از چهار سال اختلافى پیش آمد.پدر دختر در غیاب شوهر دخترش طلاق نامه اى را ازکدام منبعى درست کرد و دخترش را به کس دیگرى داد.آیا این طلاق غیابى و ازدواج با شوهر د وم مشروعیت دارد؟
ج : در صورتى که شوهر از نفقه دادن و نیز طلاق دادن همسر خود، خود دارى کند حاکم شرع می تواند او را طلاق بدهد و در فرض سوال اگر طلاق به حکم حاکم شرع نبوده طلاق باطل است.

س : 1265- آیا زن می تواند شوهرش را مجبورکند که منى را در بیرون از رحم انزال کند؟
ج : زن نمی تواند شوهرش را مجبور به چنین کارى بکند.

س : 1266 - انزال منى درخارج از رحم دیه دارد؟
ج : دیه ندارد.

س : 1267- آیا استمتاع از دخترى که عقد شده است اما نه سالش کامل نشده است, غیر از مقاربت جایز است؟
ج : استمتاع غیر از مقاربت اشکالى ندارد.

س : 1268 - اگر زن اجازه وطى از دبرش ندهد ناشزه به حساب می آید؟
ج : ناشزه به حساب نمی آید.

س : 1270- اگر شوهر شک داشته باشد که نه سال همسرش کامل شده است یا نشده است؟ آیا می تواند مقاربت کند؟
ج : باید تحقیق شود تا علم به نه سالگی پیدا شود وگرنه مقاربت جایز نیست.

س : 1271 - استفاده از داروهاى ضد باردارى براى زنان جایز است؟
ج : بله، جایز است.

س : 1272 - آیا عقیم کردن زنان جایز است؟
ج : چون اضرار به نفس است احتیاط واجب در ترک آن است.

س : 1273- استفاده از روش ها و داروهاى مهلت دارکه حامله شدن را به تاخیر می اندازد جایز است؟
ج : بله، جایز است.

س : 1274 - آیا استمناء با دست یا بدن همسر جایز است؟
ج : استمناء با دست خود انسان حرام است اما با دست همسر یا بدن او اشکالى ندارد.

س : 1275 - مردى دو زن دارد.یکى از این دو زن دخترى داردکه به شوهر می دهد اگر پدر زن این مرد, زن دیگر خود را طلاق بدهد, دامادش می تواند با زن اوکه در وا قع مادر ا ندر (نامادرى) زن ا و می شود ازدواج کند؟
ج : بله، می تواند ازدواج کند.

س : 1276- مردى که با دختر باکره اى در یک جا کار می کنند آیا می توانند بدون اجازه پدر دختر, عقد محرمیت بخوانند تا آزادانه حرف بزنند و بازى و شوخی غیر از مقاربت بکنند؟
ج : بدون اجازه پدر دختر چنین عقدى اشکال دارد و باید از آن پرهیز و دورى شود.

س : 1277 - اگر در ازدواج موقت، مدت عقد زیاد باشد به طورى که مساوى با عمر یک انسان مثلا هفتاد یا هشتاد سال باشد آیا این عقد بدل به عقد دایمی می شود؟
ج : احوط این است که عقد دایمی خوانده شود اما اگر مثلا صد سال مدت گذاشته شود باید احتیاط مراعات شود مثلا توارث شرط شود.همچنین نفقه شرط شود.اگر طلاق داده شود باید بین هبة مدت، و طلاق جمع شود.

س : 1278 - شوهر ادعا می کند که زنش را به خاطر ناشزه بودنش کتک زده است و زن ادعا می کند که کاملا تمکین داشته و شوهر او را بدون جهت کتک زده است این مسأله چه حکمی دارد؟
ج : شوهر حتى در صورت ناشزه بودن زن، حق کتک زدن او را ندارد، مگر براى تادیب به اندازه اى که موجب قصاص و دیه نشود.در این مساله در صورت ثابت نشدن نشوز باید توبه و ازهمسرش طلب بخشش کند و اگر زدن موجب دیه شده باشد زن حق دارد دیة خود را از شوهر بگیرد.

س : 1279 - زن ادعا می کند که عقد نکاح دایمی بوده است و شوهرش باید نفقه یا طلاق او را بدهد البته براى اثبات این ادعا شاهدى ندارد.مرد ادعا می کند که عقد موقت بوده است و پس از پایان مدت, نیازبه طلاق نیست وهمچنین راضى به قسم خوردن زن براى اثبات دایمی بودن عقد نیست.وظیفه زن و شوهر چیست؟
ج : شوهر باید شاهد براى اثبات مدعایش بیاورد و اگر شوهر شاهد اقامه نکرد و زن قسم بخورد, عقد محکوم به دوام است و اگر زن قسم نخورد و آن را رد نمود به زوج، و او قسم خورد، عقد محکوم به انقطاع است.

س : 1280- زنى که به مدت سه ماه در خانة پدرش زندگى می کند، ادعا دارد که شوهرش او را از خانه بیرون کرده است.شوهر ادعا می کند که همسرش بدون رضایت او به خانه پدرش رفته است و هر دو (زن و شوهر) شاهدى براى اثبات ادعاى شان ندارند.آیا زوجه می تواند نفقه سه ماهه خود را از شوهر بگیرد؟
ج : اگر زن اعتراف دارد بر این که در این مدت در خانه پدرش بوده است اگر شاهدى بر خروج اجبارى ازخانه خودش و رفتن به خانه پدرش داشته باشد و شوهر مانع بازگشتنش شده باشد حق نفقه را دارد اما اگر شاهدى ندارد حق دارد شوهر را قسم بدهد و چون این مسئله نیاز به مرافعة شرعى دارد رجوع به حاکم شرع کنند.

س : 1281 - اگر مردى ادعا کند که با فلان زن ازدواج کرده است اما زن منکر ازدواج باشد.عاقدى که به ادعاى شوهر عقد را خوانده است در آغاز به خاطر ترس و...منکر خواندن عقد می شود اما سرانجام به خواندن عقد اعتراف می کند آیا این زن نیاز به طلاق دارد؟
ج : اگر با اقامه بینه و شاهد خواندن عقد ثابت شود، زوجیت هم ثابت می شود زیرا اعتراف عاقد بعد از انکارش معتبر نیست.در غیر این صورت زن در پیش حاکم شرع قسم می خورد , زوجیت منتفى اعلام می شود.

س : 1282 - زنى به مردى اجازه می دهد که عقد نکاح دایمی او را براى خودش بخواند اما مرد, عقد موقت می خواند بعد از مدتى زن با خبر می شود که عقد موقت بوده است وظیفه زن چیست؟
ج : اگر زن راضى شود به عقد موقت، عقد صحیح است زیرا عقد فضولى و اجازه زن کاشف از صحت است اما اگر زن عقد را ردکند باید فورا از مرد جدا شود.

س : 1283 - اگر شوهر فوت کند و زن اجرت کارخود در خانه شوهر را بخواهد با این که شوهر فرزندان صغیر دارد چه حکمی دارد؟
ج : در صورتى که اجرت زن معلوم باشد می تواند بگیرد و اگر اجرت زن معلوم نباشد، و دایر بین اقل و اکثر باشد، اقل به او داده می شود.

س : 1284- زنانى که در خانه شوهران شان کار می کنند می توانند بدون اجازه شوهران از اموال خانه نذر یا صدقه بدهند؟
ج : نمی توانند نذر و صدقه بدهند (از اموال شوهر).

س : 1285 - اگرزن شرط کند که در ثواب خیرات شوهر شریک باشد با این که در خانه زحمت می کشد.آیا بدون شرط در ثواب خیر خانه شریک نیست؟
ج : شریک است.

س : 1286 - اگر زن شرط کند که 15/9 ثواب مال زن باشد و شوهر قبول کند آیا زن بدون اجازه می تواند خیرات کند؟
ج : اگر شوهر قبول کند اشکالى ندارد.

س : 1287 - زنى ادعا می کند که فلان مرد را وکیل گرفته است براى این که عقد موقت مرا براى خودش بخواند اما مرد ادعا می کند که مرا وکیل براى خواندن عقد دایمی گرفته است و اکنون او زن دایمی من است قول کدام یکى مقدم می شود؟
ج : قول زوج مدعى دوام عقد مقدم است بنابراین اگر هر دو شاهدى براى اثبات مدعى شان نداشته باشند حاکم شرع مرد را قسم می دهد بر دایمی بودن عقد.در صورت قسم یادکردن شوهر، حکم به دایمی بودن عقد می شود و نمی توانند بدون طلاق از همدیگر جدا شوند.این مسأله در حضور حاکم شرع باید صورت گیرد.

س : 1288 - کسى همسرش را، شدیدا کتک می زند، همسرش به خاطر مساله دیگرى به خانه پدرش می رود و اکنون یک سال است که در خانة پدرش به سر می برد.پدر زنش پیغام داده است که یا زنت را به خانه ات ببر یا نفقه اش را بده و یا طلاقش را.اما شوهر زیر بار نمی رود و می گوید ناشزه است نه طلاقش می دهم و نه نفقه اش را.همان جا بماند (تا موهایش مانند دندان هایش سفید شود) با این حال وظیفه زن چیست؟
ج : اگر بدون این که شوهرش کتک بزند و بدون اجازه شوهر به خانة پدر رفته باشد ناشزه به حساب می آید اما اگر بر اثرکتک زدن شوهر و خوف جان خود رفته باشد ناشزه نیست.باید نماینده اى تعیین شود و با شوهرصحبت کند تا صلح شود و یا طلاق بدهد.

س : 1289 - طلا و هدایایی که شوهر یا بستگان شوهر براى زن می خرد، در صورت اختلاف زن و شوهر مال کیست؟
ج : طلا و هدایایی را که شوهر براى زنش خریده است اگر به زنش تملیک کرده باشد، احتیاطاً نباید آن را از زن پس بگیرد.در غیر این صورت شوهر می تواند پس بگیرد مگر این که زن ثابت کند که لباس و چیزهایی مانند آن جزء نفقه زن بوده و شوهر به زن تملیک کرده است.اما هدایایی راکه اقوام داماد خریده است مانند ظروف و...ظاهر اً مال شوهر است ولى احتیاطاً زن وشوهر باهم مصالحه کنند.

س : 1290- کسى که به خاطر مشکلات اقتصادى به ایران مهاجرت می کند اما همسرش به ایران نمی آید و بعد از آن چندین بار پیغام می دهد با یکى از محارمش به ایران بیاید و همه مصارف راه را شوهر پرداخت می کند اما باز هم زن از آمدن به ایران خوددارى می کند.شوهر به خاطر مادر پیرى که دارد نمی تواند او را بدون سرپرست در ایران بگذارد و خودش براى آوردن همسرش به افغانستان برود آیا نفقة همسر این مرد بر او واجب است؟
ج : اگر در هنگام عقد شرط شده باشد که شوهر، همسرش را از وطنش بیرون نبرد در این صورت نفقة زن بر شوهر واجب است اما اگر زندگی و سکونت همسر در وطن شرط نشده باشد و اختیار محل زندگى با شوهر باشد نفقة زن بر شوهر واجب نیست.

س : 1291 - به خاطر تنگدستى و فقر، مجبور بودم به ایران بیایم اما همسرم از آمدن با من به ایران خوددارى کرد وگفته ام اگر در افغانستان در نزد برادر و مادرت بمانى خرج زندگى ات را نمی توانم بدهم.با وجود مخالفت عملى با مصالح زندگى من آیا نفقه اش بر من واجب است؟

ج : نفقة او بر شما واجب نیست.

س : 1292 - کسانى که چندین سال است همسران خود را ترک کرده اند و از آن ها خبر ندارند وظیفه شان چیست؟
ج : نفقه آن ها بر شوهران شان واجب است.

س : 1293 - در صورتى که مرد گرفتار فقر باشد می تواند همسرش را مجبور به کارکند؟
ج : چون نفقة زن بر شوهر واجب است مرد حق ندارد زن را مجبور به کارکند.

س : 1294- اگر زن بدون اجازه شوهرش کارکند آیا دستمزدش مال خودش است یا مال شوهر؟
ج : دستمزد مال خود زن است اما زن نمی تواند مانع براى استمتاع شوهر ایجادکند.

س : 1295 - زنى با مردى در افغانستان ازدواج می کند.زن شرط می کند که مرد زن دیگرى نداشته باشد اما وقتى به ایران می آیند زن می بیندکه مرد همسر دیگرى نیز دارد.زن اعتراض می کند اما مرد او را بلاتکلیف رها می کند و مدت دو سال است که او را نفقه نمی دهد وحاضر به طلاق هم نیست وظیفه زن چیست؟
ج : زن می تواند شوهرش را در نزد حاکم شرع احضارکند تا حاکم مرد را مجبور به پرداخت نفقه یا دادن طلاق کند.

س : 1296 - مدت چهار سال است که در قم درس می خوانم اما همسرم در افغانستان بدون سرپرست مانده است آیا وظیفه ام رفتن به افغانستان براى سرپرستى همسرم است یا ادامه تحصیل؟ با توجه به نیاز شدید منطقة ما به روحانى.
ج : اگر همسر شما بدون نفقه مانده باشد باید نفقة او را تامین کنید حتى اگر به رفتن شما به افغانستان بینجامد اما اگر از ایران می توانید نفقه همسر خود را تامین کنید ماندن شما براى ادامه تحصیل و آشنایی با احکام شرعى ارجح است.

س : 1297 - کسى زن منکوحه اى دارد که هنوز زفاف صورت نگرفته است.پدر دختر چندین بار به شوهر دخترش سفارش کرده است که عروسى کند و دخترش را به خانه ببرد اما داماد حاضر به عروسى نشده است ایامی تواند مخارج این مدت را از داماد بگیرد؟.
ج : اگر تأخیر زفاف به اندازه متعارف به خاطر فراهم کردن مقدمات عروسى باشد پدر دختر نمی تواند مخارج (نفقه) این مدت را از داماد بگیرد اما اگر تأخیر غیر متعارف و طولانى باشد باید داماد پدر زنش را راضى کند.

س : 1298 - کسى مدت سیزده سال، زن و سه تا فرزندش را در افغانستان گذاشته و به ایران آمده است و زن دیگرى گرفته است وظیفه زن نخست چیست؟
ج : زن نخست می تواند نفقه سیزده سال گذشته را از شوهرش بگیرد.

س : 1299 - کسى بعد از ازدواج همسرش را ترک می کند وبه کشور دیگرى می رود این مدت پنج سال، طول می کشد.در این مدت همسرش به خانه پدرش می رود و هنکامی که شوهر برمی گردد پدر زنش مخارج (نفته) پنج سال گذشته دخترش را از دامادش می خواهد.آیا چنین حقى دارد؟
ج : اگر زن ناشزه نبوده باشد، پدر زنش حق نفقة پنج ساله را دارد.

س : 1300- زنى با مرد بیگانه اى کار نامشروعى را انجام می دهد.لذا شوهر او را از خانه بیرون می کند و به خانه پدرش می فرستد نه نفقه می دهد و نه طلاق، آیا پدر زنش می تواند مصارف خوراک، پوشاک, دارو و درمان دخترش را از دامادش بگیرد؟
ج : حکم این مساله این است که حاکم شرع حد شرعى را اجراء کند نه این که شوهر از طلاق و نفقه دادن خوددارى کند بنابراین زن حق دارد در صورت تمکین از شوهر، نفقة سالهاى گذشته را مطالبه کند.

احکام زنان که ازدواج با آنان حرام است

احکام زنان که ازدواج با آنان حرام است

س : 1301- مرد جوانى نسبت به زن شوهردارى مهر و محبت و علاقه پیدا می کند.مرد و زن یاد شده سوگند یاد می کنند که برادر خوانده و خواهر خوانده همدیگر باشند.شوهر زن از این مسأله باخبر می شود و زنش را طلاق می دهد.از نظر شرعى چه کیفرى براى آنان پیش بینى شده است و آیا آنان می توانند ازدواج کنند؟
ج : اگر مرد با زن در هنگامی که شوهر داشته است زنا نکرده باشد ازدواج آنان مانعى ندارد.اما اگر زنا کرده باشد، زن براى مرد حرام ابدى می شود.از نظر شرعى اگر لمس و تقبیل (بوسه) و زنا اتفاق نیفتاده باشد کیفرى ندارند.

س : 1302- آیا ازدواج با زن دایى بعد از فوتش جایز است؟
ج : بله، جایز است.

س : 1303- پسر پانزده ساله یا شانزده ساله اى با پسر دوازده ساله اى عمل شنیعى را انجام می دهد و بعد از آن بدون آگاهى از حکم شرعى با خواهر مفعول ازدواج می کند.بعد از شش ماه از حرمت ابدى زنش آگاه می شود و البته اعتراف دارد که انزال اتفاق افتاده است.از سوى دیگر برادر مفعول با خواهر فاعل ازدواج کرده است.اگر فاعل از خواهر مفعول جدا شود، برادر مفعول هم از خواهر فاعل جدا می شود و دو سه تا خانواده ازهم می پاشد حکم این مسأله چیست؟
ج : چون فاعل اعتراف دارد که انزال اتفاق افتاده است بنابراین خواهر مفعول بر فاعل حرام ابدى شده است و باید از همدیگر جدا شوند.از هم پاشیده شدن دو- سه خانواده موجب تغییر و تبدیل حکم شرعى نمی شود.

س : 1304- دختر دو ماهه اى به مدت یک ماه از زن عموى خود شیر می خورد.آیا خواهر این دختر می تواند با پسر عمویش ازدواج کند؟
ج : دختر بزرگ عمو با برادر مرتضع، خواهر و برادر رضاعى به حساب نمی آیند و می توانند ازدواج کنند.

س : 1305- آیا کسى می تواند با زن موقت عمویش بعد از پایان عده ازدواج کند؟
ج : بله، اشکالى ندارد.

س : 1306- مردى با زنى ازدواج موقت می کند درحالى که زن یاد شده پیش از این با مرد دیگرى ازدواج موقت کرده بوده است.اما پدر و مادرش به داماد جدید می گویند که شوهر پیشین دخترش از دنیا رفته است.اکنون چند سوال مطرح ا ست : ا- عقد موقت شوهر دوم صحیح است؟ 2- با توجه به این که دختر دروغ گفته است شوهر دوم می تواند عقد موقت را به هم بزند؟ 3- چیزهایی را که براى زنش خریده است می تواند پس بگیرد؟
ج : 1- اگر عقد موقت در زمان عقد یا عدة شوهر اول واقع نشده باشد عقد صحیح است.اما اگرعقد دوم درزمان عقد یا عدة شوهر اول واقع شده باشد عقد باطل است و اگر مقاربتی صورت گرفته باشد زن براى مرد حرام ابدى شده ا ست.2- شوهر می تواند مدت باقى مانده را هبه کند و از زن جدا شود اما اگر عقد از اول باطل بوده باشد زن از اول حرام بوده است و احتیاج به هبه مدت باقی مانده نیست.3- اگر عقد باطل بوده باشد همه آن چیزهایى را که به زن داده است می تواند پس بگیرد.اما اگر عقد صحیح بوده است مهریه و نیزهدایایی که براى زن خریده و بخشیده است نمی تواند پس بگیرد اما اگر هدایا را نبخشیده باشد می تواند آنها را پس بگیرد.

س : 1307- کسى در ایران زندگى می کند.زنش را که در افغانستان است طلاق می دهد و خبر طلاق به زنش می رسد و زنش بعد از پایان مدت عده با مرد دیگرى ازدواج می کند.اما ناگهان شایع می شود که شوهر پیشین هشتاد و پنج روز بعد از طلاق دوباره رجوع کرده است نامه اى هم در این باره در میان مردم پخش می شود.اکنون این سوال مطرح است که اگررجوع شوهر پیشین واقعیت داشته باشد ازدواج دوم چه حکمی دارد؟
ج : اگر شوهر اول طلاق داده باشد و زن بعد از عده ازدواج کرده باشد عقد صحیح است و اعتنا به شایعة مردم نمی شود.اما اگر شرعا ثابت شودکه شوهر اول رجوع کرده بوده است.در آن صورت زن باید از شوهر دوم خود جدا شود چون به زوجیت شوهر اول برگشته است.

س : 1308- آیا محارم نسبی مانند مادر و خواهر زن بعد از طلاق یا فوت زن باز هم محرم هستند؟
ج : مادر زن حرام ابدى است ولى خواهر زن بعد از فوت همسر، و یا طلاق او و منقضى شدن زمان عده درطلاق رجعى ازدواج با او جائز است.

س : 1309 - کسى با زنی ازدواج می کند و بعد از چندین سال او را طلاق می دهد و با خواهر او ازدواج می کند آیا این عقد صحیح است؟
ج : اگر بعد از پایان یافتن عده ازدواج کرده باشد عقد صحیح است.

س : 1310- اگر مردى با پسر نابالغى عمل شنیعى انجام دهد و پسر نابالغ گاهى فاعل وگاهى مفعول شود آیا این پسر بعد از بلوغ می تواند با خواهر یا دختر مرد یاد شده ازدواج کند؟
ج : اگر دخول شده باشد بنابر احتیاط واجب نباید با دختر یا خواهرآن مرد ا زدواج کند.

شروط ضمن عقد

شروط ضمن عقد

س : 1343- کسى که زن دارد و می خواهد با دخترى ازدواج کند.پدر دختر شرط می کند که تا زنت را طلاق نداده اى اجازه نمی دهم دخترم با تو ازدواج کند.داماد در حضور جمعی از مردم زنش را طلاق می دهد آیا این مرد بعد ازطلاق در مدت عده حق رجوع به زنش را دارد؟
ج : اگر عقد زن دوم مشروط به طلاق و عدم رجوع به زن اول باشد، وظیفة داماد عدم رجوع است اما اگر به زن مطلقه اش رجوع کرد و زن دوم هم رضایت داد مانعی ندارد.

س : 1344- دخترى در هنگام عقد شروطى را یادآورى می کند و تصریح می کند که در صورت عدم تحقق این شروط از سوى داماد، عقد فسخ شود: ا - مهریه چهل سکة بهار آزادى ایرانى باشد.2- طلا و جهیزیه اى که به او داده شده است مال خودش باشد.3- تا وقتی که دلش بخواهد در شهر محل زندگى پدرش زندگى کند.4- کارهاى خلافى را که پیش از عقد، شوهرش انجام می داده است ترک کند.بعد از دو سه سال زندگى مشترک اکنون زن ادعا می کند که شوهرش به شروط مکتوب در دفترچه عقد وفا و پایبندى ندارد آیا این زن می تواند عقدش را فسخ کند؟
ج : شروط موجب فسخ در عقد نکاح مشروعیت ندارد.باید شروط یاد شده در ضمن عقد لازم دیگرى یادآورى می شد.اکنون تنها راهى که براى زن وجود دارد این است که در دادگاه صالحه شکایت کند تا دادگاه داماد را مجبور به وفاى به شروط کند، این درصورتى است که عقد نکاح مبنى بر آن شروط جارى شده باشد.

س : 1345 - آیا زن در ضمن عقد می تواند شرط کند که داماد مبلغ پولى به پدر زن بدهد؟
ج : در ضن عقد نکاح چنین شرطى نمی تواند مگر این که آن مبلغ را به عنوان مهریه شرط کرده باشد.

س : 1346- زن درضمن عقد شرط می کند که انتخاب مسکن با زن باشد و دیگر این که داماد مانع درس خواندن زن تا وقتى که خود زن بخواهد نشود اکنون داماد به این دو شرط عمل نکرده است آیا عقد باطل شده است؟
ج : زن به دادگاه شکایت کند تا شوهر را مجبور به وفاى به شرط کند.

س : 1347- در جریان خواستگارى, پدر عروس شرط می کند که پدر داماد فلان مقدار زمین به عنوان گله (شیربها) به پدرعروس بدهد و مبلغى هم به عنوان مهریه عروس تعیین می شود.یادآورى می شود که دادن زمین به پدر عروس در ضمن عقد شرط نشده است آیا ورثه پدر داماد می تواند زمین یاد شده را از خانوادة عروس پس بگیرد؟
ج : اگر زمین جزء مهریه عروس نباشد بلکه عوض خود عروس باشد ورثه می توانند آن را پس بگیرند زیرا پدر دختر مالک زمین نشده است مگر اینکه پدر داماد زمین را به پدر عروس هبه کرده باشد که در این صورت بعد از فوت پدر ورثه حق فسخ ندارند.

س : 1348- پدر خانواده اى با پدر خانواده دیگر قرار می گذارند که من با مصرف خودم شما را به مشهد و عتبات مقدسه می برم اما درمقابل آن, دختر خود را به عقد پسرم درآورید.تمام مقدمات فراهم می شود جلسة عقد برگزار می شود اما پیش از عروسى معلوم می شودکه داماد از نظر هوشى مشکل دارد و دختر عدم رضایت خود را اعلام می کند آیا این عقد صحیح است؟
ج : اگر عقد به رضایت دختر خوانده شده بعد از عقد دختر متوجه دیوانگى شوهر شده اگر شوهر به حدى دیوانه است که اوقات نمازهاى یومیه را تشخیص نمی دهد دختر حق فسخ عقد را دارد و اگر دیوانکى شوهر به آن اندازه نباشد زن حق فسخ عقد را ندارد.

س : 1349- آیا شرط ضمن عقد تنها در ضمن عقد در نکاح جایز نیست یا در ضمن عقود دیگر هم جایز نیست؟
ج : تنها در نکاح جایز نیست.

س : 1350 - اگر در ضمن عقد نکاح یا در ضمن عقد لازم دیگرى شوهر, زنش را وکیل در طلاق کند.در صورت امتناع شوهر از پرداخت نفقه به مدت پنج ماه زن می تواند کسى را وکیل براى اجراى طلاق کند؟
ج : شرط وکالت در ضمن عقد نکاح جایز نیست اما در ضمن عقود لازم دیگر جایز است.در صورتى که مرد تخلف از شروط کند زن می تواند خود را مطلقه کند.

س : 1351 - اگر دخترى درضن عقد نکاح خود شرط کند که همسرش تا پایان عمر زن دیگرى نگیرد آیا این شرط شامل ازدواج موقت هم می شود؟ اصولا وفاى به این شرط لازم است؟
ج : وفا به این شرط لازم نیست.

س : 1352 - آیا گنجاندن شرط جایز مانند اختیار مسکن با زن در ضمن عقد نکاح جایز است؟
ج : شرط جایز در ضمن عقد نکاح مانند دیگر شروط جایز نیست زیرا عقد نکاح معلق به این شرط می شود.

س : 1353 - آیا زن در ضمن عقد می تواند شرط کند که اجازه خروج از خانه با خودش باشد؟
ج : چنین شرطى نمی تواند.اما می تواند شرط کند که شوهر اجازه خارج شدن بدهد.

ولایت پدر در ازدواج

ولایت پدر در ازدواج

س : 1354- کسى که زن خود را طلاق داده و دختر را از خانه بیرون رانده است دختر یاد شده اکنون با مادرمطلقه اش زندگى می کند.آیا ازدواج این دختر نیاز به اجازه پدرش دارد؟
ج : دختر باید از پدرش اجازه بگیرد اما اگر ازدواج به مصلحت دختر است و پدرش بخاطر لجاجت با دختر اجازه ندهد می تواند بدون اجازه پدر ازدواج کند.

س : 1355 - کسى دختر صغیره اش را براى پسرى عقد می کند.اکنون که دختر بزرگ شده است عقد را قبول ندارد.آیا عقد یاد شده نافذ است؟
ج : اگر پدر، دخترش را عقد کرده باشد و این عقد براى دختر مفسده اى نداشته باشد عقد نافذ است.

س : 1356- اگر دخترى بدون اجازه پدر عقد شود و پدرش بعداً راضى شود عقد صحیح است؟
ج : اگر عقد با اجازه دختر بوده باشد و اجازه پدر ملحق به عقد شود صحیح است.

س : 1357 - دخترى در هنگام کودکى پدرش را از دست می دهد و مادرش در هشت سالگى او را به عقد کسى در می آورد وقتى دختر بزرگ و بالغ می شود عقد را قبول نمی کند.حکم این مسأله چیست؟
ج : اگر دختر عقد را قبول ندارد عقد باطل است و می تواند با کس دیگرى ازدواج کند.

س : 1358 - دختر سیدة هیجده ساله اى است که خواستگاران زیادى دارد اما پدر و مادرش تاکنون با هیچ کدام موافقت نکرده اند وحتى یک بارجلسة عقد را به هم زده اند.این بار خود دختر تصمیم گرفته است که با جوانى که از هر نظر هم کفو هستند ازدواج کند اما پدر دختر باز مخالفت می کند به خاطر این که پسر عام (یعنى غیر سید است) آیا ولایت پدر ساقط می شود یا نه؟
ج : اگر پسر با دختر هم کفو باشد ومخالفت پدر دختر تنها به خاطر عام بودن پسر است ولایت پدر ساقط می شود.

س : 1359 - دخترى در نه سالگى شیرینى خورى می شود.وقتى دختر به شانزده سالگى می رسد رضایت به عقد نمی دهد اما پدر و مادرش اصرار می کند که - حتما با نامزدش ازدواج کند.آیا دختر یاد شده می تواند با کس دیگرى ا زدواج کند؟
ج : در صورتى که عقد خوانده نشده باشد می تواند با کس دیگرى ازدواج کند اما به شرط این که رضایت پدر را جلب کند زیرا در عقد دختر باکره اجازه پدر شرط است.

س : 1360- پدرى دختر صغیرش را به عقد مردى درمی آوردکه با دختر بیست وپنج سال تفاوت سنی دارد.اکنون که دختر بالغ شده است عقد را قبول ندارد و صحیح است یا نه؟
ج : پدر بر دختر صغیرش ولایت دارد و مصلحت هم شرط صحت عقد نیست بلکه عدم مفسده شرط صحت عقد است.اگر این عقد مفسده داشته است براى دختر, می تواند عقد را ردکند و شوهر دیگرى بکند واگر مفسده نداشته عقد لازم شده است و دختر حق بهم زدن را ندارد.

س : 1361- دخترى بدون اجازه پدر و جد پدرى اش با مردى ازدواج می کند آیا اجازه بعدى پدر یا جد پدرى دخترکفایت می کند یا دوباره با اجازه پدر و جد، عقد خوانده شود؟
ج : اگر دخول نشده باشد و پدریا جد پدرى اجازه بدهد عقد صحیح است.اگر دخول شده باشد بعید نیست که بعد ازاجازه پدریا جد پدرى حکم به صحت عقد شود اما احتیاطاً عقد جدیدى خوانده شود و در عقد جدید اجازه پدر یا جد پدرى شرط نیست زیرا دختر باکره نیست.

س : 1362- ولایت شوهر بر همسرش چه اندازه است.اگر همسر بدون اجازه شوهرش از خانه خارج و درجاى دیگر زندگى کند نمازش صحیح است یا باطل؟
ج : شوهر بر همسر خود ولایتى ندارد.تنها بر زن واجب است که در برابر شوهر خود تمکین کند و بدون اجازه از خانه خارج نشود.در صورت خروج بدون اجازه شوهر نمازش صحیح است اما اگر مسافرت کند نمازش قصر نمی شود زیرا معصیت کرده است.

س : 1363- آیا پدر می تواند براى پسرکبیر خود دخترى را عقدکند؟
ج : اگر پدر وکیل پسرش باشد و دختر هم توافق داشته باشد می تواند عقد کند درغیر این صورت عقد فضولى است و با اجازه پسر عقد صحیح می شود.

س : 1364- دخترى که پدر و جد پدرى ندارد می تواند بدون اجازه برادرانش شوهر کند در صورت جواز شیربهایی که می گیرد مال خود دختر است یا مال برادرانش؟
ج : دختر حق انتخاب شوهر دارد وکسى نمی تواند از داماد پول بگیرد مگر این که خود داماد با رضایت و رغبت خود مبلغى را به برادران دختر ببخشد.

س : 1365- اگر پدریا جد پدرى، عقد دختر و یا پسر صغیرشان را بخوانند.بعد ازکبیر شدن دختر و پسر این عقد لازم است یا می توانند فسخ کنند؟
ج : اگر عقد یاد شده مفسده اى نداشته است لازم است و اگر در هنگام وقوع عقد مفسده داشته است، صحت عقد مشروط به اجازه دختر و پسر است.

س : 1366- اگر عقد دختر و پسر صغیرى توسط پدران آنها خوانده شود بعد از آن که دختر و پسرکبیر شدند می توانند این عقد را فسخ کنند؟
ج : درباره احتمال لزوم عقد باید رعایت احتیاط شود یعنى اگر دختر و پسر از همدیگر جدا می شوند با طلاق دادن دختر جدا شوند.

عیوب موجب فسخ نکاح

عیوب موجب فسخ نکاح

س : 1311 - عیوب موجب فسخ نکاح درمرد چند تا است؟
ج : چهار تا است : ا - د یوا نگى ( جنون) 2- قطع آلت تناسلى 3- خصى بودن مرد 4- ناتوانى بر انجام عمل جنسى (عنن).برای تفصیل بیشترش باید به کتاب توضیح المسائل مراجعه شود.

س : 1312 - اگر زن ادعا کند که شوهرش ((عنن)) است، شوهر چه قدر فرصت دارد تا خود را درمان کند و آیا زن حق فسخ نکاح را دارد؟
ج : زن و شوهر به حاکم شرع رجوع می کنند.حاکم شرع یک سال به شوهر فرصت می دهد تا خود را درمان کند.بعد از این مدت اگر درمان نتیجه نداد زن حق فسخ دارد.

س : 1313 - اگر زن به خاطر(عنن) بودن شوهر عقد را فسخ کند مهریه و مصارفى که در عروسى شده است چه حکمی دارد؟
ج : اگر زن عمد را به خاطر عنن بودن شوهر فسخ کند مستحق نصف مهرش است اما اگر به خاطر عیوب دیگر موجب فسخ، عقد را فسخ کند اگر دخول تحقق یافته باشد زن مستحق همه مهرش است.اما اگر دخول تحقق نیافته باشد مستحق مهرش نیست.اطعام مهمانان در عروسى هم جزء خیرات به حساب می آید حق گرفتن را ندارد

س : 1314- دخترى با مردى ازدواج می کند و بعد از سه ماه متوجه می شود که شوهرش گرفتار بیمارى ارثى غیر قابل درمان است و احتمال دارد که اولادشان (( ناقص الخلقه)) به دنیا بیایند آیا زن حق فسخ را دارد؟
ج : زن حق فسخ را ندارد اما می تواند شوهرش را راضى به طلاق کند.

س : 1315 - مردى حدود شش سال است که ازدواج کرده است و در این مدت تنها دو سال تندرست و سلامت بوده است و بقیة مدت را جنون داشته است و بارها به دکتر رفته است اما نتیجه اى نگرفته است و اکنون مدت شش ماه است که کم شده است.آیا این زن می تواند طلاق بگیرد، آیا حضور شوهر در طلاق شرط است، مهریه اش چه حکمی دارد؟
ج : اگر جنون شوهر به اندازه اى است که نمی تواند اوقات نماز یومیة خود را تشخیص بدهد زن می تواند عقد را فسخ کند و نیاز به طلاق ندارد.مهریه اش را می تواند از شوهرش بگیرد.

س : 1316- دخترى با مردى ازدواج می کند که جنون دارد و دو زن قبلىاش را بخاطر جنونش طلاق داده است اما سومی را نه طلاق می دهد و نه نفقه.وظیفه زن چیست؟
ج : اگر جنون شوهر به اندازه اى باشد که اوقات نماز خود را تشخیص ندهد.زن می تواند عقد را فسخ کند و بعد از پایان یافتن عده با کس دیگرى ازدواج کند.

س : 1317 - دخترى با مردى ازدواج می کند اما شوهر توانایی انجام عمل جنسى را ندارد وعنن است.ازمرحوم آیت ا...گلپایگانى استفتاء شد و ایشان یک سال به شوهر فرصت داد تا خود را درمان کند.اکنون چهار سال از استفتاء از آیت ا...گلپایگانى می گذرد اما درمان نتیجه اى نداده است وظیفه دختر چیست؟
ج : در صورتى که دختر می داند شوهرش عنن است و فرصتى را که مرحوم آیت ا...گلپایگانى براى شوهر داده بود پایان یافته است.دختر می تواند عقد را فسخ کند و با کس دیگرى ازدواج کند.

س : 1318 - دختری با مرد سفیه و مجنون ازدواج می کند و علاوه بر این, شوهر عنن است و توانایی انجام عمل جنسى را ندارد.دختر چه وظیفه اى دارد؟
ج : اگر شوهر سفیه باشد زن حق فسخ نکاح را ندارد.اگر شوهر مجنون بوده است و زن ازجنون شوهرش اطلاع نداشته است می تواند عقد را فسخ کند.اگر شوهر عنن است.زن به حاکم شرع رجوع کند و حاکم مدت یک سال به شوهر فرصت دوا و درمان می دهد.اگر بعد ازیک سال بازتوانایی انجام عمل جنسى را پیدا نکرد زن می تواند عقد را فسخ کند.

س : 1319 - بعد از عقد روشن شده است که داماد عقیم است و از آزمایش و درمان هم نتیجه اى نگرفته است آیا عقد باطل بوده است؟آیا زن می تواند طلاق بگیرد؟
ج : اگر مرد توانایی عمل جنسى را دارد زن حق فسخ نکاح را ندارد اگر چه شوهر عقیم باشد.

احکام زنان که شوهران شان مفقود الاثر هستند

احکام زنان که شوهران شان مفقود الاثر هستند

س : 1320 - در زمان اشغال افغانستان از سوى نیروهاى اتحاد جماهیر شوروى سابق در سال 1358 بسیارى ازعلماء و روحانیون و...دستگیر شدند و تاکنون از آنها خبرى نیست تکلیف همسران و حکم اموال آنان چیست؟ 1- آیا علقه زوجیت هنوز باقى است؟ 2- اگر علقة زوجیت باقی باشد و همسران شان نتوانند ازدواج کنند و در صورتى که فرزندان صغیر داشته باشند نفقه زنان مفقودالاثرها ازکجا تأمین می شود؟ 3- زنانى که بدون مراجعه به حاکم شرع شوهرکرده اند چه حکمی دارند؟ 4- اگر اموال مفقودالاثرها در بین ورثه تقسیم نشود و در صورتى که فرزند صغیر داشته باشند.اموال به چه کسى تعلق می گیرد؟

ج : 1- علقه زوجیت هنوز باقى است چون هنوز ده سال نگذشته است و احوط این است که بعد ازگذشتن ده سال به حاکم شرع مراجعه کنند تا طلاق شان را جارى نماید، بعد از انقضاى عدة وفات شوهر می توانند.2- اگر ولى مفقودالاثر از مال مفقودالاثر یا مال خودش نفقة زن را بدهد زن باید صبرکند تا یقین به مرگ شوهرش پیداکند.اگر ولى مفقودالاثر نفقة زن را تأمین نکند، زن به حاکم شرع رجوع کند حاکم شرع دستور فحص و جستجو به مدت چهار سال می دهد و اگر دوستان و خانوادة مفقودالاثر بدون امر حاکم شرع به مدت چهار سال فحص و جستجوکرده باشند بازهم حاکم شرع دستورمی دهدکه جستجوى مختصرى انجام دهند.بعد ازاین مدت حاکم شرع یا وکیل او به ولى مفقودالاثر دستورمی دهد که همسر مفقودالاثر را طلاق بدهند و اگر مفقودالاثر ولى نداشته باشد خود حاکم شرع یا وکیل اوهمسر مفقودالاثر را طلاق می دهد.3- عقد دوم باطل است مگر این که زن یقین به مرگ شوهر خود پیداکرده باشد در این صورت عقد بعد از عده صحیح است.4- اموال در ملک مفتودالاثر باقى است و نفقة صغیر از آن داده می شود.

س : 1321 - مردى شش سال پیش مفقود شده است.پدرش تمام جاهایی راکه احتمال داده جستجوکرده و اثرى از او به دست نیاورده است.همسرش هم از پیدا شدن شوهرش نا امید شده است حالا وظیفه همسر مفقودالاثر چیست؟
ج : اگر زوجه یقین به فوت شوهرش دارد و از زنده بودنش نا امید شده است بعد از عدة وفات (چهار ماه و ده روز) می تواند با کس دیگرى ازدواج کند.

س : 1322 - مردى شش، هفت سال مفقودالاثر بوده است به گونه اى که از مرگ و زندگى اش خبرى نبوده است.همسرش شوهر دوم اختیار می کند و از او صاحب فرزند می شود.بعد از مدتى معلوم می شودکه شوهر اول زنده است اکنون حکم ازدواج د وم چیست؟ و زن چه وظیفه اى دارد؟
ج : چون زن بدون طلاق و بدون مجوز شرعى با مرد دوم ازدواج کرده است عقدش باطل و بر شوهر دوم حرام ابدى شده است.عقد شوهر اول همچنان باقى است.

س : 1323 - مردى که ده سال از مفقود شدنش می گذرد و فحص و جستجویى هم نشده است آیا حاکم شرع می تواند حکم به فوت مفقودالاثرکند تا در نتیجه اموالش تقسیم شود و همسرش ازدواج کند؟
ج : اگر مفقودالاثر در سفر غیر دریایى منقود شده باشد احتیاط این است که باید اطمینان به فوت حاصل شود اگر چه حکم به فوت بعید نیست.و احوط این است که حاکم شرع طلاقش را جارى کند و بعد از انقضاى عدة وفات شوهر کند.

س : 1324 - مردى هشت سال مفقود بوده است، زنش با مرد دیگرى ازدواج می کند و بعد از پیدا شدن شوهر اولش، شوهر دوم از او جدا می شود اما شوهر اول هم او را طلاق می دهد.آیا شوهر دوم باز می تواند با او ازدواج کند؟
ج : زن براى شوهر دوم حرام ابدى شده است.

س : 1325 - مردى شش سال است که مفقودالاثر است و نفقة همسرش را پدر زنش داده است آیا پدر زنش می تواند مصارف یاد شده را از اموال داماد مفقودالاثرش بردارد؟
ج : بله، مصارف و نفقة این مدت را می تواند از اموال دامادش بردارد.

س : 1326- مردى هفت - هشت سال مفقودالاثر بوده است و همسرش به گمان این که شوهرش مرده است شوهر دوم انتخاب کرده و از او فرزندانى به دنیا آورده است بعد ازمدتى شوهر اولش بازگشته است.اولا: وظیفه زن به شوهر اول و دوم چیست؟ وحکم بچه ها چیست؟
ج : اگر زن بدون اذن حاکم شرع و خودسرانه شوهر دوم انتخاب کرده است براى شوهر دوم حرام ابدى شده است و باید از شوهر دوم جدا شود و عدة وطى به شبه نگهدارد و از آن پس به نزد شوهر اول برگردد و مهرالمثل خود را از شوهر دوم می گیرد و اگر مهرالمثل و مهرالمسمی تفاوت داشته باشد با هم مصالحه کنند.فرزندان چون ((اولاد شبه)) هستند حلال زاده هستند.اگر شوهر اول، زن یاد شده را طلاق داد، زن بعد از عده می تواند فرد سومی را شوهرکند.

س : 1327 - مردى مدت هفت سال پیش از افغانستان در جنگ داخلى افغانستان مفقودالاثر شده است و معلوم نیست که کشته شده یا به خارج از افغانستان رفته است.چندین بار درروزنامه و رادیو آگهى شده است اما خبرى نیامده است.نفقه زنش را در طول این مدت پدر زنش داده است وظیفه اش چیست؟
ج : تا زمانى که پدرزنش نفقه دخترش را می دهد باید صبرکند اما اگر پدر زنش از دادن نفقه و خرج خوددارى کرد.زن به حاکم شرع رجوع کند تا تکلیفش روشن شود.

س : 1328 - زنى که شوهرش مفقودالاثر بوده است به حاکم شرع رجوع کرده است و بعد از تفحص و جستجو با تمام شرایط زن طلاق داده می شود و بعد ازگذراندن مدت عده، زن با مرد دیگرى ازدواج می کند اما مدتى بعد شوهر ا ول برمی گردد.اکنون زن، همسر شوهر اول به حساب می آید یا همسر دوم؟
ج : چون عقد شوهر دوم با اجازه حاکم شرع و صحیح بوده است.زن, همسر شوهر دوم می باشد.

س : 1329 - مردى دو سال پیش در جنگ داخلى مفقود می شود.اکنون همسرش می گوید یقین دارد که شوهرش کشته شده است آیا زن می تواند همسر دوم برگزیند؟
ج : اگر یقین دارد به مرگ شوهرش، عده نگهدارد و بعد از آن شوهرکند اما اگر یقین به مرگ شوهرش ندارد باید به حاکم شرع رجوع کند.

س : 1330- مردى مفقودالاثر بوده است و همسرش هفت - هشت سال صبر می کند و با یقین به فوت شوهرش به حاکم شرع رجوع نمی کند و باکس دیگرى ازدواج می کند و پس ازگذشت مدتى شوهر اولش پیدا می شود و پس ازآگاه شدن از ازدواج همسرش او را طلاق می دهد آیا این زن بعد ازگذراندن عده می تواند با شوهر دومش مجددا ازدواج کند؟
ج : اگر شوهر دوم دخول نکرده باشد ازدواج با او جایز است و اگر دخول کرده باشد زن برایش حرام ابدى شده است.

س : 1331- زنى که شوهرش مفقودالاثر بوده است با رجوع به حاکم شرع وگذراندن عده با کس دیگرى ازدواج می کند.بعد از انجام عمل جنسى و مقارت با شوهر دوم.فرداى آن روز شوهر ا ول پیدا می شود و زن بدون این که حرفى از ازدواج مجددش بزند با شوهر نخست هم مقاربت می کند و شوهر فردایش از موضوع آگاه می شود و زن حامله شده است.اکنون هر دو شوهر زن را ترک کرده اند.حالا بچه مال کدام شوهر ونفقة زن برکدام شوهر است؟
ج : چون ازدواج با اجازه حاکم شرع بوده است بچه مال شوهر دوم و نفقه هم بر شوهر دوم واجب است اما اگر ازدواج بدون اجازه حاکم شرع می بود بچه مال شوهر اول و نفقه هم بر او واجب بود.

س : 1332- مردى هفت سال است که مفقودالاثر است.زنش یقین به کشته شدن شوهرش پیدا کرده است آیا می تواند شوهرکند؟
ج : در صورتى که همسرش یقین به کشته شدن شوهرش پیدا کرده باشد بعد از نگهداشتن عدة وفات (چهارماه و ده روز) می تواند شوهرکند.

س : 1333- مردى در زمان حکومت کمونیستى افغانستان دستکیر می شود و تاکنون از او خبرى نیست آیا همسرش می تواند ازدواج کند؟
ج : اگر از تاریخ مفقود شدن شوهر ده سال تمام نگذشته باشد و یقین دارد که شوهرش کشته شده است بعد ازگذراندن عده می تواند شوهرکند.اگر یقین به فوت شوهرش ندارد و نفقه اش از دارایى شوهرش یا خانواده شوهرش تأمین می شود.باید صبرکند و اگر نفقه تامین نمی شود به حاکم شرع رجوع کند.اما اگر از زمان مفقود شدن شوهر ده سال گذشته باشد احوط این است که به حاکم شرع مراجعه کند تا طلاقش را جارى کند.

س : 1334- مردى که براى کارگرى به ایران آمده بود در تاریخ12/1/1372 که اکنون دو سال می شود براى آوردن نان از اتاقش خارج و تاکنون مفقود می شود.تمام جاهایی که احتمال داده می شد جستجو وتفحص شده است و 95% احتمال مرگش می رود.این مرد همسر و دو فرزند صغیر دارد.نفقه زن و فرزندانش بر عهدة کیست؟ آیا همسر مرد مفقودالاثر می تواند ازدواج کند؟
ج : اگر یقین به مرگ شوهرش دارد چهار ماه و ده روزعده نگهدارد و بعد از آن شوهرکند اگر یقین به مرگ شوهرش ندارد و از شوهرش مال و دارایى مانده است نفقة خود و فرزندانش را ازمال شوهرش تامین و صبرکند و اگر از شوهرش دارایى نمانده است.دو سال و نیم دیگر شوهرش را جستجوکند و اگر پیدانشد به حاکم شرع رجوع کند تا طلاق بگیرد.و بعد از عدة وفات شوهرکند.راجع به نفقه، اگر مادر و بچه هاى صغیر مالى ندارند نفقه مادر بر عهدة خودش است.اگرکار می تواند کارکند.و اگر نمی تواند از صدقات و زکات نفقة خود را تأمین کند.همچنین نفقه بچه ها را؟

س : 1335 - مردى سال ها است که مفقودالاثر است آیا همسرش می تواند ازدواج کند و اموالش بین ورثه تقسیم می شود؟
ج : اگر با اجازه حاکم شرع چهار سال تفحص و جستجو شود و بعد ازآن حاکم شرع همسرش را طلاق بدهد و بعد ازگذراندن عده (چهار ماه و ده روز) می تواند شوهرکند واگرده سال از تاریخ مفقود شدنش گذشته باشد اقوى این است که حکم فوت بر او بار می شود که در نتیجه میراث او بین ورثه تقسیم می شود و زنش بعد از وفات می تواند شوهرکند ولى احتیاطاً مراجعه به حاکم شرع کند تا طلاقش را جارى کند و بعد از انقضاى عده وفات شوهر می تواند.

احکام شیربها (گله)

احکام شیربها (گله)

س : 1336- دخترى با پسر مورد علاقه اش فرار می کند اما پدر دختر به خاطر نگرفتن شیربها (گله) اجازه عقد نمی دهد آیا عقد بدون اجازه پدر دختر نافذ است؟
ج : اگر دختر بالغ و رشید و داماد هم کفو با دختر است و پدر دختر تنها به خاطر نگرفتن شیربها (گله) اجازه عقد نمی د هد، عقد صحیح است، اما اگر پدر دختر، داماد را هم کفو دخترش نداند و دختر تمایل داشته باشد عقد صحیح نیست.

س : 1337 - اموالى را که داماد به عنوان شیربها (گله ) به پدر دختر می دهد و نیز جهیزیه اى را که پدر دختر به دخترش می دهد در صورت پیدا شدن اختلاف می توانند از همدیگر بخوا هند؟
ج : اموالى را که داماد به پدر دختر بخشیده باشد اگر موجود باشد می تواند پس بگیرد و اگر مصرف شده باشد نمی تواند پس بگیرد.جهیزیه اى راکه پدر دختر به دخترش بخشیده است نمی تواند پس بگیرد.

س : 1338- پولى را که پدر دختر به عنوان شیربها (گله) از داماد می گیرد، براى پدر عروس حلال است و اگر با همین پول جهیزیه براى دخترش تهیه کند مال عروس است یا داماد؟
ج : اگر پول شیربها (گله ) بدون رضایت و رغبت داماد از اوگرفته شده باشد مالک داماد است و جهیزیه اى که با این پول تهیه می شود نیز مال داماد است.اگر پول شیربها (گله) را داماد به پدر عروس بخشیده باشد براى او حلال است.اگر پول یاد شده مهریه عروس باشد مال عروس است.

س : 1339- جناب عالى گرفتن گله را جایز نمی دانید.اما مواردى پیش می آیدکه پدر دختر فقیر و تهى دست است و نمی تواند اندک جهیزیه اى براى دخترش فراهم کند و دختر هم بدون جهیزیه به خانه شوهر نمی رود و اگر جهیزیه نبرد تحقیر می شود.بنابراین پدر دختر بناچار مبلغى را از داماد می گیرد تا جهیزیه اى براى دخترش تهیه کند.اگر پول نگیرد چه کارکند؟
ج : پول به عنوان شیربها (گله ) از داماد گرفته نشود اما دختر می تواند مهرش را با توافق داماد معادل شیربها تعیین کند و دختر بخشى ازمهرش را به پدرش بدهد تا او جهیزیه تهیه کند.

س : 1340- در برخی از مناطق پدر دختر مبلغى را به عنوان شیربها (گله) از داماد میگیرد و بخشى از آن پول را جهیزیه براى دختر تهیه می کند و باقی مانده را خودش تملک می کند آیا گرفتن این پول براى پدر دختر جایز است واگر جایز نیست راه شرعى گرفتن پول از داماد چیست؟
ج : گرفتن پول به عنوان شیربها (گله ) از داماد جایز نیست اما بهتر است که دختر, پدرش را وکیل بگیرد براى تعیین مهر، پدر دختر مقدار مهریه را با موافقت داماد تعیین کند و دختر بخشى از مهریه اش را براى پدرش ببخشد تا از راه هبه پولى به پدر دختر هم برسد و یا مبلغى را پدر دختر در مقابل تحصیل رضایت دخترش ا ز داماد بگیرد اشکال ندارد.

س : 1341 - کسى دو سال پیش دخترى را براى پسرش خواستگارى می کند و مبلغ هشتصد هزار تومان به عنوان شیربها (گله) به پدر دختر می دهد اما اکنون در میان خانوادة پسر و دختر اختلاف پیدا شده است و روابط خویشاوندى به هم خورده است.پدر دختر مبلغ هشتصد هزار تومان پدر پسر را پس می دهد آیا پدر پسر می تواند تفاوت کاهش ارزش پول را از پدر دختر بگیرد؟
ج : پدر حق نداردکه تفاوت ارزش پولى را از پدر دختر بگیرد.اما اگر پول نقد با جنس سنجیده شود و ارزش تومان نسبت به جنس تفاوت کرده باشد پدر دختر باید با پدر پسر مصالحه و جبران کند.

س : 1342- اگر پدر دختر بدون گرفتن گله راضى به ازدواج دخترش نشود آیا پول و گله گرفتن جایز است؟

ج : اگر دختر راضى نباشد و پدر پول از داماد بگیرد تا دخترش را راضى به ازدواج کند و یا این که دختر بگوید تا پدرم را راضى نکنید ازدواج نمی کنم اگر داماد براى راضى کردن دختر یا پدر دختر پول بدهد،گرفتن پول جایز است اما اگر پدر دختر علاوه بر مهریه دخترکه مال خود دختر است پول بخواهد با عدم رضایت داماد به اکراه پول بگیرد، دختر فروشى است و جایز نیست.

احکام مهریه

احکام مهریه

س : 1367- اگر زن و شوهر در مقدار مهر اختلاف پیدا کنند و سند و شاهدى براى اثبات ادعایشان نداشته باشند قول کدام یکى مقدم می شود؟
ج : قول مدعى اقل که احتمالا شوهر است مقدم می شود.

س : 1368- اگر مهر مؤجل باشد و زمان پرداخت تعیین نشده باشد و شوهر تمکن مالى داشته باشد, زن می تواند مهر خود را طلب کند؟
ج : اگر دخول محقق شده باشد و زن مهرش را بخواهد، شوهر باید آن را پرداخت کند.

س : 1369- اگر زن تعیین مقدار مهرش را به شوهر واگذارکند و شوهر هم قبول کند بعد از ازدواج هر مبلغى که به زنش بدهد کفایت می کند؟
ج : بله،کفایت می کند.

س : 1370- اگر دخترى در ضمن عقدش شرط کند که داماد علاوه بر مهر عروس، هر مبلغى را به پدر عروس بدهد آیاگرفتن این مبلغ براى پدر جایز است؟
ج : چنین شرطى در ضمن عقد جایز نیست.اگر عروس بخواهد مبلغى پول به پدرش برسد می تواند بخشى ازمهرش را به پدرش هبه کند.

س : 1371 - اگر مهر مؤجل باشد و وقت پرداخت آن معین نشود این عقد صحیح است و در صورت صحت عقد، زن می تواند مهر را فوراً طلب کند؟
ج : زن پیش از دخول حق ندارد مهرش را بخواهد اما بعد از دخول می تواند فوراً مهرش را بخواهد.

س : 1372 - اگر مهریه عروس را پدر داماد به عهده بگیرد این عقد صحیح است و در صورت صحت عقد, پدر داماد ضامن مهر است یا خود داماد؟
ج : خود داماد ضامن مهر است اما اگر پدر داماد تبرعاً مهریه عروسش را پرداخت کند مانعى ندارد.

س : 1373- اگر مهر در عقد دایمی ذکر نشود و داماد پیش از دخول از دنیا برود آیا عروس مستحق مهر است؟
ج : عروس مستحق مهر نیست.

س : 1374- اگر زنى با مردى ازدواج کند و مهر تعیین نکنند، عقد نکاح آنان صحیح است آیا زن حق دارد مهرش را بخواهد؟
ج : عقد بدون مهر صحیح است.اگر شوهر بدون دخول از دنیا برود، زن مستحق مهر نیست اما اگر دخول تحقق یافته باشد زن مستحق ((مهرا لمثل)) ا

 

.س:1375 - اگر زن پیش از دخول مهرش را به شوهرش ببخشد و شوهر او را پیش از دخول طلاق بدهد، شوهر می تواند نصف مهر را از زنش بخواهد؟
ج : بله، شوهر می تواند حقش را به زنش نبخشد و نصف مهر را از او بگیرد.

س : 1376 - یادآورى مهریه در عقد دایم یا موقت لازم است؟
ج : یادآورى مهریه در عقد موقت شرط صحت است اما در عقد دایم شرط صحت نیست.

س : 1377- اگر وقت پرداخت مهریه درعقد دایمی معین نشده باشد آیا زن می تواند مهرش را فوراً طلب کند؟
ج : زن می تواند مهرش را فوراً بخواهد اما اگرشوهر توان پرداخت آن را ندارد می تواند پرداخت آن را به تاخیر اندازد تا زمانى که توان پرداخت پیدا کند.البته زن هم می تواند تا زمانى که مهریه اش پرداخت نشده است از تمکین خوددارى کند.

 

س : 1378 - کسى دخترى را عقد می کند اما پیش از عروسى می میرد: 1- مصارفى که داماد براى مراسم عقدکرده است بر عهدة کیست؟ 2- چیزهایی که داماد براى عروس خریده است، ورثه داماد می توانند از عروس بگیرند؟ 3- مهریه عروس چه حکمی دارد؟
ج : ا- مصارفى که براى مراسم عقد شده است بر عهدة داماد بوده است و ورثه داماد حق باز بس گیرى مصارف یاد شده را از خانوادة عروس ندارند.2- چیزهایی را که داماد براى عروس خریده بوده است اگر به عروس بخشیده باشد مال عروس است وگرنه مال ورثه داماد است.3- اگر دخول تحقق نیافته باشد، عروس نصف مهریه را مستحق است.

س : 1379- زنى به خاطر اختلاف اندکى قهرکرده است و به خانه پدرش رفته است و اکنون سه سال می گذرد.زن به خانة شوهر بر نمی گردد مگر این که شوهرش همه مهریه او را پرداخت کند اما شوهرش بدهکار است و توان پرداخت مهریه را ندارد.آیا زن حق دارد در خانة پدرش بماند و از شوهرش تمکین نکند؟
ج : زن حق نداردکه زندگى مشترکش را به هم بزند و از شوهرش اطاعت نکند باید به خانه اش برگردد و هنگامی که شوهرش توان مالى پیدا کرد، مهریه زنش را پرداخت کند.

س : 1380- در صورت از هم پاشیده شدن خانواده اى، جز یک دست لباس چیز دیگرى به زن داده نمی شود.این صحیح است؟
ج : اگر زن مهریه اش را نبخشیده باشد، حق گرفتن مهریه را دارد.اگر قالى بافته باشد یا درآمدى داشته است یاکار دیگرى کرده باشد، سهم خودش را حق دارد بگیرد.

س : 1381 - کسى با دخترکبیره اى مرتکب زنا می شود و در چهارمجلس به انجام زنا اعتراف می کند حکم این مسأله چیست ومهریه دختر چه مقداراست؟
ج : نخست اهالى محل، مهرالمثل را تعیین می کنند براى دختر و از زانى گرفته می شود بعد از آن حد شرعى دربارة زانى جارى می شود.البته اگر خود دختر راضى به انجام زنا بوده چون خودش اقدام بر ضرر خودکرده است حق مهرالمثل(ارش) ندارد.

س : 1382 - در برخی مناطق، مهریه تعیین شده از سوى دختر مورد پذیرش روحانیون عاقد قرار نمی گیرد و مهریه را زیاد می دانند به خاطر همین صیغه عقد را نمی خوانند مگر این که دخترمبلغ ومقدارمهریه راکاهش دهد.با توجه به این که دختر خود را در اختیار مرد قرار می دهد,کار و تلاش وکتک و زحمت را به عهده می گیرد، کاهش دادن مهریه کار درستى است؟
ج : مبلغ و مقدار مهریه با توافق داماد هر چه باشد جایز است البته مستحب است که بیش تر از (مهرالسنه) حدودا دو صد هزار تومان نباشد.

س : 1383- مهریه حاضر (گله) دخترى مبلغ چهارصد هزار افغانى بوده است که داماد به جاى پول یاد شده قطعه زمینى به پدر و برادران دختر می دهد.دختر مهریه حاضرش را به پدر و برادرانش هبه نکرده است آیا می تواند قطعه زمین یاد شده را از پدر و برادرانش بگیرد؟
ج : اگر آن زمین واقعاً مهریه دختر است کسى دیگرى حق ندارد و اگر زمین به عنوان (گله) داده شده است مال داماد است و اگر داماد آن را هبه کرده است مال موهوب له است و اگر داماد ازهبه دادنش پشیمان شود می تواند زمین را پس بگیرد زیرا عین موهوبه موجود است.

س : 1384- زنى به شوهرش می گوید مهریه ام را از تو نمی گیرم اما در برابر آن، من در اموال و خانه با شما شریک باشم، شوهر قبول می کند آیا پس از مرگ شوهر، زن در اموال و خانه با فرزندانش شریک است وکیفیت تقسیم اموال فوت شده چگونه است؟
ج : اگر شوهر فوت شده در برابر بخشیده شدن مهریه، نصف اموال خود را به زنش داده باشد در نصف آن شریک است و اگرکمتر ازنصف را به همسرش داده باشد درکمتر از نصف شریک است.

س : 1385 - آیا مهریه حاضر (گله) به خود دختر تعلق می گیرد یا به پدر و برادران دختر؟
ج : مهر مال دختر است اما گله مال داماد است و اگر دامادگله را بخشیده باشد مال موهوب له است.

س : 1386 - مردى با زنى ازدواج موقت می کند و مهریه زن تعداد دو صد سکه بهار آزادى قرار داده می شود آیا این مهر و عقد صحیح است؟ و اگر مهریه اش را ببخشد و بعد ازگذشت مدت دوباره مهریه خود را دو صد سکه بهار آزادى در عقد دایم خود قراربدهد صحیح است؟
ج : چنین مهریه اى در عقد دایم و موقت صحیح است اما دویست سکة بهار آزادى که تقریباً ده میلیون تومان می شود بر خلاف (مهرالسنه) است.

س : 1387 - مهریه دخترى هفت سال پیش پنجاه هزار تومان بوده است، آیا شوهر همان پنجاه هزارتومان را از زنش بدهکار است یا ضامن کاهش قیمت و ارزش آن هم است؟
ج : اگر مهر مؤجل، وشوهر حاضر به پرداخت آن بوده است اما زن نگرفته است شوهر ضامن کاهش ارزش پول نیست اما اگر مهر معجل بوده است و شوهر آن را به تأخیر انداخته است در این صورت ضامن کاهش ارزش پول است.

س : 1388- آیاکسى می تواند بعد از خوانده شدن عقد دایم, مهریه را تعیین کند؟
ج : اگر در عقد دایم مهر تعیین نشود مهرالمثل به گردن شوهر تعلق می گیرد.

س : 1389 - مردى پس از پنج ماه زندگى با همسرش تهمت جذام و پیسى به او می زند و مبلغ صد هزار تومان از او می گیرد و بدون این که مهرش را پرداخت کند او را طلاق می دهد درحالى که زن خویشارند و اقوام نزدیک در ایران ندارد حکم این مسأله چیست؟
ج : چون با زن مقارت کرده است باید مهر زن را بدهد و مرد حق نداردکه مبلغ صد هزار تومان از زن بگیرد.باید مبلغ یاد شده را به زن برگرداند.

س : 1390- دخترى بعد از فوت پدر به سن بلوغ می رسد، اما به آن حد از رشد نمی رسد که بتواند نفع و ضرر خود را تشخیص دهد، آیا قیّم (که پدرش معین نموده است ) حق قیمومیت بر این دختر دارد در امر ازدواج؟
ج : در صورتیکه به تمام جهات رشیده نیست، قیّم حق داردکه با توجه به مصالح دختر و استشاره و قناعت دادن دختر، او را نامزد نماید.

س : 1391 - اگر زنده و مرده بودن شخص مفقودالاثر معلوم نباشد، تکلیف زوجة او چیست؟
ج : بعد از چهار سال فحص و جستجوى شوهر، حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد و بعد از عده وفات، می تواند شوهر دیگرى اختیارکند.

س : 1392 - شخصى علاوه بر مهریه، مقداری از زمین خود را به عنوان گله به پدر دختر می دهد، آیا پدر دختر این زمین را مالک می شود؟
ج : گله حلیت ندارد، مگر اینکه داماد با رضایت کامل و بدون فشار و اکراه از طرف پدر دختر، زمین را هبه کرده باشد،که باز تا عین زمین باقى است، داماد حق رجوع دارد و می تواند زمین را پس بگیرد.

س : 1393 - زنیکه دهها سال قبل ازدواج کرده است و مهریه اش پول رایج زمان قرار داده شده است و فعلا ارزش این پول تنزل کرده است، اگر شوهرش او را طلاق دهد و یا خودش مهر خود را مطالبه نماید، همان مبلغ تعیین شده در تاریخ وقوع عقد را حق دارد، یا ارزش سابق پول را محاسبه نماید؟
ج : زوج و زوجه مهر مذکور را به اندازه ارزش زمان وقوع عقد مصالحه نمایند

احکام طلاق

احکام طلاق

س : 1394- آیا شرط صحت طلاق حضور و استماع عدلین است یا استماع به وسیله تلفن، ضبط صوت و...کفایت می کند؟
ج : شرط صحت طلاق حضور و استماع عدلین است.

س : 1395 - اگر زن خواهان طلاق باشد علاوه بر این که از مهریه صرف نظر می کند آیا شیربها و خسارت وارده بر شوهر را هم پرداخت کند؟
ج : اگر طلاق خلعى باشد باید شوهر را راضى کند به هر مبلغى که راضى می شود.

س : 1396- زنى در حال حیض طلاق داده شده است و چون جاهل به حکم بوده است بعد ازپایان عده با مرد دیگرى ازدواج می کند و بعد ازهشت- نه سال می فهمدکه طلاق در حال حیض باطل است.اکنون این زن و شوهر چه وظیفه اى دارند؟ با توجه به این که اگر حکم به جدایی زن از شوهر دومش شود زن خودکشی خوا هد کرد.
ج : ازدواج دوم باطل و زن بر شوهر دوم حرام ابدى شده است.فرزندان آنان حلال زاده و ملحق به زن و شوهر دوم است.

س : 1397 - در هنگام عدة طلاق رجعى شوهر بدون قصد رجوع، می تواند به همسر مطلقة خود نگاه شهوت آلود بکند؟
ج : اشکالى ندارد.زیرا تا زمانى که زن در عدة رجعى به سر می برد علقة زوجیت باقى است.

س : 1398 - اگر وکیل شوهر در طلاق همسر, او را در حضور دو نفرى طلاق بدهد که از نظر شوهر یکى ازآنها یا هر دوعادل نیستند و شوهر بعد ازاجراى طلاق و بعد از مدتى از این مسأله با خبر شود شوهر چه وظیفه اى دارد و حکم این طلاق چیست؟
ج : این طلاق باطل است و باید دوباره در حضور عدلین طلاق داده شود.

س : 1399 - با توجه به سوال پیشین اگر زن, شوهر دوم کرده باشد حکم چیست؟
ج : اگر در واقع طلاق فاسد باشد، زوجیت شوهر اول باقى است و زن یاد شده بر شوهر دوم حرام ابدى می شد.

س : 1400- اگر شوهر، کسى را براى طلاق همسرش وکیل کند آیا شوهر می تواند یکى از دو شاهد طلاق باشد؟
ج : در اجراى طلاق باید دو نفر شاهد غیر از شوهر و غیر از مجرى صیغه طلاق با شد.

س : 1401- آیا در طلاق به جاى دو شاهد مرد عادل چهار زن عادل یا یک مرد عادل و دو زن عادل کفایت می کند؟
ج : طلاق این چنینى باطل است.

س : 1402 - اگر حاکم شرع یا وکیل او دسترسى به شوهر نداشته باشد تا او را مجبور به پرداخت نفقه و یا طلاق همسرش بکند.در این صورت حاکم شرع می تواند زن او را طلاق بدهد؟
ج : اگر امتناع شوهر از پرداخت نفقه یا طلاق از راه هاى شرعى در نزد حاکم ثابت شود می تواند همسر او را طلاق بدهد.

س : 1403- اگر در طلاق رجعى شوهر ادعاکندکه هنوز زمان عده پایان نیافته است و رجوع کند اما زنش ادعاکندکه زمان عده پایان،یافته است و شوهرش حق رجوع ندارد.قول کدام یک مقدم می شود؟
ج : قول مرد (شوهر) مقدم می شود.مگر اینکه زن ادعاى خود را با بینة شرعیه ثابت کند.

س : 1404- اگر کسى بخواهد همسر مدخوله اش را طلاق بدهد و زن بگوید حایض نیستم اما بعد از اجراى طلاق زن ادعاکندکه زمان طلاق حایض بوده است حکم مسأله چیست؟
ج : این قول زن اعتبار ندارد.مگر این که براى اثبات ادعاى خود شاهد و بینه اى داشته باشد.

س : 1405- آیا کسى می تواند براى رجوع به همسرش وکیل بگیرد همان طورى که در اجراى طلاق وکیل می گیرد؟
ج : وکیل گرفتن دررجوع کفایت نمی کند.و نیاز به گرفتن وکیل ندارد فقط همین اندازه که بگوید من رجوع کردم کافى است و اگر بخواهد در آینده رجوع خود را ثابت کند در حضور چند نفر بگوید رجوع کردم.

س : 1406 - زنى که از همسر خود طلاق خلعى گرفته است و مقدارى از وجة خلع به ذمه زن باقى مانده است بعد از پایان عده، شوهرش زن مطلقه اش را نمی گذارد که شوهرکند مگر این که باقى مانده وجه خلع را پرداخت کند این مساله چه حکمی دارد؟
ج : چون عده تمام شده است زن مطلقه به حساب می آید اما بنابراحتیاط تا زمانى که باقى مانده وجه خلع را به شوهر سابقش نداده است از ازدواج مجدد اجتناب کند.

س : 1407- کسى که در ایران زندگی می کند مردى را وکیل می کند که همسرش راکه در افغانستان زندگى می کند طلاق بدهد.وکیل، زن یاد شده را طلاق رجعى می دهد.هنوز عده طلاق رجعى به پایان نرسیده است که شوهرش در ایران از دنیا می رود و زن بدون این که خبر ازمرگ شوهرش داشته باشد بعد ازپایان عدة طلاق رجعى با مرد دیگرى ازدواج می کند و بعد از دو- سه سال ازمرگ شوهرش در زمان عدة طلاق رجعى باخبر می شود.اکنون حکم این مسأله و همچنین حکم فرزندان زن که از شوهر دوم به دنیا آمده است چیست؟
ج : زن باید بعد ازاطلاع از قضیه بدون طلاق از شوهر دومش جدا شود و چهار ماه و ده روز عده بگیرد.فرزندانى که از ازدواج دوم زن به دنیا آمده است به شوهر دوم ملحق می شود و زن می تواند از شوهر دومش مهر المثلش را بگیرد.و مرد می تواند زن را با عقد جدید به ازدواج خود درآورد.

س : 1408- گاهى شوهر بدون عذر شرعى از دادن نفقه به همسرش خوددارى می کند و طلاق هم نمی دهد اگرحاکم شرع طلاق دهد چه نوع طلاق می دهد؟
ج : نوع طلاق رجعى است ولى احوط این است که شوهر بدون عقد مجدد به زوجه رجوع نکند.

س : 1409- اگر زن از شوهرش تمکین نکند و شوهر او را نفقه ندهد و زن درعسر و حرج بیفتد و به دستورحاکم شرع طلاق داده شود.این طلاق ازکدام نوع طلاق است؟
ج : چون زن به خاطر تمکین نکردن درعسروحرج افتاده است حاکم شرع نمی تواند او را طلاق بدهد.

س : 1410- اگر زنى از اهل تشیع با مردى از اهل تسنن ازدواج کند و بعد از مدتى بر اثر اختلاف از همدیگر جدا شوند و صیغه طلاق را قاضى اهل تسنن بدون در نظرگرفتن شرایطى که در نزد تشیع معتبر است ,جارى کند و زن ازدواج مجدد کند و شوهر دوم بعد از دخول از فرایند طلاق همسرش آگاهى پیدا کند.وظیفه اش چیست؟ ا- آیا این طلاق قاضى اهل سنت با علم ویقین به این که بدون شرایط معتبر در نزد تشیع صادرشده است صحیح است؟ 2- اگر شوهر دوم علم ویقین به این قضیه نداشته باشد چه حکمی دارد؟

ج : 1- طلاق صحیح و ازدواج با آن زن اشکالى ندارد.2- طلا ق قاضى اهل سنت ازباب قاعده الزام صحیح است و ازدواج آن زن بعد از انقضاى عده جایز است.

س : 1411 - اگر قاضى اهل سنت بدون احراز شرایط معتبر در نزد تشیع زن کسى را طلاق بدهد و زن به حاکم شرع رجوع و او را از قضیه با خبرکند وظیفه حاکم شرع چیست؟
ج : طلاق قاضى یاد شده باطل است و حاکم شرع به شوهر زن دستور می دهد که مجددا زنش را به شرایط معتبر در حضور دو نفر عادل طلاق بدهد و یا نفقه بدهد.اگر ازطلاق ونفقه امتناع کند حاکم شرع یا وکیل او صیغه طلاق را جارى می کند و زن می تواند بعد از عده شوهرکند.

س : 1412 - زنى از شوهرش تقاضاى طلاق خلعى می کند.زن بدون پرداخت وجهى به شوهرش و بدون رضایت او از طریق پارتى بازى و رشوه خود را مطلقه می کند.آیا این طلاق صحیح است؟
ج : طلاق باطل و علقة زوجیت باقى است.

س : 1413- دخترى که به خاطر خردسالى خوب و بد را تمیز داده نمی توانسته است به عقد پیرمردى درآورده اند.پانزده سال از زندگى مشترک آنان می گذرد و اکنون شوهرش فلج و ازکار افتاده است و توان انجام عمل جنسى را ندارد و همسرش کار می کند و مصارف شوهرش را تهیه می کند.زن می گوید چون در مشکلات به سر می برد می ترسد به فسادکشیده و به گناه آلوده شود وظیفه این زن چیست؟
ج : چون این عقد مفسده داشته است زن می تواند این عقد را قبول نکند اما حالاکه قبول کرده است باید شوهرش را راضى به طلاق کند حتى در برابر پرداخت وجهى.

س : 1414- مردى محکوم به زندان دراز مدت شده است.زنش می گوید حتى در صورتى که شوهرش نفقه اش را بدهد قادر به صبرکردن و ادامة زندگى نیست و اگر صبرکند هم ضرر دینى و هم ضرر آبرویى و حیثیتى پیدا می کند وگرفتار زنا می شود.وظیفة زن چیست؟
ج : زن به شوهر زندانى خود رجوع کند و او را مباشرتا و یا وکالتا راضى به طلاق کند.

س : 1415 - مردى، همسرش را بعد از پنج سال زندگى مشترک در غیابش طلاق می دهد و همسرش هم اطمینان به طلاق پیدا می کند.اما حالا دوباره مرد منکر طلاق همسرش شده است و از پدرش خواسته است که دخترش را به خانة شوهرش بفرستد.حکم این مساله چیست؟
ج : اگر طلاق ثابت شود و زن سه بار عادت ماهانه شود بعد از آن مرد ادعا می کند در این صورت نیازبه توافق و عقد جدید دارد اما اگر بیش از سه بار عادت ماهانه مرد ادعا کند طلاق باطل می شود زوجیت باقى است.

س : 1416 - اگر مرد ادعاکندکه همسرش را طلاق داده است این ادعا قبول می شود یا نیاز به شاهد دارد؟
ج : اقرار مرد به طلاق کفایت می کند مگر این که همسرش یقین به دروغ شوهر خود داشته، در این صورت زن نمی تواند ازدواج مجدد کند باید به حاکم شرع رجوع کند تا او وظیفه اش را معین کند.

س : 1417 - اگر زن و شوهر در اصل طلاق توافق داشته باشند، اما در نوع رجعى و خلعى بودن آن اختلاف داشته باشند و دلیل هم بر ادعاى شان نباشد قول کدام یکى مقدم است؟
ج : چون خلع و طلاق دو ماهیت هستند هرکدام که براى اثبات ادعاى خود بینه داشته باشد قولش مقدم می شود.

س : 1418- زن هایى که در دوران طاغوت با جبر و زور از شوهران شان طلاق گرفته اند آیا طلاق آنان صحیح است؟
ج : طلاق اجبارى باطل و علقه زوجیت باقى است.

س : 1419- مردى دوازده سال پیش همسرش را به خاطر نشوزش ترک می کند و به ایران می آید و اکنون سالهاست که همسرش پشیمان و خواستار بازگشت شوهرش و یا طلاقش شده است اما شوهرش از بازگشت و طلاق خوددارى می کند و می گوید ((بماند تا موهایش مانند دندان هایش سفید شود)) وظیفة زن چیست؟
ج : اگر زن ناشزه نیست باید شوهر برگردد و یا طلاق بدهد در غیر این صورت حاکم شرع می تواند زن را بدون اجازه شوهر طلاق دهد.

احکام عده

احکام عده

س : 1420 - زنى در سن و سالى به سر می برد که حایض می شود اما لوله هاى رحم خود را بسته است و یا اصلا عقیم است آیا عده دارد؟
ج : بله، عده دارد.

س : 1421- زنى که در هنگام زایمان عمل جراحى شده و رحم او را بیرون آورده اند و اکنون حایض و حامله نمی شود.اما مقابتی صورت می گیرد.عده دارد؟
ج : در صورتى که سه ماه از انجام مقاربت بگذرد، طلاق صحیح است و بعد از طلاق هم سه ماه عده نگهدارد.

س : 1422- مردى پنج سال است که در خارج ازکشور به سر می برد و با همسرش مقارت نکرده است اکنون پدر یا برادرش را وکیل کرده است که همسرش را طلاق بدهد.در صورت طلاق آیا این زن عده دارد؟
ج : اگر شوهر در زمانى که در وطنش بوده است با همسرش مقاربت کرده باشد و همسرش به سن یائسگى نرسیده باشد بعد از طلاق باید عده نگهدارد و اما اگر شوهر تاکنون اصلا با همسرش نزدیکى نکرده باشد و ((غیر مدخوله)) به حساب آید، بعد از طلاق عده ندارد.

س : 1423 - مردى با زنى ازدواج موقت می کند بعد از یک سال باقى ماندة مدت را می بخشد آیا پیش از پایان یافتن عده می تواند زن یاد شده را دوباره عقد کند؟
ج : بله، اشکالى ندارد.

اسباب تحریم

اسباب تحریم

س : 1424- اگر کسى با زنى ازدواج موقت کند، بعد از آن با مادر زن موقتش زناکند و بعد از آن مدت باقی مانده را ببخشد و با زن موقتش ازدواج دایم بکند اکنون وظیفة زن و شوهر چیست؟
ج : اگر زنا پیش از مقاربت با زن موقت اتفاق افتاده است، احتیاط واجب آن است که زن خود را طلاق بدهد.اما اگر زنا بعد ازمقاربت با زن موقتش اتفاق افتاده باشد لازم نیست از زنش جدا شود و طلاق بدهد.

س : 1425- اگر زن شوهردارى با مردى زناکند، بعد از آن از شوهرش طلاق بگیرد در حالى که علم و یقین دارد بر این که بر زانى حرام ابدى شده است با او ازدوج می کند.باز در همان وقت با مرد دیگرى مرتکب زنا می شود و اگر از شوهر دومش طلاق بگیرد، می تواند با زانى دوم ازدواج کند، یا زن زانیه بر زانى دوم همانند زانى اول حرمت ابدى پیدا کرده است؟
ج : اگر ازدواج با زانى دوم بعد از عدة طلاق شوهر اولى واقع شود اشکالى ندارد زیرا عقد زانى اول (شوهر دوم ) باطل بوده است اما اگر زنا، با زانى دوم در زمان عدة طلاق شوهر اول واقع شده باشد بر زانى دوم نیز حرام ابدى شده است.

س : 1426 - آیا ازدواج با دو خواهر رضاعى در یک زمان مانند ازدواج با دو خواهر نسبى در یک زمان، حرام است، یا تفاوت دارد؟
ج : ازدواج با دو خواهر رضاعى در یک زمان مانند ازدواج با دو خواهر نسبى در یک زمان حرام است و تفارتى ندارد.

س : 1427 - آیا ازدواج با دو خواهرى که یکى از آنان فرزند مشروع و دیگرى فرزند نامشروع (زنازاده ) است حرام است؟
ج : بله ازدواج با دو خواهر یاد شده در یک زمان مانند ازدواج با دو خواهر نسبى یا رضاعى و یا نسبى ورضاعى در یک زمان حرام است.

س : 1428- زنى در زمان عدة وفات شوهرش با مردى زنا می کند.بعد از پایان عدة وفات زن ومرد یاد شده می توانند با هم ازدواج کنند؟
ج : بعد از پایان یافتن عدة وفات می توانند با هم ازدواج کنند زیرا زنا در زمان عدة وفات موجب حرمت ابدى نمی شود.بر خلاف زنا در عدة طلاق رجعى که موجب حرمت آبدى می شود.

س : 1429- اگر کسى دو زن داشته باشد و یکى از این زنان دخترى داشته باشد آیا زن دیگر پدر دختر که مادر اندر به حساب می آید بر شوهر دختر یاد شده حرام می شود؟
ج : نامادرى همسر (مادر اندر زن ) براى انسان حرام نیست.

س : 1430 - اگر کسى با زنى ازدواج و عقدکند اما پیش از دخول او را طلاق بدهد آیا پسر این مرد می تواند با زن مطلقه غیر مدخولُ بهای پدرش ازدواج کند؟
ج : زن پدر، زن پدر است چه مدخولُ بها باشد یا نباشد حرام است.

س : 1431 - مردى زنش را طلاق می دهد و به سفر می رود.در زمان عدة طلاق به همسرش رجوع می کند اما زن مطلقه چون ازرجوع شوهرش آگاه نبوده است بعد از عدة طلاق با مرد دیگرى ازدواج می کند اکنون زن یاد شده از نظر شرعى زن شوهر اول به حساب می آید یا زن شوهر دوم؟
ج : اگر شوهر اول بتواند رجوع خود را با بینه معتبرى ثابت کند زن یاد شده همسر او به حساب می آید و عقد شوهر دوم باطل بوده است.

س : 1432- آیا مرد می تواند در یک زمان با دو تا زن سیده ازدواج کند؟
ج : اشکالى ندارد اما احتیاط مستحب در ترک آن است.

س : 1433 - اگر مردى با دختر باکره اى یا زنى که شوهر ندارد و در عده هم به سر نمی برد مرتکب زنا شود و زانیه حامله شود،آیا زانى می تواند با زانیه ازدواج کند آیا نیاز به عده دارد؟
ج : ازدواج آنان اشکالى ندارد و نیاز به عده هم ندارد.

س : 1434 - اگر زن برادرکسى فرزند او را شیر بدهد آیا باعث محرمیت در سایر افراد این خانواده می شود؟
ج : سبب محرمیت (ممنوعیت از دواج )در سایر افراد نمی شود.

س : 1435- آیا خوا هر مرتضع می تواند خواهر رضاعى برادرش را براى پسرش عقدکند؟
ج : بله.مانعى ندارد.

حقوق اولاد

حقوق اولاد

ختنه

ختنه

س : 1436- ملاک وفلسفة ختنه چیست؟
ج : در حدیث آمده است که حضرت ابراهیم (ع )، حضرت اسحاق (ع ) را ختنه کرده است و بعد ازآنان سنت شده است.

س : 1437 - آیا ملاک درختنه بریدن اطراف حشفه به اندازه حشفه است یا اگر اندکى هم بریده شود کفایت می کند؟
ج : باید پوست اضافى دور حشفه بریده شود.

س : 1438 - اگر مقدارى از اطراف حشفه بریده شود ختنه صحیح است یا دوباره ختنه شود؟
ج : پوست زیادى اطراف حشفه بریده شود.

س : 1439 - اگر مقدارى از پوست اطراف حشفه بریده شود و ختنه مجدد باعث آبروریزى باشد باز هم ختنه شود؟
ج : ختنه کردن باعث آبروریزى نمی شود وگرنه شارع واجب نمی کرد.

س : 1440 - ختنه کردن همه مردم باعث عسر وحرج نیست؟
ج : همه درکودکى ختنه می شوند و عسر و حرجى هم نیست.

س : 1441 - اگر ختنه مجدد در صورتى که ختنه قبلى کفایت نکرده باشد موجب ضرر یا مرگ مختون شود آیا ختنه قبلى کفایت نمی کند؟
ج : اگراطمینان به ضرر و مرگ باشد ختنه قبلى کفایت می کند.

س : 1442- آیا حج غیر مختون صحیح است؟
ج : حج غیر مختون باطل است.

س : 1443 - کسى که ختنه نشده است و مستطیع شده است اما نمی تواند خود را ختنه کند به خاطر این که خجالت می کشد یا برایش ضرر دارد آیا می تواند به حج برود یا نایب بگیرد؟
ج : چون ختنه شرط صحت طواف است باید نخست ختنه شود و بعد از آن به حج برود.

احکام اولاد

احکام اولاد

س : 1444 - اگر زن حاضر نشودکه فرزند مشترکش را به شوهرش بدهد آیا حق دارد که نفقه و مخارج فرزند یاد شده را از شوهرش بگیرد؟
ج : حق حضانت فرزند پسر تا دوسال با مادراست و نفقه ومخارج این دو سال را می تواند از شوهرش بگیرد اما بعد از دو سال شوهر (پدر بچه) حق دارد که پسرش را از مادرش جداکند و با خود ببرد.

س : 1445 - کسى در جنگ کابل بدون وصیت کشته شده و از او یک دختر باقى مانده است مادر دختر ادعا می کند که چون مهریه اش را به شوهر مقتولش بخشیده است دخترم را با خودم می برم.آیا مادر دختر چنین حقى دارد؟
ج : حق حضانت دختر تا هفت سال با مادرش است وبعد ازهفت سالگى تا زمان بلوغ می تواند دخترش را نگهدارد اما بعد از بلوغ حق انتحاب زندگى با خود دختر است که با مادرش زندگی کند یا با اقوام پدرش.اما مادر حق نداردکه دختر را عوض مهریه اش بگیرد.

س : 1446- مردى با کمال رضایت و اختیار و تعهد و قرارداد کتبى در حضور علماى منطقه حق ولایت دختر دو ماهه اش را به جد مادرى دختر می دهد و تصریح می کند که جد مادرى اش در تمام امور دختر مانند بزرگ کردن، ازدواج و...ولایت دارد.جد مادرى دختر، نواسه خود را بزرگ می کند و تمام مصارف و نفقه و خوراک و پوشاى او را می دهد حالاکه دختر یاد شده به سن پانزده سالگى رسیده است پدرش خواستار بازگشت وگرفتن دخترش شده است آیا چنین حقى دارد؟
ج : در صورتى که پدر دختر تمام مصارف و حق الزحمه جد مادرى دختر را بدهد می تواند دخترش را از جد مادرى دختر بگیرد.

س : 1447- پسرى در دو سالگى پدر و جد پدرى خود را از دست می دهد و با مادرش در خانه جد مادرى خود زندگى می کند.تمام خوراک و پوشاک و مصارف و...مادر و پسر خردسالش از زمین زراعتى موروثى پدر، پسر یاد شده فراهم می شود حالا عموى او می خواهد پسر را ازمادرش جدا کند و با خود ببرد آیا چنین حقى دارد و اگر چنین حقى نداشته باشد از نظر شرعى می توان سهمیه یاد شده را از زمین هاى مشترک که در نزد عمویش است گرفت؟
ج : پسر یاد شده تا دو سال به عنوان حق حضانت مادرش در نزد او می ماند و بعد از دو سال چون عمویش ولى و قیم شرعى او نیست نمی تواند او را از مادرش جدا کند بنابراین تا هنگام بلوغ در نزد مادرش می ماند.درباره زمین هاى زراعتى پسر یاد شده، اگر ولى وقیم و سرپرستى منصوب ازطرف پدر یا جد پدرى یا حاکم شرع باشد می تواند در زمین ها تصرف کند و حتى اگر حاکم شرع عموى پسر را به عنوان ولى و سرپرست منصوب کند، سرپرستى طفل و زمین او به عموى او سپرده می شود.

 

س : 1448- زنى در هنگام مرگ شوهرش سه ماهه حامله بوده است و بعد ازگذشت شش ماه فرزندش به دنیا می آید.همه مصارف زایمان و بیمارستان و...را پدر این زن پرداخت می کند.اکنون برادر و مادر شوهر این زن می خواهند فرزند شش ماه اش را از او جداکند و به افغانستان ببرد.اولا: برادر و مادر شوهر حق دارند کودک را از مادرش جدا کند؟ ثانیا: حق رضاعت و بهاى شیر دادن مادر چه می شود؟ ثالثا: از نظر شرعى تا چه وقت مادرکودک حق نگهداری و حضانت از بچه اش را دارد؟
ج : اولا: هیچ کس حق ندارد فرزند را از مادرش جدا کند.ثانیا: مصارف بیمارستان و...را می تواند از میراث شوهرش بردارد و اگر از شوهرش میراثى نمانده باشد حق ندارد ازکسى بگیرد، به عهدة خودش است.ثالثا: بهاى شیر دادن و رضاعت را نمی تواند ازکسى طلب کند.

احکام چیزی که انسان پیدا می کند.

احکام چیزی که انسان پیدا می کند.

س : 1492 - اگر کسى طفل نوزادى را کنار جاده اى عمومی یا پشت بیمارستانى پیدا کند و یقین کند که پدر و یا مادرش از او اعراض کرده اند آیا واجب است که آن طفل را التقاط کند؟
ج : اگر جان لقیط وگم شده در خطر باشد برداشتن او واجب کفایی است.و هرکسی که ا و را بردارد حق اولویت در حضانت او دارد مگر اینکه درآینده ولى این طفل پیدا شودکه در این صورت واجب است او را به ولیش تسلیم کند.

س : 1493- اگر کسى مالى را که قیمت آن بیشتر از یک درهم است در غیر شهر خودش پیدا کند.و قبل از پیدا کردن صاحب آن مال بخواهد به شهر خودش برگردد، دربارة این مال چه وظیفه دارد؟
ج : واجب است که شخص امینى را در آن شهر نایب بگیرد تا به مدت یک سال تعریف کند.اگر صاحب مال پیدا نشود ازجانب صاحب مال آن را به فقیران صدقه بدهد.

س : 1494- اگر مالى که پیدا شده است قبل از تعریف و اعلام کردن بین مردم تلف شود.آیا باز تعریف واجب است و این شخص یابنده ضامن مثل، یا قیمت آن است؟
ج : اگر افراط و تفریط نکرده باشد تعریف واجب نیست و ضمان هم ندارد و اگر در تلف شدن آن تعدى و تفریط وکوتاهى کرده باشد.هم تعریف آن واجب است وهم ضامن مثل یا قیمت آن است.

س : 1495- افرادى که در محل کارشان همه روزه مراجعین زیادی دارند مانند طبیب، اگر اموالى از این مراجعین جا بماند، وظیفه این افراد چیست؟
ج : حکم مجهول المالک بر این اموال جارى است.

س : 1496 - برخی از افراد اشیاء و وسایلى را پیدا می کنند مانند تسبیح، ساعت و...بدون اینکه به وظائف خود ازجهت تعریف اشیاء گمشده و شرایط آن عمل نمایند، آن اشیاء را می آورند و در مساجد یا حسینیه ها می گذارند وگاه سالها می گذرد و از صاحب اموال خبرى نمی شود.وظیفه خادم یا متولى چیست؟
ج : حکم مجهول المالک بر این اموال جارى است که با اذن حاکم شرع یا وکیل مأذونش عین یا قیمت این اموال را صدقه بدهند.

س : 1497- در تابستان سال 1370 بخاطر نداشتن برگة تردد راهى اردوگاه شدم.مدتى را آنجا ماندم ویک دوربین عکاسى راکه به احتمال قوى ازمهاجرین خود ما بوده است از بین نان خشک پیدا کردم،که ظاهرا از ترس آن را در بین نان خشک انداخته بود.آن را برداشتم و موقع بیرون آمدن از اردوگاه با خود بیرون آوردم، آیا می شود آن را به یکى از طلاب از طرف صاحبش صدقه بدهم؟
ج : اگر دوربین علامت و مشخصاتى نداشته باشد (که حتما دارد)که قابل تعریف باشد در این صورت صدقه داده می شود.اما اگر علامت یا علائم و مشخصاتى داشته باشد که بتوان آن را تعریف کرد، احکام لقطه بر او جارى است.و اگر اطمینان داشته باشد که صاحبش پیدا نمی شود، می تواند با اذن حاکم شرع و بدون تعریف صدقه بدهد.در تعریف آن به کارکنان اردوگاه نگوید که دوربین یافته ام، بلکه بگوید چیزى پیدا کرده ام تا علامت را بگویند.

س : 1498- اسکناسها و بلیت هایى که در شهرهاى شلوغ و پر رفت و آمد پیدا می شود چه حکمی دارد؟
ج : یابنده می تواند آن ها راتملک کند اما احوط این است که به نیابت از سوى صاحبان آنها صدقه بدهد.

س : 1499- چیزهاى گران قیمت که از زیر زمین و خاک پیدا می شود و از طرف حکومت ها تملک آنها ممنوع است چه حکمی دارد؟
ج : اگر یابنده بداندکه از زمان هاى قدیم بوده است و مالک آن موجود نیست در صورتى که به حد نصاب برسد نخست خمس آن را حساب وبعد از آن تملک کند.

احکام ذباحه

احکام ذباحه

س : 1500- اگر ذابح مسلمان نباشد ولى تسمیه و سایر شرایط ذبح را رعایت کند در صحت ذبح کفایت می کند یا نه؟
ج : مسلمان بودن در ذبح موضوعیت دارد اگر ذابح مسلمان نباشد حیوان حرام می شود.

س : 1501- اگر در هنگام بریدن سر حیوان به خاطر فراموشى نام خداوند برده نشود یا حیوان رو به قبله نشود گوشت حیوان حلال است یا حرام؟
ج : اگر فراموش شود که یاد کردن نام خداوند در هنگام ذبح و رو به قبله کردن حیوان واجب است گوشت حیوان حلال است.

س : 1502- اگر ذابح درهنگام بریدن سر حیوان عمدا نام خداوند را یاد نکند و عمدا حیوان را رو به قبله نکندگوشت حیوان حلال است یا حرام؟
ج : در این صورت گوشت حیوان حرام می شود.

س : 1503- اگر در هنگام بریدن سر مرغ به خاطر تیزى کارد سر مرغ جدا شود گوشتش حلال است یا حرام؟
ج : در صورتى که ((جوزه )) به طرف سر برود و اوداج اربعه قطع شود حلال است.

س : 1504کشتارگاه هایی که گاوها، گوسفندها و مرغ ها را به صورت جمعى با ابزار الات عصرى با فشار دادن یک کلید ذبح می کنند اگر یک نام خداوند به قصد و نیت ذبح همه آنها برده شودکفایت می کند؟
ج : احتیاط واجب این است که حیوانات به صورت متعارف ذبح شود نه با ابزار جدید.

س : 1505- اگر سگى به حیوانى حمله کند و دندان هایش را درگوشت حیوان فرو ببرد و جاى آن سیاه شود و در حالى که حیوان زنده است ذبح شود جاى دندان هاى سگ حلال است یا حرام؟
ج : اگر محل دندان سگ تطهیر شود حلال است.

س : 1506- قصابى که لال است اما خدا را توجه دارد ذبیحة او چه حکمی دارد؟
ج : اگر در هنگام ذبح خدا را یادکند با اشارة دست یا با حرکت دادن زبان ذبیحة او حلال است اگر چه اولى و احوط این است که در صورتى که ضرورت نباشدکسى دیگرى ذبح رابه عهده بگیرد.

س : 1507- حیوانى که آبستن است و هنگام زاییدنش فرا رسیده است دو نفر همزمان یکى کارت را به گلویش می گذارد و دیگرى شکمش را پاره می کند.این ذبیحه چه حکمی دارد؟
ج : ذبیحه حلال است اما ترک این کار احتیاط مستحب است.

س : 1508 - گوسفند آبستنى که نمی تواند بزاید نخست براى بیرون آوردن بره شکمش را پاره می کنند و بعد از آن او را ذبح می کنند چه حکمی دارد؟
ج : اگر بعد از پاره شده شکم،گوسفند زنده باشد و شرایط ذبح مراعات شود حلال است.

س : 1509- آیا ذبح حیوان با ابزار غیر آهنى مانند مس، نقره، استیل و برنج جایز است وموجب حلیت می شود؟
ج : اگر اضطرار و ضرورت باشد و دسترسى به ابزار آهنى نباشد اشکال ندارد اما اگر دسترسى به ابزار آهنى باشد ذبح با ابزار غیر آهنى موجب حلیت نمی شود.

س : 1510 - اگر قصاب از مجتهدى تقلید داشته باشد که در ذبح یک شرط مثلا جهیدن خون را کافى می داند اما مصرف کنندة گوشت ازمجتهدى تقلید دارد که دو شرط را در ذبح معتبر می داند مانند جهیدن خون و حرکت حیوان.آیا مصرف کننده می تواند ازگوشتى که با اعتبار یک شرط توسط همان قصاب ذبح شده است مصرف کند؟
ج : این مسأله دو صورت دارد: ا- اگر مرجع تقلیدى که در شرط جهیدن خون و حرکت حیوان را معتبر می داند در اعتبار آن دو شرط احتیاط کند، مقلدین او می توانند از مجتهدى تقلید کنند که یک شرط را معتبر می داند درصورتى که این مجتهد جامع الشرایط باشد و رعایت الاعلم فالاعلم شده باشد.2- اگر مرجع تقلیدى که دو شرط را معتبر می داند به اعتبار این دو شرط در ذبیحه فتوا داده باشد و مقلدین او هم به این مسأله عمل کرده باشند نمی توانند از ذبیحه قصاب یاد شده مصرف کنند.

س : 1511- اگر حیوانى بعد از قطع دو رگ از چهاررگ (اوداج اربعه) فرارکند و بعداً او را بگیرند و ذبح کنند که عرفاً دو عمل به حساب می آید آیا حیوان تزکیه می شود؟
ج : اگر دو رگ باقی مانده را با مراعات شرایط ذبح ببرند تذکیه می شود.

س : 1512 - اگرگرگى، گوسفندى را بدرد و امعا و احشاى او را بیرون بیاورد و پیش از مردنش ذبح شود آیا اجزاى متصل به گوسفند تذکیه می شود؟
ج : اگر روح و اوداج اربعه گوسنند باقى است و شرایط ذبح مراعات شود حلال است.

س : 1513 - اگر حیوانى مجروح شود و خون زیادى از او برود اما در هنگام ذبح خون نیاید یاکمتر ازحد متعارف بیاید حلال است یا حرام؟
ج : اگر بعد از ذبح حرکت کند اگر چه خون کم بیاید حلال است.

س : 1514 - اگرگوسفند آبستنى ذبح شود و بره در شکمش زنده باشد اما در پاره کردن شکم گوسفند پیش ازحد متعارف تاخیر شود بره در شکم گوسفند ذبح شده بمیرد آیا این بره حلال است یا حرام؟
ج : گوشت بره حرام است.

س : 1515 - اگر از شکم گوسفند ذبح شده بره اى مرده بیرون آید و خلقتش هم تمام شده باشد و پشم هم آورده باشد آیا در حلیت آن تفاوتى بین بره اى که هنوز روح در او دمیده نشده و بره اى که در او روح دمیده شده اما در شکم مادرش مرده باشد،هست؟
ج : اگر روح دمیده نشده باشد یا دمیده شده باشد اما بعد ازتذکیه و ذبح مادرش مرده باشدگوشت بره حلال است، اگر روح دمیده شده باشد اما پیش از ذبح مادر به خاطر بیمارى و...مرده باشد حرام است.

س : 1516- اگر سر حیوان به دلیلى از زیر چانه جانه جدا شود و درحالى که روح دارد ذبح شود حلال است یا حرام؟
ج : اگر شرایط ذبح رعایت شود حلال است اما سر حیوان حرام است چون پیش از ذبح شرعى از حیوان جدا شده است.

س : 1517 - اگر سر خروس را به قصد ذبح از تنش جدا کند و بعداً معلوم شود که یکى از اوداج اربعه باقی مانده است و بى درنگ آن را قطع کند حلال است یا حرام؟
ج : گوشت خروس حلال است اما احتیاط این است که از جدا کردن سر خروس در حال حیات اجتناب شود.

س : 1518 - اگر کسى جاهل به مسأله باشد و حیوان را رو به قبله ذبح نکند چه حکمی دارد؟
ج : اگر از روى جهل رو به قبله نکند یا قبله را اشتباه کند یا نتواند رو به قبله کند اما دیگر شرایط ذبح را مراعات کند حلال است.

س : 1519- اگر بعد از ذبح حیوانى معلوم شود که برآمدگى به طرف تن حیوان آمده است و حیوان هنوز زنده است و بى درنگ برآمدگى را به طرف سر حیوان برگردانند حلال است یا حرام؟
ج : اگر روح داشته باشد و مجدداً اوداج اربعه را ببرند و بار دوم خون جارى شود حلال است.

س : 1520- اگرگردن حیوانى به سبب گرگ یا وسیلة دیگرى از پشت گردن قطع شود اما اوداج اربعه (چهاررگ) باقى باشد و آن را ذبح کنند حلال است یا حرام؟
ج : اگر بعد از ذبح، حیوان اندک حرکتى کند و شرایط ذبح رعایت شود حلال است.

س : 1521 - درکشتارگاه هاى صنعتى دستگاه هاى برقى سر حیوان را از پشت گردن قطع می کند و بعد از قطع سر حیوان دست و پا می زند این گونه ذبح موجب حلیت می شود؟
ج : اگر ذبیحه از پرندگان نباشد، اجتناب ازگوشت آن احوط است.

س : 1522 - کسى که دستگاه کشتار را روشن می کند باید نام خداوند را یاد کند اگر چه در نزدیک حیوانات نباشد؟
ج : بله، زیرا ذبح کننده او است و باید نام خدا را یادکند.ولى احتیاط واجب این است که با آلات متعارف ذبح کند.

س : 1523 - آیا در ذبح گفتن جملات مخصوص شرط است یا گفتن تنها کلمه ((اللّه)) کفایت می کند؟
ج : گفتن الله اکبر، بسم الله و یا الله کفایت می کند.

س : 1524 - اگر سر مرغ به خاطر تیزى کارت جدا شود و برآمدگى درقسمت تن مرغ قرار بگیرد بى درنگ با ذبح دوباره آن را به قسمت سر قرار بدهد حلال است؟
ج : اگر روح باقى باشد و شرایط ذبح مراعات شود حلال است اما سر مرغ حرام می شود زیرا از بدن حیوان زنده جدا شده است.

س : 1525 - کسانى که در روز عید قربان در خانه هاى خود و دور از سرزمین مکه قربانى می کند روى چه مبناى شرعى است؟
ج : قربانى در روز عید قربان و اهداى ثواب آن به ارواح اموات اشکالى ندارد بلکه کار پسندیده اى است.

س : 1526 - اگرگوش حیوانى کمی پاره شده باشد یا براى نشانى کمی قیچى شده باشد اشکالى دارد؟
ج : اشکالى ندارد.

احکام نذر

احکام نذر

س : 1527 - اگر کسى گوسفند ماده اى را نذر امام حسین (ع) بکند واین حیوان تا چند سال زنده بماند و بره بیاورد آیا بره هایش هم نذر امام حسین (ع) است؟

ج : احتیاط واجب این است که بره هایش هم نذرامام حسین (ع) است مگر این که ناذر قصد نذر بره هایش را نکرده باشد.

س : 1528 - کسى گوسفندى را نذر می کند که در دهه محرم ذبح و اطعام کنداگر این گوسفند آبستن باشد آیا می تواند آن را ذبح کند یا تا سال آینده صبرکند؟
ج : اگر براى دهه محرم امسال نذرکرده باشد باید ذبح کند اما اگر سال ذبح و اطعام را تعیین نکرده باشد می تواند ذبح را به تاخیر اندازد.

س : 1529 - کسى گوساله اى را نذر امام حسین (ع ) می کند وقتى گاو می شود آیا می تواند آن را بفروشد و قیمت آن را فرش و ظرف براى حسینیه بخرد؟
ج : اگر نذر امام حسین کرده باشد و صیغه خوانده باشد باید ذبح کند و نمی توا ند بفروشد.

س : 1530- کسى، گوسفندى را نذر امام حسین (ع ) می کند که در روز عاشورا ذبح کند اما پیش از عاشورا می تواند آن را به نام امام حسین (ع ) به فقیرى بدهدکه در معرض تلف قرار دارد؟
ج : اگر صیغه خوانده باشد و براى ذبح نذرکرده باشداگرچه نذر لازم العمل است اما چون حفظ نفس محترمه در میان است می تواند به فقیر بدهد و فقیر مقدم بر نذر می شود.

س : 1531 - پولى راکه کارگران در ایران براى منبر وحسینیه جمع می کنند تا فرش و ظرف و...بخرند آیا کسى می تواند این پول را براى خود مصرف کند؟
ج : نمی تواند براى خود مصرف کند.

س : 1532 - با توجه به سوال پیشین آیا گرو دادن این پول ها وگرفتن بهره و فایدة آن براى حسینیه جایز است؟
ج : گروکردن و بهره گرفتن جایز نیست مگر این که صاحبان پول تصریح کرده باشند به چنین کارى و معاملة حلال انجام شود امّا گرو دادن پول و بهره گرفتن مطلقاً جایز نیست.

س : 1533 - با توجه به سوال پیشین آیا می توانیم چند نفر را امین انتخاب کنیم تا پول را براى حسینیه مصرف کنند؟
ج : اگرکارگران شما را امین انتخاب کرده باشند باید مباشرتا انجام دهید و اگر انتخاب نکرده باشند می توانید به سبب آدم هاى امین براى حسینیه مصرف کنید.

س : 1534 - در ایام محرم و غیر آن وجوهى به عنوان نذر امام حسین جمع آورى می شود و معلوم نیست که صاحبان وجوه صیغه نذر را خوانده اند یا نخوانده اند.بخشى از این وجوه مصرف و بخشى دیگر می ماند آیا هیات امنا اجازه دارند که پول هاى باقى مانده را به فقرا و مساکین بدهند و ثوابش را به امام حسین (ع) اهدا کنند؟
ج : مصرف کردن چنین وجوهى براى عزادارى امام حسین (ع) اگر چه در غیر محرم باشد احوط است

س : 1535 - وجوهى براى خریدن وسایل براى حسینیه جمع آورى شده است آیا از این وجوه براى آزادى گروگان ها از دست قاچاقبر وکمی به فقرا که در حال اضطرار است مصرف می شود؟
ج : اگر صاحبان پول صیغه نذررا خوانده باشند باید براى حسینیه مصرف شود اما اگرصیغه نذررا نخوانده باشند با علم ویقین به رضایت صاحبان پول جایز است که براى آزادى گروگان ها وکمی به فقراى مضطر مصرف شود.

س : 1536- کسى قسم می خورد که سیگار را ترک کند مدتى ترک می کند اما بیمار می شود و سیگار اندکى بیمارى او را بهبود می بخشد اکنون دوباره سیگار می کشد حکم قسم اوچیست؟
ج : اگر سوگند شرعى باشد تخلف از آن کفاره دارد باید یک بنده آزاد یا ده نفر فقیر را اطعام کند.

س : 1537 - کسى سیگار می کشد و سیگار حال او را بد می کند و در همان حال از روى عصبانیت نذر می کند که اگر سیگار بکشد سه ماه روزه بگیرد آیا چنین نذرى صحیح است؟
ج : اگر درهنگام نذرنام خداوند را بر زبان آورده باشد که (که براى خدا بر من است اگر سیگار بکشم سه ماه روزه بگیرم ) نذرمنعقد شده است و اگر نام خدا را بر زبان نیاورده باشد نذرمنعتد نشده است.

س : 1538 - اگر کسى مفهوم و شرایط نذر را نداند و بگوید (( اگر سیگاربکشم به خدا قسم سه ماه روزه بگیرم)) و هدفش سه ماه روزه گرفتن است، آیا نذر این شخص و یاسوگندش منعقد شده است؟
ج : سوگند منعقد شده است اما نذرمنعقد نشده است.

س : 1539 - تعدادى از پول نذر امام حسین (ع)، راکرایه ماشین داده است و برخى از صاحبان پول راضى نیستند این مساله چه حکمی دارد؟
ج : کرایه کردن ماشین براى حمل و انتقال عزاداران و آوردن فرش و ظرف حسینیه اشکال ندارد.

س : 1540- کسى که در هنگام مسافرت دست خود را به سرگوسفندى می کشد بدون این که صیغه نذر را بخواند آیا چنین نذرى منعتد می شود؟
ج : نذر منعقد نمی شود اما اطعام مومنان ثواب دارد.

س : 1541- اگر یکى از برادران کوسفند مشترکى را براى فرزند خود نذرکند این نذر نافذ است؟
ج : بدون اجازه شرکاء نذرمنعقد نمی شود حتى در سهمیه پدر فرزند.

س : 1542- اگرگاو نذرى براى قُلبه و...کرایه داده شود آیا گرفتن کرایه از سوى صاحب گاو نذرى جایز است؟
ج : اگر صیغه نذر را خوانده باشدکرایه آن حکم نذر را دارد اما اگرکرایه دادن گاو باعث لاغرى گاو شود نباید کرایه بدهد.

س : 1543 - دو نفر در مورد یک قطعه زمینى دعوا دارند و ذوالید (کسى که زمین فعلا در اختیار او است) مدعى است زمینى که ازطریق بیع به او رسیده است کم است.در این صورت قسم یادکردن بر ذوالید فعلى است یا ذوالید سابق (کسى که زمین قبلاً در اختیار او بوده است )؟ و بر فرض که ذوالید سابق باشد و ذوالید فعلى نه قسم ذوالید سابق را بپذیرد و نه زمین را رهاکند حکم شرعى چیست؟
ج : در صورتى که ذوالید فعلى اقرار داردکه زمین مال ذوالید سابق بوده است و من خریده ام باید براى اثبات خریدنش بَیّنه و شاهد بیاورد و اگر بیّنه ندارد ذوالید سابق در نزد قاضى قسم یادکندکه زمین درملک من باقى است قاضى زمین را به او تسلیم می کند.

احکام غصب

احکام غصب

س : 1544 - کسى مال دیگرى را غصب می کند اما پشیمان می شود و می خواهد خود را برى الذمه کند عین مال هم موجود نیست آیا غاصب ضامن قیمت روز غصب است یا روز تلف یا بالاترین قیمت در این دو روز؟
ج : غاصب ضامن قیمت روزتلف است.

س : 1545- اگر کسى مال دیگرى را بدون اجازه او بفروشد و صاحب مال بعد از سه ماه اجازه بدهد.این اجازه کاشف است یا ناقل؟
ج : اجازه کاشف است و منافع مال خریده شده در این مدت مال مشترى است.

س : 1546- اگر کسى در زمین کس دیگرى نهال غرس کند، یا چیزى کشت کند، آیا مالک زمین حق دارد پیش از برداشت محصول و رشد نهال ها از آن جلوگیری کند، اگر چنین حقى داشته باشد قطع درختان و برداشتن زراعت به عهدة کیست؟
ج : مالک چنین حقى دارد، قطع درختان و درو زراعت به عهده غاصب است.

س : 1547 - پسرى درخانه پدرش نهالى غرس می کند این نهال مال خود پسر است یا مال پدر است و یا مال برادر بزرگ؟
ج : اگر زمین مال خود پسر است نهال هم مال اوست اگر زمین مال پدر است باید پسر اجرت آن را به اندازه متعارف بدهد.ولى نهال مال پسر است.

س : 1548 - بعضى افراد منطقه در جنگ هاى داخلى افغانستان زمین کسى را مصادره می کنند و در اختیار پایگاه قرار می دهند پایگاه زمین را نصفه کارى یا اجاره می دهد.اجاره و نصفه کارى گرفتن چنین زمینى چه حکمی دارد؟
ج : تصرف در این گونه زمین ها حرام و محصول آن غصب است باید فوراً به صاحبان زمین برگردانده شود.و اجرت المثل زمین را هم بدهد.

س : 1549- مسجدى که با فشار و زور پایگاه و با جمع آورى پول و چوب از فقیر و غنى ساخته شده باشد نماز خواندن در آن چه حکمی دارد؟
ج : اگرزمین و فرش آن از مال حلال باشد اگر چه دیوار و سقف آن از مال حرام باشد نماز صحیح است.

س : 1550 - چشمه اى بوده است که اهالى منطقه از آب آن استفاده می کرده اند اما محل چشمه ازکس دیگرى بوده است که در اطراف چشمه نهال غرس کرده است و اکنون آب به قریه نمی رسد آیا اهالى قریه درخت هاى یاد شده را می تواند قطع کنند؟
ج : اگر صاحب زمین چشمه را حفرکرده باشد یا همراه با زمین از دیگرى خریده باشد مالک آن است و اهالى قریه حق استفاده از آب آن را ندارند.اما اگر چشمه از مباحات اولیه است حق اولویت براى کسانى است که اول از آن چشمه استفاده می کرده اند.اگر اهالى از اول استفاده کرده اند وحق سبق دارند درخت هارا قطع می توا نند.

س : 1551 - چشمة آب کسى بر اثر سیلاب خراب و آب آن قطع می شود اما آب از بالاى زمین کس دیگرى بیرون می آید آیا آب چشمة جدید مال صاحب چشمة قدیم است یا مال صاحب زمین است؟
ج : صاحب چشمة قدیم باید همان محل قدیم چشم ه را حفرکند یا جاى دیگرى از زمین خود را براى پیدا کردن آب چشمه حفرکند اما اگر نتوانست آب چشمه را پیداکند احوط این است که با صاحب زمینى که چشمة جدید درآن جارى شده است مشترکا از آب آن استفاده کنند.

س : 1552 - اگر غاصب عین مغصوب را به صاحبش برگرداند آیا ضامن کاهش قیمت آن هم است؟
ج : بله، غاصب ضامن تفاوت قیمت هم است مثلا بیست سال پیش مبلغ صد هزار افغانى را غصب کرده است که با آن مبلغ درآن زمان یک دستگاه ماشین خریدارى می شد اما در زمان حاضر یک مرغ خریدارى نمی شود باید تفاوت ارزش را پرداخت کند.

س : 1553 - کسى مدت سی سال از منطقه مسکونى اش به خاطر ظلم و ستم فرارى بوده است در طول این مدت غاصبى زمین هاى او را کشت کرده است، خانه و باغ درست کرده است، بعد از انقلاب فرزندان مالک اصلى زمین تقاضاى استرداد زمین شان را می کنند اما مسئولین منطقه این مساله را به صورت شرعى فیصله نمی توانند بلکه به صورت عرفى و توافق غاصب و یکى از فرزندان مالک مبلغى را به یکى از فرزندان مالک اصلى می دهد اما سایر برادران غیر از استرداد زمین شان به چیزى رضایت نمی دهند لطفا حکم شرعى این مسأله را بیان کنید: 1- آیا فرزندان مالک اصلى می توانند زمین شان را از غاصب بگیرند؟ 2- در صورت استرداد زمین به فرزندان مالک اصلى، محصول سى ساله زمین از غاصب گرفته می شود؟ 3- اگر غاصب پیرامون را توسعه و نهال غرس کرده و خانه ساخته باشد وظیفه اش چیست؟
ج : 1 - اگر ثابت شود که غاصب زمین ها را غصب کرده است مالک یا فرزندان او می توانند زمین را همراه با اجرت المثل این مدت از غاصب بگیرد و یکى از فرزندان مالک حق ندارد که سهم همه فرزندان مالک را بفروشد و اگر بفروشد معامله نسبت به سهم فرزندان دیگر مالک فضولى است و اگر سایر فرزندان مالک راضى نشوند معامله نسبت به سهم آنان باطل است.2- اگر بذر مال غاصب بوده است فرزندان مالک حق ندارند محصول این مدت را بخواهند بلکه می توانند اجرت المثل را بگیرند.3- اگر زمین را توسعه داده باشد و در حریم قریه و ملک غیر نباشد با همین توسعه دادن احیاءکرده است و آن را مالک شده است اما اگر خانه ساخته باشد، و درخت غرس کرده باشد، مالک آنها است، اما حق ندارد آنها را در ملک غیر بگذارد و یا باید خانه و درخت ها را از بالاى زمین مغصوب بردارد یا به صاحبان زمین اجرت المثل بدهد.

س : 1554 - زمین هایی که گفته می شود از صاحبان اصلى آن غصب شده است و اکنون نه از مالک اصلى ورثه اى مانده و نه از غاصب، اگر در این زمین ها مسجدى ساخته شود نماز خواندن در آن چه حکمی دارد؟
ج : اگر علم و یقین به مغصوب بودن زمین مسجد نباشد نماز خواندن اشکالى ندارد.

س : 1555- برادرانى که همه اموال منقول و غیر منقول آنان مشترک است اگر یکى از این برادران بدون همکارى و اطلاع برادران دیگر در زمین مشترک نهال غرس کند، نهال ها مال همه برادران یا تنها مال غارس است؟
ج : این مسأله سه صورت دارد: 1- اگر نهال ها ازمال مشترک تهیه و در زمین مشترک غرس شده باشد مال همه برادران است.2- اگر نهال را از مال شخصى خود تهیه و در زمین مشترک غرس کرده باشد نهال ها مال غارس است و برادران دیگر به اندازه سهم خود حق گرفتن اجرت المثل زمین را از غارس دارند.3- اگر نهال ها را ازمال شخصى خود تهیه و به قصد اشتراک همه برادران غرس کرده باشد مال همه برادران است و غارس حق دارد قیمت نهال ها را از دیگر برادران بگیرد.

س : 1556- کسى چند سال است که درایران به سر می برد برادرانش در افغانستان در زمین مشترک نهال غرس کرده اند آیا برادرى که در ایران است هم در آن شریک است؟
ج : درخت مال کسى است که آن را غرس می کند.بنابراین اگر این درخت ها از مال مشترک تهیه نشده باشد مال برادرانى است که آنها را غرس کرده اند و برادرى که در ایران بوده است می تواند اجرت المثل زمین مشترک را از آنان بگیرد و همچنین می تواند که از برادرانش بخواهد که درخت ها را از بالاى زمین مشترى قطع کنند.اما اگر نهال ها ازمال مشترک تهیه شده باشد مال همه برادران است.

 

س : 1557 - کسى به خاطر تنگى زمین خانه اش تهداب دیوار یک طرف خانه اش را بر زمین همسایه می گذارد و همچنین از همسایه اش می خواهد که جاى هیزم و طویله به او بدهد.همسایه اش هم خواسته او را قبول می کند و با رضایت خود زمینى را به او می دهد اما بعد از هفده سال و بعد از فوت صاحب زمین پسرش خواستار استرداد محل هیزم و طویله و...می شود آیا او چنین حقى دارد؟
ج : اگر صاحب زمین جاى طویله و هیزم را با رضایت خود بخشیده باشد فرزندش حق ندارد که خواستار استرداد شود زیرا هبه پس از فوت واهب لازم می شود.

س : 1558- کسى که از راه هاى نامشروع مانند دزدى و رشوه اموالى فراهم کرده است وصیت می کند که بعد از فوتش با همان مال ازجانب او به زیارت عتبات عالیات بروند آیا این وصیت صحیح است و اگر نیست ورثه با اموال او چه کارکنند؟
ج : اگر صاحب مال باشند باید به آنها برگردانده شود و اگر صاحبان آن معلوم نباشند یا نشناسند به عنوان اموال مجهول المالک با اجازه حاکم شرع به فقرا صدقه بدهند.و اگر موصى اموالى غیر از اموال نا مشروع دارد در صورتى که هزینه سفر زیارت پیش ازثلث آن نباشد با همان مال برایش زیارت کند و اگر هزینه سفر زیارت پیش از ثلث آن باشد باید از ورثه اجازه گرفته شود و بعداً برایش زیارت کنند.

س : 1559- اگر کسى مال دیگرى را دزدى و یا غصب کند و در دریا یا در چاه بیفتدکه بیرون آوردن آن ممکن نباشد وظیفة غاصب چیست؟
ج : بر غاصب واجب است که مثل یا قیمت آن (بدل حیلوله) را به صاحب مال مغصوب بدهد و اگراحیانا - عین مغصوب به دست آمد آن را به صاحبش بدهد و بدل حیلوله را بازپس بگیرد.

س : 1560- اگر در عین مغصوب عیبى به وجود آید آیاصاحب عین مغصوب می تواند عین معیوب و تفاوت قیمت آن را از غاصب نگیرد و قیمت عین مغصوب را از او بخواهد؟
ج : صاحب عین مغصوب نمی تواند قیمت آن را از غاصب بخواهد بلکه باید عین و تفاوت قیمت صحیح و معیوب را از غاصب بگیرد.

س : 1561 - دربعضى ازمناطق با مشورت ومصلحت بیشتر اهالى منطقه به واسطه افراد قدرتمند از میان قریه ها جاده کشیده شده است و در بعضى ازمنطقه ها جاده از روى زمین کشاورزى کشیده شده است که صاحبان زمین راضى نبوده اند.عبور و مرور از چنین جاده هایی چه حکمی دارد؟
ج : اگر صاحبان زمین راضى نباشند, عبور و مرور اشکال دارد.

س : 1562- اگر صاحب گارگاهى به صورت قاچاقى و دزدى و بدون اطلاع دولت برق بکشد، وکارگران با علم به دزدى بودن برق از آن استفاده کنند آیا چنین استفاده اى براى کارگران جایز است؟
ج : جایز نیست کسى از دولت جمهورى اسلامی دزدى کند و یا از دزدى استفاده کند.

س : 1563 - کسى که براى انجام کار و امور خیریه از قبیل فعال کردن مکاتب و مدارس، کارهاى جهاد سازندگى و غیره در یک قریه می رود خرج و مصرف مواد غذاى اش روى مردم است، براى این شخص حلال است؟
ج : اگر اهل ده راضى باشند اشکال ندارد.

س : 1564- براى ساختن مدرسه اى که مورد نیاز مردم است، می شود بدون رضایت مردم از آنها پول گرفت و مدرسه ساخت؟
ج : جایز نیست به اجبار پول مدرسه را از مردم بگیرند.

س : 1565- خریدن آرد از نانواییهایى که دولت آرد را براى آنها توزیع می کند ولى اجازه فروش آرد را به آنها نمی دهد با علم به اینکه دولت اجازه نداده است جایز است؟
ج : جایز نیست.

احکام احیای موات

احکام احیای موات

س : 1566- در بعضى از مناطق افغانستان، علف هاى کوه ها براى مصارف زمستان گوسفندان وگاوها جمع آورى می شود و حدود علفزار هر خانه و منطقه هم از قدیم الایام مشخص و تقسیم شده است.آیا خرید وفروش علفزارهاى یاد شده و تصرف دیگران در حدود علفزارهاى دیگران بدون اجازه جایز است؟
ج : فروختن علفزارها جایز نیست و اگر علفزارها حریم قریه باشد ایجاد مزاحمت براى دیگران جایز نیست.

س : 1567- اگر علف این کوه ها فروخته شود آیا هیزم آن نیز تابع علف است؟
ج : کوه عام پیش از احیا مال کسى نیست تا آن را بفروشد تنها می تواند استفاده کند و اگر حریم قریه باشد ایجاد مزاحمت براى اهل قریه جایز نیست.

س : 1568- چشمه ها و آب هایی که در این گونه کوه ها وجود دارد مال صاحب علفزار است یا بدون صاحب است؟ آیاکسى می تواند در پیرامون چشمه ها، زمین کشا ورزى درست کند؟
ج : هرکسى که بیشتر از دیگران زمین درست کرده است حق اولویت دارد و اگر آب اضافه و زیاد شد دیگران هم می توانند از آن استفاده کنند.

س : 1569 - آیا کسى می تواند در حریم قریه خانه بسازد؟
ج : ساختن خانه در حریم قریه اگر موجب شودکه اهل قریه در مضیقه بیفتند حکم غصب را دارد و اهالى می توانند خانه را خراب کنند.

س : 1570- کسى پیرامون زمین خود را احیاء و نهال غرس کرده است اهالى قریه می گویند حریم قریه تنگ شده است و ضرر به ما می رسد آیا مطلق ضرر اهل قریه کفایت می کند براى پس گرفتن حریم قریه یا ملاک عسر و حرج اهالى است؟
ج : اگر احیاى حریم موجب ضرر و مزاحمت اهالى شود براى پس گرفتن حریم کفایت می کند.

س : 1571 - حریم نهر آب ازنظر وسعت و فضا چه اندازه است؟
ج : به اندازه رفع احتیاجات مانند جاى انداختن گل و لاى نهر و رفت و آمد مالکان آن.

س : 1572 - دو برادر زمین کشاورزى زنى را می خرند.خواهر زن ادعاى شفعه می کند و دعوا و مرافعه طولانى می شود و از این بابت ضرر و زیان مالى متوجه خریداران می شود و سرانجام فیصله می شود که زمین به مشترى (دو برادر) داده شود و آنها به مدت دو سال زمین راکشت می کنند اما یکى از برادران در ایران بدهکار و مجبور به فروش سهمیه خود از زمین یاد شده می شود.سهمیه یکى از براداران را خواهر همان زن (بایع) در ایران می خرد و وقف حسینیه محل می کند.اکنون برادر (بایع دوم) نمی گذارد که برادرش زمین را به خواهر بایع اولى بفروشد و چند ادعا دارد: 1- قرار بوده است که یکى از برادران زمین خود را بدون اجازه دیگران نفروشد.2- ادعاى حق شفعه دارد و خودش حاضر است که زمین برادرش را بخرد.3- زمین پیش ازتقسیم فروخته شده است.4- زیان هاى مالى که در معامله اول متوجه این دو برادر شده است پرداخت نشده است.
ج : برادر بایع دوم حق شفعه دارد و می تواند پول خواهر بایع اول را بدهد و زمین برادر را مالک شود.اما ضرر و زیان مالی نیاز به حضور طرفین دعوا در پیش قاضى دارد.

س : 1573 - آیا کسى می تواند مرتع و جرآگاه لریه را مورد استفاده شخصى قرار بدهد و مانع دیگران شود؟
ج : کسى نمی تواند حریم قریه را احیاءکند.

س : 1574- اگر نفوس یک قریه زیاد باشد وحریم آن قریه نسبت به نفوسش کم باشد در این صورت حریم قریه ها چگونه مشخص می شود؟
ج : همة اهل قریه از همان حریم استفاده می کنند تشخیص مورد حاجت نیست.

س : 1575 - در بعضى مناطق آبریزه قریه را حریم قریه قرار می دهند بدون این که مایحتاج قریه را در نظر داشته باشند آیا این صحیح است؟
ج : محدوده حریم با آبریزه تشخیص داده نمی شود.

س : 1576 - برخى از اهالى قریه ها با توافق حریم قریه را تقسیم کرده اند و برخی از اهالى تقسیمی و سهمیه خود را زمین زراعتى درست کرده اند و چاه آب حفر کرده اند اما بعضى دیگر ادعا دارندکه با حفر چاه آب کافى براى آنها نمانده است آیا می توانند تقسیم را به هم بزنند؟
ج : تقسیم حریم باطل است و احیاى آن صحیح نیست.مگر با رضایت همة اهالى قریه.

س : 1577- برخى از اهالى، حریم قریه را تصاحب کرده اند و اهالى دیگر مانع شدند اما نتوانستند آن را باز پس بگیرند.باتوجه به این که اهالى قریه ادعاى ضرر و زیان می کنند آیا می توانند حریم قریه را اجبارا پس بگیرند و تبدیل به زمین موا ت کنند؟
ج : بله، اگر حریم قریه باشد می توانند باز پس بگیرند.

س : 1578- رودخانه اى است متعلق به دو نفرکه در وسط زمین این دو واقع شده است.در فصل تابستان و پاییزکه آب کم می شود به طورمساوى بین خود تقسیم می کنند، حالا یکى از این دو شریک در دامنه اى زمین خود جوى جدیدى از پایین رودخانه کشیده است و شریک دیگر نیز از پایین رودخانه جوى جدید کشیده است.اما با اعتراض شریک خود که قبلا این کار را کرده بود مواجه می شود.آیا آب پایین نیز مثل آب بالا بین این دو تا مزرعه به طور مساوى تقسیم می شود؟
ج : اگر رودخانه ملک شخصى این دو نفر باشد وهرکدام مالک نصف آن باشد، هر یکى از طرفین به اندازه نصف آب حق دارد و هر مقدار زمینى را که احیاء می کند، حق دارد از نصف آب رودخانه استفاده کند و نه بیشتر از آن و حق هر دو شریک به طورمساوى و درعرض هم است.ولى اگر رودخانه از مباحات اولیه باشد و این دو نفر از جهت احیاء کردن و جوى کشیدن مالک شده باشند، هر که زودتر اقدام به جوى کشیدن در پایین رودخانه کرده باشد اولویت دارد کسى که بعداً جوى کشیده و احیاءکرده است، حق دارد ازآب مازاد و اضانه بر نیاز فرد اول استفاده کند و حق هر دو درطول هم می باشد.

س : 1579 - زید ملک و زمین کشاورزى خود را رها نموده و جلاء وطن اختیار می کند.عمروکه زمینش درکنار وهمسایگى زمین زید است.زمین زراعتى زید را متصرف می شود و زراعت می کند و مالیات حکومت را نیز می پردازد.اما زید بعد از سالها به وطن برمی گردد و با همکارى حاکم وقت زمین خود را دوباره متصرف می شود و زراعت می کند.یک سال بعد حاکم وقت عزل می شود و زید نیز بار دیگر از وطن مهاجرت می کند و سالهاى زیادى سپرى می شود و دیگر به سراغ ملک و زمین خود نمی آید.عمرو نیز فوت می کند.پسر عمرو به نام خالد زمین را همانند پدرش دوباره در اختیار می گیرد و از آن استفاده می کند.زید نیزدرخارج از وطن فوت می کند.پسر زید به نام بکر بعد از فوت پدرش پیدا می شود و زمین پدرى خود را در معرض فروش می گذارد.با توجه به این قضیه اکنون چند سوالى مطرح است.اولا: در فرض مذکور اعراض صدق می کند؟ و ثانیا: آیا در تحقق اعراض قصد عدم بازگشت شرط است و یا گذشتن سالهاى طولانى مانند یک نسل و دو نسل درتحقق آن کافى است؟ و ثالثا: زمین مورد اعراض دو تا جوى دارد، یکى جوى مختص خود آن زمین است که جزء موات شده و پسران خالد آن را احیاءکرده اند و دیگرى جوى مشترک با شخص دیگرى که از آن استفاده می کند آیا اعراض از زمینى که جزء موات شده و جوى آبش از بین رفته است، قرینه براى اعراض از زمین دوم که جوى مشترک دارد نیز می شود و از آن کفایت می کند؟
ج : اما جواب سوال اول و دوم : اگر اعراض زید یقینى باشد زمین مال عمرو و خالد می باشد، و اگر اعراض یقینى نباشد ولى زمین خراب و جزء موات شده است و جوى آبش از بین رفته است و عمرو احیاءکرده است وجوى آب را بکار انداخته باشد، باز هم زمین مال عمرو و خالد می باشد و اگر اعراض یقینى نباشد و زمین خراب و جزء موات نشده باشد، مالک یا وارثش بیاید و ادعاء زمین را بنماید، احوط این است که عمرو و خالد، رضایت زید و بکر را حاصل نمایند.و اما جواب سوال سوم : اگر در این مدت صاحب زمین از زمین دوم (که جوى مشترک دارد) نیز استفاده نکرده باشد حکم زمین اول (که جوى آبش ازبین رفته است ) را دارد و اعراض از زمین اول قرینه براى اعراض از زمین دوم نیز میباشد.

س : 1580- شخصى علف کوه عام را محدودة خود می داند، آیا در بیشتر از ضرورت خود حق فروش یا حق ممانعت دیگران را دارد؟
ج : نه حق فروش دارد و نه حق ممانعت دیگران را از جیدن علف ها.

س : 1581 - زمین آباد و مملوک شخصى پشته اى داردکه در اختیار و تحت ملکیت کسى نیست.آیا کسى حق دارد بدون اجازه مالک زمین مذکور آن را احیاء و تصرف نماید؟
ج : هیچ کس حق احیاء محدودة حریم و مایحتاج کس دیگرى را ندارد، اما خارج از محدودة حریم و مایحتاج زمین را هرکسی که احیاء نماید مالک می شود، پشته بودن موجب استحقاق نیست.

س : 1582- در نزدیکى یا محدودة زمین شخصى کوه عام و زمین موات واقع شده است.صاحب زمین، این زمین موات رابه شخص دیگرى واگذار می کند که شخم بزند و لَلمی (دیمی) بکارد.اما قرارداد می کند که در برابر این کار مدت سه یا چهار سال از محصول آن استفاده کند و بعد به صاحب زمین (که این زمین احیاء شده در محدودة زمین او قرار دارد) تسلیم نماید.با چنین قراردادى زمین احیاء شده مال چه کسى است؟
ج : زمین مال احیاءکننده می باشد.

س : 1583 - زمینى است موات که سابقا علف زار بوده است و شخصى از آن استفاده می کرده است.اما فعلا علف ندارد و در پشته اى زمین شخصى دیگر (غیر از کسی که سابقا از آن استفاده می کرده است) قرار دارد و آب هم دارد، آیا این شخص می تواند این زمین را احیاء نماید و شخصى که قبلا از علفزار استفاده می کرده است حق ممانعت دارد؟

ج : حق ممانعت ندارد.

س : 1584- در مناطق کوهستانى هزاره جات بعضى اشخاص کوه عام را که تحت تصرف و ملکیت کسى قرار ندارد و علف خودرو روییده دارد به دیگران می فروشد.آیا پولى را که فروشنده می گیرد حلال است؟
ج : حلال نیست.

س : 1585- آبى به صورت طبیعى ازکنارکوهى جریان دارد و در تصرف مردم است.اما شخصى ادعا داردکه کوه وآب و ضمیمه هاى آن را خریده است و در سندش نیزکوه مذکور دربذر افشان این آب ذکر شده است.ولى دلیلى بر مزروعى بودن کوه وجود ندارد و بلکه ظاهر خلاف آن را می رساند، آیا این ادعا و سند پذیرفته است؟
ج : خریدن توقف دارد بر اینکه بایع آنچه را که می فروشد مالک باشد.اما کوه عام را پیش از احیاء کسى مالک نیست.اما چشم ه اى که ازکوه جریان دارد استفاده از آن حق کسانى است که اطراف آن را احیاءکرده باشند.

احکام حریم

احکام حریم

س : 1586 - قریه اى که در زمین احیاء شده، ایجادشده است، حریم دارد؟
ج : حریم دارد و حریم آن متصل به قریه است.

س : 1587 - محدودة حریم قریه چه اندازه است؟
ج : آنچه قریه به آن احتیاج داردکه در صورت استیلاء دیگران بر آن، اهل قریه در تنگناء قرار می گیرند حریم قریه به حساب می آید، مانند: راه تردد، محل خاکروبه، محل ریختن کود حیوانات، محل هیزم، چراگاه حیوانات و....

س : 1588 - اگر اهالى قریه حریم را بین خود تقسیم نمایند و هرکس (طبق توافق اهل قریه) باید فراتر از محدوده وحصة خود استفاده نکند.چنانچه فردى بر خلاف این قرارداد از محدوده و تقسیم دیگرى استفاده نماید ضامن است؟
ج : همه موظف به عمل کردن طبق قرارداداند و در صورت تخلف فرد متخلف ضامن نیست چون تقسیم حریم، ملکیت نمی آورد.

س : 1589- کوه عام که علف و هیزم آن مورد استفادة اهالى قریه است، حریم قریه محسوب می شود و یا همه می توانند از آن استفاده نمایند و اختصاص به اهل قریه ندارد؟
ج : اگر چراگاه و هیزم گاه قریه است به مقدار نیاز قریه، حریم قریه است و دیگران حق تصرف در آن را ندارند.

س : 1590- زمینى است موات و داراى علف و هیزم، نسبت به یک قریه نزدیک تر است و نسبت به قریة دیگر آبریزه محسوب می شود، حق تقدم در استفاده از این زمین ازکدام قریه است؟
ج : در محدودة حریم هر یکى از این دو قریه قرار داشته باشد، اهالى همان قریه حق استفاده از آن را دارند و دیگران حق تصرف در آن را بدون رضایت اهالى آن قریه ندارند.اما اگر نسبت به هر دو قریه حریم نباشد و یا نسبت به هر دو قریه حریم باشد.هر دو حق استفاده از آن را دارند.

س : 1591 - دره اى است که قبلا چند قریه از هیزم و علف آن استفاده می کرده اند، اما حالا قریه اى که نسبت به آن دره نزدیکتر از سایر قریه ها است.اهالى قریه هاى دیگر را از استفاده از محصولات آن دره منع می کنند.به دلیل نزدیک بودن به آن، آیا حق منع دارند؟
ج : اگر حریم براى همه آن قریه ها محسوب می شود، قریة نزدیکتر حق منع دیگران را ندارند و اگر قریه هاى دورتر غیر از این دره، چراگاه و هیزم گاه دیگرى داشته باشند.اهالى قریة نزدیک حق منع آنها را دارند.

س : 1592 - ساختن منزل در بیابان یا کوهى که عام است و سند ندارد جایز است؟
ج : چنانچه حریم قریه اى نباشد احیاء آن و تأسیس عمارت جایز است.

س : 1593 - چشمه اى ازکنار دره اى جارى است و آب آن همیشه با آب دره مخلوط می شده است.اکنون شخصى از زیر آن چشمه جوى کشیده است و آب را در داخل آن جوى هدایت کرده است آیا آب چشمه مال صاحب جوى است یا باید کما فى السابق با آب دره بپیوندد تا مورد استفادة ساکنان قبلى آن چشمه قرار گیرد؟
ج : حق اولویت باکسانى است که قبلا زمین را احیاءکرده اند و از آن آب استفاده می کرده اند و چنانچه از نیاز آنها اضافه شود دیگران حق استفاده دارند.

س : 1594 - زمینى است که در قید سند هیچ کسى نیست.اما به زمین شخص دیگرى نزدیک است.آیا صاحب آن زمین می تواند در زمین مذکور براى خود کشت نماید وآن را احیاءکند؟
ج : چنانچه حریم قریه اى نباشد، می تواند.

س : 1595 - چراگاه و هیزم گاهى است که بین دو قریه قرارگرفته است و هر دو قریه به علف و هیزم آن نیاز دارند آیا این محل حریم هر دو قریه است واگر در آبریزه اى یکى از دو قریه قرار داشته باشد، آن قریه حق تقدم دارد؟
ج : حریم هر دو قریه محسوب می گردد وآب ریزه بودن حق تقدم و ترجیح نمی آورد.

س : 1596 - شخصى زمین موروثى داردکه از بالا و پایین آن جوى کشیده شده است و پایین هر دو جوى مورد استفادة اوست.اما در وسط هر دوجوى پسر عموى این شخص به عنوان استفاده ازکوه عام خانة مسکونى ساخته است.زمین مال چه کسى است؟
ج : زمین وسط هر دو جوى چنانچه ملک کسى دیگر و یا حریم هر دو جوى و یا حریم قریه و حریم ملک غیر نباشد.ساختن خانه در آن اشکال ندارد.و در غیر این صورت جایز نیست مگر با رضایت صاحب ملک و حریم.

س : 1597 - آیا می شود راه عمومی قریه را بدون رضایت اهل قریه مدرسه ساخت و استفاده از سهم مبارک امام (ع) درساختن آن جایز است؟
ج : بدون رضایت تمام اهالى قریه، مدرسه ساختن جایز نیست و دادن وجوهات نیز در ساختن آن جواز ندارد.

س : 1598 - در برخی از مناطق کوهستانى در داخل هر دره اى، جاى براى عبور سیلابها وجود دارد که معمولا در وسط دره ها و زمین هاى مزروعى قرار دارد و وجود آن براى هدایت سیلابها به بیرون دره ها ضرورىا است، چنین جاهایی حریم قریه ها و زمین ها محسوب می شوند؟
ج : حریم محسوب می شود و بدون رضایت تمام اهل قریه (در حریم قریه ) و صاحب زمین (در حریم ملک شخصى)کسى حق تصرف در آن را ندارد و با احیاءکردن مالک نمی شود.

س : 1599 - شخصى مدت ها از علف هاى کوه عام و زمین هاى موات استفاده می کند و بعداً شخص دیگرى از روى این زمین موات وکوه عام جوى می کشد و به قصد ملکیت احیاء و زراعت می کند.ولى با اعتراض و ممانعت شخص اول روبرو می گردد زمین مذکور مال چه کسى است؟
ج : اگر حریم قریه و آبادى نباشد هرکسى که احیا کرده است مالک شده است و دیگرى حق ممانعت ندارد.

س : 1600- چند برادر زمین خود را تقسیم می کنند.اما سایرمصارف شان یک جا و مشترک است.اگر یکى از این برادران جوى آبى بکشد، این جوى مشترک است یا فقط مال کسى است که جوى راکشیده است؟
ج : اگر جوى از بالاى زمین موات کشیده شده است، مال کسى است که جوى را کشیده است و اگر از حریم مشترک کشیده شده باشد جوى مشترک است.

س : 1601- اهل قریه حق تقسیم بندى حریم قریه را با رضایت همدیگر دارند؟
ج : اگر بین آنها صغیر و مجنون نباشد اشکال ندارد.

س : 1602- اگر اهل قریه اى بر اساس رضایت حریم قریه را تقسیم نمایند، مدتها بعد از این تقسیم یکى از وراث شرکاء حق بهم زدن را دارد؟
ج : اگر بعد ازتقسیم، حریم قریه را احیاءکرده اند، بعد ازاحیاء حق بهم زدن ندارند.و ا لا اگر مفسده نداشته باشد می تواند بهم بزند.

س : 1603- حریم قریه اى مشترک بین سه نفر با رضایت همه تقسیم می شود.از دو شریک، فرزندان و نسل زیادى بجا می ماند و از یکى تعداد کمترى می ماند.اولاد و احفاد آن دو شریک که تعدادشان بیشترند بعد از یک قرن می خواهند حریم قریه را از نو تقسیم نمایند، آیا حق بهم زدن تقسیم قبلى را دارند؟
ج : اگر حریم را بعد از تقسیم احیاءکرده باشندکسى حق بهم زدن را ندارد.و اگر احیاء نکرده می توانند بهم بزند درصورتیکه مفسده نداشته باشد.

س : 1604- محدودة حریم مسجد وفضاى آن چه اندازه است؟
ج : تا هر اندازه که در حد متعارف مورد نیاز مسجد است حریم مسجد است.متر و ذراع ملاک نیست ملاک نیازمسجد است.

س : 1605- درمناطق ما از قدیم زمین ها و چشمه هایى وجود داشته است که مورد استفادة مردم جهت کشت و زرع نبوده است، اما حالا با دسترسى مردم به وسایل جدید، امکان استفاده از آنها فراهم شده است با توجه به اینکه زمین ها و چشمه ها در محدودة حریم قریه ها قرار دارند.آیا قابل احیاء شرعى می باشند؟
ج : اگر در حریم قریه قرار داشته باشند با رضایت همه اهالى قریه شرعا قابل احیاء است.

س : 1606- کوهى است که اهل قریه از بیده زار و علف هاى آن براى حیوانات خود استفاده می کنند و هرگونه مصرف و هزینه در جهت نگهداری از آن لازم شود همة ساکنین قریه آن را مشترکا متقبل می شوند.در تقسیم بندى کوه مذکور اهالى قریه اختلاف دارند.دسته اى می گویند هرچه آمار خانه ها و ساکنین قریه بالا رود حق استفاده از بیده زار و علف هاى کوه را دارند، دسته اى دیگر می گویند، همان تقسیم بندى اولى که از قدیم صورت گرفته است باید محفوظ بماند حکم چیست؟
ج : کوه مذکورکه مورد نیاز اهالى قریه است حریم آن قریه محسوب می گردد و هر چه بر جمعیت قریه افزوده شود حق استفاده از آن را دارند و اگر نیاز به مصارف و مخارج داشته باشد همة اهالى قریه باید بپردازند.

س : 1607- شخصى روى حاشیة زمین دیگرى و بدون رضایت او درخت می کارد و با مخالفت صاحب زمین روبرو می شود اما آن را قطع نمی کند و بعد از به ثمر رسیدن قطع می کند.اما ریشه هاى درخت در زیر زمین باقى می ماند و بعد از مدتى می رویند این نهال هاى جدید که از آن ریشه ها روئیده اند مال کیست؟
ج : درختى که بدون اجازه در ملک و حریم غیرکاشته شده است ملک کسى است که آن راکاشته است و صاحب زمین حق دارد اجره المثل زمین خود را از او بگیرد و اگر صاحب درخت بخواهد درختش در ملک یا حریم غیر باقی بماند تا به ثمر برسد باید صاحبش را راضى نماید و اگر راضى نشود به صاحب درخت ابلاغ کند که درختش را قطع کند، اگر قطع نکرد می تواند خودش درخت را قطع نماید نهال هایی که بعد از قطع درخت ازریشه هاى آن می رویند باز ملک کسى است که آن راکاشته است ولى اجره المثل را به صاحب زمین ضامن است.ولى اگر از آن ریشه ها اعراض کرده باشد مال صاحب زمین است.

س : 1608- حریم قبرستان شرعا از چهارطرف تا چه مقدار محدود می گردد؟
ج : اگر زمین قبرستان موات بالاصاله باشد حریم آن به مقدارى است که براى تردد و رفت و آمد براى دفن کردن اموات و فاتحه خواندن و غیره مورد نیاز است.

احکام وقف

احکام وقف

احکام وقف 1

احکام وقف 1

س : 1609- کسى گندم یا جوى را وقف می کند که براى دهه محرم مصرف نمایند اما به خاطر نبودن آسیاب یا علل دیگرى نمی تواند آن را آرد کند آیا می تواند گندم وقفى را با آرد خود بدل کند و مصرف دهه محرم کند؟
ج : وقف گندم باطل است آن را می تواند با آرد خود مبادله کند.

س : 1610- قبرستانى در اثر خاکبردارى کشف شده است و قبلا اثرى از آن نبوده است.این قبور وراثى هم ندارند تا مانع از خاکبردارى و سایر تصرفات شوند و حریم ملک دیگران هم نیست، خانه ساختن و دیگر تصرفات در این قبرستان چه حکم دارد؟
ج : چنانچه وقف بودن آن زمین براى قبرستان ثابت نباشد و اموات مدفون در آنجا نیز رمیم و پوسیده شده باشند، خاکبردارى و خانه ساختن در آن مانعى ندارد.

س : 1611- حسینیه اى کوچک وقدیمی که وقف عام یا خاص بودنش معلوم نیست, به دلیل افزایش جمعیت، مردم محل نیاز به حسنیة بزرگ تر دارند و در اطراف آن حسینیه مکانى براى توسعة مسجد نیز وجود ندارد.فروش این حسینیه و خرید زمین براى ساختن حسینیه اى بزرگتر جایز است؟
ج : چنانچه اهالى محل حسینیه اى دیگرى را بسازند و این حسینیه بدون استفاده باقى بماند می توانند این حسینیه را بفروشند و پولش را براى حسینیه جدیدالتأسیس مصرف نمایند.

س : 1612- شخصى زمینى را وقف مسجد و یا مدرسه اى کرده است، وکسى را نیز به عنوان متولى انتخاب نموده است، آیا متولى می تواند مقداری از منافع آن زمین را به عنوان حق التولیه براى خود بردارد؟
ج : اگر متولى بطور مجانى و رایگان تولیت را قبول نکرده باشد، می تواند از منافع آن زمین به مقداری که حاکم شرع تعیین کند به عنوان حق الزحمه براى خود بردارد.

س : 1613- آیاکسى می تواند زمینى را وقف مسجد یا مدرسه نماید با این شرط که تا وقتى خودش زنده است از آن زمین استفاده نماید و بعد از خودش در اختیار مسجد و مدرسه قرارگیرد؟
ج : نمی تواند عین زمین را فعلا وقف مسجد یا مدرسه نماید و منفعت آن را تا زمانى که زنده است به خود اختصاص دهد، زیرا این شرط منافات با وقفیت زمین دارد.

س : 1614- اگر کسى مدرسه را وقف کند مشروط به اینکه طلاب ساکن درآن مدرسه از شهرستان و یا کشور خاصى باشد، رعایت این شرط لازم است؟

ج : آنچه واقف شرط کرده است باید طبق آن عمل شود..

س : 1615 - زمینى که براى ساختن مدرسه و حسینیه وقف شده است متولى وقف می تواند بخشى از این زمین موقوفه را براى احداث دکان و مغازه اختصاص دهد و سود حاصل از آن را به مصرف حسینیه و مدرسه برساند؟
ج : اگر دکان ساختن بر خلاف وقف نباشد و اجاره دادن آن به مصالح مدرسه و حسینیه موقوفه باشد اشکالى ندارد.

س : 1616 - حدود اختیارات متوّلى مدرسه و حسینیه در وضع مقررات و شرایط و لزوم و عدم لزوم رعایت آن تا چه اندازه است؟
ج : در محدودة مصالح مدرسه و حسینیه، متولى شرعى می تواند مقررات و شرایطى را وضع نماید و رعایت این مقررات بر استفاده کنندگان الزامی است.

س : 1617- اگر کسى حاصلات زمین خود را براى مسجد یا حسینیه اى وقف نماید اما مشخص نکند که بذر و حق الزحمه کارگر وکشاورز از حاصل زمین کسر شود، می شود که بذر و حق الزحمه را از حاصل زمین کسرکرد؟
ج : در فرض سؤال، بذر، مزد کشاورز و دیگر مصارف از حاصلات آن زمین موقوفه گرفته می شود.البته در صورتیکه زمین متعلق وقف باشد نه حاصلات، زیرا وقف حاصلات باطل است.

س : 1618- شخصى زمین را وقف مدرسه علمیه کرده است ولى بجز خود زمین (که تماما وقف مدسه است ) پول و سرمایه براى ساختن مدرسه وجود ندارد، آیا فروختن بخشى از این زمین و یا اجاره دادن آن براى ساختن مدرسه جایز است؟
ج : فروختن زمین وقف جایز نیست ولى اجاره دادن رمصرف کردن مال الاجاره برا ى مدرسه اشکال ندارد.

س : 1619 - زمینى که منافعش براى حسینیه وقف شده است، آیا می شود ازمنافع آن زمین براى عزادارى و روضه خوانى استفاده کرد و یا به سخنران و روضه خوان در آن حسینیه داد؟
ج : وقف زمین براى حسینیه صحیح است ولى وقف حاصل زمین باطل است و احوط این است که منافع حاصل از زمین موقوفه را در جهت رفع نیازمندى هاى خود حسینیه مصرف نمایند و در صورت عدم نیاز می توان در اقامة عزادارى و روضه خوانى مصرف نمود.

س : 1620- اگر مالی را براى عنوانى وقف کند که خود واقف یکى ازمصادیق و افراد آن عنوان است، آیا واقف می تواند از آن مال استفاده کند؟
ج : می تواند استفاده کند.

س : 1621- در چه مواردى فروختن و تبدیل مال موقوفه جایز است؟
ج : در مواردى که استفاده از آن عین موقوفه در جهت وقف امکان نداشته باشد.

س : 1622- زمین مزروعى است که حاصلاتش براى حسینیه وقف شده است.ولى مقدارى از آن زمین از حاصلات افتاده است، آیا می شود آن مقدار از زمین را با زمین قابل کشت معاوضه کرد؟
ج : وقف حاصلات باطل است، اگر خود زمین موقوفه باشد معاوضة وقف جایز نیست و اگر قابل اجاره است اجرت آن به مصارف حسینیه برسد واگر قابل اجاره نباشد معاوضه نمایند.

س : 1623 - شخصى زمینى را براى حسینیه وقف نموده است که حاصلات آن زمین در حسینیه مصرف شود و یک قسمتى از آن زمین درمرور زمان تبدیل به سنگ زار شده است و قابل زرع نیست، شخص دیگرى سهوا دیوار خانه اش را روى آن زمین موقوفة غیر قابل ذرع بنا کرده است.این زمین موقوفه متولى شرعى ندارد.اگر سالانه اجره المثلى آن زمین را براى حسینیه مصرف کند این شخص برى الذمه می شود؟
ج : آن زمین به وقفیت خود باقى است و مصرف اجره المثل براى حسینیه با موافقت متولى اشکال ندارد.

س : 1624 - قبرستانى که مدت صد سال از آن می گذرد، می شودکه روى آن مسجد، حسینیه ویا مدرسه ساخت؟
ج : اگر زمین وقف قبرستان باشد نمی شود در آن زمین حسینیه، مسجد و یا مدرسه ساخت و اگر وقف نباشد مانعى ندارد.

س : 1625- زمینى براى مدرسه علمیه وقف شده است.و با همکارى مردم آن مدرسه تکمیل شده است کمکهاى مردمی توسط شخصى جمع آورى گردیده است، چه کسى حق تعیین متولى دارد، صاحب زمین یا شخصى که عهده دارجمع آورى کمی هاى مردمی بوده است و یا حاکم شرع؟
ج : واقف می تواند کس دیگرى را به عنوان متولى انتخاب کند و اگر او تعیین نکرده باشد و در غیاب او حاکم شرع می تواند متولى تعیین کند.

س : 1626 - شخصى یک چهارم زمین خود را وقف کرده است و در صورتیکه زمین ایشان کفایت فرزندان و نوه هایش را نمی کند، آیا فرزندان می توانند باتوجه به مصلحت ورثه یک قطعه زمین را ازطرف پدرمرحوم شان وقف کنند؟
ج : اگر واقف زمین موقوفه را که یک چهارم کل زمین است معین کرده باشد که فلان زمین را وقف کردم، وقف صحیح است و باید ورثه عمل نمایند و اگر معین نکرده باشد و بطورکلى گفته باشد که یک چهارم زمین خود را وقف کردم، چون کلى است صحت آن محل اشکال است.لذا ورثه می توانند زمینى را که یک چهارم کل زمین است وقف نماید، تا ثواب آن براى پدرشان باشد.

س : 1627- در وسط زمین اینجانب حسینیه اى قرار دارد که اکنون تبدیل به مخروبه گردیده است و مزاحم زراعت است و اهالى محل نیز یک حسینیه اى دیگرى ساخته اند و این حسینیه بلا استفاده است آیا می توانم عوض آن در جاى دیگرى حسینیه درست کنم و اگر تعوفی آن جایز نباشد می توانم آن را بفروشم و قیمت آن را در جاى دیگر مصرف کنم؟
ج : در صورتیکه از آن حسینیه در آینده براى اقامة عزادارى بهره بردارى نمی شود، عدول مؤمنین قیمت گذارى کنند شما قیمتش را در نزدیکترین حسینیه به محل مصرف کنید، و جایش را زراعت کنید

س : 1628- در برخى روستاها رسم است که مردم با همیارى و همکارى یکدیگر زمینى را براى محل دفن مسلمین وقف می کنند و بعد ازمدتى که قریه تو سعه پیدا می کند بعضى از اهالى ده که زمین زراعتى در نزدیکى و اطراف قبرستان داردکم کم به زمین زراعتى خود توسعه می دهند.حال چند سوال مطرح است : اولا: آیا کسى حق دارد که زمین اطراف قبرستان را که قبلا مزروع نبوده است زراعت و تصرف نماید با آنکه در حال حاضر مردگان را در همان قبرستان دفن می کنند؟ ثانیا: در فرض زراعت و تصرف آیا مالک این قسمت از زمین می شود؟ ثالثا: آیا بقیه اهالى ده حق منع و جلوگیری از زراعت را دارند؟
ج : اگر زمین وقف قبرستان است کسى حق ندارد آن را جزء زمین مزروعى خود قرار دهد و اگر در آن زراعت و تصرف نماید مالک نمی شود و سایر اهالى ده نیز حق ممانعت و جلوگیری از این کار را دارند.

س : 1629- آیا با ادعاى همسر فرد متوفى مبتنى بر اینکه شوهرش زمینى را وقف کرده است، وقف بودن آن زمین ثابت می شود در حالیکه هیچ سند و مدرک دیگرى که مدعاى او را تأیید کند وجود ندارد؟
ج : وقف با شهادت یک زن ثابت نمی شود.

س : 1630 - شخصى مقدارى از زمین خود را براى حسینیه اى وقف کرده است و بعد از فوت واقف وراث او, زمین موقوفه را بین خود جهت کشاورزى تقسیم کرده اند و یک قسمت از آن زمین موقوفه در موقعیتى قرار دارد که اسباب مزاحمت و مشقت صاحب زمین همجوار را فراهم کرده است و حاصل آن نیزکم شده است، آیا مالک زمین همجوار می تواند، این قسمت از زمین موقوفه را بخرد و قیمت آن را براى حسینیه موقوفه مصرف نماید.
ج : مادامیکه قابل استفاده در مورد وقف است بیع آن جایز نیست.

س : 1631 - قبرستانى است که موقوفه بودن و غیر موقوفه بودن زمین آن معلوم نیست و اکنون در اثرسیلاب خراب شده است.کسى حق احیاء آن را دارد؟ و اگر کسى زمین مذکور را احیاءکند آیا دیگران حق ممانعت را دارند؟
ج : تا زمانیکه امکان دفن اموات در آن قبرستان وجود دارد باید به صورت قبرستان باقى بماند.

س : 1632- آیا کاشتن درختان و اشجار میوه دار (و یا غیر آن) بر روى قبرستان مسلمین که باعث خرابى و ویرانى قبور اموات می گردد جایز است؟و استفاده از میوه هاى چنین درختانى حلال است؟
ج : اگر باعث تخریب قبور و توهین اموات گردد جایز نیست اما این درختان ملک کسى است که از ابتدا مالک بوده و آنها راکاشته است و میوه نیز تابع اصل درخت است.

س : 1633 - حسینیه اى در جاى تنگ و نامناسبى قرار دارد،مردم محل, حسینیه اى دیگرى در محل مناسبى می خواهند بسازند، آیا وسایل و امکانات حسینیه اى قبلى را می توانند به حسینیة جدید منتقل نمایند؟
ج : اگر حسنیة اول هنوز در عزاداریها مورد استفاده قرار می گیرد.انتقال وسائل آن به حسینیه اى دیگر جایز نیست و اگر قابل استفاد نیست انتقال وسائل آن به حسینیه اى دوم اشکال ندارد.

س : 1634- مسجدى است که در موقعیت نامناسب قرار دارد، نمناک، فرسوده، و در آستانة خراب شدن است به چند سوال در این رابطه باسخ دهید: ا- آیا می شود این مسجد را تخریب کرد و از مصالح ساختمان آن براى احداث مسجد دیگرى استفاده کرد؟
ج : تخریب آن براى اعمار خود همان مسجد جایز است و براى اعمار مسجد دیگر جایز نیست.2- بر فرض جواز تخریب، این مسجد اسباب و وسائلى دارد که جزء موقوفات آن است.واقفین مدعى اندکه ما باعتقاد اینکه حسینیه است وسائل را وقف کرده ایم، نقل دادن این وسائل چه حکمی دارد؟
ج : درصورتیکه وقف خاص همان مسجد باشد نقل دادن آن جایز نیست.3- اگر از این وسائل در ساختمان مسجد دیگرى استفاده شود جلب رضایت واقفین این وسائل نیز لازم است؟
ج : در صورتیکه وقف همان مسجد کرده اند واقفین نیز حق انتقال آن را ندارند.

س : 1635 - شخصى زمین خود را وقف حسینیه می کند.دو روز بعد (قبل از قبض انتخاب متولى) پشیمان می شود و زمین را به اقارب خود هبه می کند و بزودى فوت می کند، وقف صحیح است یا هبه؟
ج : اگر وقف ساختن حسینیه کرده باشد وگفته باشد اینجا عزادارى امام حسین (علیه السلام) اقامه شود تا اقامة عزا نشود وقف تحقق پیدا نخواهد کرد.بنابراین هبه صحیح است در صورت که موهوب له عین موهوبه را در زمان حیات راهب قبض کرده باشد.

س : 1636- دو قطعه زمین وقف حسینیه اى بوده است و درآمد آن هم به مصرف همان حسینیه می رسیده است، حالا در نزدیکى زمین هاى موقوفى حسینیه اى دیگرى احداث شده است، آیا حاصلات زمین هاى فوق الذکر را می شود به مصرف حسینیة تازه تأسیس رساند؟
ج : اگر وقف خاص باشد یعنى فقط براى حسینیة اول وقف شده باشد.جایز نیست و اگر وقف عام باشد یعنى براى اقامة عزاى سیدالشهداء وقف کرده باشد می توان از درآمدهاى زمین موقوفى براى حسینیة جدید مصرف کرد.

س : 1637- محله اى مسجدى دارد که به دلیل افزایش جمعیت براى بر پایی مراسم مذهبى کوچک است وکفایت نمی کند و توسعه اى آن نیز بخاطر منازل شخصى اطراف آن، امکان ندارد.مردم محل تصمیم دارند مسجد جدیدى بسازند، اما بخاطر فقر و محرومیت قادر به تامین هزینة آن نیستند آیا از سهم مبارک امام (علیه السلام) می توانند براى ساختن مسجد جدید استفاده نمایند؟
ج : مسجد وقف نمازگزاران است، در صورت احداث مسجد جدید، مسجد اول بدون جهت تعطیل می شود.براى انجام دیگر مراسم مذهبى جاى دیگرى از پول شخصى آماده نمایند.

س : 1638- درآمد دو قطعه زمین موقوفى همه سال از قدیم الایام تاکنون در حسینیه قدیمی محلى به مصرف نذرعاشوراى حسینى می رسد.وقف عام یا خاص بودن این زمین براى کسى معلوم نیست، اکنون حسینیه اى جدیدى تاسیس شده است آیا مصرف کردن از درآمد این زمین موقوفى براى نذر عاشورا در حسینیه اى جدید جایز است؟
ج : اگر وقف خاص بودن آن ثابت شده است نباید جاى دیگر مصرف شود، و اگر اختصاص وقف ثابت نیست ولى عملا براى حسینیة اولى مصرف می شده است، احوط این است که براى همان حسینیه مصرف شود.

س : 1639- حسینیه اى است کوچک و غیر قابل توسعه، مردم آن را خراب کرده اند و در جاى دیگر حسینیه اى بزرگی ساخته اند، آیا می توان جاى همین حسینیة مخروب را به فروش رساند و صرف حسینیه اى دیگرى کند؟
ج : تخریب آن حسینیه جایز نبوده است ولى اکنون که خراب کرده اند و دیگر قابل استفاده نیست، با اجازه متولى زمین آن را بفروشند و قیمت آن را در حسینیه اى جدید مصرف نمایند.

س : 1640- پولى توسط عده اى وقف مسجد شده است، تا براى مسجد یک دستگاه ژنراتور برق خریدارى شود آیا جایز است از این پول در صورت ضرورت، براى کار دیگرى مربوط به همین مسجد استفاده کرد؟ و اگر از درآمد آن پول بطور کلى در نیازمندى هاى مسجد مصرف شود جایز است؟
ج : پول نقد قابلیت وقف را ندارد، زیرا در عین موقوفه شرط است که عین باقى باشد و ازمنافع آن، موقوف علیهم استفاده نمایند، والبته اگر با آن پول وسائلى مانند ژنراتور، فرش ماشینى، موتور و غیره خریدارى شود، آن وسائل را وقف نماید.

س : 1641 - تخریب قبرستانى که حدود صد سال ازعمر آن می گذرد، و تبدیل آن به زمین کشاورزى شخصى یا عام المنفعه جایز است.مثلا مدرسه اى بسازند یا درآمد کشاورزى آن را به مصارف مدرسة علمیه برسانند؟

ج : در صورتیکه زمین وقف قبرستان باشد، به هیچ وجه تخریب آن جایز نیست، و اگر وقف نباشد و درتخریب و تعمیر آن هتک اموات مؤمنین نشود، و قبورعلماء و صلحاء نباشد، بعد از آن که اموات پوسیده ومبدل به خاک شده باشند احداث مسجد و مدرسه درآن جایز است، ولى اگر سنگ و چوب و آجر در آن قبرستان بکار رفته باشد، از صاحبان آن اجازه بگیرند و اگر معلوم نباشند از حاکم شرع اجازه بگیرند.

احکام وقف 2

احکام وقف 2

 


س : 1642- شخصى کتابهایش را براى فرزندش وقف می کند، و فرزندش فوت می کند، فرزند دیگرى هم ندارد، اما والدینش زنده اند، کتابها مال کیست؟
ج : مال واقف است و می تواند آن را وقف عام کند و ثوابش را براى فرزند متوفاى خود قرار دهد.

س : 1643- کوهى است موقوفه براى مسجد و حسینیه که دائماً قیمت علف هاى آن به مصرف نیازهاى مسجد می رسیده است، از هیزم آن مردم استفاده می کرده اند، اکنون همان کوه موقوفه را مردم محلى بین خودشان تقسیم کرده اند و حتى بعضى ها براى خود خانه ساخته اند آیا تقسیم موقوفة مذکور جایز است؟ بر فرض عدم جواز، خانه هایی که ساخته شده است چه حکمی دارد؟
ج : کوه عام پیش از احیاء وقف نمی شود، و چون ملک کسى نیست، هر کس احیاءکند مالک می شود و می تواند براى خود بسازد و یا زراعت کند.

س : 1644- حسینیه اى با کمک اجبارى مردم ساخته شده است، و از فقیر و غنى بطور یکسان کمکی جمع آورى کرده اند، آیا نشستن در این حسینیه جایز است؟
ج : در صورتیکه کف حسینیه و یا فرش آن از پول غصب درست شده باشد تصرف در آن جایز نیست و اگر از پول غصب در دیوار بکار رفته باشد و کف و فرش از پول مباح باشد تصرف جایز است.

س : 1645 - چهار تا درخت را وقف مایحتاج حسینیه نمودم، چون حسینیه احتیاج به فرش داشت درخت ها را با قیمت روز برای حسینه خریدم، آیا این خرید صحیح است؟
ج : در صورتیکه استفاده از میوه یا سایة درختان مقصود بوده باشد خریدآن جایز نیست، و همچنین اگر میوه دار نبوده و مقصود شما از وقف استفاده از شاخه هاى درختان بوده است، باز هم جایز نیست زیرا در وقف شرط است که عین باقى باشد و از منافع آن استفاده شود.

س : 1646- شخصى وصیت کرده است که بعد از خودش 71 جلد کتابش وقف 4 مدرسه شود و به وصى خودگفته است که کتابها به این مدارس داده شود، وهر ماه ازکتابها سر بزند، در صورتیکه طلبه و محصلى نباشد کتابها را برگرداند و محافظت نماید، 17 سال است که کتابها بلا استفاده مانده است، مدارس یا مدرسه اى هم وجود ندارد، و وصى نیز پیر و ناتوان گردیده است، وظیفه و تکلیف وصى را دربارة کتب مذکور بیان فرمایید؟
ج : در صورتى که مدرسه اى وجود نداشته است چطور وقف 4 مدرسه نموده است, و اگر مدارس را در منطقه یا مناطق خاص معین نکرده است، در 4 مدرسة منطقة دیگر داده شود تا طلاب از آن استفاده نمایند، و چون وقف مدرسه است تقسیم بین طلاب جایز نیست و در صورتى که پیر و ناتوان شده است.با موافقت ایشان فرد امین دیگرى را می توانید بحیث متولى تعیین نمایید.

س : 1647- حسینیه اى است رو به خرابى، اهل محل می خواهند حسینیه اى جدید بسازند، اما اگر بخواهند این حسینیه را در جاى حسینیه اى قبلى بسازند، با مشکلاتى از جمله محدودیت محلى روبرو می شوند، لذا اهالى می خواهند حسینیه اى را درمحل دیگرى تأسیس نمایندکه هم وسعت بیشترى دارد و هم کم خرج تر است، آیا این تغییر مکان شرعا جایز است؟
ج : اگر زمین حسینیة اول وقف باشد تغییر آن جایز نیست و اگر وقف نیست اشکال ندارد.

 

س:1648- شخصى حدود50 سال قبل بخشى از زمین خود را که درکنار قبرستان قرار دارد جزء قبرستان قرار داده است که در آنجا اموات دفن شوند، اما معلوم نیست که این زمین را به نیت وقف واگذارکرده است یا نه، مردم ازکنار آن زمین خاکبردارى نموده اند و براى خود از آن خاک خانه ساخته اند حتى خود صاحب زمین نیز خاکبردارى کرده است، اکنون پس از50 سال مردم به آن زمین وقفی می گویند، خانه هایی که از خاک آن زمین ساخته شده اند چه حکمی دارند؟
ج : به حسب ظاهر وقف گفته می شود و خاک برداشتن براى خودش اشکال ندارد و اما دیگران که در اثر خاکبردارى گودالهایى را در زمین ایجاد کرده اند، همان گودالها را با خاک دیگر پرکنند تا ضررى به عین موقوفه وارد نشود.

س : 1649 - اگر کسى زمین مشترکى را بدون اجازه شرکاء وقف کند و بعد این شخص واقف وارث قرارگیرد وقفى که کرده است صحیح است؟
ج : در هنگام وقف کردن به اندازه سهم خودش از مال مشترک وقف شده است و مقدارى راکه بعداً آن را به ارث مالک شده است وقف نشده است، و اگر بعد از مالک شدن آن را وقف کند صحیح است.

س : 1650- اگر کسى از زمین وقفی براى خود خانه بسازد یا آجر وگل بیاورد وظیفة او چیست تا برى الذمه گردد؟
ج : موضع خاکبردارى شده از زمین را به حالت اولش برگرداند یا با مثل خاک خودش یا بهتر از آن، بدتر از خاک خودش نباشد.

س : 1651- کتابخانه اى عمومی است که کتابهایش باکمی هاى مردم جمع شده است ومعلوم نیست که چه کتابهایی به نیت وقف داده شده است وچه کتابهایى بدون نیت وقف با توجه به مشکلات انتقال کتابها به سمت شمال افغانستان (مزار شریف) حتى برخی از آنها ارزش انتقال دادن را هم ندارد، آیا فروش کتابها جایز است، تکلیف چیست؟
ج : کتاب وقفى فروخته نمی شود، و اگر قابل انتقال نیست جزء کتابخانة وقفى در ایران قرار دهید.

س : 1652- اگر تأسیس حسینیه اى باعث ایجاد تفرقه قومی و حتى اختلاف خانوادگى گردد، آیا کمک کردن به آن و نیزکارهاى عبادى در آن جایز است؟
ج : در صورتیکه باعث نفاق شود از ساختن آن اجتناب شود.

س : 1653- اگر انتقال امکانات حسینیه اى مانند فرش، پول نقد و...به حسینیه دیگر باعث هتک حرمت حسینیة اول گردد این کار جایز است؟
ج : اگر اجناس مذکور وقف حسینیة اول باشد، انتقال آنها به جاى دیگر جایز نیست.

س : 1654- حسینیة کوچک، قدیمی وکهنة یک روستا، به دلیل افزایش جمعیت و عدم امکان توسعة آن توسط اهالى روستا تخریب شده است و از سنگ و چوب آن براى ساختن حسینیة جدید استفاده شده است.آیا حسینیة جدید حکم غصب را دارد با توجه به عدم امکان توسعة حسینیة قدیم و نیاز نداشتن مردم به دو حسینیه؟
ج : حسینیة سابق در صورتى که قابل استفاده نبوده است باید فروخته می شد.و از قیمت آن زمین به اسم واقف اول حسینیه درست می کردند و حالا نیز هر چیزى که از حسینیة اول به حسینیة جدید مصرف می کنند، ثوابش قهرا به همان واقف اول می رسد و نماز خواندن در این حسینیه اشکال ندارد و زمین حسینیه اول را هم بفروشند و براى رفع نیازهاى حسینیة جدید مصرف نمایند تا واقف آن در ثواب این حسینیه شریک باشد.

س : 1655 - شخصى زمین زراعتى آبى و دیمی خود را به شمول خار درو و علف درو براى سه حسینیه و یک نفر سید در وصیتنامة خود وقف کرده است، و وارثین او نیز این وصیت را قبول دارند، اما بعداً روحانیت منطقه فیصله نموده اند که زمین موقوفى که در وصیت آمده است فقط زمین هاى کشاورزى آبى و دیمی را در بر می گیرد و چون علف کار و خار درو را شرعا مالک نبوده است، حق وقف کردن آن را نداشته است و خارج از محدودة وقف و متعلق به ورثه است، با توجه به این مساله محدودة وقف را بیان فرمایید؟
ج : در صورتیکه منطقة علف کار و خار درو حریم زمین هاى موقوفى نباشد، در وقف داخل نیست و اگر حریم باشد تابع زمین هاى موقوفى می باشد.

س : 1656- شخصى زمین مواتى را درکنارقبرستانى احیاء می کند وبعد ازمدتى آن را به مردم واگذارمی کند که جزء قبرستان قرارگیرد، اما معلوم نیست که زمین را وقف کرده است یا بدون وقف واگذارکرده است.اولا: آیا این زمین احکام وقف را دارد؟ ثانیا: کسانى که از خاک این زمین براى خود خانه ساخته اند، عبادت و زندگى آنها در آن منازل چه حکمی دارد؟ ثالثا: واقف یا واگذارکنندة زمین در زمان حیاتش مردم را از خاکبردارى منع نمی کرده است، اکنون خاکبردارى از این زمین اشکال دارد؟
ج : وقفیت آن ثابت نیست و احکام وقف را ندارد و در صورت اجازه مالک و یا وارث وى خانه هاى ساخته شده غصبى نیستند و اگر وارث کسى را منع نکند خاک برداشتن از آن اشکال ندارد.

س : 1657- جمعى از مهاجرین زمینى را مشترکا خریده اند و قبرستان قرار داده اند، اکنون هم آنها و هم کسانیکه پول نداده اند (البته با توافق شرکاء) اموات خود را در این مکان دفن می کنند، اما غیر شرکاء پول مقبره ها را پرداخت می کنند، اینجانب یکى از شرکاء هستم وبخشى ازآنها نزد من می باشد، تکلیف من دربارة این پول ها چیست؟ و در چه مواردى به مصرف برسانم تا برى الذمه شوم؟
ج : سوال مذکور چند صورت دارد: 1- اگر وقف عام باشد اجرت گرفتن ازغیر شرکاء صحیح نیست.2- اگر وقف خاص باشد اجرت گرفتن از موقوف علیهم جایز نیست، بدون اجرت اموات شان را دفن نمایند و براى غیر موقوف علیهم، دفن اموات شان چه با اجرت و چه بدون اجرت جایز نیست.3- اگر وقف نکرده باشند ملک کسانى است که پول داده اند و اگر اجازه دفن با اجرت به دیگران بدهند، پول اجرت به همه مالکین تعلق دارد و باید با اجازه همه شان سنگ قبر یا چیز دیگرى خریده شود.

س : 1658- شخصى150سال قبل زمین کشاورزى به شمول آب، درخت حریم آن بطور مطلق در وصیتنامة خود وقف کرده است که در روز عاشورا درآمد وثمرات موقوفه به مصرف برسد.اما مشخص نکرده است که درکجا وکدام حسینیه.در آن زمان یک حسینیه بیشتر در محل وجود نداشته است، اما بتدریج تا امروز حسینیه هاى دیگرى نیز ساخته شده است سوال این است که : آیا ثمرات موقوفه اختصاصا در همان حسینیة قدیم مصرف شود یا در هر حسینیه اى که مصرف شود اشکال ندارد؟
ج : اگر قرائنى وجود دارد که مقصود واقف همان حسینیة قدیمی محله بوده است باید در همان حسینیه مصرف شود و اگر قرائنى وجود ندارد در هر حسینیه اى که مصرف شود جایز است.

س : 1659 - در یک محلى حسینیه اى ازقدیم پایگاه تبلیغات مذهبى و عزادارى بوده است اما چند سال است که چند خانوار بطورجداگانه حسینیة دیگرى در نزدیکى همان حسینیه ساخته اندکه دلیلى جز تحریک افراد ماجراجو و رقابت هاى ناسالم نداشته اند.اما الان همان چند خانوار پشیمان شده اند و می گویند ما اشتباه کرده ایم و یک حسینیه بیشتر نیاز نیست و الان می خواهند آن حسینیة دوم را خراب نمایند آیا تخریب این حسینیه و انتقال لوازم آن به حسینیة قبلى جایز است؟
ج : در صورتیکه حسینیه ساخته شده است و در آن عزادراى برپا گردیده است، خراب نکنند و در بعضى جمعه ها یا وفیات و مناسبت هاى مذهبى در آن حسینیه عزادارى برپا نمایند.

س : 1660- قطعه زمینى که درکنارمسجد قراردارد، وقف شده است تا درآنجا حسینیه ساخته شود و اکنون 27 سال از وقف آن می گذرد ولى هنوز مردم اقدام براى ساختن حسینیه نکرده اند زیرا نیازى به حسینیه ندارند چونکه مراسم و برنامه هاى مذهبى از قبیل نماز جماعت، سخنرانى، عزادارى و...در مسجد برگزار می گردد.اگر اجازه می فرمایید یک باب مدرسة علوم دینى در این زمین وقفى ساخته شود که مورد نیاز مردم است و اگرمدرسه هم ساخته نشود و اشکال داشته باشد زمین مذکور بدون استفاده خواهد ماند؟
ج : اگر زمین وسعت دارد در اطراف آن اُتاق هایی را به نام حسینیه براى طلاب بسازید و در صحن آن مراسم عزادارى در محرم و ایام وفیات معصومین (علیهم السلام) برپا نمایید تا آنکه عنوان وقف حسینیه نیز باقی باشد.

س : 1661- درکنارقبرستانى مسجدى بوده است متروک ومهجور.ولى اهالى قریه این مسجد را خراب کرد و جزء قبرستان قرار داده اند، آهن آن را فروخته اند و قصد دارند به مصرف قبرستان برسانند و سنگ و آجر آن را براى دیوار محوطة مسجد بکار برده اند، آیا این کار جایز است؟
ج : تخریب مسجدى که زمین آن وقف مسجد شده است جایز نیست و دفن میت در زمین آن مسجد به هیچ وجه جایز نیست.اما نسبت به مصالح مسجد اگر مسجد بکلى تخرب شده باشد.اگر مسجد دیگرى نیاز به مصالح مانند سنگ، آجر و آهن داشته باشد باید صرف آن مسجد نمایند.و فروش آن جایز نیست.اما اگر مسجد دیگر نیاز به مصالح ندارد آن را بفروشند و پولش را صرف مسجد بنمایند.

س : 1662- شخصى ثلث زمینش را براى فقراء وطلاب علوم دینى وقف می کند و فرزندش را متولى این وقف قرار می دهد ولى فرزندش بعد ازگذشت چند سال می گوید من قدرت زراعت ندارم و اجارة چهار ساله زمین را هم نداده است، آیا متولى می تواند آن زمین را به کس دیگرى به عنوان اجاره بدهد و وجه الاجاره را در مورد موقوفه مصرف کند؟

ج : با همکارى چند نفر از اهل خبره زمین موقوفى را بررسى نموده و اجره المثلى براى آن تعیین نمایند.متولى می تواند همان اجره المثل را به عهده بگیرد و یا به کس دیگرى اجاره دهد وهمان وجه اجاره را به فقراء و طلاب بدهد و اجارة چهار سالة زمین را نیز بدهکاراست.

 

س : 1663- مساجدى که حدودا شصت سال پیش به دستورحاکم درهر قریه و ده ساخته شده است، اکنون مردم درباره این گونه مساجد احکام و احترام آن را مراعات نمی کنند چون به دستور حاکم جابر ساخته شده است حکم این مساله چیست؟
ج : اگر این خانه ها را براى فرار از ترس و مواخذة حاکم مسجد نامیده باشند حکم مسجد را ندارند اما اگر واقعا به قصد مسجد ساخته باشند باید احکام مساجد درباره آن مراعات شود.

س : 1664- تعدادى براى میتى قبر می کنند اما درکف قبر استخوان هاى مردة دیگرى پیدا می شود.استخوان هاى کهنه را درکوشة قبر جمع می کنند و میت جدید را در آن قبر دفن می کنند.ورثه مرده پیشین اعتراض می کنندکه چرا در قبر مردة ما میت دیگرى را دفن کرده اید؟ یادآورى می شود که قبرستان سابقه ده ساله دارد حکم این مسأله چیست؟
ج : اگر قبرستان وقف عام باشد و بیرون آوردن میت دوم هتک حرمت به حساب آید اگرچه ورثه میت قبلى راضى نباشند نباید مردة دوم بیرون آورده شود.اما اگر ورثه میت قبلى محل قبر را خریده باشند دفن میت دوم درآن قبر جایز نیست و اگر ورثه میت قبلى رضایت ندهند باید مرده دوم در جاى دیگر دفن شود.

احکام وصیت

احکام وصیت

احکام وصیت 1

احکام وصیت 1

س : 1665- کسى که در زندگى خود خمس نداده است به فرزندش وصیت می کندکه مبلغ صد هزارتومان سهم امام (ع ) و هفتصدکیلوگرم گندم زکات پرداخت کند و بیست و پنج ماه روزه براى او بگیرد و بیست و پنج سال نماز بخواند اگر فرزند نسبت به چنین وصیتى عمل کند از ماترک میت چیزى باقى نمی ماند آیا این وصیت نافذ است؟
ج : اگر ثابت شود که مبلغ صد هزار تومان و هفتصد کیلوگرم گندم از خمس و زکات بدهکار است از اصل ما ترک پرداخت شود.روزه و نمازش از ثلث ترکه باقى مانده انجام داده می شود حتى اگر ثلث ترکه یک ماه روزه و یک سال نماز را کفایت کند.

س : 1666 - شخصى فوت می کند و وارث صغیردارد، برادرمتوفى مصارف کفن و دفن و مراسم فاتحه و ختم او را به عهده می گیرد.مصارف مذکور را می تواند از وارث متوفى بگیرد؟
ج : اگر بدون وصیت فوت کرده باشد و برادرش نیز بدون قصد تبرّع (بدون نیت مجانى) مصارف مذکور را پرداخت کرده باشد، به مقدار واجب از مصارف کفن و دفن را می تواند از اصل مال میت بردارد و مصارف مستحبى را نمی تواند بردارد اما اگر شخص متوفى وصیت کرده باشد می تواند مصارف مستحبى را نیز ازثلث مال میت بردارد.

س : 1667- شخصى که بدون وصیت ازدنیا می رود، بدون اجازه ورثه یا اگر ورثه صغیر باشد، تا چه مقدار می شود از اموال میت برایش مصرف کرد؟
ج : فقط به مقدار واجب براى کفن و دفنش می شود مصرف کرد و زائد بر آن جایز نیست.

س : 1668- در برخی مناطق رسم است که وقتی شخصى از دنیا می رود، بستگان و آشنایان متوفى که در مراسم تشییع و فاتحة او شرکت می کنند.مبالغى را به عنوان کمک پرداخت می کنند.مصرف نمودن مبالغ مذکور براى خود میت جایز است؟
ج : مصرف مبالغ مذکور بستگى به نیت و قصدکمک کنندکان دارد.

س : 1669 - غذا خوردن در خانة ایتام صغیر که مادر یا برادر یا عموى آنهابراى میهمانان غذا می آورند و نیز نماز خواندن درخانة این ایتام چه حکمی دارد؟
ج : باید به حاکم شرع مراجعه نمایند تا براى ایتام قیّم (سرپرست) نصب نماید و قیّم طبق مصالح ایتام در خانه و اموال آنها تصرف نماید.

س : 1670- اگر شخصى به طورکلى وصیت کند که ثلث اموالم برایم مصرف شود.شامل اموال منقول وغیر منقول می شود؟
ج : اگر قرینه اى بر تعیین اموال غیر منقول وجود نداشته باشد ظاهر این است که وصیت میت شامل اموال منقول وغیر منقول می شود.اگر ورثه پولى نداشته باشد که به جاى ثلث زمین از آن استفاده کند ثلث از قیمت زمین را براى میت مصرف کند.

س : 1671- زنى زمینش را براى یکى از نوادگان خود وصیت می کند.و نیز وصیت می کند که نوه اش در مقابل این زمین از طرف او حج انجام دهد، وصى مذکور چند سال از زمین استفاده می کند و پیش از انجام حج فوت می کند وبرادرش را وصى می گیردکه زمین را بگیرد وحج انجام دهد او نیز چند سال از زمین استفاده می کند، فرزند وصى اول زمین را از وصى دوم می گیرد و او نیز می میرد اما وصى سومی را براى حج می گیرد.وصى سوم نیز فوت می کند و او نیز وصى دیگرى (که وصى چهارم می شود) می گیرد، کدام یکى از این وصیت ها نافذ است؟
ج : هرکسى راکه وصى اول براى انجام حج نایب گرفته است حق تقدم دارد و فرزندان وصى اول نمی توانند کس دیگرى را نایب بگیرند مگر اینکه وصى اول شرط کرده باشد که نایبش تا سال معین حج را انجام دهد وآن شخص انجام ندهد.در این صورت فرزندان وصى اول با اجازه حاکم شرع کس دیگرى را نایب بگیرند.اما اگر زن شخص معین را در سال معین نائب گرفته باشدکه مباشرتا خودش حج را انجام دهد و او انجام ندهد و بمیرد، حاکم شرع کس دیگرى را نائب بگیرد و زمین را تسلیم او نماید و اجره المثل را از ترکة نائب اول بگیرد و در راههاى خیر به نیابت از موصى مصرف کند.

س : 1672- شخصى به فرزندش وصیت می کند که 15سال نماز قضایی و15سال روزة قضایی براى او انجام دهد و نیز مبلغى را بجاى خمس و زکات بپردازد در حالی که تمام دارایی و ماترک میت تنها یکى از موارد مذکور را کفایت می کند نه هر سه مورد را، وظیفه فرزند چیست؟
ج : اگر ورثه آن وصیت را امضاکنند همه ماترک مصرف می شود هر مقدارکفایت کند و اگر ورثه امضا نکنند وصیت فقط به مقدار یک سوم از مجموع اموال و دارایى هاى میت نافذ است.اگر ثلث دارایی و اموال میت تمام موارد وصیت را کفایت نکند.خمس وزکات را از اصل مال بکشد و نماز و روزة قضایی را از ثلث مال حساب کند واگر یک سوم ماترک همه نماز و روزه را کفایت نکند نصف ثلث را براى نماز و نصف دیگر را براى روزه مصرف کند و در فرض سوال اگر مجموع دارایی و اموال میت فقط براى یکى از موارد مذکور کفایت می کند و ورثه نیز وصیت اضافه بر یک سوم را اجازه دهند.باید براى خمس و زکات مصرف شود نه براى روزه و نماز.

س : 1673- شخصى وصیت می کند که تمام اموال من سه قسمت شود یک قسمت براى خودش و دو قسمت براى فرزندانش، اما در مورد دو سوم از اموال مربوط به فرزندانش وصیت می کند که اموال منقول بطور مساوى بین تمام فرزندان تقسیم شود بدون فرق بین پسر و دختر و از زمین و سایر اموال غیر منقول دختران را محروم سازد و می گوید که آنها حق ندارند.آیا دختران از زمین ارث می برند؟
ج : وصیت در زائد بر ثلث نیاز به اجازه ورثه دارد.اگر همه رضایت دادند طبق وصیت عملى شود و اگر بعضى راضى شدند و بعضى ردکردند.وصیت نسبت به سهم کسانی که رضایت دارند نافذ است و اگر همه ردکردند وصیت در زائد بر ثلث باطل است و دو سوم از اموال میت اعم از منقول وغیر منقول باید طبق قانون ارث بین تمام فرزندان تقسیم شود یعنى به هر پسرى دو برابر سهم هر دخترى داده شود.

س : 1374- اگر کسى بدون وصیت از دنیا برود براى قضاء واجبات، مراسم فاتحه, ختم قرآن و روضه خوانى، از اصل مال یا از ثلث مال میت برداشته می شود؟
ج : براى انجام واجبات مالى مانند: دین، قضاء خمس، زکات، رد مظالم و حج واجبى اگر مستطیع بوده باشد (نه حج نذرى) از اصل مال میت برداشته می شود.اما براى انجام واجبات غیر مالى مانند نماز و روزه و نیز براى کارهاى مستحبى مانند مراسم فاتحه، قرآن خوانى و...اگر ورثه اى کبیر اجازه دهند می شود از مال میت مصرف کرد وگرنه نمی شود مصرف کرد، چنانکه بر عکس، کفن واجبى و پول دفن از اصل ترکه اى میت پرداخت می شود و اجازه ورثه شرط نیست.

س : 1675- ما 8 برادر و 6 خواهر از یک پدرهستیم، پدرم با دو خواهرم فوت نموده اند، پدرم در زمان حیات خود براى 6 تا از برادران زن گرفته است و دو تا از برادرانم در زمان حیات پدرم از خانواده جدا شده بودند و خانه مستقل دارند و مادرم نیز زنده است.برادرانم تصمیم گرفته اند که زمین هاى پدر را تقسیم نمایند با توجه به وضعیت فوق لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید: ا- آیا خواهرانم در تقسیم زمین شریک هستند؟ 2- پدرم وصیت نموده است که هر فرزند سالانه 10 سیرگندم به مادرم بدهد آیا غیر از این 10 سیرگندم مادرم از زمین پدرم ارث می برد؟ 3- 6 نفر از برادران که خانة مستقلى ندارند و درگذشته در منزل پدر با هم زندگى می کردند (و در آینده نیز هر کدام باید خانة جدا داشته باشد) سهم بیشترى از زمین پدرى می برند؟ و اگر سهم بیشتر نمی برند مخارج و هزینه هاى ساختن خانه و عروسى (براى دو برادرى که در زمان پدر ازدواج نکرده بودند) از ارثیة پدر پرداخت می شود؟ و آیا دو برادرى که خانة مستقلى دارند وظیفه دارند که به این برادران کمک نمایند؟ 4- برادرکوچک که بالغ شده است.اگر اجازه تقسیم زمین را بدهد و بعد از مدتى این تقسیم را به نفع خود نبیند و پشیمان شود آیا اجازه او نافذ است؟ و آیا این برادرکه از جهاتى مستحق ترحم است و بخصوص که پدر نیز در مورد او به باقی برادران زیاد سفارش کرده بود سهم بیشترى از ارث می برد؟
ج : 1- همه فرزندان اعم از پسر و دختر که در زمان فوت پدر زنده بوده اند مطابق احکام ارث از اموال منقول و غیر منقول پدر ارث می برند.ولى همسر از زمین ارث نمی برد و از منقولات و قیمت بنا و قیمت درخت ارث می برد.2- وصیت پدر به10 سیرگندم در هر سال مانع از ارث زن نمی شود (در اموال منقول وقیمت ساختمان و اشجار).3- دو برادر بزرگ که جدا زندگى می کنند اگر پدر, زمین و سایر اموال خود را در زمان حیاتش به آنها تملیک وهبه کرده باشد وآنها نیز قبول و قبض کرده باشند، این زمین و اموال ملک آنها است و دیگر وراث در آن حق ندارند اما اگر پدر فقط اباحة تصرف کرده باشد بعد از فوت پدر با سایر اموال پدر بین تمام وراث تقسیم می شود اما دو برادر دیگرکه ازدواج نکرده اند، اگر پدر نسبت به آن دو برادر وصیت نکرده باشد مخارج ازدواج و ساختن خانه به عهدة خودشان است.4- اگر برادرکوچک بالغ و رشید باشد، اجازه اش در تقسیم زمین نافذ است و اگر سفیه باشد با اجازه حاکم شرع تقسیم نمایند و اگر پدر دربارة پسرکوچک وصیت نکرده باشد پیش از دیگران ارث نمی برد و اگر دیگر برداران او را کمک نمایند کار خوبى است و صلة رحم می شود.

س : 1676- اگر شخصى در مرض موت خود وصیت نماید که تمام دارایی و املاک او به اولاد صغارش داده شود و اولادکبار را از ارث محروم نماید آیا این وصیت صحیح است؟
ج : اگر فرزندان کبار وصیت پدر را امضاءنمایند تمام اموال مال فرزندان صغار می شود و اگر امضاء ننمایند یک سوم اموال از فرزندان صغار می شود و دو سوم دیگر بین تمام ورثه تقسیم می شود.

س : 1677- شخصى زمینى را براى انجام دادن حج وصیت می کند، و وصى قبل از انجام دادن حج فوت می کند ولى ورثة میت آن زمین را می فروشد آیا انجام ندادن حج مانع از فروختن و رهن دادن زمین می شود؟
ج : اگر به قیمت واقع فروخته شده باشد حاکم شرع آن بیع را امضاء میکند ولى اجازه نمی دهدکه قیمت آن در غیر حج استفاده شود.

س : 1678- بر همه مکلفین, وصیت واجب است یا بر افراد خاصى؟
ج : هرکسی که دین یا امانتى از مردم به عهده دارد یا قضاء نماز و روزه و واجبات - دیگرى به عهده دارد وصیت بر چنین شخصى واجب است وکسی که هیچ یک از اینها بر ذمه اش نیست، وصیت نیز بر او واجب نیست.

س : 1679- شخصى وصیت می کند که جنازه ام را درمحلى خاصى دفن کند.اما ورثه بر خلاف وصیت در محل دیگرى آن را دفن می کند آیا نبش قبر به منظورعمل به وصیت جایز است؟
ج : اگر وصیت به حمل و دفن نمودن به مشاهد مشرفه بوده است و نیز اگر نبش قبر و دفن مجدد موجب هتک جنازه نباشد، عمل به وصیت واجب است.

س : 1680- اگر کسى وصیت نمایدکه ثلث اموالش در امور خیریه مصرف شود ولى اولادش مانع از عمل به وصیت می شوند وظیفه چیست؟
ج : بر وصى لازم است که به وصیت عمل نماید اگر چه با اجبارکردن ورثه ویا با ارجاع به حاکم شرع باشد، درصورتیکه عمل به وصیت اصلا امکان نداشته باشد تکلیف از وصى ساقط است.

س : 1681- شخصى وصیت می کند که خانه ام فروخته شود و قیمت آن در امور خیریه به مصرف برسد.ولى ورثه خانه را می فروشند و قیمت آن را در مورد وصیت مصرف نمی کنند، خرید این خانه با علم مشترى به چنین وصیت، براى مشترى و تصرف درآن چه حکمی دارد؟

ج : اگر خانه زائد بر ثلث اموال میت نباشد مال مورد وصیت فروخته شده است اگر چه معامله صحیح است.ولى مصرف نمودن قیمت آن در غیر مورد وصیت حرام است.

احکام وصیت 2

احکام وصیت 2

س : 1682- اگر شخصى وصیت کند که اموال و ماترک او را در جهت انجام روزه, نماز، خمس، زکات، ختم قرآن و عزادارى و روضه خوانى اهل بیت (علیهم السلام) مصرف نمایند.اما بعضى از وراث از عمل به این وصیت امتناع ورزند تکلیف وصى چیست؟
ج : بر وصى واجب است که موارد خمس و زکات را که در وصیت آمده است از اصل مال خارج کند و سایر موارد را ازثلث مال مصرف نماید اما در زائد بر ثلث محتاج به اجازه ورثه است.اگر بعضى از وراث اجازه دهند و بعضى رد کنند، وصى بعد از محاسبة دقیق، سهم کسانى را که اجازه داده اند در موارد باقیمانده از وصیت مصرف نماید و سهم کسانى را که اجازه نداده اند به خودشان تسلیم نماید.

س : 1683- اگر شخصى وصیت کند که بعد از فوتش خانة مسکونى او را عوض مهریه به همسرش بدهند آیا بر ورثه او واجب است که خانة مسکونى را بدهند و یا به جاى آن وجه نقد هم می توانند بدهند و اگر وارث عمل به وصیت نکند فقط معصیت کرده است یا نسبت به خانة مورد وصیت غاصب نیز هست؟
ج : بر ورثه واجب است که به وصیت عمل نمایند مگر این که همسر موصى و متوفى به جاى منزل به وجه نقد راضى شود در این صورت ذمه موصى برى می شود و خانه ملک ورثه است.اما اگر وصیت کند که خانه در مقابل مهر ملک زوجه باشد و زوجه نیز قبول کند خانه ملک اومی شود و احکام ملک بر آن مترتّب وتصرف ورثه حرام است.

س : 1684- اگر شخصى وصیت کند که وصى او پس ازمرگ او خمسش را بپردازد اما ورثه مانع از خمس دادن می شود به این دلیل که میت بچه هاى صغیر دارد و آنها درتنگناى مالى قرار می گیرند، تکلیف وصى چیست؟
ج : اگر وصى قدرت عمل به وصیت ندارد تکلیف از او ساقط است، اما موافقت و همکارى ورثه با وصى در جهت پرداخت حقوق واجب میت، واجب است و نباید مخالفت نماید و در مضیقه قرارگرفتن صغار مجوز عمل نکردن به وصیت نمی شود.

س : 1685- اگر شخصى موارد مصرف یک سوم از اموالش را در وصیت نامه اش مشخص کند آیا ورثه حق تأخیر درعمل به وصیت را دارند، مثلا درطى چند سال و به تدریج ثلث مال را درموارد وصیت مصرف کنند؟
ج : اگر موصى اذن در تأخیر نداده باشد تأخیر در عمل به وصیت جایز نیست.

س : 1686- اگر وصى براى عمل به موارد وصیت چاره نداشته باشد جز فروش بخشى از اموال و املاک موصى و از این طریق ضررکلى به ورثه وارد شود.آیا وصى می تواند ورثه را اجبار نماید؟
ج : عمل به وصیت واجب است و تأخیر جایز نیست (مگر اذن در تأخیر داشته باشد) و ورثه حق ممانعت ندارند.البته در زائد بر ثلث توقف بر اذن ورثه دارد.

س : 1687 - شخصى وارث ندارد، وصیت می کند که تمام اموالش براى فقراء و ساکنین مصرف شود.این وصیت درتمام اموال او نافذ است یا درثلث اموالش؟
ج : اگر حاکم شرع اجازه کند در تمام اموالش نافذ است.

س : 1688- زنى در اثر اختلاف با شوهرش مکررا گفته است که بعد از من از اموالم به شوهرم چیزى ندهید اما در هنگام وصیت این موضوع را یادآور نمی شود و براى قضاء نماز و روزه اش وصیت می کند در این فرض شوهر ارث می برد؟
ج : وصیت در یک سوم از اموال نافذ است براى نماز و روزه باشد یا غیر آن دو، اما در فرض سوال مذکور، اگر زن وصیت کرده باشد به اندازه ثلث نافذ است و از دو ثلث باقیمانده که مورد وصیت نیست شوهر ارث می برد.

س : 1689- با شهادت زن وصیت اثبات می شود؟
ج : بله، اما با شهادت یک زن، وصیت در یک چهارم از مال مورد وصیت، و با شهادت دو زن در نصف آن مال و با شهادت سه زن در سه چهارم آن مال و با شهادت چهار زن در تمام آن مال ثابت می شود.

س : 1690 - شخصى وصیت می کند که یک سوم از اموالش در موارد معینى (که خودش معین کرده است ) مصرف شود.اما ورثه بعد از فوت او منکر وصیت و مانع از عمل به آن می شوند.و بعد از مدتى اکنون ورثه می خواهند به وصیت عمل نمایند.قیمت زمان فوت موصى محاسبه شود یا قیمت موجود؟
ج : اگر ثلث را در اجناس و اعیان مخصوصى معین کرده باشند همان اجناس و اعیان به قیمت فعلى باید محاسبه شود اما اگر ثلث را در وجوه نقدیه معین کرده باشد مثلاگفته باشد فلان مبلغ را که ثلث مال من می شود، در موارد معینى خرج کنید، همان مبلغ معین را باید بپردازند، یعنى با همان مبلغ مثلا هر مقدار نماز، روزه و...در زمان وصیت انجام می شد.الان نیز همان مقدار را انجام دهند.

س : 1691- اگر کسى ثلث اموالش در مواردى وصیت نماید، ولى این موارد هم واجب و هم غیر واجب است و ثلث اموال هر دو را کفایت نکند،کدام را مقدم بداند؟
ج : موارد واجب را بر غیر واجب مقدم نمایند.

س : 1692- اگر کسى به طورکلى وصیت کند که از اموالم برایم خرج کنید، و ورثة صغیر نیز دارد، وصى چه مقدار از اموالش را می تواند برایش مصرف کند؟
ج : اگر به حسب قرائن معمول ومتعارف، وصیت انصراف به مبلغ معینى نداشته باشد ظاهر این است که وصى طبق صلاحدید خود می تواند به مقدار یک سوم از اموال مصرف نماید.

 

س:1693- اگر پدرى وصیت به نماز، روزه، رد مظالم بنماید، پرداخت پول آنها بر ورثة صغیر هم تعلق می گیرد؟
ج : به مقدار یک ثلث از تمام اموال برداشته می شود زائد بر آن بین ورثه تقسیم می شود چه صغیر باشند ویاکبیر ویا برخى صغیر وبرخى کبیر باشند.

س : 1694 - مادرى زمینش را به فرزندش تملیک کرده است و در مقابل آن وصیت می کند که فرزندانش چند سال قضاء نماز وروزه براى او بگیرند، فرزندان قضاء نماز و روزه را انجام داده اند اما حج را انجام نداده اند یکى از فرزندان که وکیل آن مرحومه است.اصرار و پافشارى داردکه باید حج را انجام دهید، اما فرزندان می گویند فعلا وضع معیشتى و اقتصادى ما خوب نیست، اگر حج را انجام دهیم اهل و عیال ما تلف می شوند وظیفة شرعى فرزندان چیست؟
ج : اگر فرزندان در برابر تملیک زمین از سوى مادر به آنها، قضاء نماز , روزه و حج را قبول کرده باشند باید به آن قرارداد عمل نمایند و حج را در اولین فرصت ممکن باید انجام دهند واگر فعلا قدرت ندارند باید زمین را که از مادر گرفته اند بفروشند و حج را انجام دهند، زیرا تنفیذ وصیت واجب فورى است.

س : 1695 - شخصى50 سال قبل فوت نموده ونوشته اى از اوباقى مانده است که در آن وصیت کرده است که مبلغ چهار هزار افغانى در زیارات عتبات عالیات مصرف شود اما از آن زمان تا کنون ارزش پول تفاوت زیادى پیدا کرده است وظیفة ورثه چیست؟
ج : اگر مطمئن باشندکه نوشتة مذکور دست خط میت و وصیت او است و از آن برنگشته است، و آن مبلغ نیز زائد برثلث نباشد وصیت لازم و نافذ است،و اگر زائد بر ثلث باشد در بیشتر از آن نیاز به رضایت تمام ورثه دارند.اگر رضایت ندارند زائد بر ثلث بین وراث تقسیم می شود.اما راجع به تنزل قیمت و ارزش پول : اگر ورثه عمدا عمل به وصیت را به تأخیر انداخته باشند و پول را در مورد دیگرى مصرف کرده باشند.تفاوت قیمت را ضامن اند، به هر اندازه که با آن پول در زمان وصیت و با توجه به ارزش آن زمان می شد مصرف کرد، به همان ارزش و قیمت الان نیز براى میت درعتبات عالیات مصرف کنند.

 

س1696- اگر شخصى بدون وصیت فوت کند، و مدیون هم باشد، و چند فرزند صغیر دارد آیا دین میت قبل از انتقال ترکه و دارایی به ورثه و از اصل ترکه اخراج می شود، یا بعد از انتقال به ورثه؟
ج : اگر صغار ولى ندارند، اول باید براى صغار با اجازه حاکم شرع ولى تعیین کنند و سپس مصارف واجبات میت را مانندکفن و دفن و نیز دیون و بدهى او را از اصل ترکه و دارایی جداکنند و بعد باقیمانده به ورثه انتقال پیدا می کند.

س : 1697- اگرکسى وصیت کند که جنس معینى به یکى از فرزندانش داده شود، ولى قیمت آن پیش ازثلث میت است وقابل قسمت هم نیست، تمام عین به موصى له داده شود یا بعد از قیمت گذارى به مقدار ثلث مال به او داده شود؟
ج : اگر سایر وراث رضایت دهند همه آن عین را به موصى له بدهند، و اگر رضایت ندهند، باید قیمت گذارى شود و ثلث قیمت به موصى له داده شود و بقیه مال ورثه است.

س : 1698- مراد از ثلث که وصیت در آن نافذ است، ثلث در زمان وصیت است یا ثلث بعد از موت موصى؟
ج : ثلث هنگام فوت موصى مراد است.

س : 1699 - اگر شخصى وصیت کند که ثلث اموالش در امور خیریه مصرف شود، اما دیونش تمام ترکه را فرا می گیرد، پرداخت دیون مقدم است یا عمل کردن به وصیت؟
ج : اول دیون میت را پرداخت نمایند اگر چیزى باقى ماند ازترکة میت در مورد وصیت مصرف نمایند.

س : 1700- شخصى وصیت می کند که زمینى را فروخته و قیمت آن را درانجام حج مصرف نمایند، حدود30 سال است که ورثه از زمین مذکور استفاده می کند، و حج را انجام نداده است، وصى نیز فوت کرده است پسر برادر وصى که ورثة میت نیز می باشد، این زمین را رهن داده است آیا انجام ندادن حج مانع از فروختن و یارهن دادن زمین می شود، اکنون حج بر چه کسى واجب است؟
ج : اگر میت مستطیع و واجب الحج بوده و آن را انجام نداده باشد ونیز اگرمستطیع نبوده ولى وصیت به انجام حج کرده باشد و در صورت دوم زمین مذکور نیز زائد بر ثلث نباشد در هر دو صورت عمل به وصیت لازم است و تاخیر بدون عذرجایز نیست و بعد ازفوت وصى، ورثه میت حق تصرف درآن زمین را ندارند مگر با اجازه حاکم شرع یا اجازه وصى که حاکم شرع (بعد از فوت وصى اول ) آن را تعیین کرده باشد.در غیر این صورت تصرفى که در زمین کرده است فضولى است و اگر وصى یا حاکم شرع اجازه دادند معامله اى که انجام داده است صحیح است وگرنه باطل است.اما فعلا حج به عهدة ورثه است، زیرا از دادن زمین به وصى میت و فروختن آن خوددارى کرده است.

س : 1701- قطعه اى از زمین شخصى را (که فوت کرده است) براى اجراى وصایاى او قیمت گذارى می کنند، تا بفروشند.آیا وصى میت اختیار دارد که زمین را به هرکه بخواهد بفروشد، یا باید به اقربای میت بفروشد.با توجه به اینکه رسم بر این است که وراث و اقربای نسبى میتى که وارث ذکور ندارد چنین زمینى را خریدارى می کنند؟
ج : بهتر این است که اول زمین را به اقارب و بستگان موصى عرضه کند، اگر به قیمت واقعى خریدند به آنها بدهد و اگر از قیمت واقعى کمتر خواستند، وصى می تواند آن را به غیر اقارب بفروشد.

س : 1702- شخصى زمین خود را ابتدا براى فرزندش به دو حصة مساوى وصیت می کند و دوباره بعضى از آن زمین را براى نوة خود وصیت می کند، این وصیت صحیح است؟
ج : وصیت در زائد بر ثلث نافذ نیست، بنابراین یک ثلث زمین مال نوه و دو ثلث مال وراث دیگر است.

س : 1703- شخصى فوت می کند وفرزندان دختر و پسرى بجاى می گذارد، و20 سال بعد از فوت پدر، بیشتر وراث مرد چند قطعه زمین موروثى شان را می فروشند، در حال فروش همه وراث بالغ بوده اند و تا15 سال بعد از فروش (با علم به فروش زمین )که زنده بوده اند هیچ اعتراضى نکرده اند.بعد از فوت ورثه اناث (دختران این شخص) اکنون ورثه اناث او (نوه هاى دخترى) ادعاى حق مادرشان را دارند آیا فرزندان ورثه اناث 40سال بعد از فوت پدر بزرگ و20 سال بعد از فوت مادرشان (که در این 20سال ادعاى حق نداشته اند) حق دعوا دارند؟
ج : بعید نیست که دختران از حق خود اعراض نموده باشند.ولى از باب احتیاط استحبابى به فرزندان دختران چیزى بدهند، تا رضایت آنها حاصل شود.

س : 1704 - وصى میت حق تصرف در اموال منقول و غیر منقول ورثه صغار و مجنون را بدون اجازه حاکم شرع دارد؟
ج : اگر به مصلحت صغارباشد می تواند تصرف کند و نیاز به اجازه حاکم شرع ندارد اما تصرف در اموال مجنون نیاز به اجازه حاکم شرع دارد.

س : 1705- اگر کسى وصیت کند که خانة مسکونى ام را به بچة صغیرم بدهید.در حالیکه ورثه کبار نیز در آن خانه سکونت دارند، بعد از فوت پدر ورثه کبار باید خانة مذکوررا تخلیه نمایند؟
ج : اگر خانه کمتر از ثلث باشد مال بچه صغیر است.ولى اگر مصلحت صغیر در این است که با سایر ورثه در این خانه زندگى کند تخلیة خانه واجب نیست، تا وقتى که بچه بالغ و رشیدگردد و در زائد بر مصلحت بچه اجره المثل خانه بر ذمة ورثه کباراست.وبعد ازکبیر شدن بچه باید به بچه بپردازند و یا از او طلب رضایت نمایند..

س : 1706- وصى می تواند اجناس صغار را به قیمت عادلانه به خودش و یا دیگرى بفروشد و قیمت آن را در اختیار صغار قرار دهد و یا اینکه قیمت را باید نگهدارد و بعد ازبلوغ به آنها بدهد؟

ج : اگر فروش اموال صغار به مصلحت آنها باشد، می تواند بفروشد و قیمت آن را نگهدارد و بعد از بلوغ در اختیار صغار قرار دهد و یا در مواردى که مصلحت صغار ایجاب می کند مصرف نماید.

س : 1707- شخصى وارث ندارد، وصیت می کند که تمام اموالش براى فقرا و مساکین مصرف شود، این وصیت در تمام اموال او نافذ است.یا درثلث اموالش؟
ج : اگر حاکم شرع اجازه کند، در تمام اموالش نافذ است.

س : 1708- وصى میت حق تصرف در اموالى منقول و غیر منقول ورثه صغار و مجنون را بدون اذن حاکم شرع دارد؟
ج : در صورتیکه به مصلحت صغار باشد می تواند تصرف کند و نیاز به اجازه از حاکم ندارد.

احکام ارث

احکام ارث

احکام ارث 1

احکام ارث 1

س : 1709- کسى که سه پسر و دو دختر دارد از دنیا می رود در وقت مردن او یکى از پسر هایش صغیر بوده است فرزندان او زمین هاى میت رابا اجازه وکیل تام الاختیار مجتهد می فروشند و بدهکارى میت را پرداخت می کنند در قولنامه هم قید می کنندکه زمین عوض دین فروخته شد.وقتى پسر صغیر میت کبیر می شود ادعا می کند که راضى به فروختن زمین نیست و سهم و حصه خود را می خواهد آیا این ادعا درست است؟
ج : حق ندارد چنین ادعایی بکند.

س : 1710 - اگر پسر توان و قدرت رسیدگى به امورمعیشتى پدر را داشته باشند اما به امور معیشتى او رسیدگى نکند آیا پدر می تواند او را از ارث محروم کند؟
ج : پدر نمی تواند پسرش را از همه ارث محروم کند بلکه تنها می تواند از ثلث ارث محروم کند اما می تواند اموال خود را در زندگى خود بفروشد یا به کسى هبه کند و پسر متمرد و سرکش خود را ندهد.

س : 1711 - مردى که سه پسر و یک دختر دارد از دنیا می رود.پسران او زمین پدرى خود را سه قسمت می کنند و به خواهرشان نمی دهند.یکى از این پسران در زمان عسکرى از دنیا می رود و از او فرزندان صغیرى می ماند.در این زمان خواهر آنان خواهان سهمیه خود از ارث می شود.دو برادر باقى مانده سهمیه برادر فوت شده شان را به خواهرشان می دهند نه این که سهمیه خواهر را از اصل زمینها بدهند این مسأله از نظر شرعى چه حکمی دارد؟
ج : سهمیه خواهر باید از اصل و مجموع ماترک پدرش داده شود و نباید سهمیه بچه هاى صغیر برادر فوت شده را به او بدهند.

س : 1712 - اگر فرزندان پدر و مادر خود را آزار و اذیت و مورد ضرب و شتم قرار دهند و از خانه بیرون کنند آیا پدر می تواند آنان را از ارث محروم و اموال و دارایی خود را به یکى از ورثه هبه کند و یا وقف امام حسین (ع) کند؟
ج : پدر می تواند وقف یا هبه کند اما این وقف و هبه باید منجز باشد نه این که معلق و موکول به مرگ واهب و واقف باشد اما اگر وقف و هبه معلق به مرگ واهب و واقف شد.هبه و وقف بدل به وصیت می شود وهبه تنها درثلث آن نافذ است و وقف باطل است.

س : 1713 - شخصى بدون تعیین وصى فوت می کند و فرزندان صغیر وکبیرى دارد آیا فرزندان کبیر او می توانند مخارج کفن و دفن و دیون میت را از ماترک او جدا کنند؟
ج : اول باید با مراجعه به حاکم شرع براى صغار قیّم تعیین نمایند (اگر میت وصى نداشته باشند) بعد از آن قیّم و فرزندان کبیر مخارج کفن و دفن و دیون میت را از ماترک او جدا کنند.

س : 1714- آیا شوهر از مهریة زن خود ارث می برد؟
ج : مرد از تمام ماترک همسرش و از جمله مهریه ارث می برد.

س : 1715 - آیا زن از چاه عمیق، آب، وسایل و امکانات آن ارث می برد؟
ج : از وسایل و ابزار و آب چاه عمیق ارث می برد.

س : 1716- زنى مدت 20 سال مانند یک کارگر در خانة شوهرکار نموده و زحمت می کشد، بعد از فوت شوهر اگر ادعا کند که من در خانه شوهرم به قصد اجرت کارکرده ام این سخن از او مسموع است؟
ج : اگر به قصد تبرع و رایگان در خانه شوهرکار نکرده باشد حق اجره المثل کار خود را دارد و چون تعیین اجره المثل مشکل است باید با همسرش مصالحه نموده و رضایت او را بگیرد.

س : 1717- شخصى فوت می کند و وراثش عبارتند از: همسر، چند نوة پسرى و دخترى، همسر چه مقدار ارث می برد؟
ج : زن یک هشتم از مال شوهر ارث می برد.از زمین ارث نمی برد ولى از قیمت بنا ارث می برد.

س : 1718- اگر دو تن از وراث بدون اجازه سایر وراث، مال الارث را تقسیم نمایند صحیح است؟
ج : باطل است.

س : 1719- اگر زن غیر از شوهر و شوهر غیر از زن وارث دیگرى نداشته باشد ارثیة آنها چه حکمی دارد؟
ج : تمام اموال زن به شوهرش، فرضا و ردا منتقل می شود، اما یک چهارم از اموال منقول و قیمت بناء و اشجاربه زن ارث می رسد.و باقی اموال شوهرش به حاکم شرع واگذار می شود.

س : 1720- آیا زن از دیة شوهر ارث می برد و اگر دیة شوهر زمین باشد، زن از عین زمین ارث می برد یا از قیمت آن؟
ج : از دیة شوهر ارث می برد و اگر دیه زمین باشد زن از عین زمین ارث می برد.

س : 1721- شخصى زمینش را به بیع الشرط می فروشد و قبل از پایان خیار فوت می کند و از او یک پسر باقى می ماند آیا همسر فرد متوفى حق خیار فسخ دارد؟
ج : زن ازحق خیار فسخ همسرش ارث می برد اگر راضى به معامله شد از قیمت زمین ارث می برد واگر معامله را فسخ کرد از زمین ارث نمی برد.

س : 1722- شخصی فوت می کند، اموال و ماترکش در اختیار بعضى از وراثش قرار می گیرد.اما بعضى دیگر از وراث او تا هنگام مرگ شان ادعاى مال الارث نمی کنند، ولى بعد از فوت آنها ورثه شان دعواى ارث می کنند، چنین دعوایى از سوى آنها صحیح است؟
ج : اگر رضایت ورثه و اسقاط حق آنها یا اعراض از ارثیه اثبات نشود، ورثة وارثین حق مطالبة اموال مورث شان را دارند.

س : 1723- اگر شخص مقتول به غیر از برادر مادرى و دایی و خاله وارث دیگرى نداشته باشد، از دیة مقتول ارث می برند؟
ج : ارث نمی برند، دیه مققول متعلق به حاکم شرع است که در هرکجا صلاح دید مصرف کند.

س : 1724- شخصى عمدا کسى را به قتل می رساند و مقتول وارثى ندارد، حکم شرعى قصاص است یا دیه؟ و اگر قاتل محکوم به پرداخت دیه شود دیه در چه راهى مصرف می شود؟
ج : به حاکم شرع مراجعه می شود و حاکم می تواند اخذ دیه کند و در هر موردى که صلاح داند مصرف می کند.

س : 1725- اگر شخصى با زنى ازدواج موقت نماید و مدت را مادام العمر قرار دهد.اولا: این عقد موقت است یا دایمی؟ و ثانیا: با بخشیدن ازطرف زوج زوجیت بهم می خورد؟ و ثالثا: زوجین از همدیگر ارث می برند؟
ج : احوط این است که عقد را دایمی انجام دهد، و اگر مدت را صد سال و مادام العمر بگذارند، باید از هر جهت احتیاط را مراعات نمایند، مانند شرط توارث و نفقه و اگر از همدیگر جدا شوند بین هبة مدت وطلاق جمع کند.

س : 1726 - اشتراط توارث (از همدیگر ارث بردن) در ضمن عقد موقت از سوى زوجین صحیح است؟
ج : در صورتى که اشتراط ارث در ضمن عقد لازم باشد از همدیگر ارث می برند.

س : 1727- آیا وراث میت از حقوق او مانند حق فسخ، حق تحجیر و...مانند اموال اوارث می برند؟
ج : ارث می برند.

س : 1728- شخصى بعد از فروش خانه اش و قبل از پایان خیار فسخ از دنیا می رود, یکى از فرزندانش بعد از مرگ پدربیع را فسخ می کند و دو فرزند دیگرش به بیع راضى وآن را امضاء می کنند، حکم شرعى چیست؟
ج : اگر همه وراث به فسخ توافق کنند حق فسخ دارند، ولى هر یک به تنهایی حق فسخ ندارد.

س : 1729- شخصى چند سال است که ازمنزل خارج شده و دریکى ازمناطق جنگى ناپدید شده است، و در زمان ناپدید شدن این شخص پسرش از دنیا می رود وتنها یک مادر دارد، اگر تقدم یا تأخر فوت پدر نسبت به فوت پسر بعداً معلوم شود و یا معلوم نشود.حکم ارث زن در هر دو صورت چگونه است؟
ج : تا زمانى که فوت پدر احراز نشود تصرف در اموال او به عنوان ارث جایز نیست, بعداً اگر فوت پدر قبل از مرگ پسر احراز شود تمام اموال میت به مادر پسر تعلق می گیرد، و اگر مرگ پدر بعد از فوت پسر بوده باشد زن یک چهارم از اموال منقوله را ارث می برد.

س : 1730- آیا از زمینى که درآن خانه ساخته شده وجزء خانه حساب می شود زوجه ارث می برد؟
ج : ارث نمی برد.

س : 1731 - اگر هنگام فوت شوهر میوه هاى درخت به طورکامل نرسیده باشد، زن از این میوه هاى نارس ارث می برد؟
ج : اگر آن میوه ها ارزش داشته باشد زن از عین آن ارث می برد.

س : 1732- اگر زن در زمان فوت شوهرش حامله باشد، و به حمل روح دمیده شده باشد، ولى بعدها مرده سقط کند، این بچه از اموال پدرش ارث می برد؟
ج : اگر بچه مرده به دنیا بیاید ارث نمی برد.

س : 1733- اگر بعضى از وراث غایب باشند و یا حاضر باشند ولى حاضر به تقسیم ترکه نباشند، آیا سایر وراث می توانند ترکة میت را بین خود تقسیم نمایند؟
ج : اگر غیبت بعضى از وراث طولانى باشد و یا حاضرین، حاضر به تقسیم ارثیه نباشند، باید با اجازه حاکم شرع و یا نایب او ترکة میت بین وراث تقسیم شود.

س : 1734 - وکیل مجتهد جامع الشرایط در امور حسبیه، می تواند اموال اطفال صغار را بین شان تقسیم کند؟
ج : اگر صغار ولى و قیّم نداشته باشد و میت نیزکسى را وصى تعیین نکرده باشد، وکیل مذکور می تواند اموال صغار را تقسیم کند.

س : 1735- ورثه از چه حقوقى به غیر از اموال میت ارث می برند؟
ج : از حق خیار، حق تحجیر و مانند آن ارث می برند.

س : 1736- شخصى وصیت کرده است که مبلغ دو صد هزار تومان در امور خیریه براى خودش مصرف شود و مبلغ صد و پنجاه هزار تومان به فرزندکوچکش و صدهزار تومان به فرزند بزرگش داده شود و سایر اموالش بین وراثش تقسیم شود، اگر تمام اموال میت یک میلیون تومان باشد و سایر ورثه زاید بر ثلث را امضاه نکنند، ثلث میت چگونه توزیع می شود؟
ج : در امور خیریه میت مبلغ 148148تومان اختصاص داده می شود براى فرزندکوچک مبلغ 111111تومان اختصاص داده می شود.براى فرزند بزرگ مبلغ74074 تومان اختصاص داده می شود.

س : 1737 - آیا زن از محصولات سیب زمینى و هویج که درموقع فوت شوهرش هنوز برداشت نکرده اند، و یاگندم هاى که به سنبل نرسیده و چمن ها وعلوفة حیوانات وکود آنها ارث می برد؟
ج : از تمام آنچه در سوال ذکر شده است زن ارث می برد.

س : 1738 - آیا زن از امتیاز آب، برق و تلفن مربوط به شوهر ارث می برد.
ج : اینها مثل بناء خانه است وازقیمت اینها ارث می برد.

س : 1739- اگر شخصى مبلغى را دربانک براى انجام حج عمره واریزکرده باشد و قبل از رسیدن موعد حج فوت کند آیا زنش از آن مبلغ ارث می برد؟
ج : اگر براى انجام حج و عمرة مستحبى آن مبلغ را ذخیره کرده باشد، آن مبلغ به ورثه تعلق می گیرد و زن یکى از وراث می باشد و به اندازه سهم خود ارث می برد.

س : 1740- شخصى در زمین پدرش درختانى را غرس می کند ولى قبلا پدرش از دنیا می رود این درخت ها مال کیست؟
ج : اگر درختان مال پسر بوده است و غرس کرده است.مالک درختان نیز پسر است.و بعد از فوت پسر درختان متعلق به ورثه می شود و اگر درختان مال پدر بوده است و پسر غرس کرده است مالک درختان نیز پدر است.و پسر مستحق اجره المثل است.درصورتیکه به قصد اجرت غرس کرده باشد.

س : 1741 - شخصى یک پسر و چند دختر دارد، زمین هاى خود را سه قسمت می کند.دوبخش آن را به یکى از نوه هاى خودش هبه می کند وبخش دیگر را به پسرش هبه می کند، و دخترانش را از زمین محروم می سازد ولى شرط می کند که تا زمانیکه خودش زنده است دو بخش از زمین مال خودش باشد.بعد از چند سال پسر این شخص فوت می کند.و بعد از پسر پدر فوت می کند.آیا دختران او از این زمین ها ارث می برند؟
ج : هر مقدار از زمین را که هبه کرده است و موهوب له آن را در زمان حیات واهب قبول و قبض کرده باشد هبه نافذ است، وکسى دیگر در آن زمین حق ندارد.اما اگر واهب قبل از قبض و اقباض شرط کند که تا زنده هستم دو بخش زمین مال خودم باشد.این درحقیقت همان وصیت است نه هبه که دراین صورت تا مقدار ثلث نافذ است و زائد بر ثلث متوقف به اجازه ورثه است و اگر اجازه ندادند دوثلث زمین بین تمام وراث اعم از پسر و دختر طبق قانون میراث تقسیم می شود.

س : 1742- شخصى مدت 6 سال است که مفقودالاثر است و تمام جاهایی را که احتمال وجود او در آنجاها بوده است تفحص کرده اند ولى خبرى از او نیست، آیا می شود اموال او را بین وراثش تقسیم کرد؟
ج : تا10سال انتظار بکشند، اگر خبرى ازمرگ و زندگى او نشد، اموالش را طبق قانون ارث تقسیم نمایند.

س : 1743 - اگر مرد در ضمن عقد نکاح یا عقد لازم دیگرى شرط کند که همسرش از وى ارث نبرد این شرط لازم است؟

ج : شرط مذکور باطل است ولى مبطل عقد نیست.

احکام ارث 2

احکام ارث 2

س : 1744- شخصى از مال الارث که مشترک بین چند نفر دیگر است، بدون اجازه دیگران زمین یا جنس دیگرى می خرد، وارثین حق مطالبه مال الارث را دارند یا زمینى را که شریکشان خریده اند؟
ج : اگر وارثین معامله را امضاء کرده باشند در زمین یا جنس خریدارى شده شریک می باشند، اگر معامله را امضاء نکنند، عین مال خود و یا مثل و قیمت آن را حق دارند بگیرند.

س : 1745- اگر خانمی فوت کند و از او یک نوه و یک خواهر و شوهر باقى بماند اموال او چگونه تقسیم می شود؟.
ج : یک چهارم سهم شوهر و سه چهارم مال نوه می باشد و خواهرش میراث نمی برد.

س : 1746- شخصى فوت می کند.یک پسر و دو دختر دارد، دختران سهم الارث خود را نگرفته اند، ماترک پدر در اختیار پسر قرارگرفته است، هنگام فوت مثلا پنج صد هزار افغانى کامل ماترک پدر بوده است.و در اثر تجارت پسر اکنون سرمایه زیاد شده است.و دختران ادعاى میراث پدر دارند آیا از اصل اموال که پنجصد هزار افغانى است ارث می برد یا هم از اصل و منافع؟
ج : اگر اموال بین پسر و دختران مشترک باقى مانده است، اصل ومنافع مال مشترک است، اما اگر پسر با اذن خواهران روى اصل سرمایه کارکرده باشد و خواهران گفته باشند که منافع آن مال خودت باشد و دختران در اصل سرمایه شریک اند نه منافع، و اگر به شرط اشتراک در منافع اذن داده باشند باز اصل و منافع مشترک است، ولى برادر حق اجره المثل را از اصل و منافع مال دارد.اگر تبرّعا (رایگان) کار نکرده باشد.

س : 1747- شخصى فوت می کند و زنش حامله بوده است، یک ماه پس از فوت شوهر طفل به دنیا می آید اما در هنگام ولادت زنده بودن طفل مشکوک است.معلوم نیست که آیا طفل قبل از ولادت و در شکم مادر و یا در حین ولادت و یا بعد از ولادت مرده است، ولى افراد حاضر در لحظة ولادت می گویند بچه مرده به دنیا آمده است، آیا حمل هم ارث می برد؟
ج : اگر طفل زنده متولد شود ارث می برد، اگر مرده متولد شود ارث نمی برد، اگر چه طفل در زمان حیات پدردر شکم مادر زنده بوده باشد و در فرض سوال به دلیل مشکوک بودن حیات طفل در زمان ولادت و شهادت شاهدان عینى بر مرده متولد شدن طفل، ارث نمی برد و اگر این شخص فرزندى نداشته باشد.زن یک چهارم از مال شوهر ارث می برد و اگر فرزند داشته باشد(اگر چه از همسر دیگر) سهم زوجه از ارث یک هشتم است.

س : 1748 - زوجة شخص متوّفاى همه ساله یک هشتم ازمیوه هاى درختان همسر متوفاى خود را به عنوان سهم الارث می برد و حاضر به گرفتن قیمت درختان نیست.اولا: این درختان به عنوان میوه دار قیمت گذاری می شوند یا درختان قطع شده؟ و ثانیا: زن حق امتناع از فروش درختان وگرفتن قیمت را دارد؟ در صورت داشتن حق امتناع، همه ساله حق داردکه یک هشتم ازمیوه هاى درختان را ببرد؟ و ثالثا: این زن مالک قیمت یک هشتم زمان فوت شوهر است یا مالک قیمت امروز؟
ج : اگر هنگام فوت شوهر، درختان داراى میوه بوده است، زن از عین میوة همان سال نیز یک هشتم ارث می برد، اما از میوه هاى سال بعد ارث نمی برد، و چنانچه ورثه میت رضایت ندهند، هر چه را که برده است باید قیمت آن را به ورثه برگرداند.و اگر ورثه درآن زمان قیمت اشجار وخانه را به زن نداده باشند و زن حاضر به گرفتن قیمت نبوده است.اکنون باید قیمت همان زمان را بدهند نه قیمت امروز را و درختان نیز به عنوان درختان میوه دار و با فرض بقاء در روى زمین به قیمت آن روز قیمت می شود (نه به عنوان درختان قطع شده ) و نیز زن حق امتناع ازگرفتن قیمت و امتناع از فروش درختان را ندارد، زیرا مالک یک هشتم خود درختان نیست تا اختیار فروش داشته باشد، بلکه مالک یک هشتم از قیمت درختان است.

س : 1749- اگر زن حامله با حملش در اثر تصادف بمیرند از همدیگر ارث می برند؟
ج : از همدیکر ارث نمی برند.

س : 1750- اگر زن طلاق خلعى بگیرد و در بین عده یکى از زوجین فوت کند از همدیگر ارث می برند؟
ج : ارث نمی برند، اما اگر طلاق رجعى باشد ارث می برند.

س : 1751- زنى از شوهر خودش بچه دار نمی شود، اما از طریق تزریق منى مرد بیگانه در رحمش بچه دار می شود، آیا این بچه از این زن و شوهر ارث می برد؟
ج : البته این کار حرام است ولى اگر این کار راکرده اند، مادر با این بچه از همدیگر ارث می برند.اما شوهر زن با این بچه از همدیگر ارث نمی برند.

س : 1752 - پدر زمین هاى خود را بین فرزندانش تقسیم می کند، اما نسبت به تملیک, یا هبه یا اباحة در تصرف چیزى اظهار نمی کند، آیا این تقسیم موجب ملکیت است یا بعد از فوت پدر دوباره باید تقسیم شود؟
ج : اگر تقسیم و واگذارى به این عنوان بوده است که بعد از مردن ملک آنها بشود.این تملیک نیست بلکه در واقع وصیت تملیکیّه می باشد و اگر قسمت ها مساوى باشد یا زیادى بیش از ثلث نباشد نافذ است، ولى اگر پدر بعدا ادعا کند که من تملیک نکرده ام حرفش پذیرفته است.

س : 1753- اگر پدرى چندین دست لباس، یا چندین جلد قرآن کریم و چندین عدد انگشترکه همه گران قیمت اند داشته باشد همه ازپسر بزرگ است؟
ج : لباس هاى مستعمل و استفاده شدة میت و یا لباس هایى که آمادة پوشیدن میت بوده است به پسر بزرگ می رسد، اگر چه متعدد باشد، اما در مصحف و انگشتر اگر بیشتر ازیکى باشد احوط این است که بین همه وراث با مصالحه تقسیم شود یا با رضایت بقیه به پسر بزرگ برگردد، و نیز اگر انگشتر از اشیاء قیمتى مانند الماس ونحوآن باشد.

س : 1754- آیا دیه جزء ماترک مقتول است و بین وراث تقسیم می شود و اگر میت مقتول وصیت به ثلث کرده باشد شامل ثلث دیه خود مقتول هم می شود؟
ج : جزء ترکه است و بین وراث تقسیم می شود مثل سایر ترکه وهمچنین وصیت به ثلث شامل ثلث دیه نیز می شود، ولى از دیه خویشان مادرى چه خواهران و چه برادران و اولاد ایشان ارث نمی برند.

س : 1755- زنى در اثر تصادف فوت می کند وارثش پدر و شوهرش هستند.شوهر مدعى است که من مبالغى را در مراسم فاتحه و ختم قرآن مصرف کرده ام، اول باید مصارف را از دیه بردارم بعد دیه را با پدر زنم تقسیم می کنم آیا شوهر چنین حقى دارد؟
ج : بدون رضایت پدر زن خود حق برداشتن را ندارد.

س : 1756- شخصى زمینى را خریده است و در هنگام خریدگفته است که این زمین از دو فرزند کوچکم است، اما20 سال بعد فوت کرده است ولى مجددا و بخصوص در هنگام فوت چیزى در این مورد اظهار نکرده است، با توجه به اینکه فرزندان کوچک چهار نفر شاهد برگفتة پدر خود در هنگام خرید زمین دارند, فرزندان دیگر در آن زمین سهم دارند؟
ج : اگر در زمان گفتة پدر آن دو فرزندش صغیر بوده اند، زمین ملک همان دو صغیر شده است و اگر بالغ بوده اند، درصورتى ملک آن دو شده است که پدر هبه کرده باشد و آن دو قبول و قبض کرده باشند و سایر فرزندان از بقیه اموال پدر ارث می برند.

س : 1757- شخصى می میرد و یک دختر بجایش باقی می ماند، دختر شوهر می کند و صاحب فرزند می شود، بعد از مدتى زن و فرزندش هر دو فوت می کنند.اما یک نوه از آن زن باقى می ماند و یک برادر مادرى نیز دارد ارث به که تعلق می گیرد؟
ج : میراث به نوة آن زن تعلق می گیرد.

س : 1758- زنى که سهم الارث خود را از اموال شوهرش نگرفته است، پرداخت حق اوبه عهدة کیست؟
ج : اگر میت وصى دارد باید وصى از ترکة میت اخراج کند و اگر وصى ندارد، ورثه کبار به اذن حاکم شرع پرداخت کنند.

س : 1759- شخصى فوت می کند و از او یک نوه و سه فرزند بجا می ماند، نوه ادعا دارد که پدر بزرگم تمام زمین ها را به من هبه کرده است و شاهدان بر هبه نیز از دنیا رفته اند حکم چیست؟
ج : با وجود فرزند نوه ارث نمی برد، اگر هبه با بیّنه شرعى ثابت نشده باشد، هبه ثابت نیست.

س : 1760 - شخصى فوت می کند و وراثش عبارتند از: یک برادر و خواهر پدرى و مادرى و دو برادر و یک خواهر مادرى و یک همسر بدون فرزند، و وصیت کرده است که یک سوم اموالم در واجبات و مستحبات من مصرف شود، حالا آن دو ثلث دیگر چگونه بین وراث مذکور تقسیم می شود؟
ج : یک ثلث از دو ثلث به دو برادر و یک خواهر مادرى داده می شود و یک چهارم از دو ثلث به همسر داده می شود، و باقیمانده مال به برادر و خواهر پدرى و مادرى داده می شود.

 

س:1761- اگر زنى فوت کند و وارثى غیر ازشوهر نداشته باشد،آیا تمام میراث به شوهر می رسد؟ و اگر شوهر قبل از او بمیرد به که می رسد؟
ج : اگر زن وارثان بعیدى مانند نوة عمو، نوة خالو، عمه و نوة خاله نداشته باشد، تمام ترکة ا و مال شوهرش می شود، و اگر شوهرش زودتر از خودش بمیرد ترکه مال امام (علیه السلام) است و به حاکم شرع داده شود.

س : 1762- اگر بعضى از وارثین میت صغیر باشند اموال میت تقسیم می شود؟
ج : صغیر بودن بعضى از وارثین مانع از تقسیم ترکه نمی شود:

س : 1763- گاه وارثین بعد از اخراج ثلث میت، بقیه اموال را مشترکا استفاده می کنند و چه بسا در بین وارثین افراد صغیر نیز وجود دارند، آیا تصرف در اموال مشترک به این صورت جایز است؟
ج : تصرف وراث در اموال مشترک بین صغیر وکبیر بخاطر متضرّر شدن صغار جایز نیست، باید اول حصة صغار را جدا نمایند و بعد از آن وراث کبار با تراضى به هر نحوکه بخواهند می توانند تصرف نمایند.

س : 1764- شخصى زمین خود را به بیع خیارى می فروشد و قبل از پایان مدت خیار فوت می کند و دیونى نیز دارد، یکى از وارثین همسرش است.آیا قیمت زمین فروخته شده (که میت آن را در زمان حیات خودگرفته بود) نیز مانند دیون میت اول ازترکه استثناء می شود، بعد ترکه بین وراث تقسیم می شود؟
ج : ترکه به شمول قیمت زمین تقسیم می شود و استثناء نمی شود، بعد از تقسیم اگر وراث خواستند فسخ کنند.از سهمیه خود باید قیمت را برگردانند.اما حق خیار به همه وراث ازجمله زوجه منتقل می شود.اگر همسر به فسخ راضى نشود سایر وراث حق فسخ ندارند و راه حل این است که فرزندان و سایر وراث میت ازمال شخصى خود به مقدارسهمیة زوجه به او بدهند.و اوآنها را درفسخ وکیل بگیرد.وقتى فرزندان اعمال خیارکردند.زمین ملک آنها می شود.

س : 1765 - شخصى بعد از فوت مبلغ نود هزار افغانى به ارث می گذارد.وصیت به ثلث هم کرده است.و از طرفى بدهکارى هم دارد.ماترک این شخص چگونه تقسیم می شود؟
ج : اول دین میت اداء می شود و بعد از آن ثلث براى عمل به وصیت کشیده می شود وبقیه بین ورثه تقسیم می گردد درسوال مذکور اگر دین مثلا 15 هزار باشد اول مقدار دین کشیده می شود، 25 هزار ثلث باقیمانده در موارد وصیت مصرف می شود و 50 هزار بین وراث تقسیم می شود.

س : 1766- وجوهات شرعیه مانند خمس، زکات، کفارات و نذورات که به عهدة میت است از اصل ترکه جدا می شود یا از ثلث؟
ج : اگر وصیت کرده باشد که واجبات مذکور از ثلث مالم داده شود، از ثلث پرداخت می شود.اگر براى ثلث مصارف دیگرى را تعیین کرده باشد، وجوهات مذکور از اصل ترکه داده می شود، به جزء کفارات، عهد و نذرکه از ثلث داده می شود.

س : 1767- اگر فرزندى از پدرش بخواهدکه در زمان حیات خود، فلان زمین یا فلان خانه را مثلا به عنوان سهم الارث به من واگذارکن، و بعد از فوت شما چیزى از میراث شما نمی خواهم این صحیح است؟
ج : اگر پدر زمین یا خانة مذکور را در زمان حیات خود به پسرش بدهد.عنوان هبه دارد نه میراث، ولى پدر می تواند این هبه را مشروط کند به عدم مطالبة میراث که اگر بعداً مطالبة میراث نماید سایر وراث می توانند هبه را فسخ نمایند.اگر چنین شرطى نکند پسر بعد از قبول و قبض در زمان حیات پدرعین موهوبه را مالک می شود و بعد از فوت پدرحق مطالبة میراث دارد.

س : 1768- زنى که حامله است از شوهر متوفاى خود چه مقدار ارث می برد؟ آیا حمل او نیز ارث می برد؟
ج : اگر میت از این زن یا از زن دیگرى فرزندى داشته باشد زوجه یک هشتم ارث می برد و اگر فرزند نداشته باشد، فعلا یک هشتم به او داده می شود.و سهم دو پسر نیز احتیاطاً کنارگذاشته می شودکه اگر در آینده دو پسر به دنیا آمد (دو قلو) به آن دو داده می شود و اگر یک پسر یا یک دختر به صورت دوقلو یا به تنهایی به دنیا آمدند از آن دو سهم کنارگذاشته شده به او داده می شود و باقیماندة آن بین همه وراث تقسیم می شود اما اگر درآینده حمل مرده به دنیا آمد (و میت فرزند دیگرى هم نداشته باشد) زوجه یک چهارم ارث می برد و دو سهم کنار گذاشته شده نیز بین وراث تقسیم می شود.

 

س : 1769- اگر با آزمایشات و دستگاههاى جدید مشخص شدکه یک بچه درشکم زن حاملة متوفى است آن هم پسراست یا دختر آیا باز واجب است که سهم دو پسر کنارگذاشته شود؟
ج : چنانچه اطمینان حاصل شود جدا کردن سهم دو پسر واجب نیست.

س : 1770- زوجة میت از همه اموال و ماترک میت ارث می برد؟
ج : از زمین مطلقاً ارث نمی برد چه مزروعى و چه غیر مزروعى و چه غیر آن حتى از زمینى که در آن خانه ساخته شده است.اما از قیمت بناء خانه و از قیمت درختان و دیگر اموال منقول ارث می برد، البته اگر زن دائمی باشد.اما اگر با ازدواج موقت همسر او شده باشد از هیچ چیز ارث نمی برد.

س : 1771 - زن مقتول از دیة شوهر مقتول خود ارث می برد.و آیا در مصارفى که براى میت از مصارف واجبى و مستحبى می شود، بین دیة میت و بقیة ترکه فرق است؟
ج : هیچ فرقى بین سایر ترکه و دیة میت در این امور وجود ندارد.

 

احکام حدود

احکام حدود

س : 1772- مردى، زن شوهردارى را فرارى می دهد و مدتى هم با او زندگى می کند.یادآورى می شود که مرد ازدواج کرده است و زن دارد - آیا بر مرد و زن یاد شده، حد زنا جارى می شود یا تعزیر می شوند؟
ج : تا وقتى که اقرار به زنا نکرده باشند و شهود بر زناى آنان شهادت ندهند زنا ثابت نمی شود و حد زنا جارى نمی شود.اگر چه مستحق تعزیر هستند.

س : 1773- زن و پسر نابالغى مرتکب زنا می شوند از نظر شرعى چه حکمی دارند؟
ج : پسر نابالغ تعزیر می شود.اگر از بلوغ چندین سال فاصله داردکمتر و اگر نزدیک به بلوغ است بیشتر تازیانه زده می شود.زن صد تا تازیانه زده می شود اما رجم نمی شود.

س : 1774- پسرى با پسر نابالغ مرتکب عمل شنیعى می شده است.پسر نابالغ در هنگام انجام عمل براى اولین بار انزال می کند، این عمل شنیع چندین بار تکرار می شود.از نظر شرعى چه حکمی دارند؟
ج : پسرى که تازه براى اولین بار انزال کرده است معنایش این است که به حد بلوغ رسیده است بنابراین اگر هر دو تا فاعل ومفعول بوده اند کشته می شوند ولى اگر تازه بالغ بعد ازبلوغ مفعول واقع نشده صد تازیانه زده می شود و پسر بالغ کشته می شود.

 

س:1775- مردى با زنى زنا می کند و زن ادعا می کند که شوهر ندارد و مرد هم می داند که زن با مردهاى دیگر هم این عمل را مرتکب می شود.از نظر شرعى چه حکمی دارند؟
ج : اگر زانى و زانیه، زن و شوهر داشته باشند سنگسار می شوند و اگر نداشته باشند صدتا تازیانه زده می شوند.

س : 1776 - مردى با زن شوهر دارى متهم به زنا می شوند و سه نفر شهادت می دهند که مرد و زن یاد شده را در فلان جا دیده اند.مرد مدتى زندانى و بعد تبعید می شود و پس از پایان تبعید به محل زندگى خود برمی گردد اما شوهر زن متهم با اجازه حوزه مرد را به قتل می رساند: ا- آیا زنا با شهادت سه نفر ثابت می شود؟ 2- آیا ورثه مقتول حق قصاص یاگرفتن دیه از قاتل دارد؟
ج : 1- زنا با شهادت سه نفر ثابت نمی شود و اگر مقتول اقرار به زنا نکرده باشد، بر سه شاهد یاد شده حد قذف جارى می شود.2- ورثه مقتول حق دارند قاتل را قصاص یا قصاص را بدل به دیه کنند.

س : 1777- مردى متهم به زنا می شود و مورد ضرب و جرح و شتم قرار می گیرد.تعدادى از مردم به جاى صدتا تازیانه که به مرد زده شود مبلغى را از او می گیرند و به شوهر زن می دهند آیا گرفتن مبلغ یاد شده براى شوهر زن جایز است و آیا ضرب و جرح متهم دیه دارد؟
ج : عمل شنیع زنا تا ((کالمیل فى المکحله)) چنانکه درکتب فقهى تعبیر شده است دیده نشود حد ندارد وگرفتن پول از متهم جایز نیست.ضرب و جرح متهم دیه دارد اما اگر متهم بدون اجازه صاحب خانه وارد خانه اش شده باشد به امر حاکم شرع تعزیر می شود.

س : 1778- مردى به دختر نابالغى تجاوز و او را افضا می کند.دیه دختر چه اندازه است؟
ج : باید دیه کامل یک زن را به دختر بدهد و احوط این است که نفقه دختر را هم بدهد تا وقتى که دختر زنده است.

احکام مرتد

احکام مرتد

س : 1779 - کسانى که ادعاى مسلمانى دارند اما شریعت اسلام را قبول ندارند.چه حکمی دارند؟
ج : اگر منکر ضروریات اسلام باشند یعنى تشریع نماز و...را قبول نداشته باشند مرتد به حساب می آیند و اگر قبول داشته باشند اما نماز نخوانند فاسق به حساب می آیند ولى مرتد نیستند.

س : 1780- کسانى که در هنگام عصبانیت و خشم، دین و آیین وکتاب مسلمان دیگرى را دشنام و فحش می دهند چه حکمی دارند؟
ج : اگر در حال عصبانیت از حال طبیعى خارج شوند و دشنام بدهند ارتداد به حساب نمی آید.

احکام قصاص

احکام قصاص

س : 1781- کسى درخت دیگرى را قطع می کند.در بین صاحب درخت وکسى که درخت را قطع کرده است درگیرى ایجاد می شود و یکى با چاقو و دیگرى با آلت قتاله به جان همدیگر می افتند و سرانجام کسى که درخت را قطع کرده است کشته و قاتل در حالى که زخم عمیقى در سر دارد فرار می کند خانوادة او به دنبالش از منطقه فرار می کند ورثه مقتول زمین و دارایی قاتل را تصرف می کنند.قاتل پس ازیک سال به منطقه برمی گردد و چند نفر را به عنوان مصلح به یک نامه عذرخواهى به خانة ورثه مقتول می فرستد و خواستار فیصله شرعى می شود اما ورثه مقتول می گویند باید زمین خود را به ما بدهد وگرنه ما فیصله را قبول نمی کنیم.قاتل حاضر نمی شودکه زمین خود را به ورثه مقتول بدهد و بناچار دوباره از منطقه فرار می کند.وقتى پسر مقتول بزرگ می شود همراه با دو نفر دیگر قاتل راتعقیب و تیراندازى می کنند تیر به دست قاتل اصابت می کند و بعد از آن ضارب (پسر مقتول ) فرار می کند.اما توسط مردم دستگیر می شود سرانجام پسر مققول با پارتى و واسطه زمین قاتل را تقسیم می کند.حکم شرعى این مسأله چیست؟
ج : چون قتل عمد بوده است قاتل قصاص می شود مگر این که ورثه مقتول به دیه رضایت بدهند واگر ورثه مقتول خواستار قصاص باشندکسى آنان را مجبور به پذیرش دیه نمی تواند چنانکه اگر قاتل به دادن دیه راضى نباشد کسى نمی تواند ازاو دیه بگیرد.چون قاتل راضى به فیصله شرعى شده است اما ورثه مقتول قبول نکرده است و پسر مقتول بدون حکم شرعى تیراندازى کرده است باید دیه دست قاتل و همچنین اجرت المثل محصول زمین را در مدتى که تصرف کرده است بدهد بعد از آن یا قاتل را قصاص می کند و یا دیه می گیرد.

س : 1782- کسى ازطرف پایگاه جواز حمل اسلحه را دارد.اسلحه اش را درگوشه اى می گذارد و مشغول احوالپرسى با حاضران در اتاق می شود.یکى از حاضران مشغول بازى با اسلحه می شود.صاحب اسلحه هشدارمی دهدکه خشاب تفنگ پر ازگلوله است اما او توجهى نمی کند.سرانجام صداى تفنگ بلند می شود و یکى از حاضران در اتاق کشته می شود آیا این قتل، قتل عمد به حساب می آید و مقصر صاحب اسلحه است یا کسى که با اسلحه بازى کرده است؟
ج : قتل، عمدى نیست و ورثه مقتول حق قصاص کسى را که با تفنگ بازى می کرده است ندارد و باید از او دیه بگیرند.در این ماجرا صاحب تفنگ مقصر نیست.بلکه مقصرکسى است که با تفنگ بازى کرده است.

س : 1783- اگر فرمانده پایگاه به یکى از افراد تحت فرمان خود بگوید فلان مبلغ به تو می دهم به شرط این که فلان کس را ترورکنى البته فرد تحت فرمان در پذیرفتن و نپذیرفتن این فرمان مختار است.در این صورت اگر فرد مورد نظر را ترورکند حکم مباشر و سبب چیست؟
ج : مباشر قصاص و آمر حبس ابد می شود.

س : 1784- اگر کسى در میان دو سنگرکشته شود وکارشناسان نظامی و غیر آنها تاییدکنندکه تیراندازى از یکى از این دو سنکر شده است و قاتل یکى ازاین سه - چهار نفر است ((لوث)) تحقق پیدا می کند؟
ج : بله، لوث تحقق پیدا می کند.

س : 1785- اگر بعضى از اولیاى دم در قتل عمد مادر, خواهر و دختر مقتول باشد حق قصاص دارد؟
ج : بله، می توانند قصاص کنند و در صورت توافق قاتل می توانند از او دیه بگیرند.

س : 1786- کسى، دیگرى را عمدا به قتل می رساند فرار می کند اولیاى مقتول اموال قاتل را مصادره می کند آیا بعد از بازگشت قاتل اولیاى مقتول حق قصاص دارند؟
ج : اگر اموال مقتول را به قصد و نیت دیه نگرفته باشند حق قصاص دارند وگرفتن اموال کاشف از رضایت به دیه نیست.

س : 1787 - اگر قاتل با سه گلوله قصاص وکشته شود اما اولیاى مقتول پنج گلوله به او بزنند دوگلوله اضافى چه حکمی دارد؟
ج : اگر ثابت شودکه دوگلوله بعد ازکشته شدن قاتل به او زده شده است دیه دارد اما دیه اش به ورثه قاتل داده نمی شود بلکه درکارهاى خیر و نیکو مصرف می شود و ثوابش به قاتل می رسد.

س : 1788 - اگر مسئوول پایگاه کسى را مأمور به چوب زدن یا مصادره اموال دیگرى بکند و اگر مأمور این دستوررا قبول نکند خودش مورد ضرب و شتم و حبس قرار می گیرد در این صورت مسأله سبب و مباشر چگونه است؟
ج : اگر تهدید مسئوول پایگاه به چیزى باشد که شدیدتر و دردناک تر از چوب زدن و مصادره اموال باشد مثلا اگر مأمور چوب نزند یا اموال شخص مورد نظر مسئوول پایگاه را مصادره نکند مسئوول پایگاه گوش او را می برد یا دست او را می شکند در این صورت مصادره اموال و زدن جوب جایز است و مال مصادره شده را هرکه تلف کند ضامن است و زدن چوب اگر باعث کبودى و سیاهى بدن مضروب شود خود ضارب و مامور پایگاه باید دیه اش را پرد اخت کند.

س : 1789- اگرحاکم جابر و ظالم کسى را به کشتن دیگرى امرکند.و مأمور اگر.اطاعت نکند خودش کشته خواهد شد.در این صورت اگرمأمور شخص مورد نظر حاکم را بکشد چه حکمی دارد؟
ج : مشهور در بین اصحاب (علماء) این است که مأمور اقدام به کشتن شخص مورد نظر حاکم نکند اگر چه خودش در معرض کشته شدن قرارگیرد.

س : 1790- کسى به صورت پنهانى کشته می شود و تعدادى از افراد مومن شهادت می دهند که ما یقین داریم که فلانى قاتل است و وقتى از خود متهم می پرسند درکشتن مقتول تنها بودى یا کس دیگرى هم بود راست بگو شاید قصاص نشوى، متهم می گوید (من کس دیگرى را شریک جرم خودم نمی دانم هرچه سرنوشت من باشد تحمل می کنم) آیا با شهادت تعدادى از مومنان و اقرار این چنینى متهم، قتل اثبات می شود؟
ج : اگر شهود عادل، شهادت دادند در نزد قاضى و شهادت از روى حس باشد نه از روى حدس وگمان شهادت نافذ است.اما گفتن چنین جملاتى از سوى متهم اگر به عنوان اقرار به قتل عمد بوده باشد قصاص می شود اما اگر اقرار نکرده باشد جملات یاد شده به عرف محول می شود.عرف از آن جملات هرچه فهمید همان می شود.

س : 1791- اگر حاکم شرع یا قاضى منصوب ازطرف او نباشد و بیم فرارقاتل هم در میان باشد آیا ورثه مقتول با مشورت و مصلحت علماء و ریش سفیدان منطقه می توانند قاتل را قصاص کنند؟
ج : اگر عمدى بودن قتل ثابت شده باشد می توانند قصاص کنند.

س : 1792- در توضیح المسائل فرموده اید که : (( ورثه مققول حق دارند قاتل را قصاص کنند اما احوط این است که از حاکم شرع اجازه بگیرند)) آیا منظور احتیاط وجوبى است یا استحبابى؟
ج : اگر مفسده اجتماعى و اختلال نظام وجود داشته باشد باید با اجازه حاکم شرع قصاص شود البته در صورتى که اجازه گرفتن از حاکم شرع امکان داشته باشد.

س : 1793- اگر مادرکسى پدر او را به قتل برساند آیا پسر می تواند مادر خود را به جرم قتل پدرش قصاص کند؟
ج : بله، می تواند قصاص کند اما گرفتن دیه ازمادر بهتر از قصاص است.

احکام دیات

احکام دیات

س : 1793 - اگر مردى زنش را اکراه به انجام زنا با اجنبى بکند و زنا هم تحقق پیدا کند اما چهار- پنج ساعت بعد از آن با آلت قتاله شوهرش را به قتل برساند حکم این زن چیست؟
ج : اگر زن با شهادت چهار نفر شاهد عادل، اکراه خود بر زنا را ثابت کند و ورثة مقتول هم حرف او را تصدیق کند زن آزاد می شود اما اگر ثابت نتواند ورثه می تواند زن را قصاص کنند.

س : 1794 - فقهاء بعضى از دیات وکفارات را با دینار حساب می کنند و یک دینارطلاى مسکوى را از نظر وزن هیجده نخود حساب می کند اکنون سوال این است : 1- آیا عین دینار پرداخت شود یا قیمت آن هم کفایت می کند؟ 2- چون قیمت طلا به مرور زمان کم و زیاد می شود آیا قیمت روز پرداخت کفایت می کند؟ 3- آیا تعیین قیمت دینار از سوى صرافان اعتبار دارد؟
ج : 1- با رضایت اولیاى دم و ورثه متقول می تواند قیمت دینار را پرد اخت کند.2- با رضایت اولیاى دم و ورثه مقتول پرداخت قیمت یوم الادا کفایت می کند.3- تعیین قیمت صرافان معتبر است.

س : 1796 - اگر شهود شهادت بر قتل خطایی دادند اما تعدادى از اولیاى دم ادعاى قتل عمدى کردند آیا همین تعداد می توانند از عاقله دیه بگیرند؟

ج : اگر ادعاى عمدى بودن قتل را داشته باشند نمی توانند از عاقله دیه بگیرند.بلکه به اندازه سهمیه شان از قاتل بگیرند.البته مصالحه ورثه مققول با قاتل و عاقله احوط است.

س : 1797- اگر ورثه مقتول صغیر باشند اما سرپرست و ولى و قیّم داشته باشند یا سرپرست آنان حاکم شرع باشد آیا ولى و قیّم و سرپرست صغیر می تواند قاتل را قصاص یا قصاص را بدل به دیه کند؟
ج : ولى و سرپرست شرعى حق قصاص قاتل را ندارد اما اگر مصلحتى باشد می تواند دیه بگیرد یا صبرکند تا صغیرکبیر شود.

س : 1798- تغلیظ دیه در همه ماه هاى حرام و در همه قتل ها جریان دارد؟
ج : در قتل هاى عمدى و خطایی و در همه ماه هاى حرام جریان دارد.

س : 1799- اگر قاتل فرارکند و حکومت وقت اقارب و نزدیکان او را جلب کند و ضرر و زیان مالى متوجه آنان شود آیا آنها حق دارند زیان مالى خود را از قاتل بگیرد؟
ج : اگر دیه مقتول را از نزدیکان قاتل گرفته باشند می توانند آن را از قاتل بگیرند اما خسارات و زیان هاى غیر دیه را نمی توانند از قاتل بگیرند اگر چه احوط این است که قاتل ضررهاى یاد شده را جبران کند.

س : 1800- اگر زن باردارى بمیرد و بچه اش زنده باشد آیا جایز است که شکمش را پاره کنند و بچه را بیرون بیاورند.آیا پاره کردن شکم زن مرده دیه دارد؟
ج : اگر بچه در شکم زن مرده، زنده باشد واجب است که با هر وسیله ممکن بچه را از شکم مادر بیرون بیاورند و پاره کردن شکم مادر دیه ندارد.

س : 1801- اگرکسى، جنینى راکه یک ساعت بعد به طورکامل و طبیعى متولد می شود - عمد ا سقط کند.قصاص می شود یا دیه پرداخت کند؟
ج : بر مسقط دیه واجب است اگر چنین پسر باشد هزار دینار و اگر دختر باشد پانصد دینار باید پرداخت کند وکسى حق قصاص مسقط راندارد.

س : 1802- اگر دیه به عاقله تعلق بگیرد و آنها پرداخت نکنند یا قدرت پرداخت را نداشته باشند و بیت المالى هم در آن کشور نباشد آیا از بیت المال کشور اسلامی دیگر می توان دیه او را تدارک کرد؟
ج : اگر ولى فقیه قدرت پرداخت داشته باشد باید پرداخت کند.

س : 1803 - دیه زخم خطایی بر عهده کیست؟
ج : اگر زخم موضحه و زخم طورى باشد که استخوان واضح باشد و دیده شود و بیشتر از آن باشد دیه بر عاقله است و اگرکمتر از آن باشد بر عهده خود جانى و ضارب است.

س : 1804- کسى در جمهورى اسلامی به قتل می رسد.اولیاى دم وکیل می گیرند و پدر و مادر مققول را از افغانستان دعوت می کند آیا حق الوکاله و مصارف سفر پدر و مادر مقتول از دیه داده می شود؟
ج : حق الوکاله از دیه داده می شود اما مصارف سفر داده نمی شود.

س : 1805- اگر کسى سر میت را قطع کند قصاص می شود یا دیه پرداخت کند؟
ج : صد دینار طلاى مسکوک دیه دارد که به ورثه داده نمی شود بلکه براى خود میت درکارهاى خیر مصرف می شود.

س : 1806- کسى که به خاطر قتل عمد از باب مصالحه به پرداخت دیه محکوم شده است و بخشى از دیه را هم پرداخت می کند بخشى دیگر می ماند و اکنون دوازده سال از این فیصله می گذرد آیا قاتل همان مبلغ باقی مانده (سه میلیون افغانى) را باید بدهد یا ضامن کاهش ارزش پولى افغانى هم است؟
ج : ورثه مققول حق دارند که کاهش ارزش افغانى را هم از قاتل بگیرند مثلا دوازده سال پیش سه میلیون افغانى چند سیرگندم می شده است اکنون معادل قیمت همان گندم را بگیرند بطور مصالحه.

س : 1807- کودکى بر سر بلندى یا دیوارى رفته است کس دیگرى بر سر او فریاد می زند وکودک سقوط می کند و دستش از بازو می شکند آیا دیه دارد و اگر دیه دارد ولى کودک می تواند دیه را بگیرد یا ببخشد یا صبرکند تا خودکودک بالغ شود و آیا ولى کودک علاوه بر دیه مخارج بیمارستان و درمان را هم می تواند بگیرد؟
ج : اگر بازوى کودک بدون عیب خوب شود صد دینار طلا دیه دارد.ولى کودک نمی تواند دیه را ببخشد و نمی تواند مصارف بیمارستان را از فریاد زننده بگیرد.

س : 1808- پایگاه محلى دیة مقتولى را کمتر از دیة شرعى تعین نموده است، ورثه مقتول صغیر است.بعد از بلوغ در صورت عدم رضایت به دیة تعیین شده می تواند دیة کامل را بگیرد؟
ج : پایگاه حق ندارد دیه راکمتر حساب کند، و اگر وکیل حاکم شرع باشد باید دیه راکامل اخذکند و به ولى یا قیم صغار تسلیم کند.و اگر نکرد خود صغار حق دارند بعد از بلوغ باقى ماندة دیه را بگیرد.

س : 1809- شخصى دیگرى را به قتل می رساند، اگر قاتل بمیرد آیا ورثه مقتولى می تواند از ورثه اى قاتل دیه اخذکند؟
ج : ورثه مقتول می تواند ازترکة قاتل اخذکند و اگر مال نداشته باشد از اقارب گرفته می شود الا قرب فالاقرب.باید مراعات شود.

س : 1810- اگر تفنگى غفلتا شلیک شود وبه شخصى اصابت کند یا مجروح شود و یاکشته شود حکمش چیست؟
ج : دیة آن بر عاقل است.

س : 1811 - اگر پسرى در اثر ارتکاب جرمی محکوم به پرداخت دیه گردد.اما فرارکند، یا از پرداخت دیه امتناع ورزد، آیا مجنى علیه یا ورثه اش می تواند از پدر جانى دیه را مطالبه کند؟
ج : اگر پسرقتل عمد مرتکب شود وفرارکند درصورتیکه مال دارد دیه از مال وى پرداخت می شود و اگر مال ندارد، از پدرش گرفته می شد.

س : 1812 - زنى که وارث غیر از پدر و شوهر ندارد دیه اش چگونه تقسیم می شود؟
ج : بطور مساوى و مناصفه بین شوهر و پدر تقسیم می شود.

س : 1813- زنى در اثر تصادف کشته می شود و شوهرش به همین جهت مدتى بیکار می شود، آیا شوهر می تواند خسارت بیکارى خود را از دیة عیال خود بردارد؟
ج : نمی تواند بردارد.

س : 1814 - شخصى در اثر تصادف کشته می شود، قاتل محکوم به پرداخت دیه می گردد، وارثین عبارتند از: پدر، مادر و دختر صغیره، آیا پدر حق دارد مبلغى از دیه را به قاتل ببخشد؟
ج : سهم خود را می تواند ببخشد.

س : 1815- اگر میتى را کالبد شکافى نمایند و عضوى از بدن او را بردارند و در عوض به ورثه دیه پرداخت نمایند، آیا دیه نیز جزء ماترک میت و مال ورثه است؟
ج : در جهت امور خیریه براى خود میت مصرف می شود، بین ورثه تقسیم نمی شود.

س : 1816- آیا وراث مقتول علاوه بر دیه حق گرفتن مصارف تجهیز و تکفین میت و فاتحه را از قاتل دارد؟
ج : غیر از دیه حق گرفتن سایر مصارف را ندارد.

سئوالات تخصصى

سئوالات تخصصى

بسمه تعالی
مجموعه ای از سئوالات تخصصى که توسط مرکز تحقیقات فقهی امام خمینی (ره) در سال (1378) از معظم له شده است و ایشان جواب مرقوم فرمودند ضمیمه این استفتائات می شود و در اختیار محققان و صاحب نظران قرار می گیرد.

احکام حدود

احکام حدود

س : 1 - در مورد صغار و مجانین که مورد ضرب و جرح یا توهین قرارگرفته باشند، بفرمایید:
1 - آیا اولیاى آنان با رعایت غبطة مولى علیه حق گذشت دارند یا خیر؟
2 - ملاک در رعایت غبطة مولى علیه چیست ؟ (آیا صرف عدم الضرر کافى است یا باید نفع صغیر لحاز گردد؟)
ج : 1 - ضرب و جرح که موجب دیه و قصاص باشد ولى حق گذشت ندارد. زیرا ولى حق اضرار به مولى علیه را ندارد و اگر موجب توهین قذف باشد، بر قازف حد جارى نمی شود از جهت صحیحه فضیل (1) و صحیحه ابى مریم (2) وموثغه اسحاق بن عمار(3)
2 - غبطه بر عدم ضرر صدق نمی کند، باید ولى نفع صغیر را در نظر داشته باشد.

س : 2 - در مورد توبه بفرمایید:
1 - در مواردى که توبه مسقط حد است آیا اظهار لفظ دال بر توبه از طرف مجرم ، براى سقوط حد کافى است یا باید عملى دال بر ثبوت توبه از او سر زده باشد؟
ج : اظهار لفظ دال بر توبه کافیست و قول تائب مسموع است ( فان التائب من الذنب کمن لا ذنب له ومرسله جمیل) که دلالت بر اعتبارعمل دال بر توبه دارد (لا یعتمد علیها لارسالها. وکلام امام علیه السلام در معتبره أصبغ بن نباته : أى طهاره أفضل من التوبه) دلالت داردکه اظهار لفظ توبه کافیست .

س : 3 - در مواردى که توبه قبل از اقامة بینه مسقط حد است . آیا ثبوت توبه قبل از بیّنه کافى است یا (اظهار توبه عندالحاکم) نیز باید قبل از بیّنه باشد؟
ج : توبه قبل از بیّنه ، نزد حاکم باید ثابت شود، لعدم الدلیل على اعتبار اظهار التوبه عندالحاکم .

س : 4 - آیا در توبه مسقط حد، احراز توبه لازم است یا در صورت شبهه توبه نیز حاکم شرع می تواند با تمسک به قاعده الحدود تدرء بالشبهات ، حد را اجراء نکند؟
ج : احراز توبه لازم است ، و دلیل قاعده تدرء بالشبهات ، ضعیف است .

س : 5 - درباره لزوم تاخیر اجراى حد یا قصاص زن شیرده ، بفرمایید:
1 - آیا این حکم ، مادر رضاعى را نیز شامل می شود؟ در فرض شمول ، بین امکان و عدم امکان جایگزینى دایه اى دیگر یا شیر خشک یا شیر حیوان تفارتى وجود دارد؟
2 - در صورت امکان جایگزینى، یافتن دایه وظیفه حاکم شرع است یا ولى طفل ؟
ج : 1 - مادر رضاعى را شامل نمی شود مگر در صورتیکه اجراء حد مستلزم خوف تلف طفل باشد، نه مرضعة دیگر پیدا شود و نه با شیر خشک و حیوان حیاتش حفظ شود. ومادرطفل نیز همان مقدار مهلت داده می شودکه لباء:
فله براى طفلش بدهد ومقتضاى جمع بین موثقه عمار ساباطى (4) و صحیحة ابى مریم انصارى (5) این است که چه از دادن فله به طفل ، حد جارى می شود، و فله همان شیرى است که در پستان حیوان در اوائل ولادت جمع می شود و سفت می باشد و شیر رقیق که بعد می آید فله گفته نمی شود و بعضى از أطباء گفته است که طفل بدون خوردن فله زنده نمى ماند. و بعد از دادن فله حد جارى می شود، مگر اینکه حیات طفل در معرض خطر قرارگیردکه بازهم مهلت داده مى شود.
2 - نفقة طفل بر پدر و جد لازم است. با وجود آنها نوبت به حاکم شرع نمی رسد.

س : 6 - در موارى که شارع مقدس شیوه یا ابزار خاصى را در اجراى مجازات در نظر گرفته است مانند رجم یاکشتن با شمشیر، بفرمایید:
1 - آیا شیوه یا ابزار یاد شده موضوعیت دارد؟ (به عبارت دیگر در اینگونه موارد آیا هدف شارع مقدس فقط ازهاق روح است و لو با استفاده از ابزار نوین ،یا ازهاق روح به شیوه یا ابزار مخصوص ضرورت دارد؟)
2 - در صورت موضوعیت داشتن ، چنانچه اجراى رجم یا مجازاتهایى نظیر مجازات لواط با شیوه هاى مخصوص در شرائطى خاص به مصلحت اسلام و نظام مقدس اسلامی نباشد مثلا وهن اسلام و مسلمین باشد یا چهرة خشنى از اسلام یا نظام اسلامی نشان دهد. آیا می توان ضن اجراى اصل حکم - قتل - شیوة اجراى آنرا تغییر داد؟
ج : 1 - ازهاق روح به شیوه یا آبزار مخصوص ضرورت دارد. به نقل یک حدیث اکتفا می کنیم . مرحوم کلینى به سند صحیح از حضرت امام صادق (علیه السّلام ) نقل می کند:( إن امیرالمؤمنین (علیه السّلام ) قال لرجل اقرّ عنده با للواط أربعا: یا هذا ان رسول ا ... (صلى الله علیه و آله ) حکم فى مثلک بثلاثة احکام ، فاختر ایّهن شئت ، قال : و ما هن یا امیر المؤمنین ؟ قال : ضربه بالسیف فى عنقک بالغه منی ما بلغت او اهداء من جبل مشدود الیدین و الرجلین او احراق بالنار الحدیث )(6) و این صحیحه دلالتش واضح است بر اینکه ابزار متعین است و ضرورت دارد.
2 - چنانچه از مخصوص شیوه خاص استفاده شود، به واسطه تبلیغات مخالفین اسلام و مسلمین ، تغییر داده نمی شود، چنانچه به تبلیغات آنها بها داده شود، و به آنها مماشاه شود، اصل نظام اسلامی را زیر سؤال می برند که مردم محورى
نیست ، ما با توکل به خداى توانا به این آیة مبارکه عمل نمائیم : و لا یستخفنک الذین لا یوقنون.

س : 7 - با عنایت به این که در صورت ثبوت جرم مستوجب رجم با اقرا، اگر هنگام اجراى مجازات رجم ، مجرم از حفره فرارکند، نباید برگردانده شود، بفرمایید:
1 - آیا در این حکم بین موردى که پس از آغاز رجم هنوز سنگى به وى اصابت نکرده با موردى که سنگ به وى اصابت کرده تفاوتى وجود دارد؟
2 - اگر مجرم پس از قرار داده شدن در حفره و قبل از پرتاب سنگ فرارکند، آیا مشمول حکم فوق خواهد بود؟
ج : 1 - بلى مقتضاى صحیحة حسین بن خالد (7)این است که اگرجرم به اقرارثابت شده باشد و شی از حجاره به او رسیده باشد برگردانده نمی شود و اگر جرم به بینه ثابت شده باشد مطلقاً برگردانده می شود وصحیحة ابى بصیر(8) اگر
چه تفصیل بین اصابت حجاره و عدم اصابت داده است ولى صحیحه حسین اظهر است از جهت تقیید به اقرار و اصابت حجاره و مقدم می شود بر صحیحه ابى بصیرکه دلالت دارد بر عدم برگرداندن بعد از اصابت حجاره مطلقا. و حمل مطلق بر مقید می شود.
2 - هر دو صحیحه اتفاق دارند بر اینکه اگر فرار پیش از اصابت حجاره باشد برگردا نیده می شود.

 

س : 8 - با توجه به جریان قاعده قرعه در شبهات موضوعیه ، بفرمایید:
1- آیا این قاعده به امور حقوقى اختصاص دارد یا شبهات موضوعیه در امور جزائى را نیز در بر می گیرد؟(به عنوان مثال در موردى که علم اجمالى به وجود قاتل بین دو یا چند نفر باشد، آیا می توان با تمسک به قرعه حسب مورد، حکم قصاص یا دیه را اجراء نمود؟
2- در فرض جریان این قاعده در امورجزائى، آیا در تمام ابواب حدود، قصاص ، دیات و تعزیرات جارى است یا به باب خاصى از جزائیّات اختصاص دارد؟
ج : 1 - صحیحه محمد بن حکیم چنین است قال : سألت ابا الحسن علیه السلام عن شیئى؟ فقال لى : کل مجهول ففیه القرعه، قلت له : آن القرعة تخطىء و تصیب ، قال :کلما حکم الله به ، فلیس بمخطىء(9)این روایت صحیحه است به طریق صدوق (رحمه الله ) و دلاتش به عموم می باشد، بنابراین درهر جایى که شارع مقدس طریق و اماره و دلیل براى موضوع و یا حق از حقوق معین نکرده باشد به قرعه تعیین می کند،کما فى صحیحة الحلبى عن ابى عبدالله (علیه السلام ) قال : اذا وقع المسلم و الیهودى و النصرانى على المرأه فى طهر واحد اقرع بینهم ، فکان الولد للذى تصیبه القرعه(10) و واضح است که در اینجا هیچ اماره و طریق براى الحاق ولد موجود نیست لهذا محول به قرعة شده است . و اما در مفروض سؤالى شارع مقدس براى اثبات و نفى بینه و اقرار و قسامه را قرار داده است حتى ازمدعى علیه و منکر در فرض لوث ، بینه و قسامه مطالبه شده است ، بنا جاى قرعه نیست .

س : 9 - درباره قاعده درء بفرمائید:
1 - آیا این قاعده به باب حدود اختصاص دارد یا شامل ابواب قصاص ، دیات و تعزیرات نیز می شود؟
2 - معیار در عدم اجراى حد چیست ؟ (شک در حلیّت ، توهّم جواز عمل ، صِرف ظن به اباحه ولو غیر معتبر یا عدم علم به حرمت ؟)
3 - محل عروض شبهه در قاعده درء کیست ؟ قاضى، مرتکب عمل یا هر دو؟
4 - آیا شبهات موضوعیه ، حکمیه ، شبهه و غیر عمد، اکراه ، اجبار، نسیان و... مشمول این قاعده می شود؟
5 - در فرض شمول شبهات حکمیه ، آیا بین جاهل قاصر و مقصّر تفاوتى وجود د ارد؟
ج : 1 - اختصاص به حدود و تعزیرات دارد، ولى قصاص در مورد شبهه تبدیل به دیه نمی شود و ساقط مجانى نمی شود و دیات را شامل نمی شود، چون داخل در حقوق است نه حدود بلکه در مورد قصاص و دیه چنانچه شبهه باشد نه تنها وضع نمی شود بلکه بر متهم بینه بر برائت و یا قسامه لازم است ( لئلایبطل دم امرءٍ مسلم ) و اما شمولى قاعده تعزیرات را ازجهت این است که جنبه حق اللّهى دارد مثل حدود بلکه تعزیر تأدیب است پایین تر از حد و جنبه حق الناسى ندارد .
2 - معیار در عدم اجراء حد این است که قاضى بداند مرتکب جاهل به جهل مرکب بوده مثل اینکه اعتقاد داشته این خانم زوجة او می باشد و مقاربت نموده بعدکشف شده که اجنبیه بوده و یا اینکه جاهل به حکم بوده به جهل قصورى مثل
شخصی که جدید الاسلام باشد و هیچ چیزى از حلال و حرام را نداند (کما تدل على ذلک صحیحه الحلبی و غیرها(11)
3 - چنانچه مدرک . درء حدود، به شبهات همان نصوص مشارالیها باشد، اختصاص به مرتکب عمل دارد و اگر به مرسله مرحوم صدوق : (ادرأوالحدود با الشبهات ) عمل کنیم از جهت اینکه ضعفش را منجبر به عمل اصحاب بدانیم ، هر دو را شامل می شود. ولى اگر شبهه براى قاضى حاصل باشد مألش به این است که جرم وجدانا یا تعبده برایشان ثابت نشده است بناء عدم حکم قاضى مستند به عدم ثبوت است نه به واسطه درء حد به شبهه ، (فافهم فانه لایخلوعن دقه) و نتیجه این است که مورد قاعده غالبا مرتکب عمل است نه قاضى مگر در مورد نادر.
4 - شبهه حکمیه و موضوعیه را اطلاق صحیحة عبدالصمد بن بشیر شامل می شود(12) و نسیان را به طریق اولى شامل می شود و چنانچه اکراه و اجبار نزد قاضى ثابت شود حدیث حد را بر می دارد ((رفع ما اکرهوا علیه))(13) و اگر مرتکب فاحشه ادعا کند که مرا اکراه کرده است مسموع است لصحیحه ابى عبیده عن ابى جعفر علیهما السلام (14) در اینجا حد دفع شده از جهت شبهه که در نزد قاضى پیدا شده است چون زانیه ادعاء اکراه نموده است و حضرت امیر (علیه السلام) قبول نموده و حال آنکه احتمال می رود زن از جهت خوف حد، دروغ گفته باشد.
5 - در مورد جاهل قاصر و غافل حد برداشته است ولى جاهل اگر مقصر وملتفت باشد و سؤال نکند حد جارى می شود لصحیحة یزید الکناسى(15).0

س : 10 - درصورتى که پس از اجراى مجازات رجم ، به زعم این که مجرم به قتل رسیده ، جسد وى به سرد خانه منتقل شود ولى بر حسب اتفاق علائم حیاتى در او مشاهده شود و پس از معالجه سلامت خود را باز یابد، بفرمایید:
1 - آیا صرف صدق عنوان رجم و لو به قتل محکوم نیانجامدکفایت می کند ( تا در نتیجه نیازى به اجراى مجدد حکم نباشد) یا چون قتل از طریق رجم موضوعیت دارد، باید مجددا حکم رجم را در مورد وى به مرحلة اجراء گذاشت ؟
2 - در فرض دوم ، آیا مجرم می تواند دیه جراحات وارده در اثر اجراى حکم در مرتبه اول را مطالبه نماید؟
3 - در صورت مثبت بودن پاسخ ، پرداخت دیه به عهدة کیست ؟
ج : 1 - چون غرض از رجم قتل به این نحو است پس باید رجم کنند تا کشته شود ((کما تدل على ذلک مارواه الصدوق ((قدس سره)) باسناده عن یونس بن یعقوب عن ابی مریم )) (16)
2 - چون رجم به دستور امام یا نایب ایشان انجام می شود، مجرم حق مطالبة دیه را ندارد، و رجم دوم متمم اول است .
3 - بله ، چنانچه رجم کنندگان به سنگ هاى کوچک که کشنده نیست رجم کرده باشند دیه آن از بیت المال داده می شود.

س : 11 - چنانچه دلیل اثبات جرم ، منحصر به نظریه کارشناس مانند کارشناس انگشت نگارى یا پزشکى قانونى باشد، بفرمایید:
1 - آیا از نظر شرعى چنین دلیلى حجیت دارد؟
2 - در صورت حجیت ، آیا دلیل مستقلى محسوب می شود یا حجیت آن منوط به داشتن شرایط بینه است ؟
ج : ا - چنانچه از قول کارشناس براى حاکم شرع وثوق و اطمینان پیدا شود، طبق آن حکم می تواند. چون سیره عقلاء قائم به حجیت اطمینان وعمل به آن می باشد.
2 - چنانچه دو نفر و داراى عدالت باشند، قولشان از باب بیّنه ، حجت است و لو اینکه موجب اطمینان نباشند.

1،3 - (3)ج 18ب 19 من ابواب مقدمات الحدود ح1 2 - س ج 18 ب 5 من ابواب حد القذف ح1 4،5 - (2) س ج 18 ب 16 من ابواب حد الزنا ح 5,4 6 - الکافى ج 7 ص201 التهذیب ج 10 ص 53 7،8 - س ج 18 ب 15 من ابواب حد الزنا ح 5 9 - س ج 18 ب 13 ابواب کیفیه الحکم ح 11 10 - س ج 17 ب 27 من ابواب میراث ولد الملاعنه ح1 11 - س ج 17 ب10 من ابواب میراث ولد الملاعنه ح1 12 - س ج 9 ب 45 من ابواب تروک الاحرام ح 3 13 - س ج 11 ب56 من ابواب جهاد النفس وما یناسبه ح ا و 2 14 - س ج 18 ب 18 من ابواب حد الزنا ح 1 15 - س ج 18ب 27 من ابواب حد الز نا ح3 16 - س ج 18 ب 16 من ابواب حد الزنا ح5

احکام قصاص

احکام قصاص

س : 12 - درموارد زیرکه جرح و قتل به طور عمد یا غیر عمد توسد یک نفر صورت می پذیرد، آیا حسب مورد قصاص طرف در قصاص نفس و دیه عضو در دیه نفس تداخل می کند؟
1 - جرح و قتل با ضربه واحد انجام شود.
2 - جرح و قتل با دو ضربه یا بیشتر انجام شود (در این فرض ممکن است ضربات متعدد در زمانهاى متفرق یا متوالى انجام شود.
ج : 1 - چنانچه قتل و جرح با ضربة واحده انجام شود، قصاص طرف در قصاص نفس و دیه طرف در دیة نفس تداخل می کند، ((تدل على ذلک صحیحه ابى عبیدة الحذاء))(17)((و صحیحه محمدبن قیس و صحیحه حفص بن البخترى))(18)
2 - چنانچه جرح و قتل با دو ضربه یا بیشتر در زمانهاى متعدد با فصل زمانى انجام شود، جرح با قتل تداخل نمی کند، قصاص طرف اولا، بعد از آن قصاص نفس انجام می شود. و اگر جرح و قتل با دو ضربه متوالى انجام شود، صحیحة
حذّاء دال بر تداخل است وصحیحة ابن قیس و ابن بخترى دلالت بر عدم تداخل دارند،((فتقع المعارضه بینهما، فلابد من الرّجوع الى المرجحات ، فبما أن الصحیحتین موافقتان للکتاب لأنه ناطق بقصاص العضو و النفس مستقلا، ترجّحان على صحیحه الحذاء فالنتیجه هى عدم التداخل . و هو الاقوى .))

س : 13 - درباره قصاص نفس یا طرف ،بفرمایید:
1 - آیا ولى امر می تواند بر خلاف درخواست ولى دم یا مجنى علیه بنابه مصالحى قصاص را به دیه تبدیل نماید؟
2 - چنانچه پاسخ مثبت باشد، با توجه به اینکه طبق فتواى مشهور، قصاص تنها در صورت رضایت جانى به دیه تبدیل می شود، آیا می توان علیرغم درخواست جانى قصاص را به دیه تبدیل نمود؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ ، مسؤول
پرداخت دیه کیست ؟جانى یا بیت المال ؟
ج : ولى امر نمی تواند بر خلاف خواست ولى دم قصاص را به دیه تبدیل کند، لانه یخالف صریح القران : من قتل مظلوما، فقط جعلنا لولیه سلطانا(الاسراء الآیه 33) و کذا الکلام فیما اذا خالف المجنى علیه لقوله تعالى : والعین بالعین (الى قوله ) والجروح قصاص (المائده الآیه 45)
2 - ولیّ امر می تواند بر خلاف خواست جانى قصاص را به دیه تبدیل کند، ولى حق اجبار به پرداخت دیه ندارد، باید دیه را از بیت المال بپردازد. و این جواب مبتنى بر جواب اول نیست . چون اینجا احسان به جانى و ارفاق می باشد، باکتاب
یا سنت مخالفت ندارد.

س : 14 - در صورتى که شخص محکوم به قصاص ، عضو مماثل نداشته باشد، بفرمایید :
1 - با توجه به این که عضو ناسالم دربرابر عضو سالم قصاص می شود، آیا مثلا چشم کسى که به حسب ظاهر سالم است ولى بینایى ندارد عضو ناسالم محسوب می شود یا چنین فردى فاقد عضو به حساب می آید؟
2 - اگر جانى، فاقد بینایی چشم راست باشد و چشم راست کسى را کورکرده باشد، آیا چشم چپ او به عنوان قصاص کور می شود یا خیر؟
3 - اگر سلب بینایی باکندن حدقه باشد وخود جانى حدقة چشمش سالم است ولى بینایی ندارد، هنگام قصاص تکلیف چیست ؟ ( آیا حدقه در مقابل حدقه قصاص می شود و نسبت به سلب بینایی اخذ دیه می گردد یا حکم دیگرى دارد؟ )
ج : 1 - چنین شخصی فاقد عضو نیست بلکه عضو ناسالم دارد و دیه آن ثلث می باشد ((کما یدل علیه صحیحة برید))(19)
2 - احوط این است که مجنى علیه دیه بگیرد و اگر دیه را قبول نکند و چشم راست جانى را قلع کندکافیست و اگر به آن قناعت نکند احوط این است که جانى مابه التفاوت بین ثلث دیه و نصف دیه را براى مجنى علیه بدهد.
3 - احوط این است که مجنى علیه به گرفتن دیه قناعت کند و اگر قصاص کند، احوط این است که جانى مابه التفاوت را براى مجنى علیه بپردازد.

س : 15 - اگر مردى دو زن یا بیشتر راکشته باشد و اولیاى آنان خواهان قصاص باشند: بفرما یید :
آیا اولیاى خواهان قصاص باید چیزى به عنوان فاضل دیه بپردازند یا خیر؟ و در صورت لزوم پرداخت ، آیا باید هر یک از اولیاى خواهان قصاص ، مستقلا و جداگانه نصف دیه یک مرد را بدهند یا اینکه نصف دیه یک مرد، به نسبت اولیاى خواهان قصاص تقسیم می شود؟(مثلأ اگر مردى دو زن را کشته باشد و اولیاى هر دو خواهان قصاص باشند، آیا باید هر یک از اولیاء نصف دیه یک مرد را بدهند یا یک چهارم دیه یک مرد؟
ج : بر اولیاء کشته شدگان واجب نیست چیزى بپردازند. زیرا دیه دو زن دیة یک مرد می باشد و اگر سه زن راکشته باشد و اولیاء آنهابه قصاص توافق کنند حق ندارند چیزى مطالبه کنند. ولى اگر اولیاء یکى از زنها بدون توافق دیگران، قصاص کنند، باید نصف دیه آن مرد را بپردازند و اولیاء آن دو زن دیگر، حق دارند، دیة آن دو را بگیرند و الا لازم می آید خون مسلمان ضایع شود.

س : 16 - با عنایت به این که اگر شخصى دست راست دیگرى را قطع نماید، به هنگام قصاص چنانچه جانى فاقد دست راست باشد دست چپ او و در صورت فقدان دست چپ ، پای او قطع می گردد، بفرمایید:
آیا این حکم در مورد پا و دیگر اعضاى زوج بدن نیز قابل اجراء می باشد؟(مثلا اگر جانى پای راست ندارد و پای راست دیگرى را قطع کرده باشد، آیا این جا نیز ابتدا پای چپ وى و درصورت فقدان آن ، دست او قطع می گردد؟)
ج : در صورت فقدان دست چپ ، پای وى قطع نمی شود و نوبت به دیه می رسد. زیرا روایت حبیب سجستانى ضعیف است ((لانه لم یوثق و لم یمدح فى کتب الرجال))

س : 17 - در صورتى که مجنى علیه از زنده ماندن خود مأیوس شده باشد، بفرمایید: آیا می تواند در مورد تبدیل قصاص نفس به دیه یا مصالحه یا عفو جانى وصیت نماید؟ آیا چنین وصیتى نافذ خواهد بود؟
ج : چنین وصیتی نافذ نیست زیرا حق قصاص مال ولى دم می باشد در زمان حیات مجنى علیه وجود ندارد و اسقاط آن اسقاط مالم یجب می باشد و همچنین صلح و عفوش نافذ نیست چون وجود ندارد، ولى مجنى علیه می تواند جانى را عفوکند از جنایت وارده و بعد از آن اگرجنایت موجب مرگ شود قصاص نخواهد داشت .

س : 18 - درباره محکوم به قصاص که به درخواست اولیاء دم حلق آویز شده و هنوز جان نسپرده است ، بفرمایید:
1 - اگر در این مرحله برخى از اولیاء دم قاتل را عفوکنند، آیا باید اجراى حکم را متوقف کرد یا توقف حکم نیازمند به رضایت همه آنهاست ؟
2 - در صورت لزوم توقف با توجه به اینکه در فرض تعدد اولیاء دم ، اگر در بدو امر بعضى از آنها ازقصاص عفو نمایند اولیاء خواهان قصاص در صورت تامین سهم الدیة عفو کنندگان حق استیفاء قصاص دارند، آیا در فرض فوق نیز براى اولیاء خواهان قصاص این حق باقى است یا حق آنان در این مرحله ساقط می گردد؟(مخصوصا در موردى که این وضع چندین مرتبه تکرار شود). 3 - عفو جانى در حین اجراى حکم به نحو مشروط چه حکمی دارد؟(به عنوان مثال ولى دم بگوید اگر جانى فلان مبلغ را به من بپردازد او را عفو می کنم ).
4 - ضمان خسارتها و آسیب هاى وارده به جانى در مرحله یا مراحل قبلى به عهدة کیست ؟ .
ج : 1 - توقف و ترک قصاص ، متوقف به رضایت همه می باشد و اگر یکى از آنها قصاص کند می تواند، ولى باید سهمیة عفوکنندگان را براى ورثه قاتل بپردازد.((کما یدل علیه صحیحة ابى ولاد(20) و مادل على الخلاف یحمل على التقیه
2 - دلیل بر سقوط حق خواهان قصاص نیست ، بلکه اطلاق صحیحه ابى ولاد این مورد را نیز شامل است .
3 - این همان مصالحة قصاص به دیه می باشد، چنانچه جانى قبول کند، صحیح است اگر چه چند برابر دیة قتل باشد.
4 - هر خسارت و آسیب که خارج از حق قصاص باشد، چنانچه سبب آن اولیاء مقتول باشند، ضامن می باشند و اگر آنها سبب نباشند، ضامن نیستند.

س : 19 - آیا مجازات معاونت در قتل عمد، همچون قتل عمد، حق الناس است و قابل برگشت از سوى اولیاء دم یا حق الله و عفو آن منحصرا در اختیار ولى امر می با شد؟
ج : امساک کننده مقتول وآمر قتل که حبس ابدى می شوند حق الله است و قابل گذشت ازطرف اولیاء دم نیست ، بلکه ولق امر هم حدى راکه منشا آن به بینه ثابت شود عفو نمی تواند و اگر منشا آن به اقرار ثابت شود، ولی امر عفو می تواند، ((کما تدل على ذلک معتبره طلحه بن زید(21)

س : 20 - در صورت علم اجمالى به وجود قاتل در بین افراد محدود و معین ، بفرمایید:
1 - آیا قاضى می تواند براى تعیین قاتل و اجراى قصاص از قرعه استفاده نماید؟
2 - در صورت منفى بودن باسخ و لزوم پرداخت دیه ، چه کسى باید دیه را بپردازد و نحوه پرداخت آن چگونه خواهد بود؟
ج : 1 - چون شارع مقدس درمورد اتهام به قتل بینه را بر مدعى علیه قرار داده ، قرعه مشروعیت ندارد .
2 - وظیفه هر یک از متهمین این است که بینه اقامه کند که او قاتل نیست و چنانچه اقامه بینه کردند، دعوى ساقط می شد و اگر اقامه بینه نتوانستند، مدعى موظف است به قسامه، پس چنانچه پنجاه نفر را درمورد ادعای قتل عمد آورد، هر
کدام یک قسم می خورد بر اینکه قاتل احدهما می باشد و به آن قصاص ثابت نمی شود، دیه ثابت می شود، هرکدام نصف دیه را بپردازد و اگر (25) نفر آورد هرکدام دو مرتبه قسم یاد می کند و هکذا و اگر افراد دیگر را احضار نتوانست ،
خود مدعى پنجاه مرتبه قسم یاد می کند که یکى این دو نفر قاتل است ، و اگر خودش قسم نخورد قسامه متوجه متهمین می شود هرکدام اقامة قسامه می نماید: ((بالله ماقتلناه و لم نعرف قاتله)) و چنانچه قسامه را به نحو اجتماعى یا فردى اقامه کردند از قتل تبرئه می شوند، و دیه از بیت المال داده می شود ((لئلا یبطل دم إمرأ مسلم )) و اگر احضارافراد را براى قسم به نفى قتل نتوانستند وهرکدام 50 قسم به نفى قتل نخوردند، دیه بر آن دو نفر ثابت می شود هرکدام نصف دیه را بدهند و قصاص نمی شوند ((لعدم معلومیة القاتل بعینه))

س : 21 - پسر پانزده ساله اى شب هنگام پس از پیدار شدن از خواب ، فردى اجنبى را به صورت برهنه با مادرش در اتاق خواب می بیند و با این اعتقا دکه فرد خائن و متجاوز به ناموس باید کشته شود، فرد مزبور را در حال فرار به قتل می رساند. با توجه به این که زن مدعى است : ((با تهدید مقتول ، مبنى بر ریختن آبروى او در صورت تن ندادن به رابطه ، مجبور به بازکردن درب منزل به روى او شده و رابطه نامشروع در حد کمتر از زنا بوده است)) بفرمایید:
1 - قتل ارتکابى توسط نوجوان ، با اعتقاد به لزوم کشتن این گونه افراد، مشمول کدام یک ازعناوین قتل عمد یا شبه عمد می شود؟
2 - با توجه به ادعاى زن مبنى بر این که از روى تهدید مجبور به برقرارى رابطه با اجنبى شده است ، آیا عمل ارتکابى از سوى فرزند تازه بالغ وى می تواند مشمول عنوان دفاع از ناموس باشد؟
3 - با توجه به این که اطلاعات فقهى نوجوان از احکام شرعى کم بوده ، آیا جهل وى به مسأله می تواند رافع مسئولیت باشد؟
ج : 1 - این قتل داخل درشبه عمد می باشد، چون اعتقاد به وجوب و یا به جواز آن داشته است .
2 - چون اعتقاد دفاع از ناموس را داشته ، قصاص نمی شود.
3 - رافع قصاص می شود ولى دیه لازم است .

س : 22 - 1: چنانچه اولیاى دم درمقام مصالحة قصاص با مبلغى زائد بر دیه ، مقدارى را تقاضا کردند که پرداخت آن براى قاتل میسر نیست ، آیا دادگاه میتواند فرصت محدودى براى اجراى قصاص به اولیای دم بدهد و پس از انقضاى
مهلت مذکور و عدم تقاضاى قصاص ، محکوم را آزاد نماید؟
2 - در صورت مثبت بودن جواب ، آیا باید او را بدون قید آزاد نمود یا با أخذ وثیقه و قید ضمانت ؟
3 - در صورتى که مقتول داراى ورثه صغیر وکبیر باشد، اگر ورثه کبیر خواهان قصاص بودند ولى براى استیفاى قصاص قدرت تأمین سهم صغیر را نداشتند.
آیا می توان قاتل را تا زمان بلوغ صغیر (اگر چه در مدت طولانى) در زندان نگه د اشت ؟
2 - در صورت مثبت بودن جواب ، آیا تحمل سالهاى متمادى در زندان (مثلا 12 سال براى بلوغ فرزند صغیر مقتول) و بعد ، اجراى حکم قصاص از مصادیق تحمیل دوجریمه به خاطر یک جرم نیست ؟
ج : 1 - الصلح بین القاتل و ولى الدم لابد آن یکون برضا الطرفین ، فاذا رضیابه لابد آن یعین مقدار المال و آن ادائه حالى أو مؤجل و على الثانى هل یکون بقسط و احد أو باقساط ، فبعد تعیین ابعاد الصلح و تحققه لا یجوز لولى الدم آن یطالب بشىء زائد و لا یجوز آن یفسخ الصلح بلا رضاء القاتل ، فان عقد الصلح من العقود اللازمة و یجب الوفاءبه . نعم
لوطالب الولى مالا لا یقدر علیه القاتل و لم یتحقق الصلح فللقاضى أن یعین أمدا محدودا للقصاص فان لم یقدم علیه ، یطلق سراحه بکفیل او وثیقة لا بدونه لئلا یبطل دم امررا مسلم و من ذلى فى الجواب من الثانى (ب)
3 - لا یجوز حبسه الى أمد طویل ، فانه مستلزم عقوبتین لجنایة واحدة و هو لا یجوز، فلابد من اطلاق سراحه بکفیل أو وثیقة لثلا یبطل دم امرأ مسلم ،و یجوز للولى ان یضمن سهمیة الصغار و یقدم على القصاص لان دفع سهامهم لیس واجبا فوریا، بل معلق على بلوغهم و عدم ارقضاء القصاص و ان رضوا با لقصاص، لیس لهم مطالبه الدیه.

17 - س ج 19 ب1من ابواب دیات المنافع ح 1 18 - س ج 19ب 15من ابواب القصاص فى النفس ح 1 و 2 19 - س ج 19ب 31 من ابواب دیات الاعضاء ح1 20 - س ج 19 ب 52 من ابواب القصاص فى النفس ح1 21 - س ج 18 ب 3 من ابواب حد السرقه ح 5

احکام دیه

احکام دیه

س : 23 - اگر شخصى کشته شده و جنازه او مثلا دربیابان ، منزل یا باغى یافت شود و هیچ یک از قاتل و مقتول شناسایى نشوند، بفرمایید:
1 - آیا دیه اى وجود دارد؟
2 - بر فرض ثبوت ، پرداخت دیه به عهده کیست و مورد مصرف آن کجاست ؟
ج : تفصیل جواب این است که اگر مقتول در بیابان پیدا شود و مقتول ، وارث غیر از امام نداشته باشد، دیه ندارد ((لانه لا معنى لان یؤخذ الدیه من بیت المال و ردّت الیه )) و اگر غیر از امام وارث داشته باشد دیه او از بیت المال براى ورثه داده می شود، لصحیحه عبدالله بن سنان و عبدالله بن بکیر(22) و اگر درمنزل یا باغى پیدا شود، صاحب و یا صاحبان منزل و باغ موظفند، بینه بر عدم قتل اقامه کنند و اگر بینه نداشتند، باید دیه را به ولى دم بدهند و اگر وارث نداشت به بیت المال بپردازند. ((والدلیل على ذلک صحیحة محمد بن قیس (23) و ان امتنعوا من اعطاء الدیه وکان هناک لوث یکلفون بالقسامة فان اتوابها یؤدى الدیة من بیت المال لصحیحة مسعدة بن زیاد و هنا و ان لم یصرح بذکر بیت المال الا ان افرادکلمه (یؤدى) الدیة شاهد على انها من بیت المال و الا لعبر (بیؤدّون)
2 - مصرف آن مثل بقیه بیت المال می باشد که باید به مصالح مسلمین مصرف شود .

س : 24 - چنانچه شخص مقتول از پیروان فرقة ضالة بهائیت باشد: بفرمایید:
1 - آیا دیه دارد یا خیر؟ و در صورت مثبت بودن باسخ ، دیه او چقدر است ؟
ج : دیه ندارد، از جهت اینکه مهدور الدم می باشد از اسلام خارج است و اهل کتاب نیست تا با قبول شرائط ذمه محقون الدم باشد.

س : 25 - چنانچه مقتول ، ورثه صغیر داشته باشد، بفرمایید:
1 - آیا همواره اخذ دیه از سوى اولیاى صغار، اصلح به حال صغار است یا اینکه حسب مورد می توان جانى را عفو و یا از وى مطالبه قصاص نمود؟
2 - آیا محدوده اختیارات ولى با قیّم در این خصوص تفاوتى دارد؟
ج : 1 - غالبا اخذ دیه اصلح به حال صغار می باشد، اما ولى حق عفو ندارد، ازجهت اینکه در آن نه تنها غبطه صغار نیست ، بلکه ضرر بر آنهاست ، اما قصاص به یک شرط می تواند و آن این است که ولی صغیر از قرائن به دست
آورد. اگر قاتل را قصاص نکند، این صغیر را خواهد کشت .
2 - چنانچه ولى قیّم را نصب کرده باشد وگفته باشد هر تصرفى را که من حق داشتم ، شما حق دارید، قیّم مثل ولى می باشد.

س : 26 - درباره تغلیظ دیه در اشهر حرم یا مکه معظمه ، بفرمایید:
1 - آیا تغلیظ دیه مختص قتل عمد است یاشامل قتل شبه عمد وخطاى محض نیز می شود ؟
2 - آیا حکم مذکورمختص مسلمین است یا شامل اهل کتاب نیز می گردد؟
3 - آیا جهل قاتل به حکم یا موضوع ، در تخلیظ دیه تأثیرى دارد؟
ج : 1 - مقتضاى اطلاق صحیحه کلیب اسدى(24) عدم فرق است درتغلیظ بین قتل عمد وشبه عمدوخطا محض.
2 - اطلاق صحیحة مشارالیها شامل می شود هر شخص راکه محقون الدم باشد و اهل کتاب چنانچه شرایط ذمه را قبول نمایند محقون الدم می باشند.
3 - جهل قاتل به حکم یا موضوع درتغلیظ اثرى ندارد ازجهت اطلاق صحیحه کلیب .

س : 27 - در مورد جراحت (متلاحمه اى)که به فلج عضو می انجامد و با درمان می توان از فلج شدن پیشگیرى کرد، بفرمایید؟
1 - آیا بر شخص مجروح واجب است خود را درمان نماید؟
2 - در صورت درمان ، آیا می توان هزینه هاى افزون بر مقدار دیه را از جانى گرفت ؟
ج : 1 - بلى، درمان ازجهت حفظ نفسى ازتلف یا ضررمهم مثل فلج عضو و یا قطع آن واجب است . اجماعا ولى این وجوب ، حکم تکلیفى است ، و چنانچه درمان نکند و لو عصیانا و عضو فلج شود، جانى دو ثلث دیه آن عضو را نیز،
ضامن است ((کما تدل على ذلک صحیحه فضیل بن یسار(25) و روایات که دلالت بر تمام دیه عضو دارد چون موافق با عامه است حمل بر تقیه می شود.
2 - چنانچه درمان کند و بیشتر از دیه جراحت مصرف کند حق مطالبه از جانى ندارد، بجهت اینکه دیه آن جراحت اگر مخصوص است مقتضاى اطلاق نص عدم فرق است بین اینکه درمان مصرف بیشتر لازم دارد، یا ندارد و اگر حکم اولى آن جرح قصاص باشد وآن را مصالحه به دیه ،کرده باشد باز هم حق مطالبة افزون از جانى ندارد، چون صلح از عقود لازمه است نه جائزه .

س : 28 - درباره ماهیت دیه بفرمایید:
1 - آیا جعل دیه از طرف شارع مقدس بعنوان مجازات بوده یا نوعى جبران خسارت تلقى شده است ؟
2 - آیا عمد، شبه عمد یا خطاى محض بودن جنایت در پاسخ به سوال فوق تاثیرى دارد؟
ج : 1 - دیه جبران خسارت می باشد و ازحقوق اولیاء دم است دلیلش این می باشد که اولیاء دم حق عفو را دارند، و مجازات الهى راکسى عفو نمی تواند، مثل حد زنا و حد سرقت و لواط و بقیه حدود.
2 - در پاسخ به سوال فوق تاثیر ندارند، فرتى که بین قتل عمد و دو تاى دیگرى می باشد این است که در قتل عمد حق اولى قصاص است ومی شود مصالحه به دیه بنمایند و اما دو تاى دیگر حق اولى براى ولى دم ، دیه است و حق قصاص
ندارد، و دیه اخیر بر عاقله قاتل می باشد نه برخود قاتل .

س : 29 - همانطورکه استحضار دارید دربارة دیة انگشتان دو قول وجود دارد:
1 - تساوى انگشتان از نظر دیه : بر اساس این قول که میان قدماء و متأخرین شهرت یافته و روایات چندى بر آن دلالت دارند، به هر یک از انگشتان ، عشر دیة کامل تعلق می گیرد.
2 - تفاوت انگشت ابهام از نظر دیه با سایر انگشتان :
اصحاب این قول گرچه به سه دسته تقسیم می شوند وهرکدام در تعیین دیة ابهام و سایر انگشتان نظرى را برگزیده اند، ولى همگى بر متفاوت بودن دیة ابهام با غیر آن اتفاق نظر دارند. صاحبان این قول را برخى از قدماء مثل آبى الصلاح
حلبى درکافى و ابن زهره در غنیه و صاحب اصباح الشیعه (رحمه الله علیهم) تشکیل می دهند. معتبره ظریف با یکى از نظرات سه گانه فوق هماهنگی می باشد و شیخ (رحمة الله علیه) در مبسوط از آن به روایت اکثر اصحاب یاد می کند و در خلاف بر مفاد آن ادعاى اجماع می نماید. حضرت آیت الله العظمی خوئى (رحمه الله علیه) همین روایت را بر می گزیند و و چه ترجیح آن بر سایر روایات را مخالفت آن با عامه معرفى می کند. با عنایت به اینکه در عصر حاضر
که مشاغل متحول و دگرگون شده است ، اشخاصى که دچار آسیب دیدگى در ناحیة انگشتان شده اند و داراى مشاغلى چون جراحى خطاطى و. .. هستند، اظهار می دارند صدمه وارده ، به شغل آنها آسیب جدى رسانده است ، بفرمایید:

1 - آیا می توان گفت تفاوت مطرح در معتبرة ظریف میان ابهام و سایر انگشتان ،بخاطر تفاوت در میزان کارائى آنهاست؟
2 - بر این اساس ، آیا می توان از انگشت ابهام الغاء خصوصیت کرد واین تفاوت را در مورد سایر انگشتان نیز تعمیم داد؟ یعنى نسبت به خسارت وارده بر انگشتان با توجه به اهمیت شغل وارزش هر انگشت عمل کنیم وبه تعیین دیه و
خسارات وارده بپردازیم؟
ج : 1 - آنچه مسلم است این است که کارایی انگشت ابهام به حیث حکمت ملحوظ است نه علت .
2 - بر اساس حکمت الغاء خصوصیت نمی شود، و اگر علت بودن کارایی لحاظ می شد، الغاء خصوصیت می توانستیم زیرا علت اطّراد دارد و حکمت اطراد ندارد، بناء گفته نمی توانیم در هر انگشت که کارایی بیشتر باشد، تفاوت دیه است ، محل کلام نظیر وجوب عده است بر زن مدخوله جوان که شوهر طلاق دهد، عدم اختلاط نسب محلوظ است به حیث حکمت نه علت ، بناء چنانچه شوهر مسافرت کند در آمریکا مثلا بعد از ده سال طلاق خانمش را بفرستد بر خانم عده گرفتن واجب است . اگر چه یقین دارد اگر بدون عده شوهرکند اختلاط نسب نیست .

س : 30 - با توجه به این که طبق فتواى مشهور فقها، دیه اهل کتاب ((کافر ذمی هشتصد درهم است )). آیا اقلیت زرتشتى نیز مشمول این حکم خواهند بود؟
ج : اقلیت زرتشتى اهل کتاب نیستند و اهل کتاب : یهود و نصارى و مجوس مى باشند. به اتفاق نصوص (26) و فتاوى (27) بناء مشمول این حکم نمی باشند.

 

س : 31 -در مواردی که سارق مورد عفو مسروق منه قرار می گیرد، آیا حاکم شرع بنا به مصالحی می تواند حد را اجراء نماید یا خیر؟
ج (( ان المسروق منه ان عفى السارق قبل آن تثبت السرقة عند الحاکم ، فلیس للحاکم اقامة الحد لانتفاء الموضوع و ان من شرایط اقامة الحد عدم عفو المسروق منه السارق قبل المرافعة الى الحاکم کما تدل على ذلک صحیحة الحلبى(28) و اما اذا رفع الى الحاکم و تثبت السرقة با البینة، فلیس للحاکم عفوه فضلا عن المسروق منه - و اما اذا ثبت السرقة عند الحاکم
بالاقرار، فله اقامة الحد کما ان له العفوکما یدل على ذلک ما رواه الصدوق باسناده الى أقضیه امیر المؤمنین (علیه السلام ). (29)

س : 32 - در مورد سرقت مستوجب حد بفرمایید: آیا پس از شکایت مسروق منه و قبل از ثبوت جرم ، امکان عفو سارق توسط مسروق منه نسبت به اجراى حد وجود دارد یا خیر؟
ج : ((ان العفو قبل ان یرفع الى الامام أو القاضى و ذلى لصحیحة الحلبى(30) و موثقه سماعة(30) و انهما خصتا الهبه قبل ان یرفع الى الامام و اما بعد رفع الأمر الى الامام ، فهو الذى یصمم فیه ، فان ثبت السرقة بالبینة، یجب على الحاکم الحکم بالقطع و آن ثبتت بالاقرار، فالاحوط آن یعفو و لا یقطع فیما اذا عفى المسروق منه قبل الاقرار عند الحاکم )).

س : 33 - چنانچه تعزیر علاوه بر تازیانه مصادیق دیگرى داشته باشد: (مانند: حبس ، جزائى نقدى، تراشیدن سر، چرخاندن در شهر، لغو جوازکسب ، ابطال گواهینامه رانندگى، محرومیت از مشاغل دولتى، ثبت سوء سابقه و... ) بفرمایید:
1 - آیا تعبیر ((التعزیر دون الحد)) نقد در خصوص تازیانه رعایت می شود یا شامل دیگر موارد مذکور نیز می شود؟
2 - در صورت شمول به موارد دیگر، ملاک ((د ون الحد))چه می باشد؟
ج : 1 - قد یکون الحد موجبا للقتل کرجم المحصن و المحصنه و قد یکون موجبا لحبس الابد کآمرالمتل و الممسى للمقتول قبل القتل و السارق فى المرتبه الثالثة و قد یکون موجبا للجلد فزان غیر محصن یجلد ماه و القاذف یجلد ثمانین حراکان ،او عبدا و لکن فى معتبرة قاسم بن سلیمان ان المملوک فى القذف یحد اربعین (31) و فى صحیحة حماد بن عثمان (32) عین الامام (علیه السلام ) التعزیر بما دون الاربعین ، قال : فانها حد المملوک . فالمراد ان التعزیر حیث یکون غالبا بالسوط ، فلهذا عین ما دون الاربعین ، و التعزیر بالحبس یجوز و لکنه لابد آن یکون اقل من الحد و هو الحبس الدائم . فلا یجوز التعزیر بالقتل و لا با لحبس الدائم و لا بالضرب با لسوط اکثر من تسعة و ثلاثین سوطا و اما لطرف الا قل فهو على حسب ما یراه الحاکم صلاحا، و حیث آن التعزیر یکون غالبا بالسوط و الحبس ،عبر بدون الحد.
2 - و قد ظهر مما ذکرنا جواب هذا السؤال ، فان التعزیر اذا کان بما هو الغالب و هو الحبس و السوط فلابد من ان یکون بما دون الحد و اما اذا کان بغیر هما، فهو موکول الى نظر الحاکم ، و اما جواز التعزیر بغیر هما فهو المستفاد من مراجعة سیره الرسول و امیرالمومنین علیهما السلام .

س : 34 - بر اساس دستور شارع مقدس ، مهلت پرداخت دیه در قتل و جراحات شبه عمد (مانند جراحات یا تلفات ناشى از تصادفات رانندگى) 2 سال می باشد، آیا تقاضاى اعصار جانى قإل از انقضاى مهلت مقرر، مسموع می باشد یا خیر؟
ج : ان القاضى یأمر بالتحقیق و التفتیش عن حاله و آن زر اعساره و افلاسه ، یمهله حتى یستفید مالا، و الدلیل على ذلى موثقه غیاث بن ابراهیم عن جعفر (علیه السلام )(33) و المستفاد منها آن الحبس ان کان موجبا لظهور حاله ، یحبس ثم خلى سبیله .

س : 35 - 1 - در مواردى که بر اساس دستور شارع مقدس ، بهبود جراحت یا نقص عضو، میزان دیه را تغییر می دهد مخارج و هزینه هاى درمان به عهدة جانى است یامجنى علیه ؟
2 - چنانچه به عهدة مجنى علیه باشد در موارد که هزینه هاى درمان پیش از مقدار دیه مأخوذه است ، آیا راهى براى جبران خسارت زائد بر مقدار دیه وجود دارد یا خیر؟ (در این گونه موارد چه بسا هزینه هاى درمان پیش از مقدار دیه
مقرره باشد).
3 - در مواردى نظیر شکستگى ستون فقرات که دیة کامله دارد، طبق فتواى فقهاء اگر این شکستگى به گونه اى معالجه شودکه اثرى از جنایت باقى نماند جانى باید یک صد دینار بپردازد. در این گونه موارد فعلیت درمان و اصلاح ملاک است یا قابلیت آن ؟ (به این معنى که اگر فعلیت ملاک باشد از ابتدا دیة کامله به عهدة جانى قرار می گیرد و جانى یا موظف به پرداخت تمام دیه می باشد. که پس از اصلاح و خوب شدن نهصد دیناربه او پس داده می شود و یا منتظر می ماند که پس از معالجه ، دیه مقرره (( 100 دینار))را بپردازد. ،(اگر چه ذمه اش به کل دیه مشغول است ) ولى اگر قابلیت درمان ملاک باشد از همان ابتدا، ذمة جانى به یکصد دینار مشغولى می شود. )
ج : 1 - اذا اقدم المجنى علیه على العلاج ، تکون مصارفه علیه و لا دلیل على کونها على الجانى و آن لم یقدم علیه و اقدم الجانى على العلاج ،فللمجنى علیه ان یقول : اجیزالعلاج بشرط آن تمقبل المصارن ، فاذا تقبلها تکون علیه .
2 - اذا کانت الدیة مقدرة با الاصالة، فلا طریقه لجبران الخسارة و لوکانت زائدة على الدیة لعدم الدلیل الا على اصل الدیة، و اما اذا کان الحق الاولى للمجنى علیه القصاص فمصالحته باضعات المصارن ممکنة .
3 - لا شک فى ان الملاک هو فعلیه العلاج لصحیحه برید العجلى (34) و العلاج على غیر عثم و لا عیب کما فى صحیحة ظریف (35) نادر قد یتفق ،فاذا عولج مع العثم او العیب و منه عسر الانزال ، فلا یستحق الجانى من الدیة شیئا.

س : 36 - همانگونه که مستحضرید بر اساس برخى روایات وارده در باب دیات ، خوب شدن بعضى جراحات یا نقص عضوها (نظیر شکستگى استخوان در اعضاى که دیه مقدره دارد یا شکافتن لب ) میزان دیه را تغییر می دهد. با توجه به اینکه امروزه به خاطر پیشرنت علم پزشکى تعداد قابل ملاحظه اى از جراحات و نقص عضوها قابل درمان می باشند، بفرمایید:
1 - آیا تأثیر درمان در میزان دیه را به غیر موارد مصرح در فقه نیز می توان تعمیم داد؟
2 - آیا پیوند عضو مقطوع در میزان دیه تأثیر دارد یا خیر؟(در صورت که انگشت یا دست شخصى در اثر جنایت قطع شود، اگر به موقع اقدام گردد می توان عضو مقطوع را پیوند زد؟)
ج : 1 - لا دلیل على التعمیم فان الاحکام الشرعیة توقیفیه، فلابد من الاقمصار على مورد النص و القیاس لیس من مذهبنا
2 - لا دلیل على تأثیر الاتصال و الالتیام فى تقلیل الدیه، فان قطع الضو تمام الموضوع للدیه نا الدلیل الدال على اثباتها مطان یشمل صوره الاتصال و الالتیام ، فلودل الدلیل على تقلیلها فى مورد نقتصر فیه و لا یصح التعدى عن مورد النص فانه قیاس لیس من مذهبنا.

22 - س ج 19 ب6 من ابواب دعوى القتل ح1 23 - س ج 19ب 8 من ابواب دعوى القتل ح5 24 - س ج 19ب 3 من ابواب دیات النفس ح1 25 - س ج 19 ب 39 من ابواب دیات الاعضاء ح5 26 - س خ 19 ب 13 هن ابواب دیات النفس ح 1 و 2 و 5 و6 و 7 و 8 27 - جواهر ج 3 ص 38 28 - س ج 18ب 17 من ابواب مقدمات الحدود ح 2 29 - س ج 18ب 18 من ابواب مقدمات الحدود ح 3 بطریق الصدوق فان مارواء البرقى مرسل 30 - 30 - س ج 18 ب 17 من ابواب مقدمات الحدود ح 2 و 3 31 - س ج 18ب 2 من ابواب الحد القذف ح 15 32 - س ج 18ب 10من ابواب بقیة الحدود ح 3 33 - س ج 13ب 7 من احکام الحجرح1 34 - س ج 19 ب 12 من ابواب دیات الاعضاء ح1 35 - س ج 19 ب16من ابواب دیات المنافع ح1

مسائل متفرقه

مسائل متفرقه

احکام شطرنج و قمار و ...

احکام شطرنج و قمار و ...

س : 1 - در رساله هاى عملى آیات عظام بازى با شطرنج حرام اعلام شده است اما در جمهورى اسلامی شطرنج آزاد است و خبر آن از رادیو و تلویزیون بخش می شود.
ج : کسانى که شطرنج را جایز می دانند، عقیده دارند که شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده است . با رفتن موضوع حکم هم می رود.

س : 2 - بازى ((شیر - بز)) چه حکمی دارد؟
ج : اگر برد و باخت مالى در میان نباشد اشکالى ندارد.

س : 3 - خریدن بلیت ارمغان بهزیستى که در ایران رواج دارد چه حکمی دارد؟
ج : اگر دادن جایزه اش با اجازه حاکم شرع باشد، جایز است .

س : 4 - کسى که آلات و ابزار قمار می سازد وکسانى که بدون برد و باخت مالى با شطرنج ،کرسمبل ، پاسور (پر) وکمساى بازى می کنند چه حکمی دارند؟
ج : آلات و ابزار قمار باید نابود شود و حفظ نشود.

س : 5 - بازى شطرنج بدون برد و باخت و به انگیزة تقویت حافظه و براى سرگرمی چه حکمی دارد؟
ج : احوط ترک آن است .

س : 6 - بازى با آلات قمار به انگیزة تفریح نظیر پاسور، شطرنج و غیره چه
حکمی دارد؟
ج : احتیاط وجوبى در ترک استعمال شطرنج و هر نوع آلت قمار است .

احکام رقص و کف زدن و ...

احکام رقص و کف زدن و ...

س : 7 - آیا رقصیدن زن در میان زنان و رقصیدن مرد در میان مردان جایز است ؟
ج : احتیاط واجب درترک رقصیدن است مطلقاً.

س : 8 - کف زدن در جشن و سرور موالید ائمه (ع ) چه حکمی دارد؟
ج : کف زدن حرام نیست . اگر چه گفتن تکبیر افضل و ارجح است .

س : 9 - کف زدن در مکان هاى مقدس و بیوت مراجع تقلید چه حکمی دارد؟
ج : حرام نیست .

س : 10 - آیا ترویج کف زدن و تشویق کف زنان جایز است ؟
ج : حرام نیست . اما ترویج تکبیر و صلوات بهتر است .

س : 11 - برگزارکردن عروسى و مراسم مانند آن در مساجد و حسینیه ها چه حکمی دارد ؟
ج : اگر موجب توهین به مساجد و حسینیه ها نباشد، اشکالى ندارد.

س : 12 - آیا رقص و آواز خواندن زن براى شوهرش در صورتى که نامحرم نبیند و نشنود جایز است ؟
ج : بله ، مانعى ندارد.

س : 13 - بازى نمودن مرد و زن اجنبى در نقش زن و شوهر در فیلم ها و تئاترها چه حکمی دارد؟
ج : اگر زن شوهر ندارد. مرد می تواند او را به عقد خود درآورد و با هم بازى کنند. اما اگر شوهر دار، جایز نیست با مرد اجنبى درنقش همسر وى بازى کند.

احکام فیلمبرداری , عکاسی و نقاشی

احکام فیلمبرداری , عکاسی و نقاشی

س : 14 - فیلمبردارى و عکاسى تمام بدن انسان و نقاشى حیوانات و نقاشى صورت انسان بر قالین از نظر شرعى چه حکمی دارد؟
ج : فیلمبردارى و عکاسى از تمام بدن انسان و حیوانات در صورتى که مستلزم حرامی نباشد اشکال ندارد اما نقاشى انسان و حیوانات بر قالین اشکال دارد و نباید مرتکب شد.

س : 15 - نقاشى ذى روح چه حکمی دارد؟
ج : نقاشى ذى روح مطلقاًحرام است اگر چه برخى ازعلماء قائل به تفصیل شده اند.

س : 6 ا - دیدن فیلم هاى خارجى که زنان بى حجاب در آن ها بازى کرده اند و از تلویزیون جمهورى اسلامی ایران بخش می شود چه حکمی دارد؟
ج : اگر فیلم شهوت برانگیز و یا دیدن آن لذت برانگیز باشد جایز نیست .

احکام نگاه کردن و معاشرت

احکام نگاه کردن و معاشرت

س : 17 - آیا پدر شوهر می تواند صورت عروس خود را ببوسد؟
ج : بوسیدن دست پدر شوهر از سوى عروس و بوسیدن صورت عروس از سوى پدر شوهر بدون قصد التذاذ اشکال ندارد. اگر پدر شوهر، جوان و بوسیدن صورت عروس در معرض تهییج شهوت باشد احتیاطاً از آن اجتناب شود.

س : 18 - آیا کسى می تواند خواهرزادگان شوهر دار یا بى شوهر خود را ببوسد؟
ج : بوسیدن خواهر زادگان شوهر دار و بى شوهر اشکالى ندارد در صورت که مهیج شهوت نباشد.

س : 19 - در میان کسانى که دایى (ماما) عمو، عموى مادرى، عموى پدرى، خاله پدرى و مادرى و عمه پدرى و مادرى است . حدود حجاب اسلامی چه اندازه است؟
ج : افراد یاد شده از محارم اند و حدود حجاب در میان محارم تنها پوشاندن عورت است و بنابراحتیاط از زانو تا ناف باید پوشانده شود.

س : 20 - در صورتى که عروس و داماد تنها نامزد شده باشد اما عقد و نکاح خوانده نشده باشد رفت و آمد داماد به خانة عروس ، نگاه کردن ، شوخى کردن و لمس کردن همراه با شهوت چه حکمی دارد؟

ج : لمس و نظر با شهوت حرام است .

س : 21 - آیا دست دادن با زنهاى نامحرم به قصد احوالپرسى در صورتى که دست زن در چادر پیچیده باشد جایز است؟
ج : دست دادن با پیرزن ها به این صورت مهیج نیست اما از دست دادن با زنان جوان حتى از پشت چادر اجتناب شود.

احکام تعویذ نویسی, رمالی و غیبگویی

احکام تعویذ نویسی, رمالی و غیبگویی

س : 22 - کسانى هستند که به قول خودشان خبر از غیب می دهند مثلا اگر چیزى دزدیده شده باشد سارق و مکان اموال مسروقه را نشان می دهند و در بعضى موارد مطابق با واقع می شود آیا صاحب اموال مسروقه می تواند خانة متهم را
بازرسى کند ؟
ج : خبر دادن آنان حجت شرعی نیست و اثبات حق نمی کند. مگر این که صاحب اموال مسروقه یقین پیدا کند.

س : 23 - کسانى هستندکه تعویذ، دعانویسى و رمالى را پیشه کرده اند. مثلا براى رفع حسد ازگاو و ... تعویذ می دهند و در برابر آن از مردم و حاجتمندان پول می گیرند. آیا گرفتن اجرت جایز است ؟
ج : اصل دعانویسى از قرآن وکتب معتبر براى شفأ بیماران و حل مشکلات مانعى ندارد. وگرفتن اجرت در برابر آن جایز است .

احکام موسیقی

احکام موسیقی

س : 23 - موسیقى هزارگى که با تار و تنبور و تنبک نواخته می شود و مانند آن از سیماى جمهورى اسلامی هم بخش می شود و اگر همین موسیقى هزارگى به صورت کنسرت برگزار شود چه حکمی دارد؟
ج : به طورکلى هر آوازى که مطرب باشد و باعث طرب در انسان شود گوش دادن ، یادگرفتن و یاد دادن آن حرام است.

س : 25 - آیا دلیلى بر حرمت موسیقى هم وجود دارد؟
ج : بله ، دلایل فرا وانى بر حرمت موسیقی وجود دارد مانند اجماع و اتفاق علماء بر حرمت آن ، آیات ششم سوره لقمان و سوم سورة مؤمنون و روایات متعدده و معتبرة که به ما رسیده است .

س : 6 2 - آیا خواندن سرود و نواختن ارگ وگیتار و بخش موسیقى مانند موسیقى سریال امام على (ع) در اعیاد میلاد امامان (ع ) و یادوارة شهدا جایز است ؟
ج : در صورتى که ((غنا)) صدق کند بر نوازنده ، برپا کننده و شنونده حرام

مسائل متفرقه 1

مسائل متفرقه 1

س : 27 - شخصى5 فرزند دارد ودرحال حیات تمام اموال و املاک خود را به 6 حصه تقسیم می کند. 5 حصه را به فرزندان خود می دهد و یک حصه را براى خود باقى می گذارد، بعد از مدتى سه فرزند از پدرجدا می شوند و دو فرزند همراه پدر خود زندگى می کنند و پدر حصه اى خود را به این دو فرزند همراه خود هبه می کند و یکى از این دو فرزند حصه اى پدرش را بدون اذن پدر می فروشد، و فعلا پدر و برادر به آن معامله رضایت ندارند، معاملة مذکور چه حکمی دارد؟
ج : معامله نسبت به سهمیة برادرباطل است و سهمیة بایع را این برادرکه شریک است می تواند به عنوان حق شفعه بگیرد و قیمتش را بدهد.

س : 28 - شخصى زمین زراعتى را می خرد و قیمت آن را پرداخت می کند و سند عرفى می گیرد و بعد از مدتى شخص دیگرى مانع می شود و به مشترى می گوید من حق شفع دارم و زمین را زراعت می کند. این شخص فوت می کند و فرزندى صغیرى از او می ماند. فعلا زمین در اختیارکسى است که ادعاى شفع دارد و قیمت آن را مالک اصلى زمین گرفته است ، حکم چیست ؟
ج : اگر دو نفر دریک قطعه زمین شریک باشند و یکى از دو شریکی قبل از تقسیم حصه اى خود را بفروشد شریک دیگر حق شفعه دارد، و در صورت استفاده ازحق شفعه باید پول مشترى را بدهد و زمین را متصرف شود و اگر بعد از تقسیم ، شریک حق خود را بفروشد دیگرى حق شفعه ندارد.

س : 29 - تکلیف نوجوانانى که آغاز تکلیف آنها است در مسأله تقلید چیست ؟
ج : واجب است از مجتهد جامع الشرایط تقلیدکنند.

س : 30 - درمساله بقاء برتقلید آیا رجوع به حی أعلم لازم است ؟
ج : اگر اعلم محرزباشد، باید به وى رجوع کند و اگر محرز نباشد به یکى ازمراجع احیاء مراجعه کند.

س : 31 - آیا شرکت درمجالس و محافل صوفیه درخانقاه یا جاى دیگر وگفتن اذکار و اوراد آنها جایز است ؟
ج : جایز نیست و علماء، عوام را از شرکت در محافل آنها نهى کنند.

س : 32 - آیا امر به معروف و نهى ازمنکر بر همه مکلفین واجب است یا بر قشر خاص از آنها؟
ج : هر مکلفى که واجد شرایط امر به معروف و نهى از منکر باشد، بر او واجب کفایی است که امر و نهى نماید. ولى امر و نهى عملى متوقف است بر دستور مرجع و فقیه جامع الشرایط.

س : 33 - آیا وجوب حجاب بر زن از ضروریات دین اسلام است یا نه ؟
ج : اصل وجوب حجاب از ضروریات دین مقدس اسلام است پس زنان مو و بدنشان را از نامحرم سترکنند و صورت اگر مهیج شهوت باشد نیز سترکنند. ولى سترکفین واجب نیست .

س : 34 - پوشیدن جوراب بدن نما و لباسى که ساتر تمام بدن نیست درکوچه و خیابان براى زن چه صورت دارد؟
ج : حرام است و همچنین است خارج شدن با آرایش در محضر اجانب .

س : 35 - آیا پوشیدن چادر مشکى براى زن کراهت دارد؟
ج : کراهت ندارد. بهترین ساتر براى زنان چادر مشکى است . چادر بهتر مفاتن بدن را می پوشاند، لهذا حجاب برتر است .

س : 36 - خرید و فروش برخی از روزنامه ها و مجلاتى که با استفاده از آزادى، برخى احکام اسلام را زیر سوال برده و یا به مقدسات انقلاب اسلامی جسارت کرده و یا بى بند و بارى و فساد را ترویج می کند چه صورت دارد؟
ج : طبع و نشر و خرید و فررش آنها جایز نیست وثمن آنها براى فروشنده سحت است . مؤمنین از خریدن آنها اجتناب کنند تا اعانت به اثم نکرده باشند.

س : 37 - برخى از ذاگرین در مدایح اهل بیت علیهم السلام تعبیراتى دارند: (مستم ، مستم من ، على پرستم من . باداباد همچون مادرت زهرا ازهمه خوشگل تری)0 آیا چنین تعبیراتى صحیح است ؟
ج : هرتعبیرى که مشعر بر غلو باشد یا موجب هتک حرمت باشد نباید به کار برند، تعبیرات خوب فراوان است باید از آنها استفاده کرد.

س : 38 - ساختن مجسمه ذى روح و آموزش آن چه صورت دارد؟
ج : حرام است ، بلکه ازمطلق تصویر ذى روح باید اجتناب نمود.

س : 39 - ربا خوارى مطلقاًحرام است یا آنکه در بعضی موارد جایز است ؟
ج : ربا خوارى ازگناهان کبیره است و به هیچ وجهى از وجوه جایز نیست .

س : 40 - چک مدت دار را که سند بدهکارى کسى است ، آیا جایز است براى غیر بدهکار به مبلغ کمتر نقد بفروشد یا نه؟
ج : جایز نیست چون مألش این است که برایم صد هزارنقد بدهید و بعد از شش ماه مثلا صدو پنجاه هزار بگیرید و ربا قرضى در اینجا تحقق پیدا می کند.

س : 41 - غنا وموسیقى با هم فرق دارد یا نه ؟ آیا بعضى اقسام آن حلال می باشد؟
ج : غنا و موسیقى که با ترجیع صدا و مطرب باشد که غالبا در مجالس عیش و نوش نواخته می شود حرام است . نامگذارى آن به موسیقى موجب حلیت نیست.

س : 43 - آیا شرکت در مجالس جشن و عروسى که موسیقی و ترانه در آن نواخته می شود جایز است ؟
ج : استماع آن مثل نواختن حرام است .

س : 44 - خوانندگى زنان در مجالس زنانه (روضه یا مولودى) در حالى که با بلندگو صداى آنها درکوچه و خیابان توسط نامحرمان شنیده می شود و چه بسا موجب تحریک آنان می شود، چه صورت دارد؟
ج : چون معرضیت براى ریبه و التذاذ دارد جایز نیست .

س : 44 - برپا نمودن جشن تکلیف با رقصیدن وکف زدن چه صورت دارد؟
ج : رقصیدن بنا بر احتیاط واجب مطلقا حرام است . باید جشن تکلیف مشتمل بر تعلیم نونهالان به اصول دین و فروع وتعلیم مسائل طهارت و نجاست و وضو وغسل وتیمم باشد.

س : 45 - آیا تراشیدن ریش جایز است یا حرام ؟
ج : احتیاط واجب درترک تراشیدن ریش است .

س : 6 4 - اجرت گرفتن بر تراشیدن ریش حرام است یا نه ؟
ج : بنابر احتیاط واجب حرام است . بناء شخص تراش کننده مرتکب دو خلاف شده است : 1 - نفس تراشیدن 2 - گرفتن اجرت بر آن .

س : 47 - خرید و فروش حلقه یا ساعت یا زنجیر طلا خانوادة عروس براى داماد تهیه می کند چه صورت دارد؟
ج : چون زینت نمودن داماد به آنها حرام است نباید خانوادة عروس چنین اشیاءرا تهیه نمایند.

س : 48 - شعبده بازى و دعوت از شعبده باز و تماشای آن چه صورت دارد؟
ج : احتیاط واجب ترک آن است مطلقاً.

س : 49 - اگر مبلغى را مستأجر براى موجر قرض دهد و در ضمن شرط کند که منزلت را در مدت یکسال به دوازده هزار تومان برایم اجاره بده ، این معامله جایز است.
ج : این معامله ربوى و باطل است .

س : 50 - - با توجه به سوال پیشین و عکس آن ، بدین صورت که موجر منزل را به مبلغ مذکور اجاره دهد و در ضمن آن شرط کند که یک میلیون تومان مثلا تا یک سال قرض الحسنه به من بده ، آیا این معامله جایز است ؟
ج : بله ، جایز است .

س : 51 - بازى نمودن مرد و زن در فیلم که زن حجاب را مراعات نمی کند و با اینکه مهیج شهوت است ، چه صورت دارد؟ آیا تماشاى آن جایز است ؟
ج : بازى نمودن و یا تماشاى فیلمهایی که مهیج شهوت باشد حرام است .

س : 52 - آیا بستن کراوات و یا پاپیون ، جایز است ؟
ج : چون ترویج فرهنگ غیر مسلمین است اشکال دارد.

س : 53 - گروههاى سرود متشکل از پسران و دختران به شکل نامناسب به اجراء برنامه می بردازند. آیا تشکیل چنین گروه ها و شرکت در محافلى که آنها اجراء برنامه می کنند. جاب عکس و ترویج آن توسط برخى مطبوعات ، یا پخش آن از تلویزیون چه صورت دارد؟
ج : امور فوق الذکر حرام است و مفاسد آن واضح و آشکار می باشد.

س : 54 - شرط بندى درمسابقات ورزشى مثل اینکه بگویند اگر شما برنده شدید یک وعده غذا می دهیم و اگر من برنده شدم شما غذا بدهید مثلا، آیا جایز است یا نه ؟
ج : این شرط بندى واجب الوفا نیست پس نمی توان برنده بازنده را اجبارکند.

س : 55 - کاندیدا شدن زن براى شوراهاى اسلامی و تبلیغ و ترویج جهت انتخاب شدن چه صورت دارد؟
ج : نسبت به زنهاى جوان ، چون مستلزم اختلاط با مردان و تهییج جوانان می شود جایز نیست . ولى زنهایی که فوق شصت سال داشته باشند مانعى ندارد.

س : 56 - رأى دادن به نمایندگانى که براى دفاع از اصول و معیارهاى اسلامی و ارزشى جامعه نمی اندیشند و در برخى موارد به منافع شخصى وگروهى خود می اندیشند چه صورت دارد؟
ج : به چنین شخصى رأى دادن جایز نیست . باید به کسى رأى دهند که براى معیارها و ضوابط اسلامی تلاش نموده و خدمت گذار ملت مسلمان باشد.

س : 57 - آیا پولى که جوانان جهت ازدواج یا خرید مسکن پس انداز می کنند یا براى حج می پردازند که سالها در بانک می ماند خمس دارد؟
ج : پولى که جهت ازدواج یا خرید مسکن پس انداز می کند در سر سال باید خمسش را بپردازد، مگر اینکه ازجهت نداشتن زن یا مسکن ، مبتلا به حرج باشدکه در این صورت خریدن مسکن و ازدواج مقدم بر تخمیس می باشد و اما
پول حج راکه در بانک واریزکرده باشد اگر تخمیس آن موجب فوات استطاعت شود در سر سال تخمیس آن واجب نیست .

س : 58 - پول یا اجناسى را که والدین جهت جهیزیه دخترکنار می گذارند آیا خمس دارد ؟
ج : پولى خمسى دارد، اما جهیزیه را اگر براى دختر بخشیده باشد و او در آستانه ازدواج باشد خمس ندارد و اگر به دختر نابالغ هم بخشیده باشد خمس ند ارد .

س : 59 - کسى که اهل پرداخت خمس نیست و یا زکات مالش را نمی پردازد، رفت و آمد و معاشرت و استفاده از اموالش چه صورت دارد؟
ج : اگر یقین ندارد آن مالى که مورد استفاده قرارگرفته متعلق خمس و یا زکات است ، اشکال ندارد.

س : 60 - با توجه به عدم وجود نیروى متخصص براى آموزش قرآن کریم ویژه خواهران حضور برادران چه حکمی دارد؟
ج : چنانچه براى تعلیم قرائت صحیح معلم زن موجود باشد (که هست ) به همان مقدار اکتفا کنند و اگر بخواهند محسنات قرائت را یاد بگیرند به رادیو قرائت قرآن استماع کنند. بناء قرائت خواهران به نحو تحقیق یا ترتیل درحضور مردان نیاز نیست باید ترک شود و همچنین تواشیح و جمع خوانى قرآن کریم توسط خواهران در حضور مردان باید ترک شود.

س : 61 - تبلیغات بیش از حد ورزش ، بسیارى از مردم از جمله دختران را به سوى فوتبال و جمع آورى عکس هاى فوتبالیستها و نصب آنها در منازل کشانده و اثرات نامطلوبى از نظر تحصیلى و الگویى داشته است و در برخی موارد موجب بروز منکراتى شده است ، ارشاد حضرت عالى در این زمینه چیست ؟
ج : این امور چون خالى ازتهییج وتحریک و مفسده نیست باید جدا ازآنها پرهیز شود.

س : 26 - نگاه کردن زنان به صحنه هاى ورزشى، مثل شنا وکشتى که مردها نیمه عریان می باشد چه صورت دارد؟
ج : نگاه کردن زنان به چنین صحنه هایی جایز نیست و نگاه کردن به فیلم آنها در صورتى که مهیج باشد حرام است .

س : 63 - زنان یا مردانى درکنار خیابانها و یا پاده روها نشسته و براى مردم فال می گیرند و ازگذشته و آینده خبر می دهند، آیا کار آنها مشروعیت دارد و پول دادن به آنها جایز است و پول گرفتن آنها چه صورت دارد؟

ج : کهانت و اخبار از مغیبات حرام است و پول دادن وگرفتن مشروعیت ند ارد .

س : 64 - آیا برخورد زن با چهره خندان و متبسم با مردان در هنگام خرید و یا صحبت با آنها جایز است ؟
ج : چنین برخورد، چون مهیج و منشا ریبه است جایز نیست و از آیة مبارکه قران : (و لا یخضعن بالقول , فیطمع الذى فى قلبه مرض ) حرمت آن استفاده می شود.

س : 65 - خندیدن زنان و دختران با صداى بلند در خیابان وکوچه و بازار چه صورت دارد ؟
ج : چون در معرض شنید نامحرمان است جواز ندارد.

س : 66 - شرکت کردن در مجالس عروسى که مقرون با لهو و لعب است و شرکت نکردن باعث دشمنى و خصومت با اقوام و فامیل است ، چه حکمی دارد؟
ج : اول نهى ازمنکر نماید اگر موثر نشد شرکت نکند، اگر چه باعث قطع مراوده شود.

س : 67 - بعضى اظهار می دارند که خانمها، کت و دامن بپوشند و دوچرخه سوار شوند و ورزش نمایند مانعى ندارد، آیا این نظر درست است ؟
ج : ترویج امورى که مبدأ نشر فساد در جامعه یا موجب بى عفتى زنان و دختران شود جایز نیست . پوشیدن لباس زینت که حجم مفاتن بدن زن را نپوشاند، کافى نیست .

س : 68 - سیگارکشیدن در ضورتیکه مضر براى خودش یا دیگران باشد چه صورت دارد ؟
ج : اگر ضرر معتنابه باشد باید اجتناب کند.

س : 69 - اعتیاد به تریاک و بقیه مواد مخدر چه صورت دارد؟
ج : مضر بودن آنها از واضحات است . بناء احتیاط واجب در ترک استعمال می باشد.

س : 70 - رشوه دادن وگرفتن مطلقاً حرام است . یا در بعضى موارد جایز است ؟
ج : رشوه دادن و گرفتن در مورد قضا مطلقا ًحرام است و اما غیر قاضى مثل مأمور در جمهورى اسلامی در هنگام انجام وظیفه جایز نیست پول ازکسى بگیرد و اما در خارج از وقت ادارى اگر براى انجام کار مباح پول بگیرد رشوه محسوب نیست و جایز است . چون حق الزحمه محسوب است .

س : 71 - چهارشنبه سورى و سیزده بدر و ترقه بازى از دیدگاه شرع چه حکمی دارد؟
ج : نه رجحان شرعى دارد نه رجحان عقلانى و ترقه بازى که موجب اذیت است جایز نیست .

س : 72 - عید نوروز مبناى شرعى دارد یا خیر؟
ج : مبناى شرعى ندارد ولى تنظیف خانه ها و صله با ذوى الارحام و دیدن آنها کار خوبى است ولى از انجام کارهاى حرام در نوروز و غیر آن باید پرهیز کنند.

س : 73 - اگر شخصى در هفته یک روز یا دو روز سفر می کند آیا حکم دائم السفر را دارد لا نه ؟
ج : اگر در هفته یک روز مسافرت کند دائم السفرگفته نمی شود و اگر در هفته دو بارمسافرت کند جمع کند بین قصر و تمام و اگر درهفته سه روز یا بیشتر مسافرت کند حکم دائم السفر را دارد.

س : 74 - سختگیرى والدین در امر ازدواج بسا باعث می شود که دختران و پسران تا سنین بالا بدون ازدواج باقى بمانند و احیانا مفاسد بر آن مترتب می شود، متمنى است در این زمینه دستور اسلام را بیان فرمایید؟
ج : دستور اسلام این است که کفو دختر اگر خواستگار بیاید جواب منفى از جهت امور مالى ندهند و از سعادت مرد این است که دخترش در خانه پدر عادت نشود و در حدیث آمده است که سعادتمند آن زنى است که در عین داشتن وجاهت مهرش کم باشد.

س : 75 - در سیماى جمهورى اسلامی ایران مسابقاتى برگزار می شود که شرکت کنندگان در مسابقه پسران و دختران به طور مختلط و تماشاچیان هم زنان و مردان هستند و برخى حرکات زننده مانند دویدن دختران در حضور جوانان
نامحرم صورت می گیرد و مجرى برنامه هم معمولاً زنان و دختران جوان می باشند مانند مسابقه 20درکانال 3 تلویزیون به نظر حضرت عالى، برپایی چنین مسابقات و شرکت درآنها و نمایش آن از تلویزیون که موجب عادى شدن
روابط دختران و پسران و بر طرف شدن حجاب و حیاى دختران می شود چه گونه است ؟
ج : این نحو اختلاط باعث تهییج شهوت و حرام است نباید سیماى جمهورى اسلامی به نمایش بگذارد.

س :76 - انجام دادن فعل حرام در خنا با علنى از نظر حرمت فرق دارد؟
ج : بلى مرتکب حرام در خفا مستحق عقاب است ولى انجام دادن در محضر مردم عتابش از جهت اشاعه فاحشه شدید است .

س : 77 - بعضى از مادران دخترش را پیش از سن بلوغ بدون حجاب ویا نیمه عریان در مجالس و خیابانها می برد، آیا به وظیفه اسلامی خویش عمل کرده است ؟
ج : وظیفه مادر این است که دخترش را قبل از بلوغ به حجاب اسلامی عادت دهد تا اینکه حجاب بعد از بلوغ برایش سنگینى نکند.

س : 78 - آیا بر زنان جایز است به پزشک مرد مراجعه کنند، با وجود پزشک زن ؟
ج : جایز نیست . و بر فرض عدم پزشک زن یا عدم قدرت او بر علاج از جهت ضرورت مراجعه به پزشک مرد جایز است .

س : 79 - آیا براى زن جایز است ازجهت عقیم شدن و اینکه باردار نشود به پزشک زن مراجعه کند؟
ج : چون عمل مذکور موجب نظر و لمس عورت می باشد، جایز نیست .

س : 80 - مراجعه مرد به پزشى زن درصورتیکه مستلزم لمس و نظر باشد چه صورت دارد ؟
ج : جایز نیست مگر در صورتى که پزشک مرد موجود نباشد و یا قدرت بر علاج نداشته باشد که در این صورت از جهت ضرورت جائز است .

س : 81 - سگ بازى و آوردن آن به خانه و ماشین و مغازه چه صورت دارد؟
ج : چون سگ نجس العین است و موجب نجاست محل می شود لهذا باید از آن اجتناب کنند.

س : 82 - فحش دادن و فحاشى اگر از طرف مسلمان باشد چه صورت دارد؟
ج : فحش و سباب مومن حرام است.

س : 83 - درباره سقط جنین قبل از دمیدن روح و بعد از آن چه می فرمایید؟
ج : مطلقاً حرام است و دیه دارد و تفصیل آن در توضیح المسائل مساله (3021) مذکور است و اگر روح دمیده باشد بر علاوه دیه کفاره نیز دارد و کفاره قتل عمد را که همان کفاره جمع است انجام دهد.

س : 84 - اقامه عزا در عاشورا توسط خواهران که مستمعین و روضه خوان زن می باشد چه صورت دارد؟
ج : بسیار کار مرغوب است ولی بلند گو را به قدری بگذارند که مردان نامحرم نشنوند.

س : 85 - خرید و فروش و توزیع و تکثیر نوارهای ترانه از خوانندگانی طاغوتی و عکسهای مبتذل و مستهجن چه صورت دارد و آیا پولی که از این راه بدست می آورند و همچنین کسب درآمد از راه خرید و فروش مواد مخدر چه صورت دارد؟
ج : همه حرام است و موجب فساد در جامعه می باشد.

س : 86 - آیا رقصیدن مرد و زن چه صورت دارد؟
ج : رقصیدن زن برای شوهر و عکس آن جایز است و در غیر آن بنابر احتیاط واجب باید اجتناب شود.

 

 

 

 

الحمد الله اولا و آخرا و الصلات و السلام علی محمد و آله بدءا و ختاما .
تاریخ25/3/1381